معروف در لغت
مقدمه
این لغت ضدّ «منکره» است و به معنای هر امری است که عقل و شرع آن را میپسندند. در مقابل، منکر چیزی است که به زشتی شناخته میشود[۱]. «عرفان» به معنای شناختن با تدبر و دقت، یا اطلاع دقیق بر ذات چیزی و علم به خصوصیات و آثار آن شیء است[۲]. به این ترتیب، معروف در مقابل منکر، اسم برای هر عمل یا عقیدهای است که عقل یا شرع آن را میشناسد و میپسندد. بدین ترتیب، معروف در متن واقع باید شناخته شده و پسندیده باشد[۳] و لذا مصادیق آن همه عقاید و اعمال پسندیده و مستحسن شرعی و عقلی را در بر میگیرد. برخی از اهل لغت معروف را از «عُرف»، به معنای امر آرامشآوری که انسان با آن مأنوس است، معنا کردهاند؛ در مقابل، منکر از «نُکر» است که به معنی امر وحشتآور و نفرتزاست[۴].
بر این اساس، مبنای معروف در اصطلاح شرعی به معنای آن امری است که با فطرت انسانی هماهنگ و آشنا است. این مطلب به اصل فطری بودن دین باز میگردد که همه اوامر و نواهی شرعی، متناسب با خواست فطری انسان است. در نتیجه، معروف شرعی مأنوس فطری با انسان است و متقابلاً منکر شرعی، امر نفرتزا و غیرمأنوس با نهاد آدمی است[۵].