پرش به محتوا

اجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


===ادلّه معتقدان‌ به‌ اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}} و نقد‌ آن===
===ادلّه معتقدان‌ به‌ اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}} و نقد‌ آن===
۱. در آیات ۷۹‌ـ‌۸۰ انبیاء/۲۱ داوری متفاوت داوود و سلیمان درباره باغ یا کشتزاری که گوسفندان قومی شبانه در آن چریده و آن را خراب کرده بودند، بیان شده است. داوود به واگذاری گوسفندان به صاحب باغ حکم کرد؛ ولی سلیمان رأی داد که گوسفندان را برای استفاده از منافع به صاحب باغ، و باغ را برای بازسازی به صاحبان گوسفندان بدهند؛ سپس هریک به صاحبش بازگردد که خداوند نظر سلیمان را تأیید فرمود:[۳۶]«فَفَهّمنها سُلیمن». برخی از اهل‌سنّت معتقدند که این دو پیغمبر اجتهاد کردند؛ ولی اجتهاد سلیمان مطابق واقع و اجتهاد داوود خطا بود.[۳۷] خداوند، سلیمان را بر اجتهادش ستود و داوود را بر اجتهادش معذور دانست. قرطبی از حسن نقل  می‌کند که گفته است: اگر این آیه نبود، قاضیان را نابود شده می‌دیدم؛[۳۸] ولی مفسّران شیعی و گروهی از اهل‌سنّت بر آنند که این آیه بر اجتهاد انبیا(علیهم السلام)دلالتی ندارد و در تفسیر آن گفته‌اند: آن‌چه داوود گفت، حکم واقعی بود، نه  اجتهادی؛ سپس خداوند، با وحی بر سلیمان، آن‌چه را به داوود وحی کرده بود، نسخ کرد.[۳۹] برخی دیگر گفته‌اند: با توجه به این‌که داوود پادشاه و حاکم بنی‌اسرائیل بوده و سلیمان با اجازه وی در کارها دخالت می‌کرده و از سویی روشن است که حکم نافذ دو قاضی در یک واقعه به‌صورت مستقل معنا ندارد، استفاده می‌شود که آن دو باهم مشاوره می‌کردند تا به حکم واحدی برسند. مؤید این مطلب، جمله «اذ‌یحکمان» است که حال گذشته را  حکایت می‌کند و نیز حکم داوود و سلیمان فی نفسه حکم واحد بوده و اختلاف، تنها در کیفیت اجرا صورت گرفته است؛ زیرا یک واقعه بوده و جمله «و‌کنّا لِحُکمِهِم شـهِدین» (انبیاء/۲۱، ۷۸) که «حکم» را تثنیه نیاورده، این مطلب را تأیید می‌کند.[۴۰]
#در آیات ۷۹‌ـ‌۸۰ انبیاء/۲۱ داوری متفاوت داوود و سلیمان درباره باغ یا کشتزاری که گوسفندان قومی شبانه در آن چریده و آن را خراب کرده بودند، بیان شده است. داوود به واگذاری گوسفندان به صاحب باغ حکم کرد؛ ولی سلیمان رأی داد که گوسفندان را برای استفاده از منافع به صاحب باغ، و باغ را برای بازسازی به صاحبان گوسفندان بدهند؛ سپس هریک به صاحبش بازگردد که خداوند نظر سلیمان را تأیید فرمود:[۳۶]«فَفَهّمنها سُلیمن». برخی از اهل‌سنّت معتقدند که این دو پیغمبر اجتهاد کردند؛ ولی اجتهاد سلیمان مطابق واقع و اجتهاد داوود خطا بود.[۳۷] خداوند، سلیمان را بر اجتهادش ستود و داوود را بر اجتهادش معذور دانست. قرطبی از حسن نقل  می‌کند که گفته است: اگر این آیه نبود، قاضیان را نابود شده می‌دیدم؛[۳۸] ولی مفسّران شیعی و گروهی از اهل‌سنّت بر آنند که این آیه بر اجتهاد انبیا(علیهم السلام)دلالتی ندارد و در تفسیر آن گفته‌اند: آن‌چه داوود گفت، حکم واقعی بود، نه  اجتهادی؛ سپس خداوند، با وحی بر سلیمان، آن‌چه را به داوود وحی کرده بود، نسخ کرد.[۳۹] برخی دیگر گفته‌اند: با توجه به این‌که داوود پادشاه و حاکم بنی‌اسرائیل بوده و سلیمان با اجازه وی در کارها دخالت می‌کرده و از سویی روشن است که حکم نافذ دو قاضی در یک واقعه به‌صورت مستقل معنا ندارد، استفاده می‌شود که آن دو باهم مشاوره می‌کردند تا به حکم واحدی برسند. مؤید این مطلب، جمله «اذ‌یحکمان» است که حال گذشته را  حکایت می‌کند و نیز حکم داوود و سلیمان فی نفسه حکم واحد بوده و اختلاف، تنها در کیفیت اجرا صورت گرفته است؛ زیرا یک واقعه بوده و جمله «و‌کنّا لِحُکمِهِم شـهِدین» (انبیاء/۲۱، ۷۸) که «حکم» را تثنیه نیاورده، این مطلب را تأیید می‌کند.[۴۰]
روایاتی نیز وارد شده که حکم واحد بوده و آن دو، ابتدا به مشاوره و مناظره پرداختند؛ سپس به حکم واحدی رسیدند.[۴۱]
روایاتی نیز وارد شده که حکم واحد بوده و آن دو، ابتدا به مشاوره و مناظره پرداختند؛ سپس به حکم واحدی رسیدند.[۴۱]
۲. آیه‌۱۰۵ نساء/۴ درباره نزول قرآن و داوری بین مردم طبق آموخته‌های الهی با پیامبر سخن گفته است و مفهوم آن، افزون بر داوری به نصّ، حکم از روی اجتهاد رانیز شامل می‌شود؛ از این‌رو پیامبر در‌صورت فقدان نص می‌تواند اجتهاد کند؛[۴۲] ولی دلالت این آیه بر اجتهاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)مخدوش‌است؛[۴۳] زیرا به گفته فخررازی مقصود از «بِما‌أرلـک اللّهُ» علمی است که هیچ گونه خفایی در آن نباشد که از آن به رؤیت و دیدن تعبیر می‌شود؛[۴۴]بنابراین، بعضی این آیه را دلیل بر عدم جواز اجتهاد انبیا گرفته‌اند؛ زیرا داوری ظنّی مبتنی بر اجتهاد، مصداق آن نیست.[۴۵]
۲. آیه‌۱۰۵ نساء/۴ درباره نزول قرآن و داوری بین مردم طبق آموخته‌های الهی با پیامبر سخن گفته است و مفهوم آن، افزون بر داوری به نصّ، حکم از روی اجتهاد رانیز شامل می‌شود؛ از این‌رو پیامبر در‌صورت فقدان نص می‌تواند اجتهاد کند؛[۴۲] ولی دلالت این آیه بر اجتهاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)مخدوش‌است؛[۴۳] زیرا به گفته فخررازی مقصود از «بِما‌أرلـک اللّهُ» علمی است که هیچ گونه خفایی در آن نباشد که از آن به رؤیت و دیدن تعبیر می‌شود؛[۴۴]بنابراین، بعضی این آیه را دلیل بر عدم جواز اجتهاد انبیا گرفته‌اند؛ زیرا داوری ظنّی مبتنی بر اجتهاد، مصداق آن نیست.[۴۵]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش