پرش به محتوا

جامعیت قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹: خط ۳۹:
*از میان آیه‌هاى مذکور، تنها آیه‌اى که مورد توجه قرآن پژوهان و متکلمان قرار گرفته و همواره از سوى صاحب نظران، معرکۀ آراء بوده و غالبا از آن براى اثبات جامعیت قرآن بهره جسته‌اند، آیه تبیان است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ}}﴾}} جملۀ مورد استشهاد در این آیه، «تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ» است که عموم مفسران براى جامعیت قرآن به آن استناد کرده‌اند. اکنون به طرح دیدگاه‌هاى مفسران در تبیین این آیه پرداخته می شود. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
*از میان آیه‌هاى مذکور، تنها آیه‌اى که مورد توجه قرآن پژوهان و متکلمان قرار گرفته و همواره از سوى صاحب نظران، معرکۀ آراء بوده و غالبا از آن براى اثبات جامعیت قرآن بهره جسته‌اند، آیه تبیان است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ}}﴾}} جملۀ مورد استشهاد در این آیه، «تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ» است که عموم مفسران براى جامعیت قرآن به آن استناد کرده‌اند. اکنون به طرح دیدگاه‌هاى مفسران در تبیین این آیه پرداخته می شود. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
* مفهوم «تبیان» و میزان دلالت «کل شىء»
* مفهوم «تبیان» و میزان دلالت «کل شىء»
برخى صاب‌نظران معتقدند که این آیه نشان از جامعیت مطلق قرآن دارد. آنان در توجیه بیان نشدن جزئیات در قرآن گفته‌اند: اکنون که قرآن مجید به نام هر چیزى تصریح نکرده، حجم و تفصیلات آن به این اندازه رسیده‌است و اگر مى‌خواست به نام و جزئیات هر چیزى تصریح نماید، حجم آن بسیار بیشتر مى‌شد. به نگاه این دانشمندان هرچند قرآن به نام و جزئیات هر چیزى تصریح ننموده ولى آیاتى دارد که کلیات هر چیزى را مانند: احکام، عقائد، اخبار جهانى و...بیان مى‌کند و بیان جزئیات آن‌ها به عهده‌ى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و اهل بیت‌علیهم السلام نهاده شده است.( نجفى خمینى : ج9، ص 268-267)
*برخى صاب‌نظران معتقدند این آیه نشان از جامعیت مطلق قرآن دارد. آنان در توجیه بیان نشدن جزئیات در قرآن گفته‌اند: اکنون که قرآن مجید به نام هر چیزى تصریح نکرده، حجم و تفصیلات آن به این اندازه رسیده‌ است و اگر مى‌خواست به نام و جزئیات هر چیزى تصریح نماید، حجم آن بسیار بیشتر مى‌شد. در نگاه این دانشمندان هرچند قرآن به نام و جزئیات هر چیزى تصریح ننموده ولى آیاتى دارد که کلیات هر چیزى را مانند: احکام، عقائد، اخبار جهانى و... بیان مى‌کند و بیان جزئیات آن‌ها به عهدۀ پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) و اهل بیت‌(علیهم السلام) نهاده شده است. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref> از سوى دیگر تعبیر کل شىء، یک تعبیر عام است و ظاهر آیه مى‌رساند قرآن بیان کنندۀ تمام علوم و معارف و هر دانش و حتى علوم مادى و علومى که هنوز بشر به آن نرسیده است، مى‌باشد. قرآن کریم نسخه‌اى از لوح محفوظ و کتاب مبین و امام مبین است که طبق نص صریح قرآن، همه چیز در آن گرد آمده است. <ref>مانند آیات 12 سورۀ یس؛ آیۀ 3 سورۀ سبأ؛ آیۀ 59 سورۀ انعام؛ آیۀ 75 سورۀ نحل؛ آیۀ 22 سورۀ بروج .</ref> بنابراین، قرآن کریم تمام علوم اولین و آخرین را در بر گرفته و معارف قرآنى منحصر به مسائل تربیتى نیست و حتى علوم مادى را هم شامل مى‌شود. در قرآن آیاتى وجود دارد که تفکر در آن‌ها مى‌تواند در این زمینه ما را یارى کند. در این آیه‌ها با کنایه و تصریح گوشزد شده که به وسیلۀ قرآن مى‌توان کارهاى خارق العاده‌اى انجام داد. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
از سوى دیگر تعبیر کل شىء، یک تعبیر عام است و ظاهر این آیه مى‌رساند که قرآن بیان کننده‌ى تمام علوم و معارف و هر دانش و حتى علوم مادى و علومى که هنوز بشر به آن نرسیده است، مى‌باشد. قرآن کریم نسخه‌اى از لوح محفوظ و کتاب مبین و امام مبین است که طبق نص صریح قرآن، همه چیز در آن گرد آمده است (یس12/) و همه چیز حتى چیزى که به سبکى ذره یا کوچک‌تر از آن باشد، در آن وجود دارد. (سبا/ 3) و هیچ خشک و ترى نیست مگر اینکه در آن قرار گرفته است. (انعام/ 59) و هیچ راز نهانى در آسمان و زمین وجود ندارد مگر اینکه در آن آمده است. (نحل/ 75) البته به گفته‌ى خود قرآن، لَوْحٍ مَحْفُوظٍ و کتٰابٍ مَکنُونٍ (بروج/ 22) جایگاه قرآن است و این مى‌رساند که نوعى سنخیت میان این دو وجود دارد. بنابراین، قرآن کریم تمام علوم اولین و آخرین را در بر گرفته و معارف قرآنى منحصر به مسائل تربیتى نیست و حتى علوم مادى را هم شامل مى‌شود. در قرآن آیاتى وجود دارد که تفکر در آن‌ها مى‌تواند در این زمینه ما را یارى کند. در این آیه‌ها با کنایه و تصریح گوشزد شده که به وسیله‌ى قرآن مى‌توان کارهاى خارق العاده‌اى انجام داد. مثلاً در آیه‌ى ذیل دقت کنید: وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیرَتْ بِهِ الْجِبٰالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتىٰ بَلْ لِلّٰهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً. (رعد/ 31) اگر قرآنى باشد که به وسیله آن کوه‌ها به حرکت در آیند و یا زمین قطعه قطعه شود و یا به وسیله‌ى آن با مردگان سخن گفته شود (همین قرآن است) . هدف آیه این است که اگر به وسیله‌ى قرآن چنین کارهایى هم انجام بگیرد، باز هم کافران ایمان نخواهند آورد؛ اما به هر حال، این آیه مى‌تواند اشاره‌اى باشد به اینکه اگر کسى کلید فهم قرآن و راز مربوط به آن را به دست آورد، مى‌تواند در طبیعت این گونه تصرف کند. و این با وجود تصرفات برخى انبیا چون سلیمان علیه السلام قابل انکار نیست.
برخى مفسران بر این عقیده‌اند که پذیرش این استنباط ساده نیست و مى‌گویند چنین مطلبى شاید هم مربوط به بطون قرآن و یا آن حقیقت بسیط قرآنى که در لوح محفوظ است، باشد که هر دو از دسترس انسان عادى بیرون است. آنچه براى ما مى‌ماند ظاهر قرآن است که مربوط به هدایت مردم و مسائل تربیتى است؛ و ما با توجه به گنجایش ذهن و اندازه‌ى فهم خود، جامعیت قرآن و تبیان و تفصیل بودن آن را در همین مسائل درک مى‌کنیم؛ و این اندازه، ما را بس است و تکلیفى بالاتر از آن نداریم و تدبر در آیه‌هاى قرآن هم ما را به همین مسائل رهنمون مى‌شود. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref> پس جامعیت آیه، محدود به حیطۀ مورد انتظار و محدودۀ مسؤولیت قرآن است. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref> به بیان دیگر، چون قرآن براى هدایت است، جامعیت مفهوم از آیه نیز در همین قلمرو قابل پذیرش است و نه بیش‌تر. علامه طباطبایى مى‌گوید: «تبیان » به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى همۀ مردم است و جز آن کار و شأنى ندارد، لذا ظاهراً مراد از «لِکلِّ شَیءٍ» همۀ آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد؛ از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهى، قصص و مواعظى که مردم در راه یافتن به آن محتاجند؛ و قرآن تبیان همۀ این‌هاست (نه اینکه تبیان همه علوم باشد). <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
برخى مفسران بر این عقیده‌اند که پذیرش این استنباط ساده نیست و مى‌گویند چنین مطلبى شاید هم مربوط به بطون قرآن و یا آن حقیقت بسیط قرآنى که در لوح محفوظ است، باشد که هر دو از دسترس انسان عادى بیرون است. آنچه براى ما مى‌ماند ظاهر قرآن است که مربوط به هدایت مردم و مسائل تربیتى است؛ و ما با توجه به گنجایش ذهن و اندازه‌ى فهم خود، جامعیت قرآن و تبیان و تفصیل بودن آن را در همین مسائل درک مى‌کنیم؛ و این اندازه، ما را بس است و تکلیفى بالاتر از آن نداریم و تدبر در آیه‌هاى قرآن هم ما را به همین مسائل رهنمون مى‌شود. (جعفرى یعقوب : ج6، ص194-200) پس جامعیت آیه، محدود به حیطه‌ى مورد انتظار و محدوده‌ى مسؤولیت قرآن است. (حسینى : ج1، ص37-29، مغنیه : ج4، ص543) به بیان دیگر، چون قرآن براى هدایت است، جامعیت مفهوم از آیه نیز در همین قلمرو قابل پذیرش است و نه بیش‌تر. علامه طباطبایى مى‌گوید: «تبیان » به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى همه‌ى مردم است و جز آن کار و شأنى ندارد، لذا ظاهراً مراد از «لِکلِّ شَیءٍ» همه‌ى آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد؛ از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهى، قصص و مواعظى که مردم در راه یافتن به آن محتاجند؛ و قرآن تبیان همه‌ى این‌هاست (نه اینکه تبیان همه علوم باشد) . این معنا زمانى صحیح است که منظور از تبیان، همان بیان معهود و معمولى، یعنى اظهار مقاصد به وسیله‌ى کلام و دلالت‌هاى لفظى بوده باشد. قرآن کریم با دلالت لفظى، به بیش‌تر از آنچه گفته‌اند، دلالت ندارد. (ر. ک طباطبائى : ج12، ص 469 و طوسى : ج 6 ، ص418)
*از اندیشمندان اسلامى بعضى تبیان را بیانگرى هر امر مشکلى مى‌دانند که از لحاظ شرعى مورد نیاز مردم باشد. هیچ چیزى نیست که از لحاظ دینى مورد نیاز مردم باشد و در قرآن کریم نیامده باشد یا ارجاع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده‌ باشد. بنابراین حکم، همۀ این‌ها از قرآن کریم استفاده مى‌شود. <ref>[[علی غضنفری|غضنفری، علی]]، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهش‌نامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref>
در همین راستا برخى تبیان در آیه را مربوط به تمام امور دینى مى‌دانند که نصّى برآن‌ها وجود دارد و یا در باره‌ى آن‌ها به پیروى از پیامبر امر شده است. (ر. ک زمخشرى : ج2، ص341 و طبرسى: ج6، ص380 و بیضاوى: ج3، ص416) بنابراین به لحاظ آنکه مبین حلال و حرام است، «تبیانش» گویند. (ر. ک بانو امین اصفهانى : ج1، ص170) و برخى نیز معتقدند قرآن تمام کلیات علوم را در بر دارد؛ اما آن امورى که بشر با اراده‌ى خود و با کمک اعضاى خدادادى خویش به آن مى‌رسد، جزئیاتش در قرآن مطرح نشده ولى امور اخلاقى و قوانین مدنى و فردى که بشر توان یافتن آن‌ها را ندارد، قرآن به‌صورت نسبى به آنها پرداخته است.
و برخى دیگر مقدم شدن علیک بر الکتاب در آیه را که خارج از از شیوه عادى در ادب عربى است (مفعول به بر ظرف و جار و مجرور مقدم شده است) دلالت بر انحصار تبیان بودن قرآن براى پیامبر مى‌دانند. البته نتیجه این سخن به معناى انحصار تبیان براى پیامبر نیست، بلکه بیان رابطه تشکیکى در فهم قرآن است. به بیان دیگر قرآن براى پیامبر با توجه به سعه‌ى وجودى او نهایت تبیین را داراست و دیگران به اندازه دانش و تقربشان به خداوند از این فیض بهره میبرند.
از اندیشمندان اسلامى بعضى تبیان را بیانگرى هر امر مشکلى مى‌دانند که از لحاظ شرعى مورد نیاز مردم باشد. به نظر آنان که نگارنده هم در پى اثبات این رویکرد است، هیچ چیزى نیست که از لحاظ دینى مورد نیاز مردم باشد و در قرآن کریم نیامده باشد یا ارجاع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده‌باشد. بنابراین حکم، همه‌ى این‌ها از قرآن کریم استفاده مى‌شود. (ر. ک طبرسى : ج14، ص 34، حسینى همدانى: ج9، ص 523، مراغى : ج14، ص138)


==جامعیت قرآن از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول==
==جامعیت قرآن از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول==
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش