حرام بن ملحان: تفاوت میان نسخهها
←آشنایی اجمالی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} هفتاد نفر و به [[نقل]] مشهور چهل نفر را همراه [[ابوبراء عامر بن مالک کلابی]]، معروف به [[ملاعب الأسنه]] که درخواست مبلغ از آن [[حضرت]] کرده بود، فرستاد. زمانی که به بئر معونه رسیدند (میان [[سرزمین]] [[بنی عامر]] و [[حره]] [[بنی سلیم]] که به بنی سلیم نزدیک بودند)، حرام بن ملحان [[نامه]] رسول خدا{{صل}} را نزد [[عامر بن طفیل]] از بزرگان [[قبیله بنی عامر]] برد و بیآنکه نامه را بخواند حرام را کُشت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج۱، ص۲۳۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۲، ص۱۰۷.</ref> (یا آنکه گفتهاند که مردی با نیزهاش به شکم او زد)<ref>طبرانی، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۹۴.</ref>. به هر حال، حرام نخستین کسی بود که در این واقعه به شکم او نیزه خورد<ref>ابن ابی عاصم، الأوائل، ص۱۰۰؛ طبرانی، الاوائل، ص۱۰۲.</ref> و [[شهید]] شد. [[ابوبراء]] در نجد به بنی عامر گفته بود: آنان در جوار و [[پناه]] من هستند کسی متعرض آنان نشود و قبیله بنی عامر پذیرفتند، اما عامر بن طفیل از [[قبایل]] بنی سلیم، «عصیه» و «رعل» کمک گرفت و به سوی [[مسلمانان]] آمد. مسلمانان که از تأخیر [[دوست]] خود نگران بودند، به [[فرماندهی]] [[منذر بن عمر ساعدی]] به مقابله آنان پرداختند و همه [[شهید]] شدند و فقط منذر<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۳۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref>، یا [[کعب بن زید]] مجروح شد و زنده ماند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۳۵۷.</ref>. از دایی او انس [[نقل]] شده که وقتی نیزه به حرام بن ملحان خورد و [[خون]] از او جاری شد بر سر و صورتش پاشید و گفت: به خدای [[کعبه]] [[رستگار]] شدم <ref>عبدالله بن المبارک، ص۱۰۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۷۲؛ صنعانی، المصنف، ج۵، ص۲۶۷ و ۳۸۳.</ref>. برای او و برادرش «سلیم» نسلی [[باقی]] نمانده است<ref>ابن ابی عاصم، الأحاد، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} هفتاد نفر و به [[نقل]] مشهور چهل نفر را همراه [[ابوبراء عامر بن مالک کلابی]]، معروف به [[ملاعب الأسنه]] که درخواست مبلغ از آن [[حضرت]] کرده بود، فرستاد. زمانی که به بئر معونه رسیدند (میان [[سرزمین]] [[بنی عامر]] و [[حره]] [[بنی سلیم]] که به بنی سلیم نزدیک بودند)، حرام بن ملحان [[نامه]] رسول خدا{{صل}} را نزد [[عامر بن طفیل]] از بزرگان [[قبیله بنی عامر]] برد و بیآنکه نامه را بخواند حرام را کُشت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج۱، ص۲۳۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۲، ص۱۰۷.</ref> (یا آنکه گفتهاند که مردی با نیزهاش به شکم او زد)<ref>طبرانی، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۹۴.</ref>. به هر حال، حرام نخستین کسی بود که در این واقعه به شکم او نیزه خورد<ref>ابن ابی عاصم، الأوائل، ص۱۰۰؛ طبرانی، الاوائل، ص۱۰۲.</ref> و [[شهید]] شد. [[ابوبراء]] در نجد به بنی عامر گفته بود: آنان در جوار و [[پناه]] من هستند کسی متعرض آنان نشود و قبیله بنی عامر پذیرفتند، اما عامر بن طفیل از [[قبایل]] بنی سلیم، «عصیه» و «رعل» کمک گرفت و به سوی [[مسلمانان]] آمد. مسلمانان که از تأخیر [[دوست]] خود نگران بودند، به [[فرماندهی]] [[منذر بن عمر ساعدی]] به مقابله آنان پرداختند و همه [[شهید]] شدند و فقط منذر<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۳۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref>، یا [[کعب بن زید]] مجروح شد و زنده ماند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۳۵۷.</ref>. از دایی او انس [[نقل]] شده که وقتی نیزه به حرام بن ملحان خورد و [[خون]] از او جاری شد بر سر و صورتش پاشید و گفت: به خدای [[کعبه]] [[رستگار]] شدم <ref>عبدالله بن المبارک، ص۱۰۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۷۲؛ صنعانی، المصنف، ج۵، ص۲۶۷ و ۳۸۳.</ref>. برای او و برادرش «سلیم» نسلی [[باقی]] نمانده است<ref>ابن ابی عاصم، الأحاد، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. | ||
گفتهاند [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام میپرسند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>. درباره شهدای [[بدر]] یا [[أحد]] یا [[بئر معونه]] نازل شده است<ref>طبرسی، ج۲، ص۴۴۰؛ ابن جوزی، ج۲، ص۵۵</ref>.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۳ (کتاب)|مقاله «حرام بن ملحان»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۳، ص۲۹-۳۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |