اشعث بن قیس کندی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اشعث بن قیس کندی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
در [[بحارالانوار]] [[مجلسی]] به نقل از [[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]] آمده است که [[جریر بن عبدالله بجلی]] و [[اشعث بن قیس]] به خارج کوفه رفتند و در آنجا سوسماری را دیدند و گفتند: ای [[ابوالحسن]]! دستت را جلو بیاور تا با تو به [[خلافت]] بیعت کنیم. چون این خبر به امیرالمؤمنین{{ع}} رسید، فرمود: هر دوی آنها در حالی وارد صحرای [[محشر]] میشوند که سوسماری در پیشاپیش آنها است. به نقل [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] و نیز دیگران، این ملعون در [[قتل]] امیرالمؤمنین{{ع}} به [[ابن ملجم]] کمک کرد»<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. | در [[بحارالانوار]] [[مجلسی]] به نقل از [[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]] آمده است که [[جریر بن عبدالله بجلی]] و [[اشعث بن قیس]] به خارج کوفه رفتند و در آنجا سوسماری را دیدند و گفتند: ای [[ابوالحسن]]! دستت را جلو بیاور تا با تو به [[خلافت]] بیعت کنیم. چون این خبر به امیرالمؤمنین{{ع}} رسید، فرمود: هر دوی آنها در حالی وارد صحرای [[محشر]] میشوند که سوسماری در پیشاپیش آنها است. به نقل [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] و نیز دیگران، این ملعون در [[قتل]] امیرالمؤمنین{{ع}} به [[ابن ملجم]] کمک کرد»<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. | ||
[[محقق شوشتری]] در جواب مامقانی که بعید دانسته [[ابوبکر]] بعد از [[ارتداد]] اشعث، خواهرش را به او داده باشد، اشعاری را در این زمینه از کتاب الامثال [[کرمانی]] نقل میکند از جمله: | [[محقق شوشتری]] در جواب مامقانی که بعید دانسته [[ابوبکر]] بعد از [[ارتداد]] اشعث، خواهرش را به او داده باشد، اشعاری را در این زمینه از کتاب الامثال [[کرمانی]] نقل میکند از جمله: | ||
ای ابوبکر! کندی را نزد تو آوردند در حالی که [[مرتد]]، و کارش منتهی به [[کفر]] شده بود که نهایت [[پیمانشکنی]] است. آیا [[پاداش]] پیمانشکنی این بود که او را زنده داری، و پاداش کفرش این بود که دختری را به او [[تزویج]] نمایی؟ آیا در [[قبیله | ای ابوبکر! کندی را نزد تو آوردند در حالی که [[مرتد]]، و کارش منتهی به [[کفر]] شده بود که نهایت [[پیمانشکنی]] است. آیا [[پاداش]] پیمانشکنی این بود که او را زنده داری، و پاداش کفرش این بود که دختری را به او [[تزویج]] نمایی؟ آیا در [[قبیله تیم بن مره]] (قبیله ابوبکر) یک نفر نبود که (خواهرت) را به [[ازدواج]] او درآوری، اگر قصد تو [[فخر]] نبود؟ ای ابوبکر اگر وقتی او را نزد تو آوردند، به قتلش میرساندی نام [[نیکی]] مییافتی و آن را برای خود [[ذخیره]] میکردی. | ||
[[محقق شوشتری]] سپس میگوید: در [[تاریخ]] الخلفای<ref>منظور همان کتاب «الامامة و السیاسة» است (ج ۱، ص۱۸).</ref> [[ابن قتیبه]] دینوری است که [[ابوبکر]] در [[مرض]] موتش گفت: به [[خدا]] [[تأسف]] میخورم بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش نکرده بودم و سه چیز را که انجام ندادم و ای کاش کرده بودم... تا آنجا که گفته: کاش وقتی [[اشعث]] را [[اسیر]] کرده و نزد من آورده بودند، دستور میدادم او را بکشند و از وی [[شرم]] نمیکردم؛ زیرا من از اشعث چیزهایی شنیدم و او را چنان میبینم که هیچ کار آشفته و پرشری نمیبیند، جز اینکه آن را دنبال میکند<ref>مسعودی نیز این مطب را از قول ابوبکر روایت کرده است (مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۸).</ref>. | [[محقق شوشتری]] سپس میگوید: در [[تاریخ]] الخلفای<ref>منظور همان کتاب «الامامة و السیاسة» است (ج ۱، ص۱۸).</ref> [[ابن قتیبه]] دینوری است که [[ابوبکر]] در [[مرض]] موتش گفت: به [[خدا]] [[تأسف]] میخورم بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش نکرده بودم و سه چیز را که انجام ندادم و ای کاش کرده بودم... تا آنجا که گفته: کاش وقتی [[اشعث]] را [[اسیر]] کرده و نزد من آورده بودند، دستور میدادم او را بکشند و از وی [[شرم]] نمیکردم؛ زیرا من از اشعث چیزهایی شنیدم و او را چنان میبینم که هیچ کار آشفته و پرشری نمیبیند، جز اینکه آن را دنبال میکند<ref>مسعودی نیز این مطب را از قول ابوبکر روایت کرده است (مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۸).</ref>. |