پرش به محتوا

سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


== [[نسب]] ایشان ==
== نسب ایشان ==
[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. [[نسب]] او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس - دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.
[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. نسب او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس ـ دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] ـ نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.


[[سوده بنت زمعه]]، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در آمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}}[[ایمان]] آورد و با [[حضرت]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین [[هجرت]] کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
سوده بنت زمعه، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] درآمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}}[[ایمان]] آورد و با حضرت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او، همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.


[[نقل]] شده است که [[سوده بنت زمعه]]، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]] {{صل}} شروع به [[راه رفتن]] فرمود و بر گردنش پا نهاد. [[سوده بنت زمعه]]، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]] {{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.
[[نقل]] شده است که سوده بنت زمعه، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]] {{صل}} شروع به راه رفتن کرد و بر گردنش پا نهاد. سوده بنت زمعه، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]] {{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.


چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>.
چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>


== [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}} ==
== [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}} ==
اندکی پس از [[وفات خدیجه]] {{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. [[حضرت]]، پاسخ مثبت داد. او نیز [[سوده بنت زمعه]] را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} او را برای خواستگاری نزد [[سوده بنت زمعه]] فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]] {{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>.  
اندکی پس از [[وفات خدیجه]] {{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. حضرت پاسخ مثبت داد، او نیز سوده بنت زمعه را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} او را برای خواستگاری نزد سوده بنت زمعه فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]] {{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. سوده بنت زمعه به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او سوده بنت زمعه را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]] {{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.


[[پیامبر]] {{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[سوده بنت زمعه]] به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او [[سوده بنت زمعه]] را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]] {{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.
مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ سوده بنت زمعه، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، خاک بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، سوده بنت زمعه اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]] {{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.


مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ [[سوده بنت زمعه]]، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، [[خاک]] بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، [[سوده بنت زمعه]] اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]] {{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش سوده بنت زمعه فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]] {{صل}} ـ [[فاطمه]] و [[ام کلثوم]] ـ به [[رسول خدا]] {{صل}} ملحق شد. سوده بنت زمعه نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]] {{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>


[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش [[سوده بنت زمعه]] فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]] {{صل}} -[[فاطمه]] و [[ام کلثوم]]- به [[رسول خدا]] {{صل}} ملحق شد. [[سوده بنت زمعه]] نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]] {{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>.
== توجه [[پیامبر]] {{صل}} نسبت به سوده ==
از [[عایشه]] نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در [[مراسم حج]]، از پیامبر {{صل}} اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت [[مردم]] به [[منی]] برود و پیامبر {{صل}} اجازه فرمود. عایشه می‌گوید: من هم [[دوست]] داشتم مثل سوده از [[رسول خدا]] اجازه می‌گرفتم و [[نماز صبح]] را پیش از آمدن مردم در منی می‌گزاردم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>. هم چنین سوده به [[اذن]] رسول خدا {{صل}} از [[قربانی کردن]] نفر معاف شد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.</ref>.


== [[اوصاف اخلاقی]] [[سوده]] ==
پیامبر {{صل}} برای سوده از محصول [[خیبر]]، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به [[نقلی]] گندم مقرر فرمود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>. پیامبر {{صل}} کنار دری که از [[خانه]] خود وارد [[مسجد]] می‌شد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۳۶۶.</ref>
در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه [[سوده بنت زمعه]] [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>.
 
== اوصاف اخلاقی سوده ==
در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه سوده بنت زمعه [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>
 
روزی سوده به رسول خدا {{صل}} گفت: "دیشب که پشت سر شما [[نماز]] می‌گزاردم، چنان [[رکوع]] را طول دادید که ناچار بینی خود را از [[بیم]] آنکه [[خون]] از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا {{صل}} با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با [[نقل]] سخنانی [[پیامبر]] {{صل}} را می‌خنداند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref>


== [[نقلی]] از یک [[لغزش]] ==
== [[نقلی]] از یک [[لغزش]] ==
مؤرخان و [[محدثان]] از قول [[سوده بنت زمعه]]، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]] {{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]] {{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای [[سوده بنت زمعه]]! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]] {{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>.
مؤرخان و [[محدثان]] از قول سوده بنت زمعه، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]] {{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]] {{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای سوده بنت زمعه! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]] {{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>


== ماجرای [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} ==
== ماجرای [[طلاق]] سوده بنت زمعه از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} ==
از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال [[سوده بنت زمعه]] ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]] {{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.
از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال سوده بنت زمعه ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] سوده بنت زمعه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]] {{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.


طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، [[سوده بنت زمعه]]، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که [[سوده بنت زمعه]] نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار [[کناره‌گیری]] از [[حضرت]] شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]] {{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن [[حضرت]]، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>.
طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، سوده بنت زمعه، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که سوده بنت زمعه نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار کناره‌گیری از حضرت شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]] {{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن حضرت، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>


== زندگانی پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
== زندگانی پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]] {{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از [[سوده بنت زمعه]] و احوال او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]] {{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از سوده بنت زمعه و احوال او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>


== [[شخصیت]] [[روایی]] ==
== [[شخصیت]] [[روایی]] ==
خط ۴۳: خط ۴۸:


== [[وفات]] ==
== [[وفات]] ==
در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] -در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]]- [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که [[سوده بنت زمعه]] در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] ـ در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] ـ [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که سوده بنت زمعه در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>
 
== سوده بنت زمعه در دایره المعارف صحابه پیامبر ==
== مقدمه ==
او یکی از [[همسران رسول خدا]] و [[ام المؤمنین]] و از [[قریش]] می‌باشد<ref>عمدة القاری، العینی، ج۸، ص۲۸۲؛ الآحاد و المثانی، الضحاک، ج۳، ص۲۵۹.</ref>. [[زمعه]]، [[پدر]] [[سوده]]، در حال [[کفر]] از [[دنیا]] رفت و سوده از او [[ارث]] [[نبرد]]؛ چرا که [[مسلمان]] بود<ref>شرح المسلم، النووی، ج۱۰، ص۳۹.</ref>. وی قبل از [[پیامبر]] {{صل}} [[همسر]] [[سکران بن عمرو]] بود. این دو [[اسلام]] آورده و به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کردند.
 
پس از بازگشت از حبشه و قبل از [[هجرت به مدینه]]، سکران از دنیا رفت<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۲.</ref>
 
== سوده و [[ازدواج با پیامبر]] {{صل}} ==
سوده در ایامی که با شوهر اول خود [[زندگی]] می‌کرد، شبی در [[خواب]] دید: پیامبر {{صل}} مشغول [[راه رفتن]] است، پس آمد تا این که قدم روی گردن او نهاد. صبحگاهان خواب خود را برای شوهراش تعریف کرد. سکران گفت: "اگر راست بگویی، من می‌میرم و پیامبر {{صل}} با تو [[ازدواج]] می‌کند". [[زن]] برای [[دل]] [[خوشی]] شوهر [ش]، خواب خود را [[تکذیب]] کرد.
 
بار دیگر سوده خواب دید، در حالی که به پشت خوابیده، ماه از وسط [[آسمان]] فرود آمد و روی سینه‌اش قرار گرفت. این بار هم خواب خود را برای شوهر [ش] تعریف کرد، سکران گفت: "اگر واقعا چنین خوابی دیده باشی، به زودی من می‌میرم و تو شوهر دیگری می‌گیری". همان [[روز]] سکران مریض شد و چند روزی بیش طول نکشید که زندگی را بدرود گفت.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} که به تازگی [[حضرت خدیجه]] را از دست داده بود، بسیار محزون و متأثر بود. خوله، همسر [[عثمان بن مظعون]]، که از سرگذشت و حالات پیامبر {{صل}} باخبر بود، خدمتش عرض کرد: "یا [[رسول الله]]! تو را در [[فراق]] و [[مصیبت]] [[خدیجه]] خیلی محزون می‌بینم؟" [پیامبر] فرمود: "چرا محزون نباشم که [[مادر]] [[فرزندان]] و بانوی [[خانه]] داری را از دست داده‌ام".
 
خوله گفت: "اجازه می‌فرمایید زنی برایتان خواستگاری کنم؟" [[حضرت]] اجازه فرمود. خوله سوده را که به تازگی بی‌سرپرست شده بود، برای پیامبر {{صل}} خواستگاری نمود. سوده هم [[اجابت]] کرد و پسر عموی خود [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]] را [[وکیل]] نمود تا او را به [[ازدواج پیامبر]] {{صل}} در آورد. این [[ازدواج]] در [[ماه رمضان]] [[سال دهم بعثت]]؛ یعنی سه سال قبل از [[هجرت به مدینه]]، واقع شد. [[پیامبر]] {{صل}} چهارصد [[درهم]] را به عنوان مهریه [[سوده]] قرار داد<ref>زندگانی محمد، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۴۱۹.</ref>. پیامبر {{صل}} از این ازدواج، صاحب [[فرزندی]] نشد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.</ref> و سوده سیزده سال با [[رسول خدا]] {{صل}} بود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۵۸.</ref>. در [[سال اول هجرت]] نیز سوده به [[اتفاق]] [[دختران پیامبر]] {{صل}} به استثناء [[زینب]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۲۳.</ref>.
 
در برخی نقل‌ها آمده که [[عبدالله بن زمعه]]، [[برادر]] سوده، هنگام ازدواج او با پیامبر {{صل}} در [[مکه]] نبوده و وقتی به مکه آمد و مطلع شد که ازدواج واقع شده است، آشفته شد و بر سر خود [[خاک]] ریخت و [[مخالفت]] نمود. اما بعد از آنکه [[مسلمان]] شد، گفت: "من، بی [[خرد]] و [[نادان]] بودم" و از کار خود پشیمان شد<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۸۲.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۲-۳۶۳.</ref>
 
== سوده و [[نقل حدیث]] ==
از سوده به عنوان دومین [[همسر پیامبر]] {{صل}}، احادیثی [[نقل]] شده است که از آن جمله می‌توان به احادیثش درباره باب [[احکام]] اختصاصی [[بانوان]] اشاره کرد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۲، ص۴۴۹؛ مجمع الزواید، هیثمی، ج۱، ص۲۸۱.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۴.</ref>
 
== توجه [[پیامبر]] {{صل}} نسبت به سوده ==
از [[عایشه]] نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در [[مراسم حج]]، از پیامبر {{صل}} اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت [[مردم]] به [[منی]] برود و پیامبر {{صل}} اجازه فرمود. عایشه می‌گوید: من هم [[دوست]] داشتم مثل سوده از [[رسول خدا]] اجازه می‌گرفتم و [[نماز صبح]] را پیش و از نفر آمدن مردم در منی می‌گزاردم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>. هم چنین سوده به [[اذن]] رسول خدا {{صل}} از [[قربانی کردن]] نفر معاف شد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.</ref>.
 
پیامبر {{صل}} برای سوده از محصول [[خیبر]]، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به [[نقلی]] گندم مقرر فرمود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>. پیامبر {{صل}} کنار دری که از [[خانه]] خود وارد [[مسجد]] می‌شد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۶.</ref>
 
== [[رفتار]] و [[منش]] سوده ==
پیامبر {{صل}} در [[حجة الوداع]] همراه همه همسران خود [[حج]] گزارد و به آنها فرمود: "همین حج، حج آخرست و پس از آن، محصور خواهند بود". گفته شده پس از آن [[سوده]] و [[زینب بنت جحش]] به هیچ [[حج]] و سفری نرفتند و گفتند، پس از [[رسول خدا]] هیچ مرکبی ما را حرکت نخواهد داد. سوده گفت: "پس از این هرگز حج نمی‌گزارم". و در خبری دیگر آمده که سوده گفت: من حج و [[عمره]] گزارده‌ام و همان گونه که [[خدای عزوجل]] [[فرمان]] داده در [[خانه]] خود آرام می‌گیرم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>.
 
روزی سوده به رسول خدا {{صل}} گفت: "دیشب که پشت سر شما [[نماز]] می‌گزاردم، چنان [[رکوع]] را طول دادید که ناچار بینی خود را از [[بیم]] آنکه [[خون]] از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا {{صل}} با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با [[نقل]] سخنانی [[پیامبر]] {{صل}} را می‌خنداند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.</ref>.
 
[[خلیفه دوم]] برای سوده جوالی انباشته از درم فرستاد. سوده پرسید: این چیست؟ گفتند: درم است. گفت: "شگفتا در جوالی مثل خرما!" سپس به [[کنیز]] خود گفت که چادرهای مرا بیاور و همان لحظه همه را میان [[فقرا]] تقسیم کرد <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۶-۳۶۷.</ref>
 
== [[پیامبر]] {{صل}} و [[طلاق]] سوده ==
پیامبر {{صل}} طلاق سوده را برای او فرستاد. چون سوده از آن [[آگاه]] شد، بر سر [[راه]] پیامبر {{صل}} که به خانه [[عایشه]] می‌رسید، نشست و چون پیامبر {{صل}} را دید، گفت: "تو را به کسی که [[قرآن]] را بر تو فرو فرستاد و تو را از همه [[خلق]] [[برگزیده]] است، [[سوگند]] می‌دهم که چرا مرا طلاق داده‌اید!؟ آیا به سبب دلگیری از من بوده است؟ پیامبر فرمود: "نه". سوده گفت: "اینک تو را به همان سوگند می‌دهم که به من [[رجوع]] فرمایی؛ من سالخورده شده‌ام و مرا نیازی به مردان نیست، ولی دوست دارم به [[روز رستاخیز]] در زمره [[همسران]] شما [[مبعوث]] شوم". پیامبر {{صل}} به او رجوع فرمود. سوده گفت: "من اینک شبانه روزی را که متعلق به من است، به عایشه واگذار کردم"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۵۴-۵۳.</ref>.
 
درباره طلاق سوده و رجوع [[مجدد]] پیامبر {{صل}} به ایشان عده‌ای از مؤرخان ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>بدائع الصنایع، ابوبکر کاشانی، ج۳، ص۱۸۱.</ref> و در برخی [[روایات]] هم فقط به وقوع [[طلاق]] اشاره شده است <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۳.</ref>. اما علت این طلاق چه بود:
# '''[[زاری]] بر [[مرگ]] [[کفار]]:''' از [[سوده]] حکایت شده، زمانی که [[پیامبر]] از [[غزوه بدر]] برگشت و [[اسیران]] را به [[مدینه]] آوردند، من برای [[تسلیت]] گفتن به بعضی از [[انصار]] رفته بودم و چون به [[خانه پیامبر]] {{صل}} بازگشتم، [[سهیل بن عمرو]] را دیدم که در گوشه‌ای از حجره پیامبر بازداشت شده و هر دو دست وی را بر گردنش بسته بودند. سهیل بن عمرو از مهتران [[قریش]] و [[فامیل]] من بود و چون او را در این حالت دیدم، گفتم: چرا چون مردان نمردی؟ تا به الان تو را به این [[رسوایی]] ندیده بودم. چون غمناک شده بودم این سخن را گفتم. پیامبر {{صل}} صدای مرا شنید و فرمود: "ای سوده! شاید کسانی به [[خدا]] و [[رسول]] او [[خیانت]] کنند و به خاطر [[تعصب]]، چنین با [[دشمنان]] وی سخن بگویند". من [[استغفار]] کرده، گفتم: یا [[رسول الله]]! به آن خدایی که تو را به [[حق]] [[مبعوث]] کرد، [[تعصبات قومی]] بر من [[غلبه]] کرد که آن سخن را گفتم؛ اکنون مرا ببخش<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۸۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۸۸.</ref>. در جای دیگری آمده که پس از این ماجرا پیامبر {{صل}} سوده را طلاق داد و باز به [[شفاعت]] [[عایشه]] [[تجدید]] [[نکاح]] فرمود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۴۳.</ref>.
# برخی، علت طلاق را [[تندخویی]] سوده ذکر کرده‌اند؛ [[ابن کثیر]] [[نقل]] کرده است: می‌گویند، در [[خلق و خوی]] سوده شدت و [[تندی]] بود، پس پیامبر {{صل}} [[اراده]] فرمودند که او را طلاق دهند<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۷-۳۶۸.</ref>
 
== سرانجام سوده ==
سوده در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] از [[دنیا]] رفت<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۰۸.</ref>، اما برخی نقل‌ها مرگ او را در زمان خلافت [[معاویة بن ابی سفیان]] ذکر کرده‌اند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۱٬۹۷۱

ویرایش