پرش به محتوا

یوم‌الدار در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==[[شأن نزول]] [[آیه یوم الدار]]==
== [[شأن نزول]] [[آیه یوم الدار]] ==
* [[خداوند]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> به [[پیامبر]]{{صل}} [[فرمان]] می‌دهد [[خویشان]] و نزدیکانش را هشدار دهد و به [[اسلام]] بخواند. [[آیه انذار]] در [[سال سوم بعثت]] نازل شده است. ماجرای [[آیه]] و [[دعوت پیامبر]]{{صل}} از خویشاوندانش چون در خانۀ [[ابوطالب]] یا [[پیامبر]] بوده، به [[حدیث]] الدّار یا [[یوم]] الدّار [[شهرت]] یافته و چون پس از [[نزول]] آیۀ [[انذار]] [[خویشاوندان]] بوده، به آن [[حدیث]] الإنذار هم می‌گویند که در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>مسند احمد بن حنبل‌،ج۱، ص ۱۵۹؛ امالی‌، شیخ طوسی‌، ج ۲، ص۱۹۶- ۱۹۴؛ الغدیر، ج ۲ ص ۲۷۸ و ج ۹ ص ۹۳،۱۳۰،۲۱۸،۳۳۸، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۳، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۵، کتاب یوم الدار، سیّد طالب الحسینی الرفاعی، دانشنامۀ امام علی، ج ۱۰، ص ۲۷۰ و ج ۳، ص ۱۴۶، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۲، ص ۲۶.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} پیش از این، به گونۀ پنهانی و فقط کسان محدودی را به [[دین]] خود خوانده بود. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[مأموریت]] یافت آشکارا خویشانِ خود را به [[اسلام]] فرا بخواند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.  
* [[خداوند]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] می‌دهد [[خویشان]] و نزدیکانش را هشدار دهد و به [[اسلام]] بخواند. [[آیه انذار]] در [[سال سوم بعثت]] نازل شده است. ماجرای [[آیه]] و [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از خویشاوندانش چون در خانۀ [[ابوطالب]] یا [[پیامبر]] بوده، به [[حدیث]] الدّار یا [[یوم]] الدّار [[شهرت]] یافته و چون پس از [[نزول]] آیۀ [[انذار]] [[خویشاوندان]] بوده، به آن [[حدیث]] الإنذار هم می‌گویند که در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>مسند احمد بن حنبل‌،ج۱، ص ۱۵۹؛ امالی‌، شیخ طوسی‌، ج ۲، ص۱۹۶- ۱۹۴؛ الغدیر، ج ۲ ص ۲۷۸ و ج ۹ ص ۹۳،۱۳۰،۲۱۸،۳۳۸، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۳، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۵، کتاب یوم الدار، سیّد طالب الحسینی الرفاعی، دانشنامۀ امام علی، ج ۱۰، ص ۲۷۰ و ج ۳، ص ۱۴۶، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۲، ص ۲۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} پیش از این، به گونۀ پنهانی و فقط کسان محدودی را به [[دین]] خود خوانده بود. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[مأموریت]] یافت آشکارا خویشانِ خود را به [[اسلام]] فرا بخواند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.  
*جزئیات جریان [[یوم الانذار]] را منابع [[روائی]] و [[تاریخی]] و [[تفسیری]] در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی [[رسول خدا]]{{صل}} ذکر کرده‌اند. [[طبری]] از [[ابن عباس]] چنین [[نقل]] می‌‌کند: هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} نازل شد [[رسول خدا]]{{صل}}، امیرالمؤمنین علی{{ع}} را امر فرمود تا از [[فرزندان عبدالمطلب]] [[دعوت]] نموده و [[اطعام]] کند. بعد از صرف [[غذا]] همین که [[رسول خدا]]{{صل}} خواست شروع به سخن کرده و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] نماید [[ابولهب]] با متهم کردن آن [[حضرت]] به ساحری، [[مانع]] از صحبت شد. [[دعوت]] مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} گشت و با [[ابلاغ]] [[دعوت الهی]] به [[دین اسلام]] فرمود: {{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏}} همگی [[سکوت]] کردند. اما [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای [[رسول خدا]]{{صل}} را پاسخ داد و عرضه داشت: {{متن حدیث|أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏}}. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دست]] [[مبارک]] خود را بر گردن [[علی]]{{ع}} گذاشته و فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}}. حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به [[ابوطالب]] گفتند: {{عربی|قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏}}<ref>ر.ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند اما در اصل داستان و [[حمایت]] [[امیرالمؤمنین]] و اعلام [[وصایت]] و [[خلافت]] وی از سوی [[نبی]] مکرم{{صل}} چندان تفاوتی دیده نمی‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* جزئیات جریان [[یوم الانذار]] را منابع [[روائی]] و [[تاریخی]] و [[تفسیری]] در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی [[رسول خدا]] {{صل}} ذکر کرده‌اند. [[طبری]] از [[ابن عباس]] چنین [[نقل]] می‌‌کند: هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} نازل شد [[رسول خدا]] {{صل}}، امیرالمؤمنین علی {{ع}} را امر فرمود تا از [[فرزندان عبدالمطلب]] [[دعوت]] نموده و [[اطعام]] کند. بعد از صرف [[غذا]] همین که [[رسول خدا]] {{صل}} خواست شروع به سخن کرده و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] نماید [[ابولهب]] با متهم کردن آن [[حضرت]] به ساحری، [[مانع]] از صحبت شد. [[دعوت]] مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} گشت و با [[ابلاغ]] [[دعوت الهی]] به [[دین اسلام]] فرمود: {{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏}} همگی [[سکوت]] کردند. اما [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای [[رسول خدا]] {{صل}} را پاسخ داد و عرضه داشت: {{متن حدیث|أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏}}. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دست]] [[مبارک]] خود را بر گردن [[علی]] {{ع}} گذاشته و فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}}. حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به [[ابوطالب]] گفتند: {{عربی|قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏}}<ref>ر. ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند اما در اصل داستان و [[حمایت]] [[امیرالمؤمنین]] و اعلام [[وصایت]] و [[خلافت]] وی از سوی [[نبی]] مکرم {{صل}} چندان تفاوتی دیده نمی‌شود<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
==اعتبار و [[سند]] [[حدیث یوم الانذار]]==
== اعتبار و [[سند]] [[حدیث یوم الانذار]] ==
*این [[حدیث]] از جهت اعتبار [[سند]] و [[مقبولیت]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است یعنی علاوه بر اینکه [[دانشمندان]] [[امامیه]] آن را مورد [[اعتماد]] قرارداده‌اند. بسیاری از ائمّه و حفاظ [[حدیث]] از [[فریقین]] آن را [[روایت]] کرده‌اند و در [[صحاح]] و مسانید خود درج نموده‌اند. افراد دیگری از بزرگان حفاظ و ائمّه [[حدیث]] [[حدیث]] را ملاحظه نموده و بدون هیچ‌گونه ایراد یا توقّفی در صحت [[سند]] آن را تلقّی به قبول کرده‌اند. [[تاریخ‌نگاران]] بزرگ نیز آن را صحیح و مورد قبول دانسته و جزء مسلّمات ذکر کرده، شعرا هم آن را در قالب [[شعر]] در آورده‌اند<ref>علامه امینی در الغدیر، ج ۲، ص ۲۷۸ نقل‌های گوناگون حدیث را از منابع معتبر اهل سنت ذکر نموده و درباره نقل طبری در کتاب تاریخ می‌گوید: این حدیث را ابو جعفر اسکافی متکلم معتزلی بغدادی متوفی ۲۴۰ در کتاب خود به نام نقض العثمانیه نقل کرده است و گفته است که این خبر صحیح است، و نیز فقیه برهان الدین در کتاب انباء نجباء الأبناء و ابن اثیر در کامل و ابوالفداء عمادالدین دمشقی در تاریخ خود و شهاب الدین خفاجی در شرح شفا که متعلق به قاضی عیاض است، آورده است و در لمحات، ج۱، ص۳۹۳ که حدیث از ۱۲ طریق نقل شده است. سید شرف الدین هم در کتاب المراجعات نامه ۲۰ و۲۱ را به بیان اعتبار حدیث یوم الدار در منابع اصیل و قابل اعتنا در میان اهل سنت اختصاص داده است. </ref>.
* این [[حدیث]] از جهت اعتبار [[سند]] و [[مقبولیت]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است یعنی علاوه بر اینکه [[دانشمندان]] [[امامیه]] آن را مورد [[اعتماد]] قرارداده‌اند. بسیاری از ائمّه و حفاظ [[حدیث]] از [[فریقین]] آن را [[روایت]] کرده‌اند و در [[صحاح]] و مسانید خود درج نموده‌اند. افراد دیگری از بزرگان حفاظ و ائمّه [[حدیث]] [[حدیث]] را ملاحظه نموده و بدون هیچ‌گونه ایراد یا توقّفی در صحت [[سند]] آن را تلقّی به قبول کرده‌اند. [[تاریخ‌نگاران]] بزرگ نیز آن را صحیح و مورد قبول دانسته و جزء مسلّمات ذکر کرده، شعرا هم آن را در قالب [[شعر]] در آورده‌اند<ref>علامه امینی در الغدیر، ج ۲، ص ۲۷۸ نقل‌های گوناگون حدیث را از منابع معتبر اهل سنت ذکر نموده و درباره نقل طبری در کتاب تاریخ می‌گوید: این حدیث را ابو جعفر اسکافی متکلم معتزلی بغدادی متوفی ۲۴۰ در کتاب خود به نام نقض العثمانیه نقل کرده است و گفته است که این خبر صحیح است، و نیز فقیه برهان الدین در کتاب انباء نجباء الأبناء و ابن اثیر در کامل و ابوالفداء عمادالدین دمشقی در تاریخ خود و شهاب الدین خفاجی در شرح شفا که متعلق به قاضی عیاض است، آورده است و در لمحات، ج۱، ص۳۹۳ که حدیث از ۱۲ طریق نقل شده است. سید شرف الدین هم در کتاب المراجعات نامه ۲۰ و۲۱ را به بیان اعتبار حدیث یوم الدار در منابع اصیل و قابل اعتنا در میان اهل سنت اختصاص داده است. </ref>.
* [[حدیث یوم الانذار]] در میان [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] از [[مقبولیت]] و اعتبار والائی برخوردار است با این حال افرادی مانند [[ابن تیمیه]] و برخی از [[پیروان]] او به [[سند]] این [[حدیث]] اشکال کرده‌اند وی علاوه بر [[تضعیف]] [[سند]] مدعی [[کذب]] و مجعول بودن [[حدیث]] نزد [[حدیث]] شناسان شده و می‌گوید در منابع معتبر نیامده است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* [[حدیث یوم الانذار]] در میان [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] از [[مقبولیت]] و اعتبار والائی برخوردار است با این حال افرادی مانند [[ابن تیمیه]] و برخی از [[پیروان]] او به [[سند]] این [[حدیث]] اشکال کرده‌اند وی علاوه بر [[تضعیف]] [[سند]] مدعی [[کذب]] و مجعول بودن [[حدیث]] نزد [[حدیث]] شناسان شده و می‌گوید در منابع معتبر نیامده است<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
*در پاسخ گفته شده است، ادعای [[ضعف]] [[سند]] که به خاطر وجود [[عبد]] الغفار بن [[قاسم]] بن فهد معروف به ابو [[مریم]] [[کوفی]] است، قابل قبول نیست زیرا:
* در پاسخ گفته شده است، ادعای [[ضعف]] [[سند]] که به خاطر وجود [[عبد]] الغفار بن [[قاسم]] بن فهد معروف به ابو [[مریم]] [[کوفی]] است، قابل قبول نیست زیرا:
# [[تضعیف]] او معارض با توثیقاتی است که در منابع رجالی [[اهل سنت]] آمده است. مضافا بر اینکه تنها وجه [[ضعف]] او آن است که [[محب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است و حال آنکه [[محبت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر اساس [[قواعد]] پذیرفته شده در [[علم حدیث]] نمی‌تواند موجب [[ضعف]] [[راوی]] باشد.
# [[تضعیف]] او معارض با توثیقاتی است که در منابع رجالی [[اهل سنت]] آمده است. مضافا بر اینکه تنها وجه [[ضعف]] او آن است که [[محب]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است و حال آنکه [[محبت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بر اساس [[قواعد]] پذیرفته شده در [[علم حدیث]] نمی‌تواند موجب [[ضعف]] [[راوی]] باشد.
# [[حدیث یوم الدار]] با بیش از ۱۲ طریق در منابع معتبر [[اهل سنت]] ذکر شده که بسیاری از طرق آن به صراحت تصحیح و یا تلقی به قبول شده است. و اما نسبتی که به [[حدیث]] شناسان در مجعول دانستن [[حدیث]] داده نیز [[کذب]] محض است و غیر از خودش چنین ادعائی دیده نشده است. با وجود ذکر [[حدیث]] در منابع معتبری که در آغاز درس نام برده شد ادعای نبودن [[حدیث]] در کتب معتبر نیز [[دروغ]] است. [[تذکر]] این نکته لازم است که شیوه [[ابن تیمیه]] در برخورد و مواجهه با [[احادیث]] مربوط به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} حتی از سوی [[پیروان]] او هم مورد نقد جدی است به گونه‌ای که سخنان [[ابن تیمیه]] و داوری‌های او را از اعتبار ساقط می‌سازد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
# [[حدیث یوم الدار]] با بیش از ۱۲ طریق در منابع معتبر [[اهل سنت]] ذکر شده که بسیاری از طرق آن به صراحت تصحیح و یا تلقی به قبول شده است. و اما نسبتی که به [[حدیث]] شناسان در مجعول دانستن [[حدیث]] داده نیز [[کذب]] محض است و غیر از خودش چنین ادعائی دیده نشده است. با وجود ذکر [[حدیث]] در منابع معتبری که در آغاز درس نام برده شد ادعای نبودن [[حدیث]] در کتب معتبر نیز [[دروغ]] است. [[تذکر]] این نکته لازم است که شیوه [[ابن تیمیه]] در برخورد و مواجهه با [[احادیث]] مربوط به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حتی از سوی [[پیروان]] او هم مورد نقد جدی است به گونه‌ای که سخنان [[ابن تیمیه]] و داوری‌های او را از اعتبار ساقط می‌سازد<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
==[[حدیث یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}==
== [[حدیث یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
* [[متکلمان امامیه]] مانند [[سید مرتضی]] و [[علامه حلی]] این [[حدیث]] را به عنوان [[دلیل]] بر [[امامت]] و نمونه‌ای از [[نص جلی]] بر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] آورده‌اند. در [[حدیث]] [[یوم‌الانذار]] کلماتی که [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[علی]]{{ع}} فرموده‌اند مانند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}} به صراحت بر مدعای [[امامیه]] در [[خلافت]] و [[جانشینی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به عنوان [[خلافت]] و [[وصایت]] دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به [[ابوطالب]] از روی طعنه و [[استهزا]] گفتند: {{متن حدیث|قَدْ أَمَرَکَ أَنْ تَسْمَعَ لِابْنِکَ وَ تُطِیعَ}} تو را [[فرمان]] داد تا حرف پسرت را بشنوی و [[اطاعت]] کنی<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* [[متکلمان امامیه]] مانند [[سید مرتضی]] و [[علامه حلی]] این [[حدیث]] را به عنوان [[دلیل]] بر [[امامت]] و نمونه‌ای از [[نص جلی]] بر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] آورده‌اند. در [[حدیث]] [[یوم‌الانذار]] کلماتی که [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}} فرموده‌اند مانند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}} به صراحت بر مدعای [[امامیه]] در [[خلافت]] و [[جانشینی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به عنوان [[خلافت]] و [[وصایت]] دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به [[ابوطالب]] از روی طعنه و [[استهزا]] گفتند: {{متن حدیث|قَدْ أَمَرَکَ أَنْ تَسْمَعَ لِابْنِکَ وَ تُطِیعَ}} تو را [[فرمان]] داد تا حرف پسرت را بشنوی و [[اطاعت]] کنی<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
*برخی از نویسندگان [[اهل سنت]] برای [[رهایی]] از دلالت [[آشکار]] و صریح این [[نص]] معتبر به [[پنهان]] کاری و یا [[تحریف]] [[دست]] زده‌اند؛ برای مثال [[طبری]] که خود در [[کتاب]] [[تاریخ]] این [[روایت]] را با لفظ {{متن حدیث|أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ}} [[نقل]] کرده، در [[کتاب]] [[تفسیر]] [[وصایت]] و [[خلافت]] را حذف کرده به جای آن از لفظ "کذا وکذا" استفاده کرده است بعد از [[طبری]] نیز برخی همین راه وی در [[کتاب]] [[تفسیر]] را پیموده‌اند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>. یا اینکه گفته شده است: در آن جلسه [[پیامبر]]{{صل}} [[حضرت علی]]{{ع}} را به امور شخصی [[وصیت]] کرده، نه به امر [[امامت]] و [[جانشینی]] خود.  
* برخی از نویسندگان [[اهل سنت]] برای [[رهایی]] از دلالت [[آشکار]] و صریح این [[نص]] معتبر به [[پنهان]] کاری و یا [[تحریف]] [[دست]] زده‌اند؛ برای مثال [[طبری]] که خود در [[کتاب]] [[تاریخ]] این [[روایت]] را با لفظ {{متن حدیث|أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ}} [[نقل]] کرده، در [[کتاب]] [[تفسیر]] [[وصایت]] و [[خلافت]] را حذف کرده به جای آن از لفظ "کذا وکذا" استفاده کرده است بعد از [[طبری]] نیز برخی همین راه وی در [[کتاب]] [[تفسیر]] را پیموده‌اند<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>. یا اینکه گفته شده است: در آن جلسه [[پیامبر]] {{صل}} [[حضرت علی]] {{ع}} را به امور شخصی [[وصیت]] کرده، نه به امر [[امامت]] و [[جانشینی]] خود.  
*پاسخ: کسی که صدر و ذیل این [[حدیث]] را ملاحظه کند، پی خواهد برد که حدیث‌ دار مربوط به [[امامت]] و [[خلافت]] است. زیرا:
* پاسخ: کسی که صدر و ذیل این [[حدیث]] را ملاحظه کند، پی خواهد برد که حدیث‌ دار مربوط به [[امامت]] و [[خلافت]] است. زیرا:
# [[پیامبر]]{{صل}} در همان ابتدای جلسه خطاب به آنها فرمود: من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آورده‌ام و [[خداوند]] به من امر فرموده: که شما را به سوی او بخوانم. پس کدام یک از شما در این امر مرا [[یاری]] می‌کند تا او [[برادر]]، [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان شما باشد؟ با توجه به این کلمات و نیز جمله {{متن حدیث|مَنْ‏ یُؤَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ}}ـ که عبارت از [[دعوت]] [[توحیدی]] [[اسلام]] است ـ آیا از [[وصایت]]، جز [[جانشینی]] و [[امامت]] برای [[هدایت]] [[امت]] چیز دیگری فهمیده می‌شود؟
# [[پیامبر]] {{صل}} در همان ابتدای جلسه خطاب به آنها فرمود: من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آورده‌ام و [[خداوند]] به من امر فرموده: که شما را به سوی او بخوانم. پس کدام یک از شما در این امر مرا [[یاری]] می‌کند تا او [[برادر]]، [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان شما باشد؟ با توجه به این کلمات و نیز جمله {{متن حدیث|مَنْ‏ یُؤَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ}}ـ که عبارت از [[دعوت]] [[توحیدی]] [[اسلام]] است ـ آیا از [[وصایت]]، جز [[جانشینی]] و [[امامت]] برای [[هدایت]] [[امت]] چیز دیگری فهمیده می‌شود؟
#در [[روایت]] بعد از کلمه {{متن حدیث|وصیی}}، و {{متن حدیث|خلیفتی}} نیز آمده است و [[خلیفه]] به معنای [[جانشینی]] در تمام امور است که آن [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] می‌باشد.
# در [[روایت]] بعد از کلمه {{متن حدیث|وصیی}}، و {{متن حدیث|خلیفتی}} نیز آمده است و [[خلیفه]] به معنای [[جانشینی]] در تمام امور است که آن [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] می‌باشد.
#در ذیل [[حدیث]] آمده است، {{متن حدیث|فَاسْتَمِعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوا}} یعنی همه باید از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[اطاعت]] کنید و حرف او را بشنوید و این جملات جز با [[وصایت]] عمومی و [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[علی]]{{ع}} [[سازگاری]] ندارد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
# در ذیل [[حدیث]] آمده است، {{متن حدیث|فَاسْتَمِعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوا}} یعنی همه باید از [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[اطاعت]] کنید و حرف او را بشنوید و این جملات جز با [[وصایت]] عمومی و [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[علی]] {{ع}} [[سازگاری]] ندارد<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
*برخی گفته اند: مجرد [[اقرار]] به [[شهادتین]] و معاونت بر آن موجب این همه [[پاداش]] ([[وصایت]]، [[وزارت]] و [[خلافت]]) نمی‌شود. اگر این طور بود، همه [[مؤمنان]] که [[اقرار]] به [[شهادتین]] کردند و در این امر [[پیامبر]]{{صل}} را کمک کردند نیز باید [[اوصیاء]]، [[وزراء]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} باشند. در پاسخ گفته شده است:
* برخی گفته اند: مجرد [[اقرار]] به [[شهادتین]] و معاونت بر آن موجب این همه [[پاداش]] ([[وصایت]]، [[وزارت]] و [[خلافت]]) نمی‌شود. اگر این طور بود، همه [[مؤمنان]] که [[اقرار]] به [[شهادتین]] کردند و در این امر [[پیامبر]] {{صل}} را کمک کردند نیز باید [[اوصیاء]]، [[وزراء]] و خلفای [[پیامبر]] {{صل}} باشند. در پاسخ گفته شده است:
# [[نبی اکرم]]{{صل}} نفرمود: این [[اجابت]] علت تامه برای [[خلافت]] است، تا اینکه بگوییم هرکه [[اجابت]] کرد او [[خلیفه]] است. مضمون [[روایت]] این نیست که هرکس [[ایمان]] بیاورد [[وصیّ]] و [[خلیفه]] من خواهد بود، بلکه مضمون این است که هر کس مرا در این کار معاونت و معاضدت نماید و [[قوت]] بازوی من گردد و [[یار]] و معین من باشد، او [[خلیفه]] من است.
# [[نبی اکرم]] {{صل}} نفرمود: این [[اجابت]] علت تامه برای [[خلافت]] است، تا اینکه بگوییم هرکه [[اجابت]] کرد او [[خلیفه]] است. مضمون [[روایت]] این نیست که هرکس [[ایمان]] بیاورد [[وصیّ]] و [[خلیفه]] من خواهد بود، بلکه مضمون این است که هر کس مرا در این کار معاونت و معاضدت نماید و [[قوت]] بازوی من گردد و [[یار]] و معین من باشد، او [[خلیفه]] من است.
# [[خداوند]] و [[رسول]] او از اول می‌دانستند، که این بار سنگین و درخواست مهم را جز [[علی]]{{ع}} نمی‌تواند [[اجابت]] کند، ولی به خاطر تثبیت [[امامت]] و [[اتمام حجت]] بر قومش، به طور عموم در این جلسه به صورت پیشنهادی مطرح شد. که با این بیان، فرض تعدد [[اجابت]] کننده، درست نیست زیرا اگر درست بود [[پیامبر]] حتماً معرفی می‌کرد چرا که [[پیامبر]]{{صل}} در آن روز نیاز مبرم به پشتیبانی‌های زیادی داشت. ولی چون [[امر الهی]] بود باید فقط به دست اهلش یعنی [[امیر المؤمنین]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} سپرده می‌شد.
# [[خداوند]] و [[رسول]] او از اول می‌دانستند، که این بار سنگین و درخواست مهم را جز [[علی]] {{ع}} نمی‌تواند [[اجابت]] کند، ولی به خاطر تثبیت [[امامت]] و [[اتمام حجت]] بر قومش، به طور عموم در این جلسه به صورت پیشنهادی مطرح شد. که با این بیان، فرض تعدد [[اجابت]] کننده، درست نیست زیرا اگر درست بود [[پیامبر]] حتماً معرفی می‌کرد چرا که [[پیامبر]] {{صل}} در آن روز نیاز مبرم به پشتیبانی‌های زیادی داشت. ولی چون [[امر الهی]] بود باید فقط به دست اهلش یعنی [[امیر المؤمنین]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} سپرده می‌شد.
*به بیان دیگر [[سخنان پیامبر]]{{صل}} {{متن حدیث|أَیُّکُمْ‏ یُؤَازِرُنِی‏}} در واقع یک [[ابلاغ]] [[امر]] [[خداوند تعالی]] نسبت به [[جعل]] [[ولایت]] و [[جانشینی]] برای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} است نه یک انشاء و ایجاد [[ولایت]] به صورت مشروط تا فرض کنیم اگر فرد دیگری قبول می‌کرد او [[صاحب ولایت]] و [[خلافت]] می‌شد. و این در حالی است که [[احادیث متواتر]] دیگر مانند، [[حدیث ثقلین]]، [[غدیر]] و غیره بر [[وصایت]] و [[خلافت امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} تاکید دارد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* به بیان دیگر [[سخنان پیامبر]] {{صل}} {{متن حدیث|أَیُّکُمْ‏ یُؤَازِرُنِی‏}} در واقع یک [[ابلاغ]] [[امر]] [[خداوند تعالی]] نسبت به [[جعل]] [[ولایت]] و [[جانشینی]] برای [[امیر المؤمنین]] {{ع}} است نه یک انشاء و ایجاد [[ولایت]] به صورت مشروط تا فرض کنیم اگر فرد دیگری قبول می‌کرد او [[صاحب ولایت]] و [[خلافت]] می‌شد. و این در حالی است که [[احادیث متواتر]] دیگر مانند، [[حدیث ثقلین]]، [[غدیر]] و غیره بر [[وصایت]] و [[خلافت امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} تاکید دارد<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
* [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در پاسخ به این سوال که چرا با وجود [[عباس]] [[عموی پیامبر]]{{صل}} او [[وصی]] و [[وارث پیامبر]] اکرم{{صل}} است؟ به ماجرای [[یوم الدار]] استناد فرموده و [[نصب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را علت و سبب این [[منصب]] می‌داند. این استناد و [[استشهاد]] در منابع [[فریقین]] ذکر شده است. حتی [[ابوبکر]] برای فیصله دادن به ادعای [[عباس]] عموی [[رسول الله]]{{صل}} به ماجرای [[یوم الانذار]] و [[نصب]] [[امیر المؤمنین]] به عنوان [[وارث]] و [[وصی]] [[رسول الله]]{{صل}} [[احتجاج]] می‌کند. نکته مهم دیگر در این حادثه دلالت بر [[نبوت]] و [[اعجاز]] است که توجه دیگر نویسندگان [[اسلامی]] را در ضبط حادثه [[یوم الانذار]] با تفاصیل آن به خود جلب نموده است زیرا با توشه کم گروه زیادی را [[اطعام]] کرده است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز در پاسخ به این سوال که چرا با وجود [[عباس]] [[عموی پیامبر]] {{صل}} او [[وصی]] و [[وارث پیامبر]] اکرم {{صل}} است؟ به ماجرای [[یوم الدار]] استناد فرموده و [[نصب]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را علت و سبب این [[منصب]] می‌داند. این استناد و [[استشهاد]] در منابع [[فریقین]] ذکر شده است. حتی [[ابوبکر]] برای فیصله دادن به ادعای [[عباس]] عموی [[رسول الله]] {{صل}} به ماجرای [[یوم الانذار]] و [[نصب]] [[امیر المؤمنین]] به عنوان [[وارث]] و [[وصی]] [[رسول الله]] {{صل}} [[احتجاج]] می‌کند. نکته مهم دیگر در این حادثه دلالت بر [[نبوت]] و [[اعجاز]] است که توجه دیگر نویسندگان [[اسلامی]] را در ضبط حادثه [[یوم الانذار]] با تفاصیل آن به خود جلب نموده است زیرا با توشه کم گروه زیادی را [[اطعام]] کرده است<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.


==[[دعوت]] همگانی برای استمرار [[اسلام]]==
== [[دعوت]] همگانی برای استمرار [[اسلام]] ==
* [[دعوت پیامبر]]{{صل}} از [[خاندان]] و [[خویشان]] به معنای آن نیست که [[رسالت پیامبر]]{{صل}} به آنان و [[مردمان]] [[عرب]] منحصر بوده، بلکه شاهدی است بر اینکه [[دعوت پیامبر]]{{صل}} استثناء نمی‌پذیرد و هر [[مصلح]] [[خیرخواهی]] کار [[اصلاح]] را از خود و [[نزدیکان]] خود ‌آغاز می‌‌کند و [[آیه]]، اعلانِ [[دعوت]] همگانی [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶.</ref>.
* [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از [[خاندان]] و [[خویشان]] به معنای آن نیست که [[رسالت پیامبر]] {{صل}} به آنان و [[مردمان]] [[عرب]] منحصر بوده، بلکه شاهدی است بر اینکه [[دعوت پیامبر]] {{صل}} استثناء نمی‌پذیرد و هر [[مصلح]] [[خیرخواهی]] کار [[اصلاح]] را از خود و [[نزدیکان]] خود ‌آغاز می‌‌کند و [[آیه]]، اعلانِ [[دعوت]] همگانی [[پیامبر]] {{صل}} است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶.</ref>.
*همراه کردن [[خلافت]] و [[وصایت]] با [[رسالت]]، نشان از جدایی ناپذیری آنها از یکدیگر است. از این رو، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امامت]]، ادامۀ [[نبوت]] است؛ بدین معنا که [[شریعت الهی]] به واسطۀ [[مقام نبوت]] آغاز و [[ابلاغ]] می‌شود و با [[مقام امامت]]، [[حفظ]] و عملی می‌گردد و [[مقام]] و [[منصب امامت]] و [[جانشینی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[هدایت]] [[امت]] بعد از آن [[حضرت]] به اندازه‌ای با اهمیت و [[ارزشمند]] است که همزمان با اعلام [[رسالت]] به آن پرداخته آن هم نه به صورت کلی و مبهم بلکه مصداق را نیز مشخص فرموده است <ref>ر.ک: مفاهیم القرآن، ج ۲، ص۱۷۳ و ج ۷، ص ۵۲۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳. </ref>.
* همراه کردن [[خلافت]] و [[وصایت]] با [[رسالت]]، نشان از جدایی ناپذیری آنها از یکدیگر است. از این رو، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امامت]]، ادامۀ [[نبوت]] است؛ بدین معنا که [[شریعت الهی]] به واسطۀ [[مقام نبوت]] آغاز و [[ابلاغ]] می‌شود و با [[مقام امامت]]، [[حفظ]] و عملی می‌گردد و [[مقام]] و [[منصب امامت]] و [[جانشینی]] [[رسول اکرم]] {{صل}} برای [[هدایت]] [[امت]] بعد از آن [[حضرت]] به اندازه‌ای با اهمیت و [[ارزشمند]] است که همزمان با اعلام [[رسالت]] به آن پرداخته آن هم نه به صورت کلی و مبهم بلکه مصداق را نیز مشخص فرموده است <ref>ر. ک: مفاهیم القرآن، ج ۲، ص۱۷۳ و ج ۷، ص ۵۲۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳. </ref>.
*از دیگر پیام‌های این دو [[ابلاغ]] همزمان، عدم [[محدودیت]] زمانی و استمرار [[تعالیم]] [[حیات]] بخش [[اسلام]] برای [[بشریت]] تا [[آخرالزمان]] است. به بیان دیگر آغاز [[دعوت]] و [[اعلان]] [[رسالت]] در بردارنده [[پیام]] [[خاتمیت دین اسلام]] و استمرار آن به وسیلۀ [[امامان]] است. [[همراهی]] و [[همدلی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از آغاز [[دعوت]] تا پایان [[عمر]] [[رسول اکرم]]{{صل}} از افتخاراتش محسوب می‌شود آن هم در زمانی که از ابتدا همه عقب رفته و حاضر به [[همراهی]] نشدند اما [[علی]]{{ع}} اعلام [[وفاداری]] و [[همکاری]] نمود و تا آخر بر این [[عهد]] باقی ماند. [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: [[اصحاب]] و [[یاران]] رازدار [[محمد]]{{صل}} به خوبی می‌دانند که من هرگز به معارضه با ([[احکام]] و [[دستورات]]) [[خدا]] و پیامبرش برنخاستم (بلکه پیوسته چشم بر امر وگوش بر [[فرمان]] بودم) من با [[جان]] خود در صحنه‌های نبردی که شجاعان فرار می‌کردند و گام‌هایشان به عقب بر می‌گشت او را [[یاری]] کردم. این شجاعتی است که [[خداوند]] مرا به آن اکرام فرمود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>.
* از دیگر پیام‌های این دو [[ابلاغ]] همزمان، عدم [[محدودیت]] زمانی و استمرار [[تعالیم]] [[حیات]] بخش [[اسلام]] برای [[بشریت]] تا [[آخرالزمان]] است. به بیان دیگر آغاز [[دعوت]] و [[اعلان]] [[رسالت]] در بردارنده [[پیام]] [[خاتمیت دین اسلام]] و استمرار آن به وسیلۀ [[امامان]] است. [[همراهی]] و [[همدلی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از آغاز [[دعوت]] تا پایان [[عمر]] [[رسول اکرم]] {{صل}} از افتخاراتش محسوب می‌شود آن هم در زمانی که از ابتدا همه عقب رفته و حاضر به [[همراهی]] نشدند اما [[علی]] {{ع}} اعلام [[وفاداری]] و [[همکاری]] نمود و تا آخر بر این [[عهد]] باقی ماند. [[امام امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: [[اصحاب]] و [[یاران]] رازدار [[محمد]] {{صل}} به خوبی می‌دانند که من هرگز به معارضه با ([[احکام]] و [[دستورات]]) [[خدا]] و پیامبرش برنخاستم (بلکه پیوسته چشم بر امر وگوش بر [[فرمان]] بودم) من با [[جان]] خود در صحنه‌های نبردی که شجاعان فرار می‌کردند و گام‌هایشان به عقب بر می‌گشت او را [[یاری]] کردم. این شجاعتی است که [[خداوند]] مرا به آن اکرام فرمود<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟ ؟؟.</ref>.
*بنابراین، آیۀ [[انذار]] و [[حدیث یوم الدار]] که [[حدیث الدار]]، [[حدیث بدء الدعوة]] و [[حدیث العشیره]] هم گفته می‌شود از [[فضایل]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[دلایل امامت]] و [[خلافت بلافصل]] اوست<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.
* بنابراین، آیۀ [[انذار]] و [[حدیث یوم الدار]] که [[حدیث الدار]]، [[حدیث بدء الدعوة]] و [[حدیث العشیره]] هم گفته می‌شود از [[فضایل]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و [[دلایل امامت]] و [[خلافت بلافصل]] اوست<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش