عید غدیر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
[[جبرئیل]] در مسجد خیف به حضور [[پیامبر]] آمد و به ایشان گفت: [[عهد]] خود را انجام دهد و علی{{ع}} را [[منصوب]] فرماید، ولی موضوع در [[امان]] بودن از [[مردم]] را [[ابلاغ]] نکرد تا آن‌که پیامبر به منطقه [[کراع الغمیم]]<ref>کراع الغمیم محلی است در هشت میلی منطقه عسفان و میان مکه و مدینه (معجم البلدان، ج۷، ص۲۲۶).</ref> که میان [[مکه]] و [[مدینه]] است رسیدند.
[[جبرئیل]] در مسجد خیف به حضور [[پیامبر]] آمد و به ایشان گفت: [[عهد]] خود را انجام دهد و علی{{ع}} را [[منصوب]] فرماید، ولی موضوع در [[امان]] بودن از [[مردم]] را [[ابلاغ]] نکرد تا آن‌که پیامبر به منطقه [[کراع الغمیم]]<ref>کراع الغمیم محلی است در هشت میلی منطقه عسفان و میان مکه و مدینه (معجم البلدان، ج۷، ص۲۲۶).</ref> که میان [[مکه]] و [[مدینه]] است رسیدند.
در کراع الغمیم جبرئیل به حضور ایشان باز آمد و موضوع [[خلافت علی]]{{ع}} را بازگو کرد، ولی همچنان موضوع در امان بودن از مردم را بیان نکرد و پیامبر به جبرئیل فرمود: [[بیم]] از آن دارم که [[قوم]] من مرا [[تکذیب]] کنند و گفتار مرا درباره علی{{ع}} نپذیرند و حرکت فرمود<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۳۹۱.</ref>
در کراع الغمیم جبرئیل به حضور ایشان باز آمد و موضوع [[خلافت علی]]{{ع}} را بازگو کرد، ولی همچنان موضوع در امان بودن از مردم را بیان نکرد و پیامبر به جبرئیل فرمود: [[بیم]] از آن دارم که [[قوم]] من مرا [[تکذیب]] کنند و گفتار مرا درباره علی{{ع}} نپذیرند و حرکت فرمود<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۳۹۱.</ref>
==علت [[خوف]]==
آن‌گونه که از [[احادیث]] استفاده می‌شود، پیامبر{{صل}} قصد داشت در [[سرزمین عرفات]]، در آن [[اجتماع]] [[عظیم]]، به موضوع [[ولایت و خلافت]] [[امامان]] بعد از خود و از جمله [[امام علی]]{{ع}} بپردازد.
[[جابر بن سمره]] می‌گوید: «پیامبر مشغول ایراد [[خطبه]] در بین [[جمعیت]] بود، تا سخن او به اینجا رسید: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الْإِسْلَامُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً...}}؛ همواره این [[دین]] [[عزیز]] و [[پیروز]] است تا وقتی که [[دوازده]] نفربر آنها [[حکومت]] کنند.»...
جابر می‌گوید: تا [[سخن پیامبر]]{{صل}} به اینجا رسید، همه سر و صدا کردند و هیاهو نمودند؛ لذا نفهمیدم که بعد از آن، [[حضرت]] چه فرمود. از پدرم پرسیدم: پیامبر چه فرمود؟ گفت: فرمود: {{متن حدیث|كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}؛ «همه آنها از قریش‌اند»<ref>نعمانی، الغیبة، ص۱۲۴.</ref>.
از این [[روایت]] و [[روایات]] دیگر استفاده می‌شود که چون [[مخالفان]] نمی‌خواستند [[بنی‌هاشم]] و در رأس آنها [[حضرت علی]]{{ع}} [[خلافت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} را بر عهده بگیرند، وقتی حرف پیامبر به اینجا رسید جلسه را بر هم زدند تا پیامبر به [[هدف]] خود نائل نشود.
بعد از آن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به دنبال [[فرصت]] مناسبی بود تا این مسأله را به طور آشکار به مردم ابلاغ نماید. از طرفی [[خوف]] داشت در اثر [[اصرار]] و تأکید بر آن، [[دین]] و آیینش مورد تعرض قرار گیرد و مایه [[ایجاد اختلاف]] شود.
تا این که [[آیه تبلیغ]] بر [[پیامبر خدا]]{{صل}} نازل شد و [[پیامبر]] را [[تهدید]] کرد که اگر این امررا به [[مردم]] [[ابلاغ]] نکنی، گویا اصلاً اصل [[رسالت]] را ابلاغ نکرده‌ای.
از این‌رو پیامبر{{صل}} مردم را در وسط بیابان گرم و سوزان نگه داشت و موضوع [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} را بر مردم ابلاغ داشت<ref>امام‌شناسی و امامت در قرآن، ص۷۷.</ref>.
پس علت تعویق بیان [[امامت]] از [[عرفات]] به [[غدیر]] این بود که در عرفات جو مناسب نبود و مجلس و [[خطبه]] [[حضرت]] را به هم زدند و موجب خوف پیامبر از [[تفرقه]] در دین و آسیب دیدن دین شد؛ لذا بیان امامت به غدیر انداخته شد.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} خود در [[خطبه غدیر]] سبب خوف را این‌گونه بیان فرمودند: «همانا [[جبرئیل]] سه بار بر من نازل شد و [[سلام]] [[خدا]] را رساند و فرمود: در این مکان ([[غدیر خم]]) توقف نمایم و به سیاه و سفید شما اعلام کنم که علی [[وصی]] و [[جانشین]] من، و پیشوای شما بعد از من است. جایگاه او نسبت به من مانند جایگاه [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است. با این تفاوت که پس از من [[پیامبری]] نخواهد آمد. علی پس از خدا و پیامبر [[رهبر]] شماست.
سپس از [[فضائل]] [[حضرت علی]]{{ع}} سخن گفتند و ادامه دادند: از جبرئیل درخواست کردم تا مرا از اعلام [[ولایت علی]]{{ع}} معاف بدارد؛ زیرا ای مردم، می‌دانم که تعداد [[پرهیزکاران]] اندک و شمار [[منافقان]] فراوان است و گنهکارانی پرفریب وجود دارد که [[اسلام]] را مورد [[استهزا]] قرار می‌دهند.
هم اکنون اگر بخواهم منافقان را با نام و نشان معرفی کنم، یا با انگشت به سوی آنان اشاره نمایم، یا مردم را برای [[شناخت]] آنان [[راهنمایی]] کنم می‌توانم، اما من [[سوگند]] به خدا، نسبت به آنان [[کرامت]] و [[بزرگواری]] پیشه می‌سازم<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۶۶.</ref>.
بنابراین، ابلاغ این موضوع هر چند از ابتدای [[ظهور اسلام]] و اولین [[روز]] [[دعوت]] [[پیغمبر]] تا آخرین لحظات [[حیات]] آن [[حضرت]]، با [[نبوت]] همدوش بوده و همان روزی که [[پیامبر]]{{صل}} [[رسالت]] خویش را اعلام کرد، [[امامت]] و [[خلافت علی]]{{ع}} را نیز اعلام کرد، لکن [[ابلاغ]] آن به آن کیفیتی که بعد از نازل شدن [[آیه تبلیغ]] در [[روز غدیر]] [[غدیر]] انجام گرفت تحقق نیافته بود.
از این‌رو، [[رسول الله]]{{صل}} از ابلاغ آن با داشتن [[مخالفان]] سرسخت [[احساس]] [[نگرانی]] می‌کرد؛ زیرا هم به [[علم غیب]] و هم به [[حکم]] قرائن موجود و [[عناد]] برخی از [[مسلمین]] با علی{{ع}} به خوبی می‌دانست که گروهی از [[مهاجر]] و [[انصار]] در [[مقام]] [[انکار]] و [[مخالفت]] با این [[پیام الهی]] برخواهند آمد.
بر این اساس برای جلوگیری از این مخالفت، در [[انتظار]] فرصتی بوده که زمینه‌ای آماده، و کنگره‌ای باشکوه از عموم طبقات مسلمین تشکیل شود تا [[مأموریت]] خویش را انجام داده و درباره [[تعیین جانشین]] خود سخن بگوید و به نام و مشخصات او تصریح کند و از عموم [[مردم]] نیز برای [[خلافت]] او [[بیعت]] بگیرد، به گونه‌ای که آن مجتمع در [[تاریخ]] ضبط شود و قابل انکار نباشد.
بنابر آنچه در [[اقبال الاعمال (کتاب)|اقبال الاعمال]] [[سید بن طاووس]] آمده است، احتمال دارد دلیل خودداری و تأخیر پیامبر{{صل}} در ابلاغ امر [[ولایت]] و ترک إظهار این [[فضیلت]] بزرگ و [[منزلت]] [[شریف]]، به [[فرمان]] [[خدای تعالی]] بوده است، تا برای [[امت]] روشن شود که این پیامبر{{صل}} نیست که علی{{ع}} را برای این مقام [[برگزیده]] است، بلکه خدای تعالی او را برگزیده است<ref>الإقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۳۹۲.</ref>
==نخستین [[خطابه]] در [[منی]]==
پیامبر{{صل}} اولین خطابه خود را در منی ایراد فرمودند. این خطابه در واقع یک زمینه‌سازی برای [[خطبه غدیر]] بود.
در این [[خطبه]] ابتدا به [[امنیت اجتماعی]] مسلمین از نظر [[جان]] و [[مال]] و آبروی مردم اشاره نمودند، و سپس خون‌های به ناحق ریخته شده و [[اموال]] به ناحق گرفته شده در [[جاهلیت]] را رسماً مورد [[عفو]] قرار دادند تا کینه‌توزی‌ها از میان برداشته شود و جو [[اجتماع]] برای [[تأمین امنیت]] آماده گردد.
سپس [[مردم]] را برحذر داشتند که مبادا بعد از او [[اختلاف]] کنند و بر روی یکدیگر [[شمشیر]] بکشند. در همین جا بود که تصریح فرمودند: «اگر من نباشم [[علی بن ابی طالب]] در مقابل متخلفین خواهد ایستاد».
سپس [[حدیث ثقلین]] بر لسان [[مبارک]] [[حضرت]] جاری شد و فرمودند: «من دو چیز گران‌بها در میان شما باقی می‌گذارم که اگر به این دو [[تمسک]] کنید هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید: [[کتاب خدا]] و عترتم یعنی [[اهل]] بیتم».
اشاره‌ای هم داشتند به اینکه عده‌ای از همین [[اصحاب]] من [[روز قیامت]] به [[جهنم]] برده می‌شوند<ref>بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۳۹۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۹۴۶

ویرایش