پرش به محتوا

بحث:ابوالأسود دوئلی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'منصب قضاوت' به 'منصب قضاوت')
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۶۴: خط ۶۴:
*درباره اینکه چه افرادی از او [[علم]] آموختند، اطلاعات چندانی وجود ندارد؛ اما نکته مهم این است که برخی او را [[معلم]] [[عبیدالله بن زیاد]] نیز دانسته‌اند<ref>الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۶، ص۳۰۶.</ref>. از دیگر افرادی که تربیت‌ شده اوست، فرزندش، ابوالحرب است که در [[علم]] نحو سرآمد زمان خود بود<ref>الاسامی و الکنی، احمد حاکم، ج۱، ص۶۵.</ref>. همچنین او [[شاگردان]] دیگری بدون واسطه یا با واسطه در [[علم]] نحو داشته است. او به [[ثقه]] و صاحب [[فضل]]، [[دین]] و [[عقل]] بودن مشهور بوده است<ref>تحفة الأحوذی، مبارکفوری، ج۳، ص۱۸۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۴۵۵.</ref><ref>[[رحیم صبور|صبور، رحیم]]، [[ ابوالأسود دوئلی (مقاله)| مقاله «ابوالأسود دوئلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۶۴.</ref>.
*درباره اینکه چه افرادی از او [[علم]] آموختند، اطلاعات چندانی وجود ندارد؛ اما نکته مهم این است که برخی او را [[معلم]] [[عبیدالله بن زیاد]] نیز دانسته‌اند<ref>الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۶، ص۳۰۶.</ref>. از دیگر افرادی که تربیت‌ شده اوست، فرزندش، ابوالحرب است که در [[علم]] نحو سرآمد زمان خود بود<ref>الاسامی و الکنی، احمد حاکم، ج۱، ص۶۵.</ref>. همچنین او [[شاگردان]] دیگری بدون واسطه یا با واسطه در [[علم]] نحو داشته است. او به [[ثقه]] و صاحب [[فضل]]، [[دین]] و [[عقل]] بودن مشهور بوده است<ref>تحفة الأحوذی، مبارکفوری، ج۳، ص۱۸۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۴۵۵.</ref><ref>[[رحیم صبور|صبور، رحیم]]، [[ ابوالأسود دوئلی (مقاله)| مقاله «ابوالأسود دوئلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۶۴.</ref>.
====سرودن [[شعر]]====
====سرودن [[شعر]]====
*از آنجایی که قبائل [[عرب]] [[قبل از ظهور]] [[اسلام]] در [[جهل]] غوطه‌ور بودند، شعرای آنها نیز همین‌گونه بودند و اشعار آنان بیش از توصیف [[بت‌ها]]، معشوقه‌ها، [[مال]] و [[اموال]] چیز دیگری در بر نداشت. پس از [[ظهور اسلام]] در شبه [[جزیره عربستان]] و تحول [[جامعه]] وضع [[شعر]] و [[شاعری]] هم دگرگون شد و از آن پس [[شاعران]] به جای [[وصف]] بت‌های خود در [[وصف]] [[خداوند]] و مفاهیم [[اخلاقی]] و ارزشی [[شعر]] می‌سرودند. این وضع در زمان [[ائمه]]{{عم}} نیز ادامه داشت و شاعرانی که پیرو راه [[ائمه‌]]{{عم}} بودند به سرودن [[شعر]] با مفاهیم ارزشی و [[مبارزه]] با [[ستم]] می‌پرداختند. یکی از این [[شاعران]] [[ابوالاسود دوئلی]] است که با وجود جو [[خفقان]] آن زمان به سرودن [[شعر]] در [[وصف]] [[علی]]{{ع}} و [[مذمت]] [[معاویه]] پرداخت<ref>ابوالاسود دوئلی و نشأة النحو العربی، فتحی عبدالفتاح دجینی، ص۶-۸.</ref>.
*از آنجایی که قبائل [[عرب]] [[قبل از ظهور]] [[اسلام]] در [[جهل]] غوطه‌ور بودند، شعرای آنها نیز همین‌گونه بودند و اشعار آنان بیش از توصیف [[بت‌ها]]، معشوقه‌ها، [[مال]] و [[اموال]] چیز دیگری در بر نداشت. پس از [[ظهور اسلام]] در شبه [[جزیره عربستان]] و تحول [[جامعه]] وضع [[شعر]] و [[شاعری]] هم دگرگون شد و از آن پس [[شاعران]] به جای وصف بت‌های خود در وصف [[خداوند]] و مفاهیم [[اخلاقی]] و ارزشی [[شعر]] می‌سرودند. این وضع در زمان [[ائمه]]{{عم}} نیز ادامه داشت و شاعرانی که پیرو راه [[ائمه‌]]{{عم}} بودند به سرودن [[شعر]] با مفاهیم ارزشی و [[مبارزه]] با [[ستم]] می‌پرداختند. یکی از این [[شاعران]] [[ابوالاسود دوئلی]] است که با وجود جو [[خفقان]] آن زمان به سرودن [[شعر]] در وصف [[علی]]{{ع}} و [[مذمت]] [[معاویه]] پرداخت<ref>ابوالاسود دوئلی و نشأة النحو العربی، فتحی عبدالفتاح دجینی، ص۶-۸.</ref>.
*[[ابوالاسود]] در [[سخنوری]]، بیان و حاضر جواب بودن نیز یکه‌تاز زمان خود بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۴۵۵.</ref>. صاحب طرائف المقال او را از شعرای صدر اول [[اسلام]] دانسته<ref>طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۷۳.</ref>، که با وجود [[زندگی]] در [[دوران جاهلیت]] و آشنایی با اشعار [[جاهلیت]]، به سبب [[تربیت اسلامی]] خود اشعاری را در [[مذمت]] [[ظلم]] و در [[دفاع]] از [[مظلوم]] و همچنین اشعاری در [[مدح]] [[علی]]{{ع}}<ref>این شعرها، شعرهایی است که او در هنگام [[شهادت]] [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و در رثاء و [[مناقب]] ایشان سروده است؛ او در [[شعر]] زیر، [[ابوالاسود]] [[معاویه]] را [[مسئول]] [[شهادت امام علی]]{{ع}} معرفی کرده است:
*[[ابوالاسود]] در [[سخنوری]]، بیان و حاضر جواب بودن نیز یکه‌تاز زمان خود بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۴۵۵.</ref>. صاحب طرائف المقال او را از شعرای صدر اول [[اسلام]] دانسته<ref>طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۷۳.</ref>، که با وجود [[زندگی]] در [[دوران جاهلیت]] و آشنایی با اشعار [[جاهلیت]]، به سبب [[تربیت اسلامی]] خود اشعاری را در [[مذمت]] [[ظلم]] و در [[دفاع]] از [[مظلوم]] و همچنین اشعاری در [[مدح]] [[علی]]{{ع}}<ref>این شعرها، شعرهایی است که او در هنگام [[شهادت]] [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و در رثاء و [[مناقب]] ایشان سروده است؛ او در [[شعر]] زیر، [[ابوالاسود]] [[معاویه]] را [[مسئول]] [[شهادت امام علی]]{{ع}} معرفی کرده است:
{{عربی| ألا أبلغ [[معاویة]] بن [[حرب]] *‌** فلاقرت عیون الشامتینا
{{عربی| ألا أبلغ [[معاویة]] بن [[حرب]] *‌** فلاقرت عیون الشامتینا
خط ۹۰: خط ۹۰:
====رابطه [[ابوالاسود]] با [[امام علی]]{{ع}}====
====رابطه [[ابوالاسود]] با [[امام علی]]{{ع}}====
* [[شهرت]] [[ابوالاسود]] و اوج دلاوری‌های او را باید در زمان [[امام علی]]{{ع}} جستجو کرد. [[قضاوت]] در [[بصره]]، حضور در [[جنگ جمل]]، حضور در بحث [[حکمیت]] و غیر آن، همه از رابطه بی‌همتای او با [[امام علی]]{{ع}} حکایت دارد. هرچند [[ابوالاسود]] [[معلم]] عبیدالله و [[یزید]] نیز معرفی شده است، اما به نظر می‌رسد این کار به [[اجبار]] بوده و [[شاهد]] این مطلب [[بدگویی]] او از [[معاویه]] و [[دشمنان]] دیگر [[اهل بیت]]{{عم}} است. بعد از [[شهادت امام علی]]{{ع}} خبر [[دشمنی]] و [[بدگویی]] او از [[معاویه]] را به [[معاویه]] خبر می‌دهند؛ [[معاویه]] او را برای روشن شدن مسئله به دربار فرا می‌خواند، اما [[ابوالاسود]] با دادن جواب‌های دو پهلو از [[شمشیر]] [[معاویه]] [[جان]] سالم به در می‌برد<ref>تاریخ [[مدینه]] [[دمشق]]، ابن عساکر۲۵: ۱۷۷- ۱۸۰.</ref>.
* [[شهرت]] [[ابوالاسود]] و اوج دلاوری‌های او را باید در زمان [[امام علی]]{{ع}} جستجو کرد. [[قضاوت]] در [[بصره]]، حضور در [[جنگ جمل]]، حضور در بحث [[حکمیت]] و غیر آن، همه از رابطه بی‌همتای او با [[امام علی]]{{ع}} حکایت دارد. هرچند [[ابوالاسود]] [[معلم]] عبیدالله و [[یزید]] نیز معرفی شده است، اما به نظر می‌رسد این کار به [[اجبار]] بوده و [[شاهد]] این مطلب [[بدگویی]] او از [[معاویه]] و [[دشمنان]] دیگر [[اهل بیت]]{{عم}} است. بعد از [[شهادت امام علی]]{{ع}} خبر [[دشمنی]] و [[بدگویی]] او از [[معاویه]] را به [[معاویه]] خبر می‌دهند؛ [[معاویه]] او را برای روشن شدن مسئله به دربار فرا می‌خواند، اما [[ابوالاسود]] با دادن جواب‌های دو پهلو از [[شمشیر]] [[معاویه]] [[جان]] سالم به در می‌برد<ref>تاریخ [[مدینه]] [[دمشق]]، ابن عساکر۲۵: ۱۷۷- ۱۸۰.</ref>.
*اشعار بی‌نظیر او در [[وصف]] [[اهل بیت]] نیز نشان می‌دهد که او [[عاشق]] [[اهل بیت]] و از [[شیعیان]] سرسخت ایشان است. در بیان [[محبت]] او نسبت به [[حضرت علی]]{{ع}} حکایات مختلفی [[نقل]] شده است، مانند روایتی که درباره [[ستایش]] [[ابوالاسود]] نسبت به زمان بعد از [[شهادت حضرت علی]]{{ع}}، [[گریه]] و سرودن [[شعر]] برای ایشان و [[مذمت]] [[قاتلان]] بیان شده. همچنین او از [[دشمنان امام علی]]{{ع}} کمک نمی‌خواست و علتش را آن می‌دانست که این افراد [[دشمن]] [[امام]] هستند.
*اشعار بی‌نظیر او در وصف [[اهل بیت]] نیز نشان می‌دهد که او [[عاشق]] [[اهل بیت]] و از [[شیعیان]] سرسخت ایشان است. در بیان [[محبت]] او نسبت به [[حضرت علی]]{{ع}} حکایات مختلفی [[نقل]] شده است، مانند روایتی که درباره [[ستایش]] [[ابوالاسود]] نسبت به زمان بعد از [[شهادت حضرت علی]]{{ع}}، [[گریه]] و سرودن [[شعر]] برای ایشان و [[مذمت]] [[قاتلان]] بیان شده. همچنین او از [[دشمنان امام علی]]{{ع}} کمک نمی‌خواست و علتش را آن می‌دانست که این افراد [[دشمن]] [[امام]] هستند.
*از دیگر موارد نشان دهنده [[محبت]] او نسبت به [[حضرت علی]]{{ع}} داستان [[قبیله]] بنی قشیر است که [[ابوالاسود]] مدتی در [[همسایگی]] آنها ساکن بود. آنها نیز چون می‌‌دانستند که [[ابوالاسود]] [[دوستدار]] [[امام]] است، لذا به [[امام علی]]{{ع}} در حضور او [[ناسزا]] می‌گفتند و [[شب]] هنگام به او سنگ می‌زدند. صبح هنگام وقتی او از آنها می‌پرسید: چه کسی بود که مرا دیشب [[اذیت]] کرد؛ بنی قشیر در جواب می‌گفتند: ما سنگ نزدیم، بلکه [[خداوند]] به تو سنگ زد؛ به خاطر مذهبی که تو [[اختیار]] کرده‌ای، او نیز در جواب بنی قشیر شعری سرود و از [[شیعه]] بودن خود [[دفاع]] کرد. [[نقل]] شده است، روزی زیاد از [[محبت]] او به [[امام علی]]{{ع}} پرسید: او در جواب گفت: "[[محبت]] من نسبت به آن [[حضرت]] به اندازه [[محبت]] و ارادت تو نسبت به [[معاویه]] است" <ref>قاموس الرجال، شوشتری۵: ۵۷۹-۵۸۱.</ref>.
*از دیگر موارد نشان دهنده [[محبت]] او نسبت به [[حضرت علی]]{{ع}} داستان [[قبیله]] بنی قشیر است که [[ابوالاسود]] مدتی در [[همسایگی]] آنها ساکن بود. آنها نیز چون می‌‌دانستند که [[ابوالاسود]] [[دوستدار]] [[امام]] است، لذا به [[امام علی]]{{ع}} در حضور او [[ناسزا]] می‌گفتند و [[شب]] هنگام به او سنگ می‌زدند. صبح هنگام وقتی او از آنها می‌پرسید: چه کسی بود که مرا دیشب [[اذیت]] کرد؛ بنی قشیر در جواب می‌گفتند: ما سنگ نزدیم، بلکه [[خداوند]] به تو سنگ زد؛ به خاطر مذهبی که تو [[اختیار]] کرده‌ای، او نیز در جواب بنی قشیر شعری سرود و از [[شیعه]] بودن خود [[دفاع]] کرد. [[نقل]] شده است، روزی زیاد از [[محبت]] او به [[امام علی]]{{ع}} پرسید: او در جواب گفت: "[[محبت]] من نسبت به آن [[حضرت]] به اندازه [[محبت]] و ارادت تو نسبت به [[معاویه]] است" <ref>قاموس الرجال، شوشتری۵: ۵۷۹-۵۸۱.</ref>.


۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش