پرش به محتوا

بحث:مقام تأیید الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
از طرفی گفتن این سخن که مقصود از این روح خود آن ذوات مقدّس هستند خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر مقتضی تعدّد است؛ یعنی مؤیّد باید غیر از مؤیّد باشد، مگر تعدد اعتباری را کافی بدانیم.
از طرفی گفتن این سخن که مقصود از این روح خود آن ذوات مقدّس هستند خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر مقتضی تعدّد است؛ یعنی مؤیّد باید غیر از مؤیّد باشد، مگر تعدد اعتباری را کافی بدانیم.


هم‌چنین قول به این که از روحه، روح القدس است مناسب نیست؛ زیرا علاوه بر این خاندان، با سایر انبیا هم فی‌الجمله همراهی داشته. مگر قائل به تفاوت مراتب شده و بگوییم: روح القدس در مرتبه‌ای از مراتبش با سایر پیامبران همراه بوده، آن هم با حفظ تفاوت رتبی آن‌ها با هر کدامشان در مرتبه‌ای که مناسب با رتبۀ آنان بوده همراهی داشته و با حضرات معصومین {{عم}} در مرتبه‌ای فوق جمیع مراتب، و الّا اگر ما باشیم و ظاهر اَیَّدکم بروحه باید بگوییم: بروحه غیر از روح القدس گویای حقیقت دیگری است؛ زیرا اگر مقصود روح القدس بود مناسب بود اَیّدکم بروح القدس تعبیر شود، همان طور که در دعای قنوت روز جمعه که از صاحب این قبر مطهّر نسبت به امام عصر {{ع}} رسیده، جملۀ وَ اَیده بروح القدس من عندک یافت می‌شود.<ref>جمال الاسبوع ۴۱۳.</ref>
هم‌چنین قول به این که از روحه، [[روح القدس]] است مناسب نیست؛ زیرا علاوه بر این خاندان، با سایر [[انبیا]] هم فی‌الجمله همراهی داشته. مگر قائل به تفاوت مراتب شده و بگوییم: روح القدس در مرتبه‌ای از مراتبش با سایر پیامبران همراه بوده، آن هم با حفظ تفاوت رتبی آن‌ها با هر کدامشان در مرتبه‌ای که مناسب با رتبۀ آنان بوده همراهی داشته و با [[معصومین|حضرات معصومین]]{{عم}} در مرتبه‌ای فوق جمیع مراتب، و الّا اگر ما باشیم و ظاهر اَیَّدکم بروحه باید بگوییم: بروحه غیر از روح القدس گویای حقیقت دیگری است؛ زیرا اگر مقصود روح القدس بود مناسب بود اَیّدکم بروح القدس تعبیر شود، همان طور که در دعای قنوت روز جمعه که از صاحب این قبر مطهّر نسبت به امام عصر {{ع}} رسیده، جملۀ وَ اَیده بروح القدس من عندک یافت می‌شود.<ref>جمال الاسبوع ۴۱۳.</ref>


لذا نسبت به این جملۀ زیارت باید یکی از دو مطلب را بگوییم: به این جهت که آنچه می‌آوریم مخالفت کلّی با فرمودۀ سایر بزرگان نداشته باشد و تا حدودی موافق گفته آنان باشد، بگوییم: از اَیّدکم بروحه این است که خداوند متعال حضراتشان را مؤیّد به اعلی مراتب روح القدس قرار داده به طوری که در آن مرتبه هیچ کس از مخلوقات، حتّی انبیای اولوا العزم و کمّلین از اولیا و اوصیا راه نداشته، حظّ و بهره‌ای ندارند.
لذا نسبت به این جملۀ زیارت باید یکی از دو مطلب را بگوییم: به این جهت که آنچه می‌آوریم مخالفت کلّی با فرمودۀ سایر بزرگان نداشته باشد و تا حدودی موافق گفته آنان باشد، بگوییم: از اَیّدکم بروحه این است که خداوند متعال حضراتشان را مؤیّد به اعلی مراتب [[روح القدس]] قرار داده به طوری که در آن مرتبه هیچ کس از مخلوقات، حتّی انبیای اولوا العزم و کمّلین از اولیا و اوصیا راه نداشته، حظّ و بهره‌ای ندارند.
نتیجه اختصاص اَیدکم بروحه به خاندان رسالت {{عم}} با توجّه به اشتراک در اصل آن با سایر انبیا، از جهت مرتبه و درجه است، همان طور که نسبت به بقیّۀ کمالاتشان قائل هستیم. مثلاً اگر اعطای اسم اعظم را از خصائص این خاندان می‌دانیم مقصود اختصاص در مرتبۀ هفتاد و دومی آن است، و این امر منافات با این جهت ندار که رتبه‌های پایین‌تر و مراتب نازلۀ آن را سایر پیامبران با حفظ مراتب واجد باشند.
نتیجه اختصاص اَیدکم بروحه به خاندان رسالت {{عم}} با توجّه به اشتراک در اصل آن با سایر انبیا، از جهت مرتبه و درجه است، همان طور که نسبت به بقیّۀ کمالاتشان قائل هستیم. مثلاً اگر اعطای اسم اعظم را از خصائص این خاندان می‌دانیم مقصود اختصاص در مرتبۀ هفتاد و دومی آن است، و این امر منافات با این جهت ندار که رتبه‌های پایین‌تر و مراتب نازلۀ آن را سایر پیامبران با حفظ مراتب واجد باشند.
و یا بگوییم: مقصود از اَیَّدکم بروحه –در عین این که مؤیّد بودن حضراتشان به روح القدس امری مسلّم و مفروغ عنه است- تأیید به امر آخری است. امّا آن روح خدایی که حضراتشان مؤیّد به آن هستند، چیست؟ نمی‌دانیم. همین‌قدر می‌دانیم مرتبه‌ای است فوق جمیع مراتب، که منسوب است به جناب حقّ متعال بدون هیچ واسطه‌ای، حتّی وساطت حرفی چون مِن و یا لفظی چون لفظ قدس. بلکه ارتباط آن با ذات قدّوس الهی ارتباط ضمیر «ه» در بروحه است که شاید اشاره به مقام هوهویّت حق تعالی داشته باشد.
و یا بگوییم: مقصود از اَیَّدکم بروحه –در عین این که مؤیّد بودن حضراتشان به روح القدس امری مسلّم و مفروغ عنه است- تأیید به امر آخری است. امّا آن روح خدایی که حضراتشان مؤیّد به آن هستند، چیست؟ نمی‌دانیم. همین‌قدر می‌دانیم مرتبه‌ای است فوق جمیع مراتب، که منسوب است به جناب حقّ متعال بدون هیچ واسطه‌ای، حتّی وساطت حرفی چون مِن و یا لفظی چون لفظ قدس. بلکه ارتباط آن با ذات قدّوس الهی ارتباط ضمیر «ه» در بروحه است که شاید اشاره به مقام هوهویّت حق تعالی داشته باشد.


در مورد حضرت آدم {{ع}} {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فِيهِ مِن رُّوحِهِ}}﴾}}<ref>«از روح خویش در او دمید»؛ سورۀ سجده: ۹.</ref> {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}}﴾}}<ref>«در او از روان خویش دمیدم»؛ سورۀ حجر: ۲۹.</ref> آمده است. بر فرض اتّحاد هر دو روح، بون بعید و فاصلۀ کثیری است میان مِن رُوحِهِ حضرت آدم و بِرُوحِه این حضرات، که اگر نباشد هیچ تفاوتی مگر همان تفاوت که میان جزء و کلّ موجود است، در مقام فرق کافی است. مضاف بر این، چه بسا ممکن است در اصل، روحِ مِن رُوحِهِ و روحِ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ متفاوت باشند.
در مورد حضرت آدم {{ع}} {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فِيهِ مِن رُّوحِهِ}}﴾}}<ref>«از روح خویش در او دمید»؛ سورۀ سجده: ۹.</ref> {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}}﴾}}<ref>«در او از روان خویش دمیدم»؛ سورۀ حجر: ۲۹.</ref> آمده است. بر فرض اتّحاد هر دو روح، بون بعید و فاصلۀ کثیری است میان مِن رُوحِهِ حضرت آدم و بِرُوحِه این حضرات، که اگر نباشد هیچ تفاوتی مگر همان تفاوت که میان جزء و کلّ موجود است، در مقام فرق کافی است. مضاف بر این، چه بسا ممکن است در اصل، {{عربی|اندازه=155%|"روحِ مِن رُوحِهِ و روحِ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ"}} متفاوت باشند.


در هر حال گاهی آدمی متحیّر می‌ماند چه بگوید؛ چون می‌بیند لفظی برای گفتار و بیانی برای اظهار ندارد جز این که خود آن جمله را تکرار کرده، در شرح و توضیح جملۀ و ایّدکم بروحه، ایّدکم بروحه بگوید؛ خاندانی که نفس نفیس و ذات قدّوس قیّوم ازلی و دیموم سرمدی مؤیّد آنان بوده و هست و خواهد بود.
در هر حال گاهی آدمی متحیّر می‌ماند چه بگوید؛ چون می‌بیند لفظی برای گفتار و بیانی برای اظهار ندارد جز این که خود آن جمله را تکرار کرده، در شرح و توضیح جملۀ و ایّدکم بروحه، ایّدکم بروحه بگوید؛ خاندانی که نفس نفیس و ذات قدّوس قیّوم ازلی و دیموم سرمدی مؤیّد آنان بوده و هست و خواهد بود.
۵۳٬۳۷۰

ویرایش