گستره خلافت الهی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
* [[انسان]] موجودی خاص و [[برگزیده]] از میان مخلوقات است. او دارای [[آفرینش]] و [[روحی]] [[الهی]]، هویتی دو بعدی، دارای [[عقل]]، [[اختیار]] و [[اندیشه]] است که به واسطه این امتیازات، [[خداوند]] او را [[شایسته]] [[جانشینی]] و [[خلافت]] الهی خود ساخته است. [[خلیفه خدا]] شدن، هم [[جایگاه]] او را در [[جهان]] برجسته ساخته و هم [[قدرت]] [[تسلط]] و [[تسخیر]] کل هستی را با او بخشیده تا در جهت تحقق بالفعل [[خلافت]] الهی در روی [[زمین]] و نیل به [[سعادت]] [[حقیقی]] گام بردارد ضمن اینکه وجود دوبعدی و [[قدرت]] [[اختیار]] و [[عقل]] در [[انسان]]، این امکان را به او بخشیده تا در جهت تحقق یا نابودی این [[موهبت الهی]] تلاش نماید<ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۹۸.</ref> | * [[انسان]] موجودی خاص و [[برگزیده]] از میان مخلوقات است. او دارای [[آفرینش]] و [[روحی]] [[الهی]]، هویتی دو بعدی، دارای [[عقل]]، [[اختیار]] و [[اندیشه]] است که به واسطه این امتیازات، [[خداوند]] او را [[شایسته]] [[جانشینی]] و [[خلافت]] الهی خود ساخته است. [[خلیفه خدا]] شدن، هم [[جایگاه]] او را در [[جهان]] برجسته ساخته و هم [[قدرت]] [[تسلط]] و [[تسخیر]] کل هستی را با او بخشیده تا در جهت تحقق بالفعل [[خلافت]] الهی در روی [[زمین]] و نیل به [[سعادت]] [[حقیقی]] گام بردارد ضمن اینکه وجود دوبعدی و [[قدرت]] [[اختیار]] و [[عقل]] در [[انسان]]، این امکان را به او بخشیده تا در جهت تحقق یا نابودی این [[موهبت الهی]] تلاش نماید<ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۹۸.</ref> | ||
=== [[خلافت]] الهی در عرصه [[سیاسی]] [[اجتماعی]] === | === [[خلافت]] الهی در عرصه [[سیاسی]] [[اجتماعی]] === | ||
* غرض از ابعاد [[سیاسی]] [[اجتماعی]]، ایجاد [[جامعه]] [[سیاسی]] و [[دولت]] و در نهایت [[تشکیل حکومت]] میباشد. [[تعیین خلیفه]] ([[حاکم]]، [[رهبر]]) در [[اسلام]] برای [[تشکیل جامعه]] لازم است و [[مردم]] به [[رهبر]] نیاز دارند تا با هم [[اختلاف]] نداشته باشند، با یکدیگر [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ناصر مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، تحقیق: ابوالقاسم علیاننژادی دامغانی، ص۲۰۹.</ref>. پس [[ملک]] (بضمه میم) که به معنای [[سلطنت]] بر افرادی از [[انسانها]] است، از اعتبارات ضروری است که [[انسان]] از آن بینیاز نیست، | * غرض از ابعاد [[سیاسی]] [[اجتماعی]]، ایجاد [[جامعه]] [[سیاسی]] و [[دولت]] و در نهایت [[تشکیل حکومت]] میباشد. [[تعیین خلیفه]] ([[حاکم]]، [[رهبر]]) در [[اسلام]] برای [[تشکیل جامعه]] لازم است و [[مردم]] به [[رهبر]] نیاز دارند تا با هم [[اختلاف]] نداشته باشند، با یکدیگر [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ناصر مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، تحقیق: ابوالقاسم علیاننژادی دامغانی، ص۲۰۹.</ref>. پس [[ملک]] (بضمه میم) که به معنای [[سلطنت]] بر افرادی از [[انسانها]] است، از اعتبارات ضروری است که [[انسان]] از آن بینیاز نیست، لکن آن چیزی که [[بشر]] در آغاز بدان [[نیازمند]] است، همانا تشکیل [[اجتماع]] است، اما [[اجتماع]] از جهت تالیف و بافت آن از اجزای بسیار که هر یک برای خود هدفی و ارادهای غیر [[هدف]] و خواست دیگران دارد، نه [[اجتماع]] از جهت تک تک افراد آن، برای اینکه تک تک افراد [[اجتماع]] خواستهای متباین و مقاصدی مختلف دارند، افراد به خاطر همین اختلافهایشان آبشان در یک جوی نمیرود، هر فردی میخواهد آنچه در دست دیگران است برباید و بر سایرین [[غلبه]] کند و بر حدود سایرین [[تجاوز]] نموده، [[حقوق]] آنان را هضم کند و در نتیجه [[هرج و مرج]] پدید آورد و [[اجتماعی]] را که به منظور تأمین [[سعادت]] [[زندگی]] تشکیل یافته [[وسیله]] [[بدبختی]] و [[هلاکت]] ساخته و دوا را درد ندارند، افرادی از جنس [[بشر]] باید باشند که آن [[شایستگی]] را به [[خداوند]] از خود نشان داده [[قانون]] را از او دریافت کرده به دیگر [[انسانها]] برسانند و با داشتن [[معجزه]] این [[ارتباط]] را برای آنها [[اثبات]] نمایند <ref>ناصر مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، تحقیق: ابوالقاسم علیاننژادی دامغانی، ص۶۲.</ref>. | ||
* البته منافات ندارد کسانی با [[اذن]] [[خداوند متعال]] با داشتن شرایط خاصی [[حق]] قانونگذاری داشته باشند همانگونه که [[قرآن کریم]] نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ...}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ | * البته منافات ندارد کسانی با [[اذن]] [[خداوند متعال]] با داشتن شرایط خاصی [[حق]] قانونگذاری داشته باشند همانگونه که [[قرآن کریم]] نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ...}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ لکن [[قانون]] هر اندازه هم که کامل و مترقی باشد، به [[تنهایی]] نمیتواند نیاز [[جامعه بشری]] را برطرف کرده [[نظم]] آن را تأمین نماید بلکه باید قوهای باشد که ضامن [[اجرای قانون]] در ابعاد مختلف نیازمندیهای [[انسان]] بوده جلوی تخلفات را بگیرد و نیز مرجعی لازم است تا در صورت بروز [[اختلافات]] [[مالی]]، [[حقوقی]]، [[خانوادگی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[قانون]] کلی را بر موارد و مصادیقش [[تطبیق]] نماید. | ||
* [[اسلام]] با داشتن [[قوانین]] کاملی در تمامی ابعاد وجودی [[انسان]] برای اجرای آنها [[حکومت]] را امری لازم و ضروری میداند، | * [[اسلام]] با داشتن [[قوانین]] کاملی در تمامی ابعاد وجودی [[انسان]] برای اجرای آنها [[حکومت]] را امری لازم و ضروری میداند، لکن برای مجری [[قوانین]] شرایطی خاص قائل است که [[علم]] به [[قوانین]] و [[اعتقاد]] و [[التزام عملی]] به آنها از جمله این شرایط است. [[انبیاء]] این فرستادگان [[برگزیده الهی]]، واجد این شرایط و [[مأمور]] [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه بشری]] بودهاند. به عنوان نمونه [[قرآن]] درباره [[حضرت]] "[[داوود]]" میفرماید: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | ||
* این [[آیه]] از پنج جمله که هر کدام حقیقتی را دنبال میکند تشکیل یافته: | * این [[آیه]] از پنج جمله که هر کدام حقیقتی را دنبال میکند تشکیل یافته: | ||
* نخست [[مقام خلافت]] [[داود]] در [[زمین]] است که آیا منظور [[جانشینی]] [[انبیای پیشین]] است یا [[خلافت]] الهی؟ معنی دوم مناسبتر به نظر میرسد و با [[آیه]] ۳۰ [[سوره بقره]] سازگارتر است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته [[خلافت]] به معنی واقعی کلمه در مورد [[خداوند]] معنی ندارد زیرا تنها در مورد کسانی که [[وفات]] یا [[غیبت]] دارند صحیح است، بلکه منظور از آن نمایندگی او است در میان [[بندگان]] و اجرای [[اوامر]] و فرمانهای او در [[زمین]]. | * نخست [[مقام خلافت]] [[داود]] در [[زمین]] است که آیا منظور [[جانشینی]] [[انبیای پیشین]] است یا [[خلافت]] الهی؟ معنی دوم مناسبتر به نظر میرسد و با [[آیه]] ۳۰ [[سوره بقره]] سازگارتر است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته [[خلافت]] به معنی واقعی کلمه در مورد [[خداوند]] معنی ندارد زیرا تنها در مورد کسانی که [[وفات]] یا [[غیبت]] دارند صحیح است، بلکه منظور از آن نمایندگی او است در میان [[بندگان]] و اجرای [[اوامر]] و فرمانهای او در [[زمین]]. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==== [[جانشینی]] عمومی گروههای [[شایسته]] [[بشر]] ==== | ==== [[جانشینی]] عمومی گروههای [[شایسته]] [[بشر]] ==== | ||
* [[خداوند بزرگ]] مرتبه میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا}}<ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>؛ این [[آیه]] در مورد [[اموال]] [[بیخردان]] [[سخن]] میگوید و به [[مردم]] [[دستور]] میدهد که [[دارایی]] خود را به دست نادانان نسپارند. | * [[خداوند بزرگ]] مرتبه میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا}}<ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>؛ این [[آیه]] در مورد [[اموال]] [[بیخردان]] [[سخن]] میگوید و به [[مردم]] [[دستور]] میدهد که [[دارایی]] خود را به دست نادانان نسپارند. | ||
* با اینکه [[اموال]] از آن [[فرد]] است | * با اینکه [[اموال]] از آن [[فرد]] است لکن [[خدای متعال]] آن را به [[مردم]] نسبت میدهد {{متن قرآن|أَمْوَالَكُمُ}}. این موضوع نشانگر آن است که [[مال]] مربوط به [[جامعه بشری]] بوده و مخصوص برپایی [[نظام جامعه]] و ادامه حیاتش میباشد تا در [[پناه]] آن زیستی شرافتمندانه ایجاد گردد و در نهایت به آرمانهای عالی - که [[جانشینی]] [[انسان]] بر [[زمین]] است - تحقق بخشد. چون نادانان را توان این کار نیست بر [[مردمان]] است که [[بیخرد]] را در بهرهوری از [[مال]] خود باز دارند و نیز میبینیم [[قرآن کریم]] و [[فقه اسلامی]] ثروتهای طبیعی را که [[مسلمانان]] از [[کافران]] بهدست میآورند فَیئی (بازگشت) میخواند و آن را متعلق به همه میداند. با توجه به اینکه کلمه (فیئی) به معنی بازگشتن چیزی به اصل خود میباشد درمییابیم که این [[ثروتها]] در اصل [[مال]] همه میباشد از اینرو [[جانشینی]] از جانب [[خداوند]] به [[جامعه]] مربوط میشود و همه [[مردم]] به [[حکم]] این [[جانشینی]] در مقابل مالک واقعی -[[خداوند]]- مسئولاند و [[آیه کریمه]] حدود این [[مسئولیت]] را چنین بیان میکند: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ * وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید * و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد * و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد؛ بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۲-۳۴.</ref>. | ||
* [[قرآن]] پس از آنکه [[جانشینی]] را در بهرهوری از ثروتهای [[جهان]] و نعمتهای بیشمار [[الهی]] بیان میکند بر دو گونه کجروی اشاره میکند: [[ظلم]] و [[ناسپاسی]] که [[ظلم]]، توزیع نابرابر [[ثروتها]] و [[تجاوز]] گروهی از افراد بر دیگر گروهها میباشد و [[ناسپاسی]] کوتاهی [[جامعه]] در بهرهبرداری از نعمتهای موجود در [[طبیعت]] و به کار نینداختن نیروها در بهرهگیری از ثروتهای طبیعی است. این دو بازدارنده [[انسان]] در [[سیر]] به سوی [[خدا]] میباشند و از آن به "[[ستم]] [[انسانها]] به خویش" میتوان تعبیر نمود. | * [[قرآن]] پس از آنکه [[جانشینی]] را در بهرهوری از ثروتهای [[جهان]] و نعمتهای بیشمار [[الهی]] بیان میکند بر دو گونه کجروی اشاره میکند: [[ظلم]] و [[ناسپاسی]] که [[ظلم]]، توزیع نابرابر [[ثروتها]] و [[تجاوز]] گروهی از افراد بر دیگر گروهها میباشد و [[ناسپاسی]] کوتاهی [[جامعه]] در بهرهبرداری از نعمتهای موجود در [[طبیعت]] و به کار نینداختن نیروها در بهرهگیری از ثروتهای طبیعی است. این دو بازدارنده [[انسان]] در [[سیر]] به سوی [[خدا]] میباشند و از آن به "[[ستم]] [[انسانها]] به خویش" میتوان تعبیر نمود. | ||
* با این بیان [[مسئولیت]] [[جامعه]] [[جانشین خدا]] از دو دیدگاه [[آشکار]] میگردد: | * با این بیان [[مسئولیت]] [[جامعه]] [[جانشین خدا]] از دو دیدگاه [[آشکار]] میگردد: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# [[عدالت]] در تولید [[ثروت]]، بهطوری که تمام نیروهای [[جامعه]] در بهرهبرداری از ثروتهای طبیعی و [[آبادانی زمین]] [[بسیج]] شوند. | # [[عدالت]] در تولید [[ثروت]]، بهطوری که تمام نیروهای [[جامعه]] در بهرهبرداری از ثروتهای طبیعی و [[آبادانی زمین]] [[بسیج]] شوند. | ||
==== [[جانشینی]] [[فرد]] ==== | ==== [[جانشینی]] [[فرد]] ==== | ||
* [[جانشینی]] فردی که در [[فقه اسلامی]] از آن به عنوان مالک خصوصی تعبیر شده، نمایندگی [[فرد]] از سوی [[جامعه]] میباشد. از اینرو [[قرآن]] [[اموال]] را به [[جامعه]] نسبت داده در حالی که ظاهرا از آن [[فرد]] است. بدین جهت هیچ نوع [[مالکیت خصوصی]] با قلمرو [[جانشینی]] [[جامعه]] و [[حقوق]] آن منافات نخواهد داشت. | * [[جانشینی]] فردی که در [[فقه اسلامی]] از آن به عنوان مالک خصوصی تعبیر شده، نمایندگی [[فرد]] از سوی [[جامعه]] میباشد. از اینرو [[قرآن]] [[اموال]] را به [[جامعه]] نسبت داده در حالی که ظاهرا از آن [[فرد]] است. بدین جهت هیچ نوع [[مالکیت خصوصی]] با قلمرو [[جانشینی]] [[جامعه]] و [[حقوق]] آن منافات نخواهد داشت. لکن مالک خصوصی نسبت به [[اموال]] خویش در برابر [[جامعه]] [[مسئولیت]] دارد بدانگونه که [[جامعه]] در برابر [[خدا]] [[مسئول]] است. [[حاکم شرع]] [[جامعه]] این [[حق]] را دارد که اگر فردی از [[حق]] [[مالکیت]] خویش به زیان [[جامعه]] استفاده کرد از او سلب [[مالکیت]] نماید. | ||
* عدالتی که [[جامعه]] به [[حکم]] [[جانشینی]] از سوی [[خداوند متعال]] باید اجرایش نماید همان وجهه [[اجتماعی]] [[عدل الهی]] است که [[پیامبران]] منادیش بوده و بر آن پافشاری کردهاند. این اصل دوم پایههای [[دین اسلام]] است که همواره پس از [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] عنوان میگردد. | * عدالتی که [[جامعه]] به [[حکم]] [[جانشینی]] از سوی [[خداوند متعال]] باید اجرایش نماید همان وجهه [[اجتماعی]] [[عدل الهی]] است که [[پیامبران]] منادیش بوده و بر آن پافشاری کردهاند. این اصل دوم پایههای [[دین اسلام]] است که همواره پس از [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] عنوان میگردد. | ||
* این توجه فراوانی که به [[عدل الهی]] مبذول گشته و از میان دیگر [[صفات خداوند]] چون [[علم]] و [[قدرت]]، شنوائی و [[بینایی]]، [[بخشندگی]] و [[توانایی]]، [[عدل]] را به عنوان اصلی مستقل [[برگزیده]] و جزء پایههای پنجگانه [[دین]] نهادهاند، بخاطر وجهه [[اجتماعی]] این صفت و رابطه عمیقی است که با انقلابات [[اجتماعی]] [[انبیاء]] داشته است. | * این توجه فراوانی که به [[عدل الهی]] مبذول گشته و از میان دیگر [[صفات خداوند]] چون [[علم]] و [[قدرت]]، شنوائی و [[بینایی]]، [[بخشندگی]] و [[توانایی]]، [[عدل]] را به عنوان اصلی مستقل [[برگزیده]] و جزء پایههای پنجگانه [[دین]] نهادهاند، بخاطر وجهه [[اجتماعی]] این صفت و رابطه عمیقی است که با انقلابات [[اجتماعی]] [[انبیاء]] داشته است. |