ناسپاسی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[ناسپاسی]]، ملکه [[فراموشی]] نعمتهاست، بهگونهای که ناسپاس نه از [[نعمت]] یاد میکند و نه به یاد [[صاحب]] [[نعمت]] میافتد؛ در این زمینه فرقی نمیکند که این [[نعمت]] از جانب [[حضرت حق]] باشد، و یا از جانب دیگر کسانی که نعمتی براو روا داشتهاند. [[راغب اصفهانی]] در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم" گوید: "[[انکار]] [[نعمت]] و کفران آن، پوشانیدن [[نعمت]] است به وسیله ترک [[شکر]] و [[سپاس]] آن". | * [[ناسپاسی]]، ملکه [[فراموشی]] نعمتهاست، بهگونهای که ناسپاس نه از [[نعمت]] یاد میکند و نه به یاد [[صاحب]] [[نعمت]] میافتد؛ در این زمینه فرقی نمیکند که این [[نعمت]] از جانب [[حضرت حق]] باشد، و یا از جانب دیگر کسانی که نعمتی براو روا داشتهاند. [[راغب اصفهانی]] در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم" گوید: "[[انکار]] [[نعمت]] و کفران آن، پوشانیدن [[نعمت]] است به وسیله ترک [[شکر]] و [[سپاس]] آن". | ||
* [[ناسپاسی]]، رذیلتای بزرگ است که [[زیانکاری]] دو [[جهان]] را در پی خواهد داشت؛ [[حضرت حق]] در این رابطه در [[قرآن کریم]] میفرماید: | * [[ناسپاسی]]، رذیلتای بزرگ است که [[زیانکاری]] دو [[جهان]] را در پی خواهد داشت؛ [[حضرت حق]] در این رابطه در [[قرآن کریم]] میفرماید: | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*{{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۵.</ref>. | *{{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۵.</ref>. | ||
==انواع [[کفران نعمت]]== | == انواع [[کفران نعمت]] == | ||
*اکنون توجه خواننده ارجمند را به این نکته جلب مینماییم، که [[کفران نعمت]] نیز همچون دو فضیلتی که در مقابلش قرار دارد- یعنی [[وفاداری]] و [[شکرگذاری]] -، به اقسامی چند تقسیم میشود. ما در اینجا به مهمترین اقسام آن اشاره میکنیم. | * اکنون توجه خواننده ارجمند را به این نکته جلب مینماییم، که [[کفران نعمت]] نیز همچون دو فضیلتی که در مقابلش قرار دارد- یعنی [[وفاداری]] و [[شکرگذاری]] -، به اقسامی چند تقسیم میشود. ما در اینجا به مهمترین اقسام آن اشاره میکنیم. | ||
===نوع اوّل=== | === نوع اوّل === | ||
*اوّلین نوع [[کفران نعمت]]، آن است که به وسیله ترک [[شکرگذاری]]، [[نعمت]] را پوشانیده به [[انکار]] آن برخیزند. راغب اصفهانی، همانگونه که [[گذشت]] -، در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم"، همین نوع را به عنوان [[تفسیر]] [[کفران نعمت]] ذکر کرده درباره آن سخن گفته است. این نوع در واقع در مقابل [[شکرگذاری]] - که پس از این تفصیل آن خواهد آمد-، قرار دارد؛ چه [[شکرگذاری]] آن است که [[انسان]] به وسیله اظهار [[سپاس]] - در مراتب قلبی، گفتاری و عملی به اظهار خودِ [[نعمت]] بپردازد. بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] و نیز [[روایات]] ما، دلالت مینماید که [[کفران نعمت]] موجب از بین رفتن آن، و حتّی تبدیل شدنش به نغمت و [[عذاب]] میگردد. | * اوّلین نوع [[کفران نعمت]]، آن است که به وسیله ترک [[شکرگذاری]]، [[نعمت]] را پوشانیده به [[انکار]] آن برخیزند. راغب اصفهانی، همانگونه که [[گذشت]] -، در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم"، همین نوع را به عنوان [[تفسیر]] [[کفران نعمت]] ذکر کرده درباره آن سخن گفته است. این نوع در واقع در مقابل [[شکرگذاری]] - که پس از این تفصیل آن خواهد آمد-، قرار دارد؛ چه [[شکرگذاری]] آن است که [[انسان]] به وسیله اظهار [[سپاس]] - در مراتب قلبی، گفتاری و عملی به اظهار خودِ [[نعمت]] بپردازد. بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] و نیز [[روایات]] ما، دلالت مینماید که [[کفران نعمت]] موجب از بین رفتن آن، و حتّی تبدیل شدنش به نغمت و [[عذاب]] میگردد. | ||
*در این میان [[ناسپاسی]] از نعمتهای بزرگ [[الهی]]، و موجب ورود به [[دوزخ]] نیز شده در این حال نغمت به بالاترین حدّ خود خواهد رسید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۵.</ref>. | * در این میان [[ناسپاسی]] از نعمتهای بزرگ [[الهی]]، و موجب ورود به [[دوزخ]] نیز شده در این حال نغمت به بالاترین حدّ خود خواهد رسید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۵.</ref>. | ||
===نوع دوّم=== | === نوع دوّم === | ||
*دوّمین نوع از [[کفران نعمت]]، آن است که [[آدمی]] [[نعمت]] را فراموش کند. این نوع جفاء / [[حق]] ناشناسی نامیده شده در این [[دنیا]] دامنگیر [[آدمی]] میشود، و در [[آخرت]] موجب [[عذاب]] او خواهد بود. [[اهل دل]] جفاکاران و [[حق]] ناشناسان را از انسانیّت بیبهره دانسته آنان را از چهارپایان نیز پستتر میشمارند!. اینان در این نامگذاری بسیار به صواب رفتهاند، چه جفاء باطلی است که چون ریشه ندارد ثباتی نخواهد داشت؛ پاره خاری که بر دریای خروشان میرود، و نیز کفی که بر سر [[آب]] نمودار میشود و لحظهای بعد از میان خواهد رفت، جفاء خوانده میشود. این صفت [[اخلاقی]] نیز همینگونه بوده [[صاحب]] خود را نیز به آفت [[بیثباتی]] و در نتیجه بیارزشی دچار خواهد ساخت. [[حضرت حق]] در اشاره به این [[رذیلت اخلاقی]] میفرماید: | * دوّمین نوع از [[کفران نعمت]]، آن است که [[آدمی]] [[نعمت]] را فراموش کند. این نوع جفاء / [[حق]] ناشناسی نامیده شده در این [[دنیا]] دامنگیر [[آدمی]] میشود، و در [[آخرت]] موجب [[عذاب]] او خواهد بود. [[اهل دل]] جفاکاران و [[حق]] ناشناسان را از انسانیّت بیبهره دانسته آنان را از چهارپایان نیز پستتر میشمارند!. اینان در این نامگذاری بسیار به صواب رفتهاند، چه جفاء باطلی است که چون ریشه ندارد ثباتی نخواهد داشت؛ پاره خاری که بر دریای خروشان میرود، و نیز کفی که بر سر [[آب]] نمودار میشود و لحظهای بعد از میان خواهد رفت، جفاء خوانده میشود. این صفت [[اخلاقی]] نیز همینگونه بوده [[صاحب]] خود را نیز به آفت [[بیثباتی]] و در نتیجه بیارزشی دچار خواهد ساخت. [[حضرت حق]] در اشاره به این [[رذیلت اخلاقی]] میفرماید: | ||
*{{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان | *{{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>؛ | *{{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا | *{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدینگونه بود که نشانههای ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همانگونه امروز تو فراموش میگردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«آنان را که (فراخوان) پروردگار خود را پاسخ گفتند، پاداش، نکویی است و آنان که پاسخ نگفتند اگر همه آنچه در زمین است و همچند آن از آن آنان میبود آن را به بازخرید خویش میدادند؛ آنان حسابی سخت خواهند داشت و جایگاهشان دوزخ است و این بستر، بد است» سوره رعد، آیه ۱۸.</ref>. | *{{متن قرآن|لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«آنان را که (فراخوان) پروردگار خود را پاسخ گفتند، پاداش، نکویی است و آنان که پاسخ نگفتند اگر همه آنچه در زمین است و همچند آن از آن آنان میبود آن را به بازخرید خویش میدادند؛ آنان حسابی سخت خواهند داشت و جایگاهشان دوزخ است و این بستر، بد است» سوره رعد، آیه ۱۸.</ref>. | ||
*نمونه این [[آیات]] - که به وضوح دلالت مینمایند فراموش کردن [[نعمتها]] [[انسان]] را همچون خاشاک بیارزش کرده، و موجب میشود تا [[خداوند]] او را فراموش نموده به خویشتن واگذارد-، در [[قرآن کریم]] بسیار وارد شده است؛ از این رو به خوبی روشن است که اینچنین کس، لحظه به لحظه از مرتبه خود سقوط کرده، بلکه دائماً در [[هبوط]] به سر میبرد؛ به گونهای که اگر تمامی کره [[زمین]] و [[دارایی]] آن دو – و بلکه دوچندان آن را! - بپردازد تا از چنین سقوط و هبوطی جلوگیری نماید، [[قادر]] بر جبران آن نخواهد بود- نعوذ بالله منه!-<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۶-۴۵۷.</ref>. | * نمونه این [[آیات]] - که به وضوح دلالت مینمایند فراموش کردن [[نعمتها]] [[انسان]] را همچون خاشاک بیارزش کرده، و موجب میشود تا [[خداوند]] او را فراموش نموده به خویشتن واگذارد-، در [[قرآن کریم]] بسیار وارد شده است؛ از این رو به خوبی روشن است که اینچنین کس، لحظه به لحظه از مرتبه خود سقوط کرده، بلکه دائماً در [[هبوط]] به سر میبرد؛ به گونهای که اگر تمامی کره [[زمین]] و [[دارایی]] آن دو – و بلکه دوچندان آن را! - بپردازد تا از چنین سقوط و هبوطی جلوگیری نماید، [[قادر]] بر جبران آن نخواهد بود- نعوذ بالله منه!-<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۶-۴۵۷.</ref>. | ||
===نوع سوّم=== | === نوع سوّم === | ||
*نوع سوّم جفاء در [[نعمت]]، آن است که [[صاحب]] [[نعمت]] را [[دشمن]] گیرند، بر او بشورند، عهدش را بشکنند و ارتباط خود با او را قطع کنند. | * نوع سوّم جفاء در [[نعمت]]، آن است که [[صاحب]] [[نعمت]] را [[دشمن]] گیرند، بر او بشورند، عهدش را بشکنند و ارتباط خود با او را قطع کنند. | ||
*این مرتبه در شمار [[رذائل]] بسیار بزرگ قرار دارد، بهگونهای که [[قرآن کریم]] نه تنها متّصفان به این [[رذیلت]] را [[لعنت]] فرموده، که آنان را از حیوانات پستتر شمرده است؛ گذشته از آنکه آنان را فسادکنندگان در [[زمین]]، زیانکار، و سخت و سنگین [[قلب]] خوانده است. | * این مرتبه در شمار [[رذائل]] بسیار بزرگ قرار دارد، بهگونهای که [[قرآن کریم]] نه تنها متّصفان به این [[رذیلت]] را [[لعنت]] فرموده، که آنان را از حیوانات پستتر شمرده است؛ گذشته از آنکه آنان را فسادکنندگان در [[زمین]]، زیانکار، و سخت و سنگین [[قلب]] خوانده است. | ||
* [[اهل دل]] اینان را همچون همان پیرزنی میدانند، که چون رشته نخی تولید کرد، خود آن را باز کرده زحمت خود را از میان برد. این [[تشبیه]] در برخی از [[آیات قرآن کریم]] نیز آمده است. | * [[اهل دل]] اینان را همچون همان پیرزنی میدانند، که چون رشته نخی تولید کرد، خود آن را باز کرده زحمت خود را از میان برد. این [[تشبیه]] در برخی از [[آیات قرآن کریم]] نیز آمده است. | ||
*به شماری از آیاتی که موضع [[قرآن کریم]] درباره متّصفان به این [[رذیلت]] را ذکر میکند، بنگرید: | * به شماری از آیاتی که موضع [[قرآن کریم]] درباره متّصفان به این [[رذیلت]] را ذکر میکند، بنگرید: | ||
*{{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن میشکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>؛ | *{{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن میشکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً}}<ref>«پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۱.</ref>. | *{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً}}<ref>«پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۱.</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
*{{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفتهاید مشکنید؛ بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است و چون آن زن مباشید که پشمهای رشته خود را پس از استوار بافتن پارهپاره وا میرشت» سوره نحل، آیه ۹۱-۹۲. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۲.</ref>. | *{{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفتهاید مشکنید؛ بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است و چون آن زن مباشید که پشمهای رشته خود را پس از استوار بافتن پارهپاره وا میرشت» سوره نحل، آیه ۹۱-۹۲. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۲.</ref>. | ||
==مراتب جفای در [[حقّ]] [[حضرت حق]]== | == مراتب جفای در [[حقّ]] [[حضرت حق]] == | ||
*این جفا را نیز مراتبی است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم. | * این جفا را نیز مراتبی است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم. | ||
===مرتبه اوّل=== | === مرتبه اوّل === | ||
*مرتبه نخست این [[رذیلت اخلاقی]]، مرتبه مخصوص عموم [[مردم]] است. به تعبیر دیگر، میتوان گفت که این مرتبه در میان [[مردم]] رایج بوده به شدّت متداول است. این مرتبه [[مخالفت]] با [[خداوند متعال]] در [[اوامر و نواهی]] اوست، از یاد بردن نعمتهای او، و آنکه تمامی عالم در محضر او میباشد؛ از این رو عموم [[مردم]] در محضر او - جلَّ وعلا! - به [[معصیت]] او میپردازند و در مقابل او نافرمانیاش میکنند. | * مرتبه نخست این [[رذیلت اخلاقی]]، مرتبه مخصوص عموم [[مردم]] است. به تعبیر دیگر، میتوان گفت که این مرتبه در میان [[مردم]] رایج بوده به شدّت متداول است. این مرتبه [[مخالفت]] با [[خداوند متعال]] در [[اوامر و نواهی]] اوست، از یاد بردن نعمتهای او، و آنکه تمامی عالم در محضر او میباشد؛ از این رو عموم [[مردم]] در محضر او - جلَّ وعلا! - به [[معصیت]] او میپردازند و در مقابل او نافرمانیاش میکنند. | ||
*این [[آیات]] به همین مرتبه از جفا / فراموش کردن نعمتهای او، اشاره میکند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۸.</ref>. | * این [[آیات]] به همین مرتبه از جفا / فراموش کردن نعمتهای او، اشاره میکند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۸.</ref>. | ||
===مرتبه دوّم=== | === مرتبه دوّم === | ||
*مرتبه دوّم این [[رذیلت]]، ترک کردن [[آداب]] ویژه محضر [[الهی]] و رعایت نکردن [[ادب]] مع [[الله]] است. این مرتبه را میتوان ویژه [[خواص]] دانست. به این [[حدیث نبوی]] بنگرید:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: [[حضرت حق]] میفرماید: هرکس وضویش نقض شود و بلافاصله تجدید [[وضو]] نکند، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] نگذارد، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] گذارد، امّا درباره تمامی امور [[دین]] و دنیایش که [[دعا]] کند اجابتش نکنم، من به او جفا کردهام، در حالی که من [[پروردگار]] جفاکننده نیستم" <ref>{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ{{صل}} يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۸.</ref>. | * مرتبه دوّم این [[رذیلت]]، ترک کردن [[آداب]] ویژه محضر [[الهی]] و رعایت نکردن [[ادب]] مع [[الله]] است. این مرتبه را میتوان ویژه [[خواص]] دانست. به این [[حدیث نبوی]] بنگرید:[[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرمایند: [[حضرت حق]] میفرماید: هرکس وضویش نقض شود و بلافاصله تجدید [[وضو]] نکند، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] نگذارد، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] گذارد، امّا درباره تمامی امور [[دین]] و دنیایش که [[دعا]] کند اجابتش نکنم، من به او جفا کردهام، در حالی که من [[پروردگار]] جفاکننده نیستم" <ref>{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ {{صل}} يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۸.</ref>. | ||
*نیز در خبر است که:"[[حضرت آدم]] هرگز سرش را به سوی [[آسمان]] بلند نمیکرد، چه به خاطر گناهی که انجام داده بود از [[پروردگار]] [[حیا]] مینمود" <ref>{{متن حدیث|إنّ آدم لم یکن یرفع رأسه إلی السماء حیاء من الله لما فعله من ذنبه }}</ref> | * نیز در خبر است که:"[[حضرت آدم]] هرگز سرش را به سوی [[آسمان]] بلند نمیکرد، چه به خاطر گناهی که انجام داده بود از [[پروردگار]] [[حیا]] مینمود" <ref>{{متن حدیث|إنّ آدم لم یکن یرفع رأسه إلی السماء حیاء من الله لما فعله من ذنبه }}</ref> | ||
*به این [[حدیث]] نیز بنگرید:"[[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}} میفرمایند: نهادن یکی از دو دست بر دیگری در [[نماز]]، کار محسوب میشود، حال آنکه در [[نماز]] کار وجود ندارد" <ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}} وَضْعُ الرَّجُلِ إِحْدَى يَدَيْهِ عَلَى الْأُخْرَى فِي الصَّلَاةِ عَمَلٌ وَ لَيْسَ فِي الصَّلَاةِ عَمَلٌ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. | * به این [[حدیث]] نیز بنگرید:"[[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} میفرمایند: نهادن یکی از دو دست بر دیگری در [[نماز]]، کار محسوب میشود، حال آنکه در [[نماز]] کار وجود ندارد" <ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ {{ع}} وَضْعُ الرَّجُلِ إِحْدَى يَدَيْهِ عَلَى الْأُخْرَى فِي الصَّلَاةِ عَمَلٌ وَ لَيْسَ فِي الصَّلَاةِ عَمَلٌ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. | ||
*استاد ما مرحوم [[آیه]] [[الله]] العظمی [[بروجردی]] میفرمود: یکی از مربّیان و معلّمان [[کودکان]] حکایت میکرد، که در میان [[شاگردان]] من [[کودکی]] بود که از نظر [[ادب]] و خوشفهم بودن، بر تمامی دانشآموزانم [[برتری]] داشت. روزی این [[کودک]] اشتباهی انجام داد و مادرش شکایت او را نزد من آورد. من که به او سخت علاقمند بودم، ملامتش کردم و آنگاه از او خواستم که دستش را بلند کند، تا چند ضربه به آرامی بر کف دستش بنوازم، تا زان پس مرتکب چنین اشتباهی نشود. آن [[کودک]] امّا چنان از من خجالت کشید و دچار حالت [[حیا]] شد، که [[اختیار]] اندامهایش را از دست داد و دیگر نمیتوانست دستش را بلند کند و در مقابل خود بگیرد!. مرحوم استاد میفرمود: در اینجا من سخن [[امام سجاد]]{{ع}} را به یاد آوردم که: "در [[نماز]] کار وجود ندارد"؛ و معنای آن را دریافتم. | * استاد ما مرحوم [[آیه]] [[الله]] العظمی [[بروجردی]] میفرمود: یکی از مربّیان و معلّمان [[کودکان]] حکایت میکرد، که در میان [[شاگردان]] من [[کودکی]] بود که از نظر [[ادب]] و خوشفهم بودن، بر تمامی دانشآموزانم [[برتری]] داشت. روزی این [[کودک]] اشتباهی انجام داد و مادرش شکایت او را نزد من آورد. من که به او سخت علاقمند بودم، ملامتش کردم و آنگاه از او خواستم که دستش را بلند کند، تا چند ضربه به آرامی بر کف دستش بنوازم، تا زان پس مرتکب چنین اشتباهی نشود. آن [[کودک]] امّا چنان از من خجالت کشید و دچار حالت [[حیا]] شد، که [[اختیار]] اندامهایش را از دست داد و دیگر نمیتوانست دستش را بلند کند و در مقابل خود بگیرد!. مرحوم استاد میفرمود: در اینجا من سخن [[امام سجاد]] {{ع}} را به یاد آوردم که: "در [[نماز]] کار وجود ندارد"؛ و معنای آن را دریافتم. | ||
* [[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: "چون در [[نماز]] باشی [[خشوع]] داشته باش و با تمام وجود به نمازت روکن، چرا که [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}<ref>«همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲.</ref>"<ref>{{متن حدیث|إِذَا كُنْتَ فِي صَلَاتِكَ فَعَلَيْكَ بِالْخُشُوعِ وَ الْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۶۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>. | * [[امام صادق]] {{ع}} نیز میفرمایند: "چون در [[نماز]] باشی [[خشوع]] داشته باش و با تمام وجود به نمازت روکن، چرا که [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}<ref>«همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲.</ref>"<ref>{{متن حدیث|إِذَا كُنْتَ فِي صَلَاتِكَ فَعَلَيْكَ بِالْخُشُوعِ وَ الْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۶۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>. | ||
*این [[روایت]] نیز در این زمنیه بسیار قابل تأمّل است:"[[ابان بن تغلب]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: من خود دیدم که [[امام سجاد]]{{ع}} چون به [[نماز]] میایستاد رنگش تغییر میکرد!، ایشان فرمودند: به [[خدا]] قسم [[حضرت]] سجّاد آن کسی که در [[نماز]] در مقابلش میایستاد را میشناخت" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنِّي رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ{{ع}} إِذَا قَامَ فِي الصَّلَاةِ غَشِيَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ كَانَ يَعْرِفُ الَّذِي يَقُومُ بَيْنَ يَدَيْهِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۶۸۵.</ref>. نظیر این، در باب [[آداب]] [[نماز]] بسیار وارد شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>. | * این [[روایت]] نیز در این زمنیه بسیار قابل تأمّل است:"[[ابان بن تغلب]] گوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: من خود دیدم که [[امام سجاد]] {{ع}} چون به [[نماز]] میایستاد رنگش تغییر میکرد!، ایشان فرمودند: به [[خدا]] قسم [[حضرت]] سجّاد آن کسی که در [[نماز]] در مقابلش میایستاد را میشناخت" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} إِنِّي رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ {{ع}} إِذَا قَامَ فِي الصَّلَاةِ غَشِيَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ كَانَ يَعْرِفُ الَّذِي يَقُومُ بَيْنَ يَدَيْهِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۶۸۵.</ref>. نظیر این، در باب [[آداب]] [[نماز]] بسیار وارد شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۵۹.</ref>. | ||
===مرتبه سوّم=== | === مرتبه سوّم === | ||
*این مرتبه که ضعیفترین مراتب جفاء میباشد، ویژه [[معصومان]] [[امّت]] خاتم{{عم}} است؛ چه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اوصیاء]] ایشان{{عم}} یک لحظه توجّه به غیر ساحت ربوبی را جفاء در [[حق]] او - جلّ وعلا! – میدانستهاند. ما پیش از این در باب [[توبه]] در این رابطه سخن داشتیم، و گفتیم که توجّه ایشان به مرتبهای غیر از مرتبه ربوبی، برای آنان گناهی بزرگ شمرده میشده است. تضرّعهای پی در پی آنان، [[خوف]] و خشیتشان و توبههای پیاپی ایشان، و نیز گریههای روزان و شبانشان تنها به خاطر همین بوده، که از لحظهای توجّه به غیر ساحت [[الهی]] [[استغفار]] جویند. | * این مرتبه که ضعیفترین مراتب جفاء میباشد، ویژه [[معصومان]] [[امّت]] خاتم {{عم}} است؛ چه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اوصیاء]] ایشان {{عم}} یک لحظه توجّه به غیر ساحت ربوبی را جفاء در [[حق]] او - جلّ وعلا! – میدانستهاند. ما پیش از این در باب [[توبه]] در این رابطه سخن داشتیم، و گفتیم که توجّه ایشان به مرتبهای غیر از مرتبه ربوبی، برای آنان گناهی بزرگ شمرده میشده است. تضرّعهای پی در پی آنان، [[خوف]] و خشیتشان و توبههای پیاپی ایشان، و نیز گریههای روزان و شبانشان تنها به خاطر همین بوده، که از لحظهای توجّه به غیر ساحت [[الهی]] [[استغفار]] جویند. | ||
*آری! [[ترس]] محبّتآمیز آنان از [[عظمت]] [[الهی]] موجب میشد تا چنین کنند، همانگونه که در عباداتشان به غشوه فرو میشدند. این مطلب را [[قرآن کریم]] اینگونه برای [[حضرت موسی]]{{ع}} [[نقل]] فرموده است: {{متن قرآن|وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا}}<ref>«و موسی بیهوش افتاد» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>. | * آری! [[ترس]] محبّتآمیز آنان از [[عظمت]] [[الهی]] موجب میشد تا چنین کنند، همانگونه که در عباداتشان به غشوه فرو میشدند. این مطلب را [[قرآن کریم]] اینگونه برای [[حضرت موسی]] {{ع}} [[نقل]] فرموده است: {{متن قرآن|وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا}}<ref>«و موسی بیهوش افتاد» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>. | ||
*این حالت غشوه، از نظر ظاهری همچون همان حالت غشوهای که برای برخی از [[مردم]]، هنگام پیدایش مشکلات جسمی و یا ناراحتیهای روحی سنگین پیدا میشود؛ امّا [[اهلبیت]]{{عم}} را نه غشوههای اینگونه، که حالت [[غفلت]] از جسم و عالم مادّه پیش میآمده، که در نظر [[مردم]] اینگونه جلوه کرده و [[نقل]] شده است. این حالت [[غفلت]] از جسم و عالَم مادّی، فرادست اغیار نمیآید، و تنها انگشتشماری از [[تابعان]] [[اهلبیت]]{{عم}} هستند که میتوانند آن را تحصیل نمایند؛ خوشا به حال آنان و خوشا به [[عاقبت]] کارشان!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۰-۴۶۱.</ref>. | * این حالت غشوه، از نظر ظاهری همچون همان حالت غشوهای که برای برخی از [[مردم]]، هنگام پیدایش مشکلات جسمی و یا ناراحتیهای روحی سنگین پیدا میشود؛ امّا [[اهلبیت]] {{عم}} را نه غشوههای اینگونه، که حالت [[غفلت]] از جسم و عالم مادّه پیش میآمده، که در نظر [[مردم]] اینگونه جلوه کرده و [[نقل]] شده است. این حالت [[غفلت]] از جسم و عالَم مادّی، فرادست اغیار نمیآید، و تنها انگشتشماری از [[تابعان]] [[اهلبیت]] {{عم}} هستند که میتوانند آن را تحصیل نمایند؛ خوشا به حال آنان و خوشا به [[عاقبت]] کارشان!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۶۰-۴۶۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |