توسل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== توسل در قرآن == | == توسل در قرآن == | ||
واژه وسیله دو بار در قرآن به کار رفته که در یک [[آیه]] [[مؤمنان]] را به [[تقوا]] و وسیله جویی به سوی [[خداوند]] [[فرمان]] داده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> و در آیه دیگر به [[متوسل]] شدن [[بت پرستان]] به [[ملائکه]]، [[جنّ]] و [[اولیا]] از انس برای نزدیک شدن به خداوند اشاره شده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}}<ref>«آن کسانی که (مشرکان به پرستش) میخوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز میجویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیکتر گردند | واژه وسیله دو بار در قرآن به کار رفته که در یک [[آیه]] [[مؤمنان]] را به [[تقوا]] و وسیله جویی به سوی [[خداوند]] [[فرمان]] داده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> و در آیه دیگر به [[متوسل]] شدن [[بت پرستان]] به [[ملائکه]]، [[جنّ]] و [[اولیا]] از انس برای نزدیک شدن به خداوند اشاره شده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}}<ref>«آن کسانی که (مشرکان به پرستش) میخوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز میجویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیکتر گردند و به بخشایش او امید میبرند و از عذاب وی میهراسند؛ بیگمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است» سوره اسراء، آیه ۵۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۱۳۰ - ۱۳۱.</ref> البته آنان برای نزدیک شدن به خود اینها، به [[بتها]] و مجسمهها متوسل گشته، با انواع قربانیها نیز به بتها [[تقرّب]] میجستند. آنان به جهت مستقل دانستن وسیلههای مذکور در [[ربوبیت]] و [[پرستش]] آنها و نیز [[امید به رحمت]] و [[ترس]] از خشمشان دچار [[شرک]] شده بودند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>. برخی نیز آیه {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}}<ref>«آن کسانی که (مشرکان به پرستش) میخوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز میجویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیکتر گردند و به بخشایش او امید میبرند و از عذاب وی میهراسند؛ بیگمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است» سوره اسراء، آیه ۵۷.</ref> را با قطع نظر از [[آیات]] پیشین، ناظر به [[توسل]] [[پیامبران]] به [[طاعات]] برای [[تقرب]] جستن به [[خداوند]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۵۱.</ref>. | ||
افزون بر آیات یاد شده از مضمون آیات دیگری نیز میتوان به نحوی معنای توسل را به دست آورد؛ نظیر [[فرمان]] به خواندن خداوند به وسیله اسمای حسنای وی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، [[دستور خداوند]] به چنگ زدن به [[ریسمان الهی]]: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید | افزون بر آیات یاد شده از مضمون آیات دیگری نیز میتوان به نحوی معنای توسل را به دست آورد؛ نظیر [[فرمان]] به خواندن خداوند به وسیله اسمای حسنای وی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، [[دستور خداوند]] به چنگ زدن به [[ریسمان الهی]]: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>، [[استغفار پیامبر]] {{صل}} برای گناهکارانی که به حضور وی رفته، به وسیله او از خداوند [[آمرزش]] بطلبند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>، وسیله قرار دادن [[برادران یوسف]]، [[یعقوب]] را برای آمرزش و تقاضای [[استغفار]] از وی: {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! برای ما از گناهانمان آمرزش بخواه که ما بیگمان گنهکار بودهایم» سوره یوسف، آیه ۹۷.</ref> و [[پذیرش توبه]] [[حضرت آدم]] {{ع}} از سوی [[پروردگار]] بر اثر توسل به کلماتی که از ناحیه وی تلقی کرد: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۳-۱۷۴.</ref> | ||
== جواز توسل == | == جواز توسل == | ||
از دیدگاه [[قرآن]] [[تقرّب]] به خدای متعال با وسایل گوناگون، امکانپذیر است؛ از جمله با [[اسمای حسنای الهی]] که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> به خواندن خداوند به وسیله آنها فرمان داده شده و در دعاهای پرشماری که از [[اولیای الهی]] نقل گشته به آن عمل شده است<ref>الزیارة والتوسل، ص۱۲۲؛ العقیدة الاسلامیه، ص۲۸۲؛ شفاء السقام، ص۲۹۸ - ۲۹۹.</ref>، همچنین از آیه {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید | از دیدگاه [[قرآن]] [[تقرّب]] به خدای متعال با وسایل گوناگون، امکانپذیر است؛ از جمله با [[اسمای حسنای الهی]] که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> به خواندن خداوند به وسیله آنها فرمان داده شده و در دعاهای پرشماری که از [[اولیای الهی]] نقل گشته به آن عمل شده است<ref>الزیارة والتوسل، ص۱۲۲؛ العقیدة الاسلامیه، ص۲۸۲؛ شفاء السقام، ص۲۹۸ - ۲۹۹.</ref>، همچنین از آیه {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> برمیآید که توسل به حبل [[اللّه]] نیز جایز است که به قرآن، [[اهل بیت]] {{عم}} و [[طاعت]] [[تفسیر]] شده است<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۷۲۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۶۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۶۸ - ۱۶۹؛ تفسیر فرات کوفی، ج ۱، ص۹۰ - ۹۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۸۰۵.</ref>، چنان که در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«آنان که میگویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آوردهایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!» سوره آل عمران، آیه ۱۶.</ref> [[ایمان]] وسیله درخواست [[بخشش گناهان]] از زبان [[مؤمنان]] معرفی شده: «اَلَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا اِنَّنا ءامَنّا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا» و در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref> درخواست ایشان مبنی بر [[بخشش]] [[برادران ایمانی]] خود نیز گزارش شده است. | ||
با این حال در میان اقسام گوناگون [[توسل]] جواز یک قسم، مورد [[اختلاف]] و گفت و گوست و آن وسیله قرار دادن [[انسانهای صالح]] در پیشگاه [[خداوند]] برای دستیابی به [[حاجات]] است که برخی به سبب توهّم تنافی با [[توحید]] آن را جایز ندانستهاند؛ ولی این قسم نیز هرگز با توحید منافی نبوده، [[عقل]] و نقل بر جواز آن [[حکم]] میکنند<ref>ر. ک: نمونه، ج ۴، ص۳۶۶.</ref>، زیرا توسل به آنها با توجه به این [[حقیقت]] است که آنها [[آیات الهی]] هستند و آنچه دارند از ناحیه خداست و هیچ کس جز [[خدا]] ذاتاً [[خالق]]، [[رازق]] و مالک [[سود]] و زیان چیزی نیست: {{متن قرآن|وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ}}<ref>«و همان که به من میخوراند و مینوشاند» سوره شعراء، آیه ۷۹.</ref>.<ref>نمونه، ج ۷، ص۴۵.</ref> در این صورت [[طلب]] [[حاجت]] فقط از خداست؛ لکن از راه وسایطی که مراتب [[معنوی]] والایی را بر اثر [[بندگی خدا]] پیموده، ما را به [[اذن خدا]] به [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] نزدیک میکنند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۶.</ref> و در حقیقت [[متوسل]] شدن به آنان، [[توسل]] به جایگاهی است که نزد خداوند دارند<ref>کشف الارتیاب، ص۲۵۴؛ فی ظلال التوحید، ص۶۳۰.</ref>، چنان که [[قرآن کریم]] [[حضرت موسی]] و [[عیسی]]{{ع}} را صاحب [[جاه]] و [[منزلت]]<ref>شفاء السقام، ص۳۱۴؛ التوسل والوسیله، ج ۱، ص۶.</ref> نزد خدا معرفی کرده {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند | با این حال در میان اقسام گوناگون [[توسل]] جواز یک قسم، مورد [[اختلاف]] و گفت و گوست و آن وسیله قرار دادن [[انسانهای صالح]] در پیشگاه [[خداوند]] برای دستیابی به [[حاجات]] است که برخی به سبب توهّم تنافی با [[توحید]] آن را جایز ندانستهاند؛ ولی این قسم نیز هرگز با توحید منافی نبوده، [[عقل]] و نقل بر جواز آن [[حکم]] میکنند<ref>ر. ک: نمونه، ج ۴، ص۳۶۶.</ref>، زیرا توسل به آنها با توجه به این [[حقیقت]] است که آنها [[آیات الهی]] هستند و آنچه دارند از ناحیه خداست و هیچ کس جز [[خدا]] ذاتاً [[خالق]]، [[رازق]] و مالک [[سود]] و زیان چیزی نیست: {{متن قرآن|وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ}}<ref>«و همان که به من میخوراند و مینوشاند» سوره شعراء، آیه ۷۹.</ref>.<ref>نمونه، ج ۷، ص۴۵.</ref> در این صورت [[طلب]] [[حاجت]] فقط از خداست؛ لکن از راه وسایطی که مراتب [[معنوی]] والایی را بر اثر [[بندگی خدا]] پیموده، ما را به [[اذن خدا]] به [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] نزدیک میکنند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۶.</ref> و در حقیقت [[متوسل]] شدن به آنان، [[توسل]] به جایگاهی است که نزد خداوند دارند<ref>کشف الارتیاب، ص۲۵۴؛ فی ظلال التوحید، ص۶۳۰.</ref>، چنان که [[قرآن کریم]] [[حضرت موسی]] و [[عیسی]] {{ع}} را صاحب [[جاه]] و [[منزلت]]<ref>شفاء السقام، ص۳۱۴؛ التوسل والوسیله، ج ۱، ص۶.</ref> نزد خدا معرفی کرده {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref> و ناگفته پیداست که مقام [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از همه [[پیامبران]] [[برتر]] است: {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref>. | ||
و همان گونه که در [[امور مادی]] و طبیعی مانند برطرف شدن [[گرسنگی]] به [[غذا]] توسل میجوییم، در [[امور معنوی]] چون [[تقرب به خداوند]] به علل برتر یعنی [[انبیا]] و [[اولیا]] توسل پیدا میکنیم؛ زیرا خداوند [[دنیا]] را دار وسایط و اسباب قرار داده<ref>مناظرات فی العقائد والاحکام، ج ۲، ص۲۳ - ۲۶.</ref> و آنان مجرای [[فیض]] الهیاند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».</ref>، بر این اساس [[توسل]] و [[خضوع]] و [[تواضع]] در عتبات مقدسهای که خاک آنها جسد [[مطهر]] [[پیامبر]]{{صل}} یا [[معصوم]]{{ع}} یا ولیّی از [[صالحان]] را در آغوش خود گرفته، در [[حقیقت]] [[توسل]] و خضوع و تواضع برای [[خالق]] ایشان است و آنان همچون [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر [[عبادات]] و طاعاتی که به [[فرمان خدا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> به آنها توسل جسته میشود وسیلهای بیش نیستند و با توجه به حیاتی که نزد [[پروردگار]] خود دارند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> به مشاهد خویش توجه میکنند و [[زائران]] خود را میبینند و صدایشان را شنیده، برای آنان [[استغفار]] میکنند<ref>المزار، ص۳؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص۵۹؛ نمونه، ج ۲۰، ص۴۳.</ref>، از این رو در [[جوامع روایی]] [[احادیث]] پرشماری از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وارد شده که [[مسلمانان]] را به [[زیارت]] [[قبر]] خویش [[ترغیب]] کرده و فرموده است که هرکس قبر مرا زیارت کند مانند کسی است که مرا در حال [[حیات]] زیارت کرده است<ref>اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۵۴؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۴۱۷؛ المغنی، ج ۳، ص۵۸۸؛ کشاف القناع، ج ۵، ص۳۷؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۲؛ المعجم الاوسط، ج ۱، ص۹۴ - ۹۵.</ref>. | و همان گونه که در [[امور مادی]] و طبیعی مانند برطرف شدن [[گرسنگی]] به [[غذا]] توسل میجوییم، در [[امور معنوی]] چون [[تقرب به خداوند]] به علل برتر یعنی [[انبیا]] و [[اولیا]] توسل پیدا میکنیم؛ زیرا خداوند [[دنیا]] را دار وسایط و اسباب قرار داده<ref>مناظرات فی العقائد والاحکام، ج ۲، ص۲۳ - ۲۶.</ref> و آنان مجرای [[فیض]] الهیاند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».</ref>، بر این اساس [[توسل]] و [[خضوع]] و [[تواضع]] در عتبات مقدسهای که خاک آنها جسد [[مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} یا [[معصوم]] {{ع}} یا ولیّی از [[صالحان]] را در آغوش خود گرفته، در [[حقیقت]] [[توسل]] و خضوع و تواضع برای [[خالق]] ایشان است و آنان همچون [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر [[عبادات]] و طاعاتی که به [[فرمان خدا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> به آنها توسل جسته میشود وسیلهای بیش نیستند و با توجه به حیاتی که نزد [[پروردگار]] خود دارند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> به مشاهد خویش توجه میکنند و [[زائران]] خود را میبینند و صدایشان را شنیده، برای آنان [[استغفار]] میکنند<ref>المزار، ص۳؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص۵۹؛ نمونه، ج ۲۰، ص۴۳.</ref>، از این رو در [[جوامع روایی]] [[احادیث]] پرشماری از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وارد شده که [[مسلمانان]] را به [[زیارت]] [[قبر]] خویش [[ترغیب]] کرده و فرموده است که هرکس قبر مرا زیارت کند مانند کسی است که مرا در حال [[حیات]] زیارت کرده است<ref>اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۵۴؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۴۱۷؛ المغنی، ج ۳، ص۵۸۸؛ کشاف القناع، ج ۵، ص۳۷؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۲؛ المعجم الاوسط، ج ۱، ص۹۴ - ۹۵.</ref>. | ||
در [[آداب زیارت]] آن حضرت در کتب [[اهل سنت]] آمده که [[زائر]] باید با این [[باور]] که در حضور پیامبر است و او در قبر خود زنده و به [[اذن خدا]] بر ظاهر و [[باطن]] [[خلق]] [[آگاه]] است روبه قبر بر وی [[سلام]] کند<ref>اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۵۶.</ref>. جواز این گونه توسل از نظر [[قرآن]] مسلم است، از این رو در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> [[مؤمنان]] را به وسیلهجویی به سوی [[خداوند]] ترغیب کرده است. بعضی در آیه یاد شده وسیله را به هر کار و هر چیزی که عامل [[نزدیکی به خدا]] گردد معنا کردهاند که مهمترین آنها [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] و [[جهاد]] و عباداتی مانند [[نماز]] و [[روزه]] است<ref>جامع البیان، ج ۶، ص۳۰۸ - ۳۰۹؛ تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، ص۳۷۴.</ref>. | در [[آداب زیارت]] آن حضرت در کتب [[اهل سنت]] آمده که [[زائر]] باید با این [[باور]] که در حضور پیامبر است و او در قبر خود زنده و به [[اذن خدا]] بر ظاهر و [[باطن]] [[خلق]] [[آگاه]] است روبه قبر بر وی [[سلام]] کند<ref>اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۵۶.</ref>. جواز این گونه توسل از نظر [[قرآن]] مسلم است، از این رو در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> [[مؤمنان]] را به وسیلهجویی به سوی [[خداوند]] ترغیب کرده است. بعضی در آیه یاد شده وسیله را به هر کار و هر چیزی که عامل [[نزدیکی به خدا]] گردد معنا کردهاند که مهمترین آنها [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] و [[جهاد]] و عباداتی مانند [[نماز]] و [[روزه]] است<ref>جامع البیان، ج ۶، ص۳۰۸ - ۳۰۹؛ تفسیر القرآن الکریم، ج ۴، ص۳۷۴.</ref>. | ||
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref> به کمک گرفتن از [[صبر]] و نماز [[فرمان]] داده شده است، برخی از [[روایات]] نیز در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>، [[امام]] را از روشنترین مصادیق وسیله دانستهاند<ref>المیزان، ج ۵، ص۳۳۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۶۲۶.</ref>. بر اساس آیه {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> نیز کسانی که به خویشتن [[ظلم]] ([[نافرمانی خدا]]) کردهاند چنانچه به حضور [[پیامبر]]{{صل}} بروند و با [[توسل]] به وی از [[گناهان]] خویش [[آمرزش]] بخواهند و پیامبر{{صل}} نیز برای آنها آمرزش بطلبد، [[خداوند]] را [[توبه]] پذیر و [[مهربان]] خواهند یافت<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۰۵؛ نمونه، ج ۳، ص۴۵۱؛ کنزالدقائق، ج ۳، ص۴۵۵ ـ ۴۵۶.</ref>. | در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref> به کمک گرفتن از [[صبر]] و نماز [[فرمان]] داده شده است، برخی از [[روایات]] نیز در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>، [[امام]] را از روشنترین مصادیق وسیله دانستهاند<ref>المیزان، ج ۵، ص۳۳۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۶۲۶.</ref>. بر اساس آیه {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> نیز کسانی که به خویشتن [[ظلم]] ([[نافرمانی خدا]]) کردهاند چنانچه به حضور [[پیامبر]] {{صل}} بروند و با [[توسل]] به وی از [[گناهان]] خویش [[آمرزش]] بخواهند و پیامبر {{صل}} نیز برای آنها آمرزش بطلبد، [[خداوند]] را [[توبه]] پذیر و [[مهربان]] خواهند یافت<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۰۵؛ نمونه، ج ۳، ص۴۵۱؛ کنزالدقائق، ج ۳، ص۴۵۵ ـ ۴۵۶.</ref>. | ||
گفتنی است که یکی از راههای توسل به پیامبر{{صل}} [[درود فرستادن]] بر ایشان است، چنان که خداوند پس از درود فرستادن خود و [[ملائکه]] به [[مؤمنان]] فرمان میدهد تا بر وی [[درود]] بفرستند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>، از اینرو باید گفت پیامبر{{صل}} با وجود [[درود خدا]] و ملائکه بر وی نیازی به درود [[مردم]] ندارد، بلکه این مردم هستند که به پیامبر{{صل}} محتاجاند،؛ چراکه خداوند او را بابی قرار داده که تنها از آن طریق [[بندگان]] را میپذیرد و درود فرستادن بر وی را وسیله [[قرب]] و نزدیکی به خویش قرار داده است<ref>بحار الانوار، ج ۹۱، ص۴۳.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۴-۱۷۶.</ref> | گفتنی است که یکی از راههای توسل به پیامبر {{صل}} [[درود فرستادن]] بر ایشان است، چنان که خداوند پس از درود فرستادن خود و [[ملائکه]] به [[مؤمنان]] فرمان میدهد تا بر وی [[درود]] بفرستند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>، از اینرو باید گفت پیامبر {{صل}} با وجود [[درود خدا]] و ملائکه بر وی نیازی به درود [[مردم]] ندارد، بلکه این مردم هستند که به پیامبر {{صل}} محتاجاند،؛ چراکه خداوند او را بابی قرار داده که تنها از آن طریق [[بندگان]] را میپذیرد و درود فرستادن بر وی را وسیله [[قرب]] و نزدیکی به خویش قرار داده است<ref>بحار الانوار، ج ۹۱، ص۴۳.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۴-۱۷۶.</ref> | ||
== [[شبهات]] [[توسل]] == | == [[شبهات]] [[توسل]] == | ||
ممکن است [[منکران]] [[توسّل]] بگویند آیه {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> توسل را با قیودی خاص تجویز میکند؛ مانند [[توسّل]] به شخص [[پیامبر]]{{صل}}، نه دیگران، در [[زمان]] [[حیات]] آن حضرت، نه پس از [[رحلت]] وی، در حضور آن حضرت و از نزدیک، نه از راه دور و تنها در مورد [[طلب]] [[استغفار]] نه امور دیگر؛ ولی هیچ یک از این استثناها صحیح نیست؛ زیرا با [[پذیرفتن]] جواز اصل [[توسل]] بنای این ادّعا که توسل ذاتا [[شرک]] و با [[توحید]] منافی است فرو میریزد، چون اگر توسل از جهت [[عقلی]] شرک باشد نباید تخصیص بردار باشد و چنانچه توسل به معنای طلب استغفار جایز است باید در سایر موارد نیز جایز باشد و اگر توسل به شخص پیامبر اشکالی ندارد نباید توسل به دیگر [[اولیای الهی]] اشکال داشته باشد و چنانچه در زمان [[حیات رسول خدا]] و حضور وی توسل به او جایز است باید پس از رحلت وی و از راه دور نیز جایز باشد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۸، «توحید در قرآن».</ref>. | ممکن است [[منکران]] [[توسّل]] بگویند آیه {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> توسل را با قیودی خاص تجویز میکند؛ مانند [[توسّل]] به شخص [[پیامبر]] {{صل}}، نه دیگران، در [[زمان]] [[حیات]] آن حضرت، نه پس از [[رحلت]] وی، در حضور آن حضرت و از نزدیک، نه از راه دور و تنها در مورد [[طلب]] [[استغفار]] نه امور دیگر؛ ولی هیچ یک از این استثناها صحیح نیست؛ زیرا با [[پذیرفتن]] جواز اصل [[توسل]] بنای این ادّعا که توسل ذاتا [[شرک]] و با [[توحید]] منافی است فرو میریزد، چون اگر توسل از جهت [[عقلی]] شرک باشد نباید تخصیص بردار باشد و چنانچه توسل به معنای طلب استغفار جایز است باید در سایر موارد نیز جایز باشد و اگر توسل به شخص پیامبر اشکالی ندارد نباید توسل به دیگر [[اولیای الهی]] اشکال داشته باشد و چنانچه در زمان [[حیات رسول خدا]] و حضور وی توسل به او جایز است باید پس از رحلت وی و از راه دور نیز جایز باشد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۵۹۸، «توحید در قرآن».</ref>. | ||
برخی توسل به دعای پیامبر و [[شفاعت]] او را تنها در زمان حیات وی جایز و پس از رحلت آن حضرت و نیز توسل به [[مقام]] و ذات پیامبر{{صل}} را چه در زمان حیات و چه هنگام [[وفات]]<ref>المنار، ج ۶، ص۳۷۷.</ref> ممنوع دانستهاند<ref>روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۳ - ۱۸۵؛ المنیر، ج ۶، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref> و برای [[اثبات]] آن به سخن [[عمر بن خطاب]] در زمان [[خشکسالی]] استناد کرده اند<ref>مجموع الفتاوی، ج ۱، ص۳۱۸ - ۳۱۹؛ روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۴ - ۱۸۵.</ref> که گفت: پروردگارا! هرگاه با [[قحطی]] و [[سختی]] مواجه میشدیم به پیامبر تو [[توسل]] میجستیم و اکنون به عموی وی [[متوسل]] میشویم تا آن را از ما دور کنی<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۶؛ السنن الکبری، ج ۳، ص۳۵۲.</ref>. این استناد بر این فرض مبتنی است که مراد [[عمر]]، توسّل به [[دعا]] و شفاعت پیامبر{{صل}} بوده است نه مقام و ذات ایشان، در حالی که ظاهر عبارت {{عربی|"تَوَسَّلْنا اِلَيكَ بِنَبِيِّنَا"}} [[توسّل]] به [[جاه]]، [[مقام]] و ذات [[پیامبر]]{{صل}} است نه [[دعا]] و [[شفاعت]] او. افزون بر این با توجه به موضوع [[روایت]] که [[خواندن نماز]] استسقاست واگذاری آن به شخصی که با پیامبر{{صل}} [[قرابت]] دارد، [[توسل]] به جاه و [[مقام پیامبر]]{{صل}} به شمار میرود و گرنه خود [[خلیفه]] باید متولّی آن میشد<ref>التوسل بالنبی، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>. [[گواه]] بر این مطلب آن است که خود عباس در دعای [[نماز]]، پیامبر{{صل}} را وسیله قرار داده، گفت: خدایا! [[مردم]] مرا برای نسبتی که با پیامبر{{صل}} دارم مقدم داشتند، با [[حفظ]] آبروی من، آبروی پیامبر{{صل}} را حفظ کن<ref>نیل الاوطار، ج ۴، ص۳۲؛ فتح الباری، ج ۲، ص۴۱۳؛ التوسل بالنبی{{صل}}، ص۲۰۴.</ref>، همچنین [[صحابه]] و [[تابعین]] ایشان هرگز منکر توسّل به پیامبر{{صل}} چه در حال [[حیات]] و چه بعد از [[وفات]] وی نبودهاند، چنان که [[توسل]] [[مردم مدینه]] هنگام [[خشکسالی]] به [[قبر پیامبر]]{{صل}} با [[هدایت]] [[عایشه]] صورت گرفت<ref>سنن الدارمی، ج ۱، ص۴۳ - ۴۴؛ شفاء السقام، ص۳۱۰.</ref>، یا در [[زمان]] [[خلافت عمر]] که مردم دچار [[قحطی]] شدند، [[بلال بن حرث]] کنار قبر پیامبر رفت و خطاب به ایشان گفت: برای [[امّت]] خود از [[خدا]] [[باران]] بخواه؛ زیرا همه در معرض نابودیاند و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[رؤیا]] به او فرمود: باران خواهد بارید<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص۱۱۴۹؛ فتح الباری، ج ۲، ص۴۱۲؛ الدررالسنیه، ص۳۱.</ref> یا در زمان [[خلافت عثمان بن عفّان]] شخصی [[حاجت]] خود را با [[عثمان بن حنیف]] در میان گذاشت. [[عثمان]] به او گفت: [[وضو]] بگیر و در [[مسجد]] نماز بگزار. سپس به وسیله پیامبر{{صل}} از [[پروردگار]] حاجت خود را بخواه<ref>المعجم الصغیر، ج ۱، ص۱۸۳.</ref>. | برخی توسل به دعای پیامبر و [[شفاعت]] او را تنها در زمان حیات وی جایز و پس از رحلت آن حضرت و نیز توسل به [[مقام]] و ذات پیامبر {{صل}} را چه در زمان حیات و چه هنگام [[وفات]]<ref>المنار، ج ۶، ص۳۷۷.</ref> ممنوع دانستهاند<ref>روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۳ - ۱۸۵؛ المنیر، ج ۶، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref> و برای [[اثبات]] آن به سخن [[عمر بن خطاب]] در زمان [[خشکسالی]] استناد کرده اند<ref>مجموع الفتاوی، ج ۱، ص۳۱۸ - ۳۱۹؛ روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۴ - ۱۸۵.</ref> که گفت: پروردگارا! هرگاه با [[قحطی]] و [[سختی]] مواجه میشدیم به پیامبر تو [[توسل]] میجستیم و اکنون به عموی وی [[متوسل]] میشویم تا آن را از ما دور کنی<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۶؛ السنن الکبری، ج ۳، ص۳۵۲.</ref>. این استناد بر این فرض مبتنی است که مراد [[عمر]]، توسّل به [[دعا]] و شفاعت پیامبر {{صل}} بوده است نه مقام و ذات ایشان، در حالی که ظاهر عبارت {{عربی|"تَوَسَّلْنا اِلَيكَ بِنَبِيِّنَا"}} [[توسّل]] به [[جاه]]، [[مقام]] و ذات [[پیامبر]] {{صل}} است نه [[دعا]] و [[شفاعت]] او. افزون بر این با توجه به موضوع [[روایت]] که [[خواندن نماز]] استسقاست واگذاری آن به شخصی که با پیامبر {{صل}} [[قرابت]] دارد، [[توسل]] به جاه و [[مقام پیامبر]] {{صل}} به شمار میرود و گرنه خود [[خلیفه]] باید متولّی آن میشد<ref>التوسل بالنبی، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>. [[گواه]] بر این مطلب آن است که خود عباس در دعای [[نماز]]، پیامبر {{صل}} را وسیله قرار داده، گفت: خدایا! [[مردم]] مرا برای نسبتی که با پیامبر {{صل}} دارم مقدم داشتند، با [[حفظ]] آبروی من، آبروی پیامبر {{صل}} را حفظ کن<ref>نیل الاوطار، ج ۴، ص۳۲؛ فتح الباری، ج ۲، ص۴۱۳؛ التوسل بالنبی {{صل}}، ص۲۰۴.</ref>، همچنین [[صحابه]] و [[تابعین]] ایشان هرگز منکر توسّل به پیامبر {{صل}} چه در حال [[حیات]] و چه بعد از [[وفات]] وی نبودهاند، چنان که [[توسل]] [[مردم مدینه]] هنگام [[خشکسالی]] به [[قبر پیامبر]] {{صل}} با [[هدایت]] [[عایشه]] صورت گرفت<ref>سنن الدارمی، ج ۱، ص۴۳ - ۴۴؛ شفاء السقام، ص۳۱۰.</ref>، یا در [[زمان]] [[خلافت عمر]] که مردم دچار [[قحطی]] شدند، [[بلال بن حرث]] کنار قبر پیامبر رفت و خطاب به ایشان گفت: برای [[امّت]] خود از [[خدا]] [[باران]] بخواه؛ زیرا همه در معرض نابودیاند و [[رسول خدا]] {{صل}} در [[رؤیا]] به او فرمود: باران خواهد بارید<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص۱۱۴۹؛ فتح الباری، ج ۲، ص۴۱۲؛ الدررالسنیه، ص۳۱.</ref> یا در زمان [[خلافت عثمان بن عفّان]] شخصی [[حاجت]] خود را با [[عثمان بن حنیف]] در میان گذاشت. [[عثمان]] به او گفت: [[وضو]] بگیر و در [[مسجد]] نماز بگزار. سپس به وسیله پیامبر {{صل}} از [[پروردگار]] حاجت خود را بخواه<ref>المعجم الصغیر، ج ۱، ص۱۸۳.</ref>. | ||
برخی توسل به مرده را خطاب به معدوم و از این رو آن را [[قبیح]] و [[لغو]] دانستهاند، در حالی که این سخن با صریح [[قرآن]] مخالف است که کشته شدگان را زندههایی دانسته که نزد خدا روزی میخورند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> و نیز مخالف با سخن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که بنابر [[روایات صحیح]] کنار [[چاه]] [[بدر]] ایستاد و کشته شدگان را مخاطب قرار داد و با آنان سخن گفت و در پاسخ اشکال برخی فرمود: شما شنواتر از آنان نیستید<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص۴۴؛ مسند احمد، ج ۲، ص۳۱، ۱۳۱؛ مسند الطیالسی، ص۹.</ref>، همچنین با این اعتقادِ شخص [[ابن عبدالوهاب]] نیز مخالف است که [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[رحلت]]، به [[رفیق]] [[اعلی]] پیوسته است<ref>کشف الشبهات، ص۴۸.</ref>. | برخی توسل به مرده را خطاب به معدوم و از این رو آن را [[قبیح]] و [[لغو]] دانستهاند، در حالی که این سخن با صریح [[قرآن]] مخالف است که کشته شدگان را زندههایی دانسته که نزد خدا روزی میخورند {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> و نیز مخالف با سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است که بنابر [[روایات صحیح]] کنار [[چاه]] [[بدر]] ایستاد و کشته شدگان را مخاطب قرار داد و با آنان سخن گفت و در پاسخ اشکال برخی فرمود: شما شنواتر از آنان نیستید<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص۱۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص۴۴؛ مسند احمد، ج ۲، ص۳۱، ۱۳۱؛ مسند الطیالسی، ص۹.</ref>، همچنین با این اعتقادِ شخص [[ابن عبدالوهاب]] نیز مخالف است که [[پیامبر]] {{صل}} بعد از [[رحلت]]، به [[رفیق]] [[اعلی]] پیوسته است<ref>کشف الشبهات، ص۴۸.</ref>. | ||
[[توسل]] [[اعرابی]] به [[قبر پیامبر]]{{صل}} بنابر نقل عتبی و روا شدن [[حاجت]] وی نمونهای از موارد پرشماری است که در عصر [[صحابه]] و [[تابعان]] اتفاق افتاده و جواز آن نیز با [[انکار]] از سوی احدی روبه رو نشده است؛<ref>المجموع، ج ۸، ص۲۷۴؛ المغنی، ج ۳، ص۵۸۸ - ۵۸۹؛ کشاف القناع، ج ۲، ص۵۹۹ - ۶۰۰.</ref> همچنین [[سیره]] مستمر [[مسلمانان]] بر این بوده که از دور و نزدیک پیامبر{{صل}} را مخاطب قرار داده، بر وی [[سلام]] میکنند<ref>فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۵۷؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۲؛ المقنعه، ص۴۰۳؛ فتح العزیز، ج ۳، ص۵۰۹ - ۵۱۰.</ref>، چنان که تحیّت بر پیامبر{{صل}} در [[نماز واجب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۳، ص۲۳۱؛ حواشی الشروانی، ج ۴، ص۶۳.</ref> و این با [[گمان]] معدوم شدن ایشان بعد از رحلت ناسازگار است، از این رو پیشوایان اهل سنت مانند [[شافعی]] افزون بر [[توسل]] به پیامبر{{صل}}، توسل به [[خاندان]] ایشان را نیز جایز شمرده، خود به آنان در موارد متعددی [[متوسل]] میشده<ref>الانتصار، ج ۵، ص۱۱۶؛ الدرر السنیه، ص۲۸؛ شواهد الحق، ص۱۶۷.</ref> و ابراز [[محبت]] شدید وی به پیامبر{{صل}} و خاندان او زبانزد بوده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ص۲۵؛ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص۵۲۴ - ۵۲۵؛ ینابیع الموده، ج ۲، ص۴۶۸؛ فی ظلال التوحید، ص۶۵۱ - ۶۵۲.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۶-۱۷۸.</ref> | [[توسل]] [[اعرابی]] به [[قبر پیامبر]] {{صل}} بنابر نقل عتبی و روا شدن [[حاجت]] وی نمونهای از موارد پرشماری است که در عصر [[صحابه]] و [[تابعان]] اتفاق افتاده و جواز آن نیز با [[انکار]] از سوی احدی روبه رو نشده است؛<ref>المجموع، ج ۸، ص۲۷۴؛ المغنی، ج ۳، ص۵۸۸ - ۵۸۹؛ کشاف القناع، ج ۲، ص۵۹۹ - ۶۰۰.</ref> همچنین [[سیره]] مستمر [[مسلمانان]] بر این بوده که از دور و نزدیک پیامبر {{صل}} را مخاطب قرار داده، بر وی [[سلام]] میکنند<ref>فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۵۷؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۲؛ المقنعه، ص۴۰۳؛ فتح العزیز، ج ۳، ص۵۰۹ - ۵۱۰.</ref>، چنان که تحیّت بر پیامبر {{صل}} در [[نماز واجب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۳، ص۲۳۱؛ حواشی الشروانی، ج ۴، ص۶۳.</ref> و این با [[گمان]] معدوم شدن ایشان بعد از رحلت ناسازگار است، از این رو پیشوایان اهل سنت مانند [[شافعی]] افزون بر [[توسل]] به پیامبر {{صل}}، توسل به [[خاندان]] ایشان را نیز جایز شمرده، خود به آنان در موارد متعددی [[متوسل]] میشده<ref>الانتصار، ج ۵، ص۱۱۶؛ الدرر السنیه، ص۲۸؛ شواهد الحق، ص۱۶۷.</ref> و ابراز [[محبت]] شدید وی به پیامبر {{صل}} و خاندان او زبانزد بوده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ص۲۵؛ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص۵۲۴ - ۵۲۵؛ ینابیع الموده، ج ۲، ص۴۶۸؛ فی ظلال التوحید، ص۶۵۱ - ۶۵۲.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۶-۱۷۸.</ref> | ||
== پیشینه توسل و انکار آن == | == پیشینه توسل و انکار آن == | ||
برخی محققان [[اهل سنت]] پیشینه [[توسل]] به [[پیامبر]]{{صل}} را، [[زمان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} دانسته، به گونهای که جواز آن هرگز مورد تردید و [[انکار]] نبوده است، چنان که در [[روایات]] [[اهل سنت]] آمده که [[آدم]] با [[توسل]] به [[حضرت محمد]]{{صل}} به درگاه [[خداوند]] [[توبه]] کرد<ref>دلائل النبوه، ج ۵، ص۴۸۹؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۴۳۷؛ دفع الشبه عن الرسول{{صل}}، ص۱۳۷.</ref>، با اینکه ایشان هنوز به [[دنیا]] نیامده بودند، بنابراین توسل به پیامبر{{صل}} و همچنین [[اهل بیت]]{{عم}} مخصوص [[شیعه]] نیست، بلکه در میان سایر [[مذاهب]] نیز امری مسلم بوده است، چنان که عباراتی مانند: {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ اَلرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهَتْ بِكَ}} که بیانگر توسل به [[جاه]] و مقام پیامبراند در [[آداب زیارت]] آن حضرت در [[منابع اهل سنت]] آمدهاند<ref>فیض القدیر، ج ۲، ص۱۶۹؛ الاغاثه، ص۲۰؛ شفاء السقام، ص۱۵۸.</ref>، جز آنکه عدهای از [[یهودیان]] که [[کینه]] شدیدی از پیامبر{{صل}} در [[دل]] داشتند با [[رحلت]] ایشان، [[حرمت]] و جاه آن حضرت را از بین رفته پنداشتند و نسلهای بعدی آنان بر این [[پندار]] [[اصرار]] ورزیدند<ref>دفع الشبه، ص۲۱۱.</ref>، با اینکه یهودیان خود به پیامبر{{صل}} [[قبل از بعثت]] وی توسل میجستهاند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری | برخی محققان [[اهل سنت]] پیشینه [[توسل]] به [[پیامبر]] {{صل}} را، [[زمان]] [[حضرت آدم]] {{ع}} دانسته، به گونهای که جواز آن هرگز مورد تردید و [[انکار]] نبوده است، چنان که در [[روایات]] [[اهل سنت]] آمده که [[آدم]] با [[توسل]] به [[حضرت محمد]] {{صل}} به درگاه [[خداوند]] [[توبه]] کرد<ref>دلائل النبوه، ج ۵، ص۴۸۹؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۴۳۷؛ دفع الشبه عن الرسول {{صل}}، ص۱۳۷.</ref>، با اینکه ایشان هنوز به [[دنیا]] نیامده بودند، بنابراین توسل به پیامبر {{صل}} و همچنین [[اهل بیت]] {{عم}} مخصوص [[شیعه]] نیست، بلکه در میان سایر [[مذاهب]] نیز امری مسلم بوده است، چنان که عباراتی مانند: {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ اَلرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهَتْ بِكَ}} که بیانگر توسل به [[جاه]] و مقام پیامبراند در [[آداب زیارت]] آن حضرت در [[منابع اهل سنت]] آمدهاند<ref>فیض القدیر، ج ۲، ص۱۶۹؛ الاغاثه، ص۲۰؛ شفاء السقام، ص۱۵۸.</ref>، جز آنکه عدهای از [[یهودیان]] که [[کینه]] شدیدی از پیامبر {{صل}} در [[دل]] داشتند با [[رحلت]] ایشان، [[حرمت]] و جاه آن حضرت را از بین رفته پنداشتند و نسلهای بعدی آنان بر این [[پندار]] [[اصرار]] ورزیدند<ref>دفع الشبه، ص۲۱۱.</ref>، با اینکه یهودیان خود به پیامبر {{صل}} [[قبل از بعثت]] وی توسل میجستهاند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، در هر حال با وجود اینکه از علمای [[سلف]] کسی به [[حرمت]] توسل قائل نبوده و نیز آن را از [[مسائل اعتقادی]] به شمار نیاورده است<ref>رفع المناره، ص۱۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۹۳؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۳۱۱.</ref>. | ||
[[ابن تیمیه]] در قرن هشتم و همچنین [[پیروان]] وی با [[بدعت]] و [[شرک]] دانستن توسل و [[استدلال]] بر آن به [[آیه]] {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}<ref>«ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref> و آیاتی که از خواندن جز [[خدا]] [[نهی]] یا [[سرزنش]] کردهاند، به تثبیت پایههای این [[اعتقاد]] نادرست پرداختند؛ مانند: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}}<ref>«با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ}}<ref>«بیگمان کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید بندگانی چون خود شمایند؛ بخوانیدشان! پس اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند» سوره اعراف، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی | [[ابن تیمیه]] در قرن هشتم و همچنین [[پیروان]] وی با [[بدعت]] و [[شرک]] دانستن توسل و [[استدلال]] بر آن به [[آیه]] {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}<ref>«ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref> و آیاتی که از خواندن جز [[خدا]] [[نهی]] یا [[سرزنش]] کردهاند، به تثبیت پایههای این [[اعتقاد]] نادرست پرداختند؛ مانند: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}}<ref>«با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ}}<ref>«بیگمان کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید بندگانی چون خود شمایند؛ بخوانیدشان! پس اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند» سوره اعراف، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ}}<ref>«اگر آنان را فرا بخوانید فرا خواندن شما را نمیشنوند و اگر بشنوند پاسختان را نمیدهند و روز رستخیز شرکورزی شما را انکار میکنند و (هیچ کس) تو را چون آگاهی (دانا)، خبردار نمیکند» سوره فاطر، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>. اینان به این نکته توجه نکردند که هرگز در توسلِ به [[پیامبر]] {{صل}}، وی مورد [[پرستش]] و نیز [[دعا]] و درخواست قرار نمیگیرد، بلکه آن حضرت تنها وسیله درخواست از [[خداوند]] است<ref>ر. ک: دفع الشبه، ص۲۱۱ - ۲۱۲؛ کشف الشبهات، ص۱۴، ۳۸؛ شواهد الحق، ص۱۵۲.</ref> و همه [[شیعیان]] بر این باورند که اگر کسی به [[الوهیت]] پیامبر {{صل}} یا [[ائمه]] {{عم}} [[اعتقاد]] داشته باشد یا آنها را [[شریک]] [[خدا]] در صفات و [[افعال]] بداند، [[مشرک]] و [[نجس]] است و باید از او اجتناب شود<ref>مناظرات فی العقائد والاحکام، ج ۲، ص۲۳ - ۲۶.</ref>. | ||
اعتقاد [[ابن تیمیه]] از همان ابتدا و در [[زمان]] خود وی به شدت مورد [[نقد]] و [[اعتراض]] واقع شد، تا آنجا که برخی آن را بدعتی بزرگ<ref>حاشیة رد المحتار، ج ۶، ص۷۱۶؛ فیض القدیر، ج ۲، ص۱۷۰.</ref> و [[فریب]] [[عوام]] دانستند<ref>دفع الشبه، ص۱۲۷ ـ ۱۳۰.</ref>. در سدههای اخیر نیز اعتقاد مزبور تحت تأثیر جریان مرموز و رو به [[رشد]] [[وهابیت]]، بیش از پیش مورد توجه و [[انتقاد]] قرار گرفته<ref>ر. ک: آراء اهل السنة فی ابن تیمیه؛ کشف الارتیاب.</ref> و بر جواز [[توسل]] به [[مقام]] و [[جاه]] پیامبر{{صل}} از سوی محققان [[اهل سنت]] تأکید شده<ref>التوسل بالنبی، ص۱۰۱.</ref> و [[آلوسی]] بازگشت آن را توسل به صفتِ [[محبت]] تام و [[رحمت الهی]] نسبت به ایشان دانسته است<ref>روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۷.</ref>. بنا به نقل [[ابن کثیر]]، ابن تیمیه اواخر، در [[مجلسی]] با حضور [[علما]] به جواز توسل به پیامبر{{صل}} [[اقرار]] کرده؛ ولی بر [[انکار]] جواز [[استغاثه]] به ایشان [[اصرار]] ورزیده و این در حالی است که توسل به پیامبر{{صل}}، [[استغاثه]] به وی و [[شفاعت]] جستن از ایشان به ویژه هنگام [[سختیها]] [[مستحب]] مؤکد بوده، [[سیره]] [[علما]]، بزرگان و [[اهل]] [[ایمان]] نیز بر آن بوده است، چنان که [[عالمان]] بزرگ حنبلی در نوشتههای [[فقهی]] خود به [[استحباب]] [[توسل]] به [[رسول خدا]]{{صل}} تصریح کرده و [[فتوا]] به استحباب آن را از [[امام]] [[احمد حنبل]] نقل کردهاند. | اعتقاد [[ابن تیمیه]] از همان ابتدا و در [[زمان]] خود وی به شدت مورد [[نقد]] و [[اعتراض]] واقع شد، تا آنجا که برخی آن را بدعتی بزرگ<ref>حاشیة رد المحتار، ج ۶، ص۷۱۶؛ فیض القدیر، ج ۲، ص۱۷۰.</ref> و [[فریب]] [[عوام]] دانستند<ref>دفع الشبه، ص۱۲۷ ـ ۱۳۰.</ref>. در سدههای اخیر نیز اعتقاد مزبور تحت تأثیر جریان مرموز و رو به [[رشد]] [[وهابیت]]، بیش از پیش مورد توجه و [[انتقاد]] قرار گرفته<ref>ر. ک: آراء اهل السنة فی ابن تیمیه؛ کشف الارتیاب.</ref> و بر جواز [[توسل]] به [[مقام]] و [[جاه]] پیامبر {{صل}} از سوی محققان [[اهل سنت]] تأکید شده<ref>التوسل بالنبی، ص۱۰۱.</ref> و [[آلوسی]] بازگشت آن را توسل به صفتِ [[محبت]] تام و [[رحمت الهی]] نسبت به ایشان دانسته است<ref>روح المعانی، ج ۶، ص۱۸۷.</ref>. بنا به نقل [[ابن کثیر]]، ابن تیمیه اواخر، در [[مجلسی]] با حضور [[علما]] به جواز توسل به پیامبر {{صل}} [[اقرار]] کرده؛ ولی بر [[انکار]] جواز [[استغاثه]] به ایشان [[اصرار]] ورزیده و این در حالی است که توسل به پیامبر {{صل}}، [[استغاثه]] به وی و [[شفاعت]] جستن از ایشان به ویژه هنگام [[سختیها]] [[مستحب]] مؤکد بوده، [[سیره]] [[علما]]، بزرگان و [[اهل]] [[ایمان]] نیز بر آن بوده است، چنان که [[عالمان]] بزرگ حنبلی در نوشتههای [[فقهی]] خود به [[استحباب]] [[توسل]] به [[رسول خدا]] {{صل}} تصریح کرده و [[فتوا]] به استحباب آن را از [[امام]] [[احمد حنبل]] نقل کردهاند. | ||
بر اساس نقل [[ابن کثیر]]، [[ابن تیمیه]] خود نیز در رسالهای که درباره [[استغاثه]] نگاشته به جواز استغاثه به [[پیامبر]]{{صل}} در محدوده مقدورات [[خلق]] قائل بوده است<ref>البدایة والنهایه، ج ۱۴، ص۵۱؛ ارغام المبتدع الغبی، ص۳ - ۵.</ref>. گفتنی است برخی از [[مخالفان]] توسل به پیامبر و [[اهل بیت]]{{عم}}، آن را نوعی [[امتحان الهی]] برای سنجش [[توحید]] [[بندگان]] دانسته و در عین حال برای جواز [[توسل]] به [[اعمال]] به [[حدیث]] [[غار]] [[تمسک]] جستهاند که بر اساس آن، سه نفر با توسل به [[اعمال صالح]] خویش از درون غاری که در آن [[حبس]] شده بودند [[نجات]] یافتند<ref>التوسل المشروع والتوسل الممنوع، ص۱۸، ۲۴.</ref>. اینان توضیح ندادهاند که چگونه توسل به پیامبر{{صل}} [[شرک]] و وسیله [[امتحان]]، ولی توسل به اعمال عین توحید است و آیا [[ارزش اعمال]] نزد [[خدا]] بیشتر از پیامبر{{صل}} و بندگان [[صالح]] اوست؟<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۸-۱۸۰.</ref> | بر اساس نقل [[ابن کثیر]]، [[ابن تیمیه]] خود نیز در رسالهای که درباره [[استغاثه]] نگاشته به جواز استغاثه به [[پیامبر]] {{صل}} در محدوده مقدورات [[خلق]] قائل بوده است<ref>البدایة والنهایه، ج ۱۴، ص۵۱؛ ارغام المبتدع الغبی، ص۳ - ۵.</ref>. گفتنی است برخی از [[مخالفان]] توسل به پیامبر و [[اهل بیت]] {{عم}}، آن را نوعی [[امتحان الهی]] برای سنجش [[توحید]] [[بندگان]] دانسته و در عین حال برای جواز [[توسل]] به [[اعمال]] به [[حدیث]] [[غار]] [[تمسک]] جستهاند که بر اساس آن، سه نفر با توسل به [[اعمال صالح]] خویش از درون غاری که در آن [[حبس]] شده بودند [[نجات]] یافتند<ref>التوسل المشروع والتوسل الممنوع، ص۱۸، ۲۴.</ref>. اینان توضیح ندادهاند که چگونه توسل به پیامبر {{صل}} [[شرک]] و وسیله [[امتحان]]، ولی توسل به اعمال عین توحید است و آیا [[ارزش اعمال]] نزد [[خدا]] بیشتر از پیامبر {{صل}} و بندگان [[صالح]] اوست؟<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۷۸-۱۸۰.</ref> | ||
== نمونههای توسل == | == نمونههای توسل == | ||
در [[قرآن کریم]] نمونههایی از توسل بیان شده است؛ مانند اینکه [[حضرت آدم]]{{ع}} برای [[پذیرش توبه]] خویش، کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد و به وسیله آنها توبهاش پذیرفته شد: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت | در [[قرآن کریم]] نمونههایی از توسل بیان شده است؛ مانند اینکه [[حضرت آدم]] {{ع}} برای [[پذیرش توبه]] خویش، کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد و به وسیله آنها توبهاش پذیرفته شد: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> برخی [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] یاد شده گفتهاند: منظور از کلمات، [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref> است که [[توبه]] [[آدم]] {{ع}} با این [[نیایش]] و اعتراف پذیرفته شد<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۳۴۹ - ۳۵۱.</ref>؛ ولی این [[تفسیر]] صحیح نیست؛ زیرا چنان که از [[آیات]] [[سوره بقره]] برمیآید، [[توبه]] [[آدم]] {{ع}} پس از [[هبوط]] به [[زمین]] بوده است؛ زیرا در این [[آیات]] ابتدا از [[لغزش]] آنها و خروجشان از جایگاهی که در آن بودهاند و هبوط ایشان به زمین سخن به میان آمده: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.</ref> و سپس به تلقی کلمات از سوی [[پروردگار]] و قبولی [[توبه]] وی پرداخته شده است، در حالی که کلماتی را که بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref> آدم و [[حوا]] به آن تکلم کردهاند پیش از هبوط و در [[بهشت]] آموخته بودند؛ زیرا در آیات [[سوره اعراف]] ابتدا به [[توبیخ]] آدم و حوا از جانب [[خدا]]، سپس به [[پشیمانی]] آنها و آن گاه به خروج آنها از بهشت اشاره شده است: {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره اعراف، آیه ۲۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص۱۴۹.</ref> مقصود از کلمات در آیه {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> به گفته بسیاری از [[مفسران]] [[پنج تن آل عبا]] ([[حضرت محمد]] {{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}}) هستند که [[حضرت آدم]] {{ع}} خدا را به [[حق]] آنها خوانده است<ref>روض الجنان، ج ۱، ص۲۲۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۰۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۰۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۶۰.</ref>. این مطلب در [[روایات شیعه]] و [[سنّی]] نیز آمده است<ref>البرهان، ج ۱، ص۱۹۸؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۶۰ - ۶۱.</ref>. | ||
برخی مفسران در [[تأیید]] این [[تفسیر]] گفتهاند: تلقی به معنای قبول با استقبال و روی آوردن است و جمله {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ}} بدین معناست که آدم{{ع}} این کلمات را از ناحیه خدا گرفته و پیش از توبه به آنها [[آگاه]] شده است. از سوی دیگر حضرت آدم{{ع}} همه [[اسما]] را از پروردگارش آموخته بود: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[شأن]] [[علم]] مذکور از بین بردن هر [[ظلم]] و [[معصیت]] و [[اصلاح]] هر [[مفسده]] ای است؛ زیرا [[خداوند]] در برابر سخن [[فرشتگان]] که به [[خلیفه]] بودن [[آدم]]{{ع}} در [[زمین]] [[اعتراض]] داشتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> تنها به [[علم]] وی به [[اسما]] اشاره کرده است. از طرفی [[حقیقت]] این اسما موجودات عالیه ای هستند که در پس پرده [[آسمانها]] و زمین غایب و واسطههایی برای فیضهای [[الهی]] به مادون خود هستند و هیچ جوینده کمالی جز به [[برکت]] ایشان به آن کمال نمیرسد، چنان که در برخی [[روایات]] آمده که آدم{{ع}} شبحهایی از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[انوار]] ایشان را هنگام [[تعلیم]] اسما دید، بنابراین خداوند از همین [[حقایق]] اسما در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت | برخی مفسران در [[تأیید]] این [[تفسیر]] گفتهاند: تلقی به معنای قبول با استقبال و روی آوردن است و جمله {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ}} بدین معناست که آدم {{ع}} این کلمات را از ناحیه خدا گرفته و پیش از توبه به آنها [[آگاه]] شده است. از سوی دیگر حضرت آدم {{ع}} همه [[اسما]] را از پروردگارش آموخته بود: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[شأن]] [[علم]] مذکور از بین بردن هر [[ظلم]] و [[معصیت]] و [[اصلاح]] هر [[مفسده]] ای است؛ زیرا [[خداوند]] در برابر سخن [[فرشتگان]] که به [[خلیفه]] بودن [[آدم]] {{ع}} در [[زمین]] [[اعتراض]] داشتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> تنها به [[علم]] وی به [[اسما]] اشاره کرده است. از طرفی [[حقیقت]] این اسما موجودات عالیه ای هستند که در پس پرده [[آسمانها]] و زمین غایب و واسطههایی برای فیضهای [[الهی]] به مادون خود هستند و هیچ جوینده کمالی جز به [[برکت]] ایشان به آن کمال نمیرسد، چنان که در برخی [[روایات]] آمده که آدم {{ع}} شبحهایی از [[اهل بیت]] {{عم}} و [[انوار]] ایشان را هنگام [[تعلیم]] اسما دید، بنابراین خداوند از همین [[حقایق]] اسما در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> به صورت مبهم در قالب صیغه نکره با واژه {{متن قرآن|كَلِمَاتٍ}} یاد کرده است، چنان که در [[قرآن]] «کلمه» صریحاً بر موجود عینی مانند [[عیسی]] {{ع}} اطلاق شده است:{{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری {{ع}}، ص۲۱۹ - ۲۲۰؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۹۲ - ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱، ص۱۴۸ - ۱۴۹.</ref> | ||
بر اساس آیه {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! | بر اساس آیه {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! برای ما از گناهانمان آمرزش بخواه که ما بیگمان گنهکار بودهایم» سوره یوسف، آیه ۹۷.</ref> نیز [[برادران یوسف]] برای [[توبه]] از [[گناهان]] خویش [[یعقوب]] را وسیله قرار داده، با [[توسل]] به وی از خداوند [[آمرزش]] خواستند. | ||
آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش | آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> هم به [[استغفار]] [[ابراهیم]] {{ع}} برای [[آزر]] اشاره کرده که تأثیر دعای [[پیامبران]] را درباره دیگران [[تأیید]] میکند<ref>نمونه، ج ۴، ص۳۶۶.</ref>. البته در صورتی که شخص با عمل به [[تکالیف]] و [[پیروی]] از [[دستورات الهی]] [[شایستگی]] آمرزش پیدا نکند [[استغفار پیامبر]] {{صل}} نیز برایش سودی نخواهد داشت. {{متن قرآن|سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد؛ بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[توسل - اسحاقنیا تربتی (مقاله)|مقاله «توسل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۱۸۰-۱۸۲.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[جایگاه توسل در قرآن چیست؟ (پرسش)]] | * [[جایگاه توسل در قرآن چیست؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} |