حرام بن ملحان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی از تیره بنی حرام، از قبیله بنی نجار بود[۱]. نام «ملحان»، «مالک» است[۲]. نام مادرش ملیکه دختر مالک بن عدی[۳] و نام خواهرش، ام سلیم بود[۴]. او دایی انس بن مالک بود[۵]. حرام بن ملحان همراه برادرش سلیم بن ملحان در غزوه بدر[۶]، أحد و سریه بئر معونه شرکت داشت و آن دو در سال چهارم هجری در سریه بئر معونه به شهادت رسیدند [۷].

رسول خدا(ص) هفتاد نفر و به نقل مشهور چهل نفر را همراه ابوبراء عامر بن مالک کلابی، معروف به ملاعب الأسنه که درخواست مبلغ از آن حضرت کرده بود، فرستاد. زمانی که به بئر معونه رسیدند (میان سرزمین بنی عامر و حره بنی سلیم که به بنی سلیم نزدیک بودند)، حرام بن ملحان نامه رسول خدا(ص) را نزد عامر بن طفیل از بزرگان قبیله بنی عامر برد و بی‌آنکه نامه را بخواند حرام را کُشت[۸] (یا آنکه گفته‌اند که مردی با نیزه‌اش به شکم او زد)[۹]. به هر حال، حرام نخستین کسی بود که در این واقعه به شکم او نیزه خورد[۱۰] و شهید شد. ابوبراء در نجد به بنی عامر گفته بود: آنان در جوار و پناه من هستند کسی متعرض آنان نشود و قبیله بنی عامر پذیرفتند، اما عامر بن طفیل از قبایل بنی سلیم، «عصیه» و «رعل» کمک گرفت و به سوی مسلمانان آمد. مسلمانان که از تأخیر دوست خود نگران بودند، به فرماندهی منذر بن عمر ساعدی به مقابله آنان پرداختند و همه شهید شدند و فقط منذر[۱۱]، یا کعب بن زید مجروح شد و زنده ماند[۱۲]. از دایی او انس نقل شده که وقتی نیزه به حرام بن ملحان خورد و خون از او جاری شد بر سر و صورتش پاشید و گفت: به خدای کعبه رستگار شدم [۱۳]. برای او و برادرش «سلیم» نسلی باقی نمانده است[۱۴].

گفته‌اند آیه يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ[۱۵]. درباره شهدای بدر یا أحد یا بئر معونه نازل شده است[۱۶].[۱۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۰؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج۳، ص۹۰؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۵.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۹۵.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۰.
  4. ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۴۱۳؛ ابن حجر، ج۸، ص۴۰۸.
  5. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۱۲.
  6. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶۴.
  7. واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۱.
  8. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج۱، ص۲۳۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۲، ص۱۰۷.
  9. طبرانی، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۹۴.
  10. ابن ابی عاصم، الأوائل، ص۱۰۰؛ طبرانی، الاوائل، ص۱۰۲.
  11. واقدی، المغازی، ج۲، ص۳۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰-۴۱.
  12. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۳۵۷.
  13. عبدالله بن المبارک، ص۱۰۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۷۲؛ صنعانی، المصنف، ج۵، ص۲۶۷ و ۳۸۳.
  14. ابن ابی عاصم، الأحاد، ج۳، ص۲۱۳.
  15. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  16. طبرسی، ج۲، ص۴۴۰؛ ابن جوزی، ج۲، ص۵۵
  17. مرادی نسب، حسین، مقاله «حرام بن ملحان»، دانشنامه سیره نبوی ج۳، ص۲۹-۳۰.