بحث:سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی
مقدمه
او یکی از همسران رسول خدا و ام المؤمنین و از قریش میباشد[۱]. زمعه، پدر سوده، در حال کفر از دنیا رفت و سوده از او ارث نبرد؛ چرا که مسلمان بود[۲]. وی قبل از پیامبر (ص) همسر سکران بن عمرو بود. این دو اسلام آورده و به حبشه مهاجرت کردند.
پس از بازگشت از حبشه و قبل از هجرت به مدینه، سکران از دنیا رفت[۳].[۴]
سوده و ازدواج با پیامبر (ص)
سوده در ایامی که با شوهر اول خود زندگی میکرد، شبی در خواب دید: پیامبر (ص) مشغول راه رفتن است، پس آمد تا این که قدم روی گردن او نهاد. صبحگاهان خواب خود را برای شوهراش تعریف کرد. سکران گفت: "اگر راست بگویی، من میمیرم و پیامبر (ص) با تو ازدواج میکند". زن برای دل خوشی شوهر [ش]، خواب خود را تکذیب کرد.
بار دیگر سوده خواب دید، در حالی که به پشت خوابیده، ماه از وسط آسمان فرود آمد و روی سینهاش قرار گرفت. این بار هم خواب خود را برای شوهر [ش] تعریف کرد، سکران گفت: "اگر واقعا چنین خوابی دیده باشی، به زودی من میمیرم و تو شوهر دیگری میگیری". همان روز سکران مریض شد و چند روزی بیش طول نکشید که زندگی را بدرود گفت. پیامبر اکرم (ص) که به تازگی حضرت خدیجه را از دست داده بود، بسیار محزون و متأثر بود. خوله، همسر عثمان بن مظعون، که از سرگذشت و حالات پیامبر (ص) باخبر بود، خدمتش عرض کرد: "یا رسول الله! تو را در فراق و مصیبت خدیجه خیلی محزون میبینم؟" [پیامبر] فرمود: "چرا محزون نباشم که مادر فرزندان و بانوی خانه داری را از دست دادهام".
خوله گفت: "اجازه میفرمایید زنی برایتان خواستگاری کنم؟" حضرت اجازه فرمود. خوله سوده را که به تازگی بیسرپرست شده بود، برای پیامبر (ص) خواستگاری نمود. سوده هم اجابت کرد و پسر عموی خود حاطب بن عمرو بن عبدشمس را وکیل نمود تا او را به ازدواج پیامبر (ص) در آورد. این ازدواج در ماه رمضان سال دهم بعثت؛ یعنی سه سال قبل از هجرت به مدینه، واقع شد. پیامبر (ص) چهارصد درهم را به عنوان مهریه سوده قرار داد[۵]. پیامبر (ص) از این ازدواج، صاحب فرزندی نشد[۶] و سوده سیزده سال با رسول خدا (ص) بود[۷]. در سال اول هجرت نیز سوده به اتفاق دختران پیامبر (ص) به استثناء زینب به مدینه مهاجرت کرد[۸].
در برخی نقلها آمده که عبدالله بن زمعه، برادر سوده، هنگام ازدواج او با پیامبر (ص) در مکه نبوده و وقتی به مکه آمد و مطلع شد که ازدواج واقع شده است، آشفته شد و بر سر خود خاک ریخت و مخالفت نمود. اما بعد از آنکه مسلمان شد، گفت: "من، بی خرد و نادان بودم" و از کار خود پشیمان شد[۹].[۱۰]
سوده و نقل حدیث
از سوده به عنوان دومین همسر پیامبر (ص)، احادیثی نقل شده است که از آن جمله میتوان به احادیثش درباره باب احکام اختصاصی بانوان اشاره کرد[۱۱].[۱۲]
توجه پیامبر (ص) نسبت به سوده
از عایشه نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در مراسم حج، از پیامبر (ص) اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت مردم به منی برود و پیامبر (ص) اجازه فرمود. عایشه میگوید: من هم دوست داشتم مثل سوده از رسول خدا اجازه میگرفتم و نماز صبح را پیش و از نفر آمدن مردم در منی میگزاردم[۱۳]. هم چنین سوده به اذن رسول خدا (ص) از قربانی کردن نفر معاف شد[۱۴].
پیامبر (ص) برای سوده از محصول خیبر، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به نقلی گندم مقرر فرمود [۱۵]. پیامبر (ص) کنار دری که از خانه خود وارد مسجد میشد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود[۱۶].[۱۷]
رفتار و منش سوده
پیامبر (ص) در حجة الوداع همراه همه همسران خود حج گزارد و به آنها فرمود: "همین حج، حج آخرست و پس از آن، محصور خواهند بود". گفته شده پس از آن سوده و زینب بنت جحش به هیچ حج و سفری نرفتند و گفتند، پس از رسول خدا هیچ مرکبی ما را حرکت نخواهد داد. سوده گفت: "پس از این هرگز حج نمیگزارم". و در خبری دیگر آمده که سوده گفت: من حج و عمره گزاردهام و همان گونه که خدای عزوجل فرمان داده در خانه خود آرام میگیرم[۱۸].
روزی سوده به رسول خدا (ص) گفت: "دیشب که پشت سر شما نماز میگزاردم، چنان رکوع را طول دادید که ناچار بینی خود را از بیم آنکه خون از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا (ص) با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با نقل سخنانی پیامبر (ص) را میخنداند[۱۹].
خلیفه دوم برای سوده جوالی انباشته از درم فرستاد. سوده پرسید: این چیست؟ گفتند: درم است. گفت: "شگفتا در جوالی مثل خرما!" سپس به کنیز خود گفت که چادرهای مرا بیاور و همان لحظه همه را میان فقرا تقسیم کرد [۲۰].[۲۱]
پیامبر (ص) و طلاق سوده
پیامبر (ص) طلاق سوده را برای او فرستاد. چون سوده از آن آگاه شد، بر سر راه پیامبر (ص) که به خانه عایشه میرسید، نشست و چون پیامبر (ص) را دید، گفت: "تو را به کسی که قرآن را بر تو فرو فرستاد و تو را از همه خلق برگزیده است، سوگند میدهم که چرا مرا طلاق دادهاید!؟ آیا به سبب دلگیری از من بوده است؟ پیامبر فرمود: "نه". سوده گفت: "اینک تو را به همان سوگند میدهم که به من رجوع فرمایی؛ من سالخورده شدهام و مرا نیازی به مردان نیست، ولی دوست دارم به روز رستاخیز در زمره همسران شما مبعوث شوم". پیامبر (ص) به او رجوع فرمود. سوده گفت: "من اینک شبانه روزی را که متعلق به من است، به عایشه واگذار کردم"[۲۲].
درباره طلاق سوده و رجوع مجدد پیامبر (ص) به ایشان عدهای از مؤرخان ادعای اجماع کردهاند[۲۳] و در برخی روایات هم فقط به وقوع طلاق اشاره شده است [۲۴]. اما علت این طلاق چه بود:
- زاری بر مرگ کفار: از سوده حکایت شده، زمانی که پیامبر از غزوه بدر برگشت و اسیران را به مدینه آوردند، من برای تسلیت گفتن به بعضی از انصار رفته بودم و چون به خانه پیامبر (ص) بازگشتم، سهیل بن عمرو را دیدم که در گوشهای از حجره پیامبر بازداشت شده و هر دو دست وی را بر گردنش بسته بودند. سهیل بن عمرو از مهتران قریش و فامیل من بود و چون او را در این حالت دیدم، گفتم: چرا چون مردان نمردی؟ تا به الان تو را به این رسوایی ندیده بودم. چون غمناک شده بودم این سخن را گفتم. پیامبر (ص) صدای مرا شنید و فرمود: "ای سوده! شاید کسانی به خدا و رسول او خیانت کنند و به خاطر تعصب، چنین با دشمنان وی سخن بگویند". من استغفار کرده، گفتم: یا رسول الله! به آن خدایی که تو را به حق مبعوث کرد، تعصبات قومی بر من غلبه کرد که آن سخن را گفتم؛ اکنون مرا ببخش[۲۵]. در جای دیگری آمده که پس از این ماجرا پیامبر (ص) سوده را طلاق داد و باز به شفاعت عایشه تجدید نکاح فرمود[۲۶].
- برخی، علت طلاق را تندخویی سوده ذکر کردهاند؛ ابن کثیر نقل کرده است: میگویند، در خلق و خوی سوده شدت و تندی بود، پس پیامبر (ص) اراده فرمودند که او را طلاق دهند[۲۷].[۲۸]
سرانجام سوده
سوده در زمان خلافت عمر بن خطاب از دنیا رفت[۲۹]، اما برخی نقلها مرگ او را در زمان خلافت معاویة بن ابی سفیان ذکر کردهاند[۳۰].[۳۱]
پانویس
- ↑ عمدة القاری، العینی، ج۸، ص۲۸۲؛ الآحاد و المثانی، الضحاک، ج۳، ص۲۵۹.
- ↑ شرح المسلم، النووی، ج۱۰، ص۳۹.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۶۸.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۲.
- ↑ زندگانی محمد، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.
- ↑ تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۵۸.
- ↑ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۲۳.
- ↑ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۸۲.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۲-۳۶۳.
- ↑ تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۲، ص۴۴۹؛ مجمع الزواید، هیثمی، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۴.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.
- ↑ تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۶-۳۶۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۵۴-۵۳.
- ↑ بدائع الصنایع، ابوبکر کاشانی، ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۳.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۸۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۸۸.
- ↑ تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۴۳.
- ↑ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۴۵.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۷-۳۶۸.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴.
- ↑ مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۳۶۸.