پرش به محتوا

بنی‌ثقیف در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


== تعاملات [[بنی ثقیف]] و [[حکومت بنی امیه]] ==
== تعاملات [[بنی ثقیف]] و [[حکومت بنی امیه]] ==
ثقفیان با توجه به [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه شان با بنی‌عبدشمس، از ارکان مهم [[حکومت بنی‌امیه]] به شمار می‌آمدند. آنان به [[روزگار]] [[عثمان]] بیش از هر [[زمان]] دیگر به [[دستگاه خلافت]] نزدیک شدند و از نزدیک‌ترین حامیان آن گشتند و حتی یکی از رجال آنان به نام [[مغیرة بن اخنس]] در جریان محاصرۀ عثمان کشته شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸.</ref> اینان پس از استقرار [[دولت]] [[بنی امیه]]، با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهم، به ویژه [[حکومت]] ولایاتی چون عراق که می‌توانست همواره برای [[امویان]] خطرآفرین باشد، [[توانایی]] خود را در [[حفظ]] و [[تحکیم]] پایه‌های [[حکومت امویان]] و [[مبارزه]] با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و [[بنی‌هاشم]] و [[دوستداران]] آنان به کار بستند. [[مغیرة بن شعبه]] (د ۵۰ ق/ ۶۷۰ م) از جمله این افراد بود که تا پایان [[عمر]] خویش، در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج3، ص413؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج1، ص187.</ref> وی در ایام [[حکومت علی]]{{ع}}، در [[حمایت]] از [[معاویه]]، از هیچ عملی برای [[مبارزه]] با آن [[حضرت]] فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص252؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص69.</ref> از دیگر [[رجال]] متنفذ ثقیف می‌‌توان به نام [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (د ۹۵ق/ ۷۱۴م) و [[یوسف بن عمر]] ثقفی (د ۱۲۷ق/ ۷۴۵م) اشاره کرد. حتی [[زیاد بن ابیه]] -عامل معاویه بر [[عراق]]-، و کسی که معاویه مدعی [[برادری]] با او بود، نیز، از حیث فِراشی که در آن [[تولد]] یافته بود، منتسب به قبیلۀ ثقیف بود. <ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۱۹؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص‌۲۵۵.</ref> حجاج‌بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ (متوفی‌ 95) سهم‌ عظیمی‌ در تثبیت‌ و استحکام‌ خلافت‌ امویان‌ داشت‌. وی با آغاز دوران [[حکومت مروانیان]]، به [[سال 72 هجری]] در سن 30 سالگی [[مأمور]] [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] در [[حجاز]] گردید. [[حجاج]] در [[ذی‌حجه]] این سال، با [[محاصره ابن زبیر]] در [[مسجدالحرام]]، و در پی به منجنیق بستن [[کعبه]] و ویرانی آن، پس از شش ماه و هفده [[روز]]، به [[حکومت]] زبیریان در [[سال 73 هجری]] خاتمه داد و سپس [[حاکم مکه]] و [[مدینه]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص167-168؛ یعقوبی، البلدان، ص261؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج7، ص116-118.</ref> وی به [[سال 75 هجری]] عهده دار حکومت عراق<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج7، ص151؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج10، ص265.</ref> گردید و در [[سال 78 هجری]] علاوه بر حکومت عراق، حکومت مناطقی گسترده ای چون [[خراسان]] و سیستان نیز به او سپرده شد.<ref> ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج3، ص59.</ref> تا این که در [[سال 95 هجری]] در سن 53 سالگی<ref> یعقوبی، البلدان، ص261-264؛ ابن حبان، الثقات، ج2، ص317؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج12، ص198.</ref> در حالی که هزاران تن در زندان‌های او [[محبوس]] بودند و بیش از این تعداد نیز بر اثر اقدامات او کشته شده بودند،<ref> یعقوبی، البلدان، ص263؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج6، ص40.</ref> مُرد. <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[فرزندان‌]] و اعقاب‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ نیز در ادوار مختلف [[تاریخ]]، از بزرگان‌ دولت‌ اموی‌ در [[حجاز]] و شام‌ و بعدها در اندلس‌بودند. <ref>ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، مقاله ثقیف، علی پورصفر قصابی نژاد، ج1، ص4263.</ref>
[[ثقفیان]] با توجه به [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه شان با بنی‌عبدشمس، از ارکان مهم [[حکومت بنی‌امیه]] به شمار می‌آمدند. آنان به [[روزگار]] [[عثمان]] بیش از هر [[زمان]] دیگر به [[دستگاه خلافت]] نزدیک شدند و از نزدیک‌ترین حامیان آن گشتند و حتی یکی از [[رجال]] آنان به نام [[مغیرة بن اخنس]] در جریان محاصرۀ عثمان کشته شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸.</ref> اینان پس از استقرار [[دولت]] [[بنی امیه]]، با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهم، به ویژه [[حکومت]] ولایاتی چون [[عراق]] که می‌توانست همواره برای [[امویان]] خطرآفرین باشد، [[توانایی]] خود را در [[حفظ]] و [[تحکیم]] پایه‌های [[حکومت امویان]] و [[مبارزه]] با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و [[بنی‌هاشم]] و [[دوستداران]] آنان به کار بستند. [[مغیرة بن شعبه]] از جمله این افراد بود که تا پایان [[عمر]] خویش، در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۱۳؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> وی در ایام [[حکومت علی]]{{ع}}، در [[حمایت]] از [[معاویه]]، از هیچ عملی برای مبارزه با آن [[حضرت]] فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۹.</ref> از دیگر رجال متنفذ ثقیف می‌‌توان به نام [[حجاج بن یوسف ثقفی]] و [[یوسف بن عمر ثقفی]] اشاره کرد. حتی [[زیاد بن ابیه]] -عامل معاویه بر عراق-، و کسی که معاویه مدعی [[برادری]] با او بود، نیز، از حیث فِراشی که در آن [[تولد]] یافته بود، منتسب به قبیلۀ ثقیف بود. <ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۱۹؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص‌۲۵۵.</ref> حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ سهم‌ عظیمی‌ در تثبیت‌ و استحکام‌ خلافت‌ امویان‌ داشت‌. وی با آغاز دوران [[حکومت مروانیان]]، به [[سال ۷۲ هجری]] در سن ۳۰ سالگی [[مأمور]] [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] در [[حجاز]] گردید. [[حجاج]] در [[ذی‌حجه]] این سال، با [[محاصره ابن زبیر]] در [[مسجدالحرام]]، و در پی به منجنیق بستن [[کعبه]] و ویرانی آن، پس از شش ماه و هفده [[روز]]، به [[حکومت]] زبیریان در [[سال ۷۳ هجری]] خاتمه داد و سپس [[حاکم مکه]] و [[مدینه]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۶۷-۱۶۸؛ یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref> وی به [[سال ۷۵ هجری]] عهده‌دار حکومت [[عراق]]<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۵۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۶۵.</ref> گردید و در [[سال ۷۸ هجری]] علاوه بر حکومت عراق، حکومت مناطقی گسترده‌ای چون [[خراسان]] و سیستان نیز به او سپرده شد.<ref> ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۵۹.</ref> تا این که در [[سال ۹۵ هجری]] در سن ۵۳ سالگی<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱-۲۶۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref> در حالی که هزاران تن در زندان‌های او [[محبوس]] بودند و بیش از این تعداد نیز بر اثر اقدامات او کشته شده بودند،<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۴۰.</ref> مُرد. <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[فرزندان‌]] و اعقاب‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ نیز در ادوار مختلف [[تاریخ]]، از بزرگان‌ دولت‌ اموی‌ در [[حجاز]] و شام‌ و بعدها در اندلس‌ بودند. <ref>ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، مقاله ثقیف، علی پورصفر قصابی نژاد، ج۱، ص۴۲۶۳.</ref>
[[یوسف بن عمر]] ثقفی (د ۱۲۷ق/ ۷۴۵م) هم از دیگر فعالان [[سیاسی]] در ایام [[حکومت امویان]] بود. وی در [[حکومت]] [[هشام بن عبدالملک]](حک: 105-125ق.) به [[سال 106 هجری]] نخست [[حکمران]] [[یمن]] و سپس در [[سال 120 هجری]] به حکومت [[عراق]] [[منصوب]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص240.</ref> او در این ایام، [[قیام زید بن علی]] را [[سرکوب]] کرد و وی را به [[شهادت]] رساند<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج5، ص211.</ref> و در [[زمان]] [[حکمرانی]] اش، سخت‌گیری‌هایی را علیه [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[اعمال]] نمود.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص337.</ref> یوسف در حکومت [[یزید بن ولید]] (حک: 126-127ق.) نیز، [[ولایت]] عراق را برای مدتی کوتاه در دست داشت.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج6، ص145.</ref> [[بنی ثقیف]] در [[روزگار]] [[بنی امیه]]، به ویژه در ایام [[امارت]] یوسف بن عمر و [[حجاج]]، [[رجال]] قبیلۀ خود را در عراق برکشیدند و جنگجویان ثقفی نیز، آنچه در توان داشتند، برای [[حمایت]] از این امرا به کار گرفتند.<ref> مثلاً نک‌: کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>[[رشد]] ثقیف در عراق به گونه‌ای بود که در اواخر سدۀ نخست [[هجری]]، رجالشان همراه با مردانی از [[قریش]] و [[انصار]]، اشراف این [[سرزمین]] را تشکیل می‌‌دادند.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۷۴.</ref> در اواخر سدۀ نخست هجری، فاتحان ثقیف، بار دیگر با [[بنی امیه]] [[هم‌داستان]] شدند. رجالی چون محمد بن قاسم ثقفی (د ۹۸ [[هجری]]) جهت فتح سند، به سوی [[هند]] گسیل شدند و موفقیتهایی در امر [[فتوحات]] کسب نمودند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۶۶، ۱۷۲، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص‌۵۳۶-۵۳۷.</ref> در جریان [[فتح اندلس]] نیز، مردانی از این [[قوم]] نقش آفریدند که [[حر]] بن [[عبدالرحمان]] ثقفی (د ح ۱۰۶ق/ ۷۲۴م) –از [[فرماندهان]] بزرگ این فتح- از آن جمله‌اند.<ref> مقری، نفح الطیب، ج۱، ص‌۲۳۵، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص‌۴۸۹.</ref>‌
از سدۀ دوم هجری (۸ میلادی)، با کاهش رقابتهای قبیله‌ای، [[ثقیف]] نیز وارد مرحله‌ای [[پایدار]] از نقش [[تاریخی]] خود شد و حساسیتهای موجود دربارۀ آنان نیز به تدریج فراموش شد. <ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج4، ص1627..</ref>


[[بنی ثقیف]] و تعامل با [[اهل بیت]]{{ع}}
[[یوسف بن عمر ثقفی]] هم از دیگر فعالان [[سیاسی]] در ایام [[حکومت امویان]] بود. وی در حکومت [[هشام بن عبدالملک]] به [[سال ۱۰۶ هجری]] نخست [[حکمران]] [[یمن]] و سپس در [[سال ۱۲۰ هجری]] به حکومت عراق [[منصوب]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۴۰.</ref> او در این ایام، [[قیام زید بن علی]] را [[سرکوب]] کرد و وی را به [[شهادت]] رساند<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.</ref> و در [[زمان]] حکمرانی‌اش، سخت‌گیری‌هایی را علیه [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[اعمال]] نمود.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۳۷.</ref> یوسف در [[حکومت]] [[یزید بن ولید]] نیز، [[ولایت]] [[عراق]] را برای مدتی کوتاه در دست داشت.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶، ص۱۴۵.</ref> [[بنی ثقیف]] در [[روزگار]] [[بنی امیه]]، به ویژه در ایام [[امارت]] [[یوسف بن عمر]] و [[حجاج]]، [[رجال]] قبیلۀ خود را در عراق برکشیدند و جنگجویان ثقفی نیز، آنچه در توان داشتند، برای [[حمایت]] از این امرا به کار گرفتند.<ref> مثلاً نک‌: کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>[[رشد]] [[ثقیف]] در عراق به گونه‌ای بود که در اواخر سدۀ نخست [[هجری]]، رجالشان همراه با مردانی از [[قریش]] و [[انصار]]، اشراف این [[سرزمین]] را تشکیل می‌‌دادند.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۷۴.</ref> در اواخر سدۀ نخست هجری، فاتحان ثقیف، بار دیگر با بنی امیه [[هم‌داستان]] شدند. رجالی چون محمد بن قاسم ثقفی جهت فتح سند، به سوی [[هند]] گُسیل شدند و موفقیت‌هایی در امر [[فتوحات]] کسب نمودند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۶۶، ۱۷۲، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص‌۵۳۶-۵۳۷.</ref>
 
در جریان [[فتح اندلس]] نیز، مردانی از این [[قوم]] نقش آفریدند که [[حر بن عبدالرحمان ثقفی]] –از [[فرماندهان]] بزرگ این فتح- از آن جمله‌اند.<ref> مقری، نفح الطیب، ج۱، ص‌۲۳۵، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص‌۴۸۹.</ref>‌
 
از سدۀ دوم هجری (۸ میلادی)، با کاهش رقابت‌های قبیله‌ای، [[ثقیف]] نیز وارد مرحله‌ای [[پایدار]] از نقش [[تاریخی]] خود شد و حساسیت‌های موجود دربارۀ آنان نیز به تدریج فراموش شد. <ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج۴، ص۱۶۲۷..</ref>
 
== [[بنی ثقیف]] و تعامل با [[اهل بیت]]{{ع}} ==
همان گونه که اشاره شد، ثقفیان با یُمن [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه با بنی‌عبدشمس، از آغاز [[تأسیس دولت]] [[اموی]] با آنان همراه شدند و در ارکان مهم [[حکومتی]] ورود یافتند. اینان با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهمی همچون [[فرمانداری]] [[ولایت]] [[عراق]]، خدمات ارزنده ای به [[حکومت اموی]] در اعصار مختلف کردند. [[مغیرة بن شعبه]] از جمله [[رجال]] ثقفی است که در آغازین روزهای [[انتصاب علی]]{{ع}}، به [[خلافت]] به [[معاویه]] پیوست و تا پایان [[عمر]] خویش در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت<ref> ابن اثیر، الکامل، ج3، ص413؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج1، ص187.</ref> و در این مدت از هیچ عملی برای [[مبارزه]] با [[امام علی]]{{ع}} فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص252؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص69.</ref> حضور زیاد بن اَبیه در جمع [[والیان]] معاویه و [[کشتار]] [[شیعیان]] و [[سخت‌گیری]] بر آنان<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص219؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص357.</ref> و نیز [[حکومت]] فرزندش عُبیدالله در [[کوفه]] و به [[شهادت]] رساندن [[مسلم بن عقیل]] و سپس اعزام [[سپاه کوفه]] -که در میان آنان مردانی از ثقیف نیز حضور داشتند-، جهت سرکوبی [[قیام امام حسین]]{{ع}} به [[سال 61 هجری]] [[گواه]] [[همراهی]] این [[قبیله]] با سفیانیان [[اموی]] است. ثقفیان، در [[کربلا]] با قرار گرفتن در جناح مقابل [[سپاه]] [[حسینی]]، به [[نبرد]] با [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} و یارانش پرداختند و پس از شهادتشان، [[مسؤولیت]] انتقال 12 سر از سرهای [[مقدس]] [[شهیدان کربلا]]<ref>آنچه مسلم است این که ثقفیان ساکن در کوفه در قیاس با دیگر قبایل عرب مسکون در این شهر، از جمعیت بسیار کمتری برخوردار بودند چندان که منابع در ذکر خطط کوفه و دسته‌بندی‌های قبایل آن نامی از این قبیله نبرده‌اند. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص235-236؛ ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج1، ص51.) با این وصف، اختصاص این حجم (دوازده سر) از سرهای شهدای کربلا به ایشان، با توجه به درصد اندک جمعیت شان از کل جمعیت کوفه، جز به معنای حضور بسیار پر رنگ ثقفیان در کربلا نمی‌تواند باشد.</ref> را بر عهده گرفتند.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص259.</ref>- <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> آنان در [[کوفه]]، مسجدی مختص به خود داشتند<ref> ابن طاووس، الیقین‌، ص۴۱۷.</ref> که در [[روایات]] [[شیعی]]، از [[مساجد]] [[ملعون]] برشمرده شده است.<ref> کلینی، الکافی، ج۳، ص‌۴۹۰؛ ابن بابویه، خصال، ص۳۰۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص‌۲۵۰.</ref> به نظر می‌رسد وجه این تلقی، [[دشمنی]] میان ثقیف با [[شیعه]] بوده، و اینکه [[مسجد]] ثقیف، پایگاهی برای سامان‌دهی فعالیتهای [[ضد]] شیعی در کوفه به شمار می‌رفته است. همراهی میان ثقیف و [[حکام]] [[بنی امیه]] موجب شده بود تا شیعه و حامیان [[اهل بیت]]{{ع}} بیشتر و بیشتر از آنان فاصله گیرند؛<ref> مثلاً نک‌: کلینی، الکافی، ج۵، ص‌۳۵۱.</ref> تا آنجا که ثقیف نماد یک قبیلۀ ضد اهل بیت{{ع}}، و نماد [[ظلم]] و [[استبداد]] شناخته می‌شد و روایاتی حاکی از [[انتقام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} از ثقیف در [[آخر الزمان]] نقل می‌شد.<ref> مثلاً نک‌: حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات‌، ص۲۰۱؛ نیز نک: نهج البلاغة، خطبۀ ۱۱۶.</ref>- <ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج4، ص1627.</ref> روایاتی نیز با مضامین مختلف از سوی [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده که در آن ثقیف در شمار [[قبایل]] مبغوض [[پیامبر]]{{صل}} جای گرفته است؛<ref> احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۰؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص‌۲۳۶؛ ابن بابویه، خصال، ص۲۲۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۶، ص‌۴۸۱.</ref> چندان که اگر [[عروة بن مسعود]] در میان آنان نبود، [[شایسته]] [[لعن]] و [[نفرین]] نیز بودند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج8، ص302.</ref> [[بنی ثقیف]] که در [[جمل]]<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص147.</ref> و [[صفین]]<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص525.</ref> رودرروی [[امام علی]]{{ع}} قرار گرفته بودند، از زبان ایشان قومی [[فریبکار]] و [[پیمان‌شکن]] معرفی شده‌اند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص80.</ref> [[امام حسن]]{{ع}} نیز، آنان را فاقد هر گونه جایگاه و وجاهتی در [[روزگار]] [[جاهلیت]] و [[اسلام]] دانسته‌اند.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص418.</ref> این، علاوه بر [[آیات]] متعددی است که به [[زعم]] [[مفسران]] در [[شأن]] این [[قوم]] نازل شده است.<ref> آیاتی نظیر: آیه شریفه «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» (بقره:168) (طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌1‌، ص‌467)، آیه شریفه «قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَیٰ قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا» (فتح:16) (طبری، جامع‌البیان، ج26، ص‌108) آیه شریفه «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لَا یَرْکَعُونَ» (مرسلات: 48) (طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌‌10، ص‌236؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج‌19، ص‌168؛ ثعلبی، تفسیر ثعلبی ج‌10‌، ص‌111-112) و.... حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[بغض]] ثقیف میان طیف وسیعی از [[مردم]] جا کرده بود به طوری که از [[ابن عباس]] نقل ‌شده که می‌‌گفت: «کسی که [[ایمان به خدا]] و [[روز واپسین]] دارد، [[ثقیف]] را [[دوست]] نمی‌دارد».<ref> فاکهی، اخبار مکه، ج۳، ص‌۲۰۴.</ref> همین [[احساس]]، زمینۀ تألیف آثاری با عنوان مثالب ثقیف از سوی هشام کلبی<ref> نجاشی، رجال، ص۴۳۵.</ref> و [[ابوحصین]] [[محمد بن علی]] دیمرتی اصفهانی<ref> ابن ندیم، الفهرست، ص۱۱۸، ۱۵۲.</ref> را فراهم آورده است. با این وجود، این موضع گیری، مربوط به عموم ثقیف نبود؛ چراکه مردانی از این [[قوم]] بودند که به هواداری از [[اهل بیت]]{{ع}} در اعصار مختلف برخاسته بودند که برخی [[کارگزاران دولت]] [[علوی]]{{ع}}<ref> مثلاً نک‌: کلینی، الکافی، ج۳، ص‌۵۴۰؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص‌۲۴؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۹، ص‌۲۰۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص‌۶۰۰</ref> نیز مختار بن [[ابوعبید ثقفی]] از جمله آنان بودند.<ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج4، ص1627.</ref> همچنین در منابع [[شیعی]]، از طیف وسیعی از ثقفیان در جمع [[راویان]]<ref> نجاشی، رجال النجاشی، ص287، 342؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج2، ص612.</ref> و نیز [[صحابه]] [[ائمه معصومین]]{{ع}}، خصوص [[امام باقر]]{{ع}}<ref> کشی، معرفة الرجال‌، ج1، ص383، طوسی، رجال الطوسی، ص131، 140، 144.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref> نجاشی، رجال النجاشی، ص14؛ طوسی، رجال الطوسی، ص153، 185-166، 191، 193، 207، 294.</ref> یاد شده است. [[شیخ طوسی]](ره) نیز، در کتاب خود به ذکر نام چند تن از مؤلفان شیعی ثقفی پرداخته است.<ref> ابن ندیم، الفهرست، ص37، 267.</ref>  
همان گونه که اشاره شد، ثقفیان با یُمن [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه با بنی‌عبدشمس، از آغاز [[تأسیس دولت]] [[اموی]] با آنان همراه شدند و در ارکان مهم [[حکومتی]] ورود یافتند. اینان با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهمی همچون [[فرمانداری]] [[ولایت]] [[عراق]]، خدمات ارزنده ای به [[حکومت اموی]] در اعصار مختلف کردند. [[مغیرة بن شعبه]] از جمله [[رجال]] ثقفی است که در آغازین روزهای [[انتصاب علی]]{{ع}}، به [[خلافت]] به [[معاویه]] پیوست و تا پایان [[عمر]] خویش در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت<ref> ابن اثیر، الکامل، ج3، ص413؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج1، ص187.</ref> و در این مدت از هیچ عملی برای [[مبارزه]] با [[امام علی]]{{ع}} فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج5، ص252؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص69.</ref> حضور زیاد بن اَبیه در جمع [[والیان]] معاویه و [[کشتار]] [[شیعیان]] و [[سخت‌گیری]] بر آنان<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص219؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص357.</ref> و نیز [[حکومت]] فرزندش عُبیدالله در [[کوفه]] و به [[شهادت]] رساندن [[مسلم بن عقیل]] و سپس اعزام [[سپاه کوفه]] -که در میان آنان مردانی از ثقیف نیز حضور داشتند-، جهت سرکوبی [[قیام امام حسین]]{{ع}} به [[سال 61 هجری]] [[گواه]] [[همراهی]] این [[قبیله]] با سفیانیان [[اموی]] است. ثقفیان، در [[کربلا]] با قرار گرفتن در جناح مقابل [[سپاه]] [[حسینی]]، به [[نبرد]] با [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} و یارانش پرداختند و پس از شهادتشان، [[مسؤولیت]] انتقال 12 سر از سرهای [[مقدس]] [[شهیدان کربلا]]<ref>آنچه مسلم است این که ثقفیان ساکن در کوفه در قیاس با دیگر قبایل عرب مسکون در این شهر، از جمعیت بسیار کمتری برخوردار بودند چندان که منابع در ذکر خطط کوفه و دسته‌بندی‌های قبایل آن نامی از این قبیله نبرده‌اند. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص235-236؛ ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج1، ص51.) با این وصف، اختصاص این حجم (دوازده سر) از سرهای شهدای کربلا به ایشان، با توجه به درصد اندک جمعیت شان از کل جمعیت کوفه، جز به معنای حضور بسیار پر رنگ ثقفیان در کربلا نمی‌تواند باشد.</ref> را بر عهده گرفتند.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص259.</ref>- <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> آنان در [[کوفه]]، مسجدی مختص به خود داشتند<ref> ابن طاووس، الیقین‌، ص۴۱۷.</ref> که در [[روایات]] [[شیعی]]، از [[مساجد]] [[ملعون]] برشمرده شده است.<ref> کلینی، الکافی، ج۳، ص‌۴۹۰؛ ابن بابویه، خصال، ص۳۰۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص‌۲۵۰.</ref> به نظر می‌رسد وجه این تلقی، [[دشمنی]] میان ثقیف با [[شیعه]] بوده، و اینکه [[مسجد]] ثقیف، پایگاهی برای سامان‌دهی فعالیتهای [[ضد]] شیعی در کوفه به شمار می‌رفته است. همراهی میان ثقیف و [[حکام]] [[بنی امیه]] موجب شده بود تا شیعه و حامیان [[اهل بیت]]{{ع}} بیشتر و بیشتر از آنان فاصله گیرند؛<ref> مثلاً نک‌: کلینی، الکافی، ج۵، ص‌۳۵۱.</ref> تا آنجا که ثقیف نماد یک قبیلۀ ضد اهل بیت{{ع}}، و نماد [[ظلم]] و [[استبداد]] شناخته می‌شد و روایاتی حاکی از [[انتقام]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} از ثقیف در [[آخر الزمان]] نقل می‌شد.<ref> مثلاً نک‌: حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات‌، ص۲۰۱؛ نیز نک: نهج البلاغة، خطبۀ ۱۱۶.</ref>- <ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج4، ص1627.</ref> روایاتی نیز با مضامین مختلف از سوی [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده که در آن ثقیف در شمار [[قبایل]] مبغوض [[پیامبر]]{{صل}} جای گرفته است؛<ref> احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۰؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص‌۲۳۶؛ ابن بابویه، خصال، ص۲۲۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۶، ص‌۴۸۱.</ref> چندان که اگر [[عروة بن مسعود]] در میان آنان نبود، [[شایسته]] [[لعن]] و [[نفرین]] نیز بودند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج8، ص302.</ref> [[بنی ثقیف]] که در [[جمل]]<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص147.</ref> و [[صفین]]<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص525.</ref> رودرروی [[امام علی]]{{ع}} قرار گرفته بودند، از زبان ایشان قومی [[فریبکار]] و [[پیمان‌شکن]] معرفی شده‌اند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص80.</ref> [[امام حسن]]{{ع}} نیز، آنان را فاقد هر گونه جایگاه و وجاهتی در [[روزگار]] [[جاهلیت]] و [[اسلام]] دانسته‌اند.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص418.</ref> این، علاوه بر [[آیات]] متعددی است که به [[زعم]] [[مفسران]] در [[شأن]] این [[قوم]] نازل شده است.<ref> آیاتی نظیر: آیه شریفه «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» (بقره:168) (طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌1‌، ص‌467)، آیه شریفه «قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَیٰ قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا» (فتح:16) (طبری، جامع‌البیان، ج26، ص‌108) آیه شریفه «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لَا یَرْکَعُونَ» (مرسلات: 48) (طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌‌10، ص‌236؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج‌19، ص‌168؛ ثعلبی، تفسیر ثعلبی ج‌10‌، ص‌111-112) و.... حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[بغض]] ثقیف میان طیف وسیعی از [[مردم]] جا کرده بود به طوری که از [[ابن عباس]] نقل ‌شده که می‌‌گفت: «کسی که [[ایمان به خدا]] و [[روز واپسین]] دارد، [[ثقیف]] را [[دوست]] نمی‌دارد».<ref> فاکهی، اخبار مکه، ج۳، ص‌۲۰۴.</ref> همین [[احساس]]، زمینۀ تألیف آثاری با عنوان مثالب ثقیف از سوی هشام کلبی<ref> نجاشی، رجال، ص۴۳۵.</ref> و [[ابوحصین]] [[محمد بن علی]] دیمرتی اصفهانی<ref> ابن ندیم، الفهرست، ص۱۱۸، ۱۵۲.</ref> را فراهم آورده است. با این وجود، این موضع گیری، مربوط به عموم ثقیف نبود؛ چراکه مردانی از این [[قوم]] بودند که به هواداری از [[اهل بیت]]{{ع}} در اعصار مختلف برخاسته بودند که برخی [[کارگزاران دولت]] [[علوی]]{{ع}}<ref> مثلاً نک‌: کلینی، الکافی، ج۳، ص‌۵۴۰؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص‌۲۴؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۹، ص‌۲۰۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص‌۶۰۰</ref> نیز مختار بن [[ابوعبید ثقفی]] از جمله آنان بودند.<ref> دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ثقیف، احمد پاکتچی، ج4، ص1627.</ref> همچنین در منابع [[شیعی]]، از طیف وسیعی از ثقفیان در جمع [[راویان]]<ref> نجاشی، رجال النجاشی، ص287، 342؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج2، ص612.</ref> و نیز [[صحابه]] [[ائمه معصومین]]{{ع}}، خصوص [[امام باقر]]{{ع}}<ref> کشی، معرفة الرجال‌، ج1، ص383، طوسی، رجال الطوسی، ص131، 140، 144.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref> نجاشی، رجال النجاشی، ص14؛ طوسی، رجال الطوسی، ص153، 185-166، 191، 193، 207، 294.</ref> یاد شده است. [[شیخ طوسی]](ره) نیز، در کتاب خود به ذکر نام چند تن از مؤلفان شیعی ثقفی پرداخته است.<ref> ابن ندیم، الفهرست، ص37، 267.</ref>  


۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش