پرش به محتوا

ابوالعباس سفاح در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید')
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[خلافت]] سفاح تقریباً یکسره به سرکوبی بی‌رحمانه [[مخالفان]] [[دولت عباسی]] و هواخواهان [[بنی‌امیه]] سپری گردید. در نتیجه این [[خونریزی‌ها]]، [[عباسیان]] نه تنها بنی‌امیه را نابود کردند، بلکه [[آل علی]] {{ع}} و [[شیعیان]] و حتی [[یاران]] و دعوتگران خویش را ـ که خلافت و دولتشان مرهون زحمات آنان بود ـ از میدان به در کردند. بدین ترتیب، پس از [[قتل]] [[سلیمان‌بن کثیر]] و [[ابوسلمه خلال]] نوبت به ابومسلم می‌رسید که [[نفوذ]] و [[قدرت]] او در [[ایران]] [[خواب]] آرام را از چشم او ربوده بود. [[عباسیان]] همواره از نفوذ و [[اقتدار]] ابومسلم نگران و هراسان بودند؛ به همین سبب [[سفاح]] با طرح نقش‌های [[زیاد بن صالح]] و [[سباع بن نعمان]] را با [[وعده]] [[حکومت]] [[خراسان]] بر [[ضد]] ابومسلم بشورانید، اما ابومسلم از این [[نیرنگ]] [[آگاهی]] یافت و [[توطئه‌گران]] را [[سرکوب]] کرد و در پاسخ به این عمل [[خلیفه]] و به نشانه آگاهی از [[توطئه]] مرموز [[دستگاه خلافت]]، سر زیاد بن صالح را برای سفاح فرستاد و خلیفه جز [[خاموشی]] [[مصلحت]] ندانست. چندی پیش از [[مرگ]] سقاح به [[سال ۱۳۶ ق]]. ابومسلم از خلیفه خواست که [[امارت]] [[حج]] را به او واگذارد<ref>البدء و التاریخ، ج۶، ص۷۶.</ref>؛ اما خلیفه به اشارت [[منصور]] از [[پذیرفتن]] این درخواست [[استنکاف]] ورزید و امارت حج را به خود منصور داد<ref>الکامل، ج۵، ص۴۵۸ ـ ۴۵۹.</ref>. در واقع سفاح و منصور [[بیم]] آن داشتند که سردار سیاه‌جامگان در [[مکه]] یا [[مدینه]] با [[علویان]] که مدعی [[خلافت]] بودند همداستان شود و خلافت را از آنان بگرداند؛ همچنین از اعتبار و نفوذ روزافزون وی در [[دل]] [[مسلمانان]] نگران بودند. از این‌رو، منصور درصدد برآمد که ابومسلم را در این [[سفر]] به قتل رساند، اما سفاح [[احتیاط]] کرد و او را از این کار منصرف نمود، تا اینکه منصور این کار را در [[زمان]] خلافت خود انجام داد.
[[خلافت]] سفاح تقریباً یکسره به سرکوبی بی‌رحمانه [[مخالفان]] [[دولت عباسی]] و هواخواهان [[بنی‌امیه]] سپری گردید. در نتیجه این [[خونریزی‌ها]]، [[عباسیان]] نه تنها بنی‌امیه را نابود کردند، بلکه [[آل علی]] {{ع}} و [[شیعیان]] و حتی [[یاران]] و دعوتگران خویش را ـ که خلافت و دولتشان مرهون زحمات آنان بود ـ از میدان به در کردند. بدین ترتیب، پس از [[قتل]] [[سلیمان‌بن کثیر]] و [[ابوسلمه خلال]] نوبت به ابومسلم می‌رسید که [[نفوذ]] و [[قدرت]] او در [[ایران]] [[خواب]] آرام را از چشم او ربوده بود. [[عباسیان]] همواره از نفوذ و [[اقتدار]] ابومسلم نگران و هراسان بودند؛ به همین سبب [[سفاح]] با طرح نقش‌های [[زیاد بن صالح]] و [[سباع بن نعمان]] را با [[وعده]] [[حکومت]] [[خراسان]] بر [[ضد]] ابومسلم بشورانید، اما ابومسلم از این [[نیرنگ]] [[آگاهی]] یافت و [[توطئه‌گران]] را [[سرکوب]] کرد و در پاسخ به این عمل [[خلیفه]] و به نشانه آگاهی از [[توطئه]] مرموز [[دستگاه خلافت]]، سر زیاد بن صالح را برای سفاح فرستاد و خلیفه جز [[خاموشی]] [[مصلحت]] ندانست. چندی پیش از [[مرگ]] سقاح به [[سال ۱۳۶ ق]]. ابومسلم از خلیفه خواست که [[امارت]] [[حج]] را به او واگذارد<ref>البدء و التاریخ، ج۶، ص۷۶.</ref>؛ اما خلیفه به اشارت [[منصور]] از [[پذیرفتن]] این درخواست [[استنکاف]] ورزید و امارت حج را به خود منصور داد<ref>الکامل، ج۵، ص۴۵۸ ـ ۴۵۹.</ref>. در واقع سفاح و منصور [[بیم]] آن داشتند که سردار سیاه‌جامگان در [[مکه]] یا [[مدینه]] با [[علویان]] که مدعی [[خلافت]] بودند همداستان شود و خلافت را از آنان بگرداند؛ همچنین از اعتبار و نفوذ روزافزون وی در [[دل]] [[مسلمانان]] نگران بودند. از این‌رو، منصور درصدد برآمد که ابومسلم را در این [[سفر]] به قتل رساند، اما سفاح [[احتیاط]] کرد و او را از این کار منصرف نمود، تا اینکه منصور این کار را در [[زمان]] خلافت خود انجام داد.


پایتخت سفاح [[شهر]] هاشمیه در کنار [[انبار]] واقع در [[غرب]] [[فرات]] بود. انبار به دست شاپور پسر هرمز و ظاهراً به منظور ایجاد مرکزی برای ذخایر و مهمات [[جنگی]] [[دولت]] ایران، بنا گردیده بود. سفاح بنای آن شهر را [[تجدید]] و قصرهایی در آن بر پا کرد<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵۸؛ یعقوبی، احمد بن واضح، البلدان، ص۷ و ۸.</ref><ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۲۷.</ref>.
پایتخت سفاح [[شهر]] هاشمیه در کنار [[انبار]] واقع در [[غرب]] [[فرات]] بود. انبار به دست شاپور پسر هرمز و ظاهراً به منظور ایجاد مرکزی برای ذخایر و مهمات [[جنگی]] [[دولت]] ایران، بنا گردیده بود. سفاح بنای آن شهر را تجدید و قصرهایی در آن بر پا کرد<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵۸؛ یعقوبی، احمد بن واضح، البلدان، ص۷ و ۸.</ref><ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۲۷.</ref>.


== [[ولایت‌عهدی]] ـ [[مرگ]] سفاح ==
== [[ولایت‌عهدی]] ـ [[مرگ]] سفاح ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش