جز
جایگزینی متن - 'نسب شناسان' به 'نسبشناسان'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'نسب شناسان' به 'نسبشناسان') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== واژه شناسی == | == واژه شناسی == | ||
[[اسماعیل]] واژهای غیر [[عربی]] و معرّبِ "[[اشمائیل]]" در [[سریانی]] است و از همین [[راه]] به عربی وارد شده <ref>المزهر، ج ۱، ص ۱۳۸؛ واژههای دخیل، ص ۱۲۲.</ref> و اصل آن واژه [[عبری]] "یشمَع" (به معنای یَسمَع) و "أیل" (به معنای [[اللّه]]) بوده و بر اساس لغت [[مصریان]] "اسماعین" خوانده شده است. <ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> در سبب این نامگذاری گفتهاند: [[ابراهیم]] هنگام درخواست فرزند از [[خدا]] دو کلمه اشمع و ایل به معنای "خدایا دعایم را [[اجابت]] کن" را به کار برد و چون [[خداوند]] به او فرزند داد او را به همان جمله نامید.<ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> [[مطیع خدا]]، یا [[هدیه]] [[الهی]] نیز معانی دیگری است که برای آن گفتهاند؛ ولی این دو معنا دور از [[حقیقت]] دانسته شده است.<ref>المعرب، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۵۹۸.</ref> بر پایه [[نقل]] [[تورات]] فرشتهای به [[هاجر]] گفت: بهزودی دارای پسر میشوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید.<ref> کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۱.</ref> جدّ نهم اسماعیل [[نوح]] {{ع}}،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴.</ref> مادرش هاجر، بانویی [[مصری]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref> و [[کنیز]] [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم بود. چون ساره نازا بود هاجر را به همسری ابراهیم داد تا از او دارای فرزند شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۳.</ref> ابراهیم هنگام ولادت اسماعیل ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ یا ۱۱۷ سال داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۱.</ref> برخی اسماعیل را نیای همه [[عرب]] دانستهاند؛<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷.</ref> ولی مشهور [[ | [[اسماعیل]] واژهای غیر [[عربی]] و معرّبِ "[[اشمائیل]]" در [[سریانی]] است و از همین [[راه]] به عربی وارد شده <ref>المزهر، ج ۱، ص ۱۳۸؛ واژههای دخیل، ص ۱۲۲.</ref> و اصل آن واژه [[عبری]] "یشمَع" (به معنای یَسمَع) و "أیل" (به معنای [[اللّه]]) بوده و بر اساس لغت [[مصریان]] "اسماعین" خوانده شده است. <ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> در سبب این نامگذاری گفتهاند: [[ابراهیم]] هنگام درخواست فرزند از [[خدا]] دو کلمه اشمع و ایل به معنای "خدایا دعایم را [[اجابت]] کن" را به کار برد و چون [[خداوند]] به او فرزند داد او را به همان جمله نامید.<ref>المعرب، ص ۱۰۵.</ref> [[مطیع خدا]]، یا [[هدیه]] [[الهی]] نیز معانی دیگری است که برای آن گفتهاند؛ ولی این دو معنا دور از [[حقیقت]] دانسته شده است.<ref>المعرب، ص ۱۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۵۹۸.</ref> بر پایه [[نقل]] [[تورات]] فرشتهای به [[هاجر]] گفت: بهزودی دارای پسر میشوی. نام او را اسماعیل بگذار، زیرا خداوند دعای تو را شنید.<ref> کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۱.</ref> جدّ نهم اسماعیل [[نوح]] {{ع}}،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴.</ref> مادرش هاجر، بانویی [[مصری]] <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵.</ref> و [[کنیز]] [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم بود. چون ساره نازا بود هاجر را به همسری ابراهیم داد تا از او دارای فرزند شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۳.</ref> ابراهیم هنگام ولادت اسماعیل ۸۶، ۸۷، ۹۰، ۹۹ یا ۱۱۷ سال داشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۱.</ref> برخی اسماعیل را نیای همه [[عرب]] دانستهاند؛<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷.</ref> ولی مشهور [[نسبشناسان]] او را [[پدر]] عرب [[حجاز]] میدانند که عرب "مُسْتَعْرِبَه" گفته میشوند، زیرا عرب "عاربه" که عمالقه و جُرْهُم از آنان بودند پیش از اسماعیل میزیستند.<ref>جمهرة انسابالعرب، ص۷؛ البدایه والنهایه، ص۱۲۲.</ref> | ||
اسماعیل ابتدا با دختری از جُرْهُم [[ازدواج]] کرد و پس از مدتی وی را به سفارش [[ابراهیم]] که [[رفتار]] او را نپسندیده بود [[طلاق]] داد و دختر مضاضِ جُرهُمی را به [[ازدواج]] خود درآورد و از او دارای ۱۲ یا ۱۳ پسر شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> وی ۴ [[زن]] دیگر را به همسری گرفت و از هریک دارای ۴ پسر شد. [[فرزندان]] [[اسماعیل]] تا [[زمان]] [[عدنان بن داود]] پیوسته از بزرگان و [[والیان امر]] و حافظان<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۶۰.</ref> [[کعبه]] بودند، [[امور دینی]] و [[حجّ]] را برای [[مردم]] اقامه میکردند و هرگز [[بت]] نپرستیدند.<ref> بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۲؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref> به گزارش [[روایات]] و [[تاریخ]]، اسماعیل دارای شانههایی پهن، قامتی بلند، انگشتانی نیرومند و بینی کشیدهای بود، با [[دشمنان خدا]] به شدّت میجنگید، در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران هراسی نداشت و به [[وعده]] خود عمل میکرد،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ المستدرک، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref> طبعی [[کریم]] و خلقی [[نیکو]] داشت،<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref> بر کعبه پرده آویخت، [[عمامه]] بر سر نهاد و [[حاجیان]] را طعام داد <ref> اثبات الوصیه، ص ۴۵.</ref> و [[زبان عربی]] را از [[قبایل]] جُرْهُم آموخت؛ ولی اوّل کسی بود که به [[عربی]] [[فصیح]] [[سخن]] گفت.<ref> البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۶۸.</ref> از [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[فضیلت]] وی [[نقل]] شده که [[خداوند]] از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید.<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref> | اسماعیل ابتدا با دختری از جُرْهُم [[ازدواج]] کرد و پس از مدتی وی را به سفارش [[ابراهیم]] که [[رفتار]] او را نپسندیده بود [[طلاق]] داد و دختر مضاضِ جُرهُمی را به [[ازدواج]] خود درآورد و از او دارای ۱۲ یا ۱۳ پسر شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> وی ۴ [[زن]] دیگر را به همسری گرفت و از هریک دارای ۴ پسر شد. [[فرزندان]] [[اسماعیل]] تا [[زمان]] [[عدنان بن داود]] پیوسته از بزرگان و [[والیان امر]] و حافظان<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۶۰.</ref> [[کعبه]] بودند، [[امور دینی]] و [[حجّ]] را برای [[مردم]] اقامه میکردند و هرگز [[بت]] نپرستیدند.<ref> بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۵۲؛ حیاة القلوب، ج ۱، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref> به گزارش [[روایات]] و [[تاریخ]]، اسماعیل دارای شانههایی پهن، قامتی بلند، انگشتانی نیرومند و بینی کشیدهای بود، با [[دشمنان خدا]] به شدّت میجنگید، در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران هراسی نداشت و به [[وعده]] خود عمل میکرد،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ المستدرک، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref> طبعی [[کریم]] و خلقی [[نیکو]] داشت،<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref> بر کعبه پرده آویخت، [[عمامه]] بر سر نهاد و [[حاجیان]] را طعام داد <ref> اثبات الوصیه، ص ۴۵.</ref> و [[زبان عربی]] را از [[قبایل]] جُرْهُم آموخت؛ ولی اوّل کسی بود که به [[عربی]] [[فصیح]] [[سخن]] گفت.<ref> البدایة و النهایه، ج ۱، ص ۱۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۵۵؛ روض الجنان، ج ۲، ص ۱۶۸.</ref> از [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[فضیلت]] وی [[نقل]] شده که [[خداوند]] از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید.<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶.</ref> |