برخورد با مشرکان: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در این راستا، در [[سال دوم هجرت]]، [[جنگ بدر]] اتفاق افتاد که در آن [[مشرکان]] [[شکست]] خوردند و برخی از سران [[قریش]] مثل [[ابوجهل]] به [[هلاکت]] رسید<ref>الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۸.</ref>. این [[پیروزی]] در پرتو [[ایمان]] به خدای [[سپاهیان]] [[اسلام]] -با وجود کمی نفرات و تجهیزات - به دست آمد. | در این راستا، در [[سال دوم هجرت]]، [[جنگ بدر]] اتفاق افتاد که در آن [[مشرکان]] [[شکست]] خوردند و برخی از سران [[قریش]] مثل [[ابوجهل]] به [[هلاکت]] رسید<ref>الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۸.</ref>. این [[پیروزی]] در پرتو [[ایمان]] به خدای [[سپاهیان]] [[اسلام]] -با وجود کمی نفرات و تجهیزات - به دست آمد. | ||
از سوی دیگر سران قریش و جناح کفر که در آن جنگ بزرگانی را از دست داده بودند که در کار بزرگان و تنظیم [[حیات]] [[اقتصادی]] [[شهر]] نقش بسزایی داشتند فهمیدند که با خروج رسول اعظم {{صل}} و [[یاران]] او از [[مکه]] و | از سوی دیگر سران قریش و جناح کفر که در آن جنگ بزرگانی را از دست داده بودند که در کار بزرگان و تنظیم [[حیات]] [[اقتصادی]] [[شهر]] نقش بسزایی داشتند فهمیدند که با خروج رسول اعظم {{صل}} و [[یاران]] او از [[مکه]] و پیوستن یثربیان به جمع یاران او پیگیری هدم و نابودی او دیگر کار سادهای نیست. | ||
دومین حرکتی که جناح [[سیاسی]] مشرکان علیه رسول اعظم {{صل}} بعد از تشکیل [[دولت اسلامی]] در [[مدینه]] انجام دادند و در [[حقیقت]] پاسخی به شکست در جنگ بدر بود [[ائتلاف]] با برخی [[قبایل]] و تهاجم به مدینه در [[سال سوم هجرت]] بود که به [[جنگ احد]] معروف شد<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۸۷.</ref>. | دومین حرکتی که جناح [[سیاسی]] مشرکان علیه رسول اعظم {{صل}} بعد از تشکیل [[دولت اسلامی]] در [[مدینه]] انجام دادند و در [[حقیقت]] پاسخی به شکست در جنگ بدر بود [[ائتلاف]] با برخی [[قبایل]] و تهاجم به مدینه در [[سال سوم هجرت]] بود که به [[جنگ احد]] معروف شد<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۸۷.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
جنگ احد که اصلیترین و شدیدترین نبرد نظامی جناح کفر و شرک علیه رسول اعظم {{صل}} و مسلمانان بود هر چند صدمات و لطمات جبرانناپذیری را بر پیکر نحیف و نوپای [[اسلام]] وارد کرد، اما سه لایه متفاوت از مسلمانان را معرفی و مشخص کرد: اول، آنها که به خاطر عنصر نفاق و [[منفعتطلبی]] خود اصلاً حاضر به جنگیدن نشدند و از نیمه راه بازگشتند، دوم، آنان که در [[مصایب]] و [[شداید]] [[جنگ]] خصوصاً آنگاه که [[شایعه]] شد که [[رسول الله]] کشته شده، [[سلاح]] بر [[زمین]] گذاشتند و حاضر به ادامه [[نبرد]] نشدند، سوم، آنان که هیچگاه دست از [[حمایت]] [[رسول اعظم]] {{صل}} و [[دین خدا]] برنداشتند و همراه رسول اعظم {{صل}} ماندند و جنگیدند و [[پایداری]] کردند. | جنگ احد که اصلیترین و شدیدترین نبرد نظامی جناح کفر و شرک علیه رسول اعظم {{صل}} و مسلمانان بود هر چند صدمات و لطمات جبرانناپذیری را بر پیکر نحیف و نوپای [[اسلام]] وارد کرد، اما سه لایه متفاوت از مسلمانان را معرفی و مشخص کرد: اول، آنها که به خاطر عنصر نفاق و [[منفعتطلبی]] خود اصلاً حاضر به جنگیدن نشدند و از نیمه راه بازگشتند، دوم، آنان که در [[مصایب]] و [[شداید]] [[جنگ]] خصوصاً آنگاه که [[شایعه]] شد که [[رسول الله]] کشته شده، [[سلاح]] بر [[زمین]] گذاشتند و حاضر به ادامه [[نبرد]] نشدند، سوم، آنان که هیچگاه دست از [[حمایت]] [[رسول اعظم]] {{صل}} و [[دین خدا]] برنداشتند و همراه رسول اعظم {{صل}} ماندند و جنگیدند و [[پایداری]] کردند. | ||
حرکت بعدی سران [[قریش]] و وابستگان به جناح [[سیاسی]] [[کفر]] و [[شرک]] علیه رسول اعظم حرکتی بود که آنان با [[دعوت]] از [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] فراری در قلعههای یهودیان [[خیبر]] انجام دادند. در این حرکت نظامی که میتوان آن را وسیعترین تجمع [[مخالفان]] و معارضان [[پیامبر اعظم]] {{صل}} دانست، جناح سیاسی کفر و شرک [[مکه]] توانست وسیعترین [[اتحاد]] را میان [[کفار]] و [[مشرکان]] اطراف مکه تا [[مدینه]] از [[قبیله غطفان]] و تیرههای [[بنی فزاره]]، [[بنی تره]]، [[بنی اشجع]] و حتی هم پیمانان غطفانیها مثل [[بنی اسد]] ایجاد کنند و سران [[یهودی]] بنی نضیر مستقر در خیبر نیز قبائل [[بنی قریظه]] که همپیمان رسول اعظم {{صل}} بودند به [[پیمانشکنی]] و | حرکت بعدی سران [[قریش]] و وابستگان به جناح [[سیاسی]] [[کفر]] و [[شرک]] علیه رسول اعظم حرکتی بود که آنان با [[دعوت]] از [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] فراری در قلعههای یهودیان [[خیبر]] انجام دادند. در این حرکت نظامی که میتوان آن را وسیعترین تجمع [[مخالفان]] و معارضان [[پیامبر اعظم]] {{صل}} دانست، جناح سیاسی کفر و شرک [[مکه]] توانست وسیعترین [[اتحاد]] را میان [[کفار]] و [[مشرکان]] اطراف مکه تا [[مدینه]] از [[قبیله غطفان]] و تیرههای [[بنی فزاره]]، [[بنی تره]]، [[بنی اشجع]] و حتی هم پیمانان غطفانیها مثل [[بنی اسد]] ایجاد کنند و سران [[یهودی]] بنی نضیر مستقر در خیبر نیز قبائل [[بنی قریظه]] که همپیمان رسول اعظم {{صل}} بودند به [[پیمانشکنی]] و پیوستن به [[حزب]] سیاسی کفار و [[مشرکین]] دعوت کند<ref>سیره حلبیه، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. همچنین نباید از فعالیت مخفیانه [[منافقان]] و چگونگی ایجاد پیوند میان مشرکان و یهودیان توسط آنها [[غافل]] بود و نیز نقشی که آنان به عنوان ستون پنجم [[دشمن]] در میان [[مؤمنان]] و رسول اعظم و در جهت [[تخریب]] [[روحیه]] آنها ایفا میکردند. این تجمع نظامی - سیاسی به [[جنگ احزاب]] [[شهرت]] یافته، تجمع مجموعه جناحها و [[احزاب سیاسی]] کفر و شرک، [[یهود]] و منافقان علیه [[قدرت]] نو و تازه متولد شده مدینه به [[رهبری]] و [[هدایت]] رسول اعظم {{صل}} دانست. اما میتوان گفت که [[شکست]] سران جناح کفر و به دنبالش شکست نیروهای یهودی و [[پاکسازی]] نهایی آنان از منطقه را به دنبال داشت. در [[حقیقت]] [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در این نبرد بر جناحهای [[متحد]] شده علیه آنان توانست پایانبخش حرکت نظامی جناح کفر و شرک مکه علیه رسول اعظم و مؤمنان به وی باشد<ref>رسول اعظم {{صل}} در پایان نبرد خندق فرمودند: {{متن حدیث|ذَهَبَ رِيحُهُمْ وَ لَا يَغْزُونَنَا بَعْدَ الْيَوْمِ وَ نَحْنُ نَغْزُوهُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ سیره حلبیه، ج۲، ص۳۲۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۷۳.</ref>، اما پایانبخش حرکتها و درگیریهای نظامی آنان نبود. | ||
با این [[شکست]] شرایط برای [[برقراری صلح]] ده ساله [[حدیبیه]] فراهم شد و [[رسول اعظم]] توانست از طریق این [[صلحنامه]] علاوه بر این که سرسختترین حناح [[سیاسی]] که نزدیک به دو دهه از هیچگونه تلاشی در [[آزار]] و [[اذیت]] [[مسلمانان]] دست برنداشته بودند را خاموش کند و [[خیال]] مسلمانان را از طرف آنها آسوده کند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>. مهمتر اینکه در این [[صلحنامه]] جناح [[کفر]] و [[شرک]] مجبور بود که به رسول اعظم نه به دیده [[یتیم]] فراری بنی طالب یا آشوبگر [[مکه]] که یک [[شخصیت حقوقی]] نگاه کند و با او بر سرِ یک میز نشسته و بر مفاد [[پیماننامه]] چانه بزند و با او به مثابه [[رهبر]] یک [[قدرت سیاسی]] برخورد کند.<ref>[[سید نادر علوی|علوی، سید نادر]]، [[جریانشناسی سیاسی در دولت نبوی (مقاله)|مقاله «جریانشناسی سیاسی در دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۹۹.</ref> | با این [[شکست]] شرایط برای [[برقراری صلح]] ده ساله [[حدیبیه]] فراهم شد و [[رسول اعظم]] توانست از طریق این [[صلحنامه]] علاوه بر این که سرسختترین حناح [[سیاسی]] که نزدیک به دو دهه از هیچگونه تلاشی در [[آزار]] و [[اذیت]] [[مسلمانان]] دست برنداشته بودند را خاموش کند و [[خیال]] مسلمانان را از طرف آنها آسوده کند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>. مهمتر اینکه در این [[صلحنامه]] جناح [[کفر]] و [[شرک]] مجبور بود که به رسول اعظم نه به دیده [[یتیم]] فراری بنی طالب یا آشوبگر [[مکه]] که یک [[شخصیت حقوقی]] نگاه کند و با او بر سرِ یک میز نشسته و بر مفاد [[پیماننامه]] چانه بزند و با او به مثابه [[رهبر]] یک [[قدرت سیاسی]] برخورد کند.<ref>[[سید نادر علوی|علوی، سید نادر]]، [[جریانشناسی سیاسی در دولت نبوی (مقاله)|مقاله «جریانشناسی سیاسی در دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۹۹.</ref> |