پرش به محتوا

اهل کتاب در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
خط ۱۹: خط ۱۹:
در آیاتی دیگر از برخی [[احکام فقهی]] مرتبط با اهل کتاب همچون حلال‌بودن طعام اهل کتاب و [[معامله]] [[مسلمانان]] با آنان<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ...}} «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است.».. سوره مائده، آیه ۵.</ref>، البته در اینکه مراد از طعام اهل کتاب آیا تنها شامل حبوبات است یا هر نوع طعامی را شامل می‌شود نظرات متفاوتی در میان [[مفسران شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۹؛ فقه القرآن، راوندی، ج۱، ص۶۴؛ المیزان، ج۵، ص۲۰۴.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۳۵؛ أحکام القرآن، جصاص، ج۲، ص۴۰۵؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۷۶.</ref> مطرح است، [[ازدواج]] با اهل کتاب<ref>{{متن قرآن|...وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ...}} «و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است)» سوره مائده، آیه ۵.</ref>، [[قضاوت]] و [[داوری]] میان اهل کتاب<ref>{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ * وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}} «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند * و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref>، [[گواهی دادن]] [[اهل کتاب]] علیه [[مسلمانان]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ}} «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.</ref>، پرداخت [[جزیه]] از سوی اهل کتاب مقیم در [[سرزمین‌های اسلامی]] و [[جهاد]] با آنان در صورت [[امتناع]] از آن<ref>{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}} «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>سخن به میان آورده است و در آیاتی دیگر نیز از فرجام اهل کتاب در [[دنیا]] و [[آخرت]] یاد. کرده است<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}} «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان می‌آورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ}} «کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ‌اند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶.</ref>.
در آیاتی دیگر از برخی [[احکام فقهی]] مرتبط با اهل کتاب همچون حلال‌بودن طعام اهل کتاب و [[معامله]] [[مسلمانان]] با آنان<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ...}} «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است.».. سوره مائده، آیه ۵.</ref>، البته در اینکه مراد از طعام اهل کتاب آیا تنها شامل حبوبات است یا هر نوع طعامی را شامل می‌شود نظرات متفاوتی در میان [[مفسران شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۹؛ فقه القرآن، راوندی، ج۱، ص۶۴؛ المیزان، ج۵، ص۲۰۴.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۳۵؛ أحکام القرآن، جصاص، ج۲، ص۴۰۵؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۷۶.</ref> مطرح است، [[ازدواج]] با اهل کتاب<ref>{{متن قرآن|...وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ...}} «و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است)» سوره مائده، آیه ۵.</ref>، [[قضاوت]] و [[داوری]] میان اهل کتاب<ref>{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ * وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}} «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند * و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref>، [[گواهی دادن]] [[اهل کتاب]] علیه [[مسلمانان]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ}} «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.</ref>، پرداخت [[جزیه]] از سوی اهل کتاب مقیم در [[سرزمین‌های اسلامی]] و [[جهاد]] با آنان در صورت [[امتناع]] از آن<ref>{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}} «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>سخن به میان آورده است و در آیاتی دیگر نیز از فرجام اهل کتاب در [[دنیا]] و [[آخرت]] یاد. کرده است<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}} «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان می‌آورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ}} «کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ‌اند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶.</ref>.


از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل]] بیت‌{{عم}} و [[امام رضا]] {{ع}} نیز [[احادیث]] متعددی در مورد [[اهل کتاب]] نقل شده است که [[محدثان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] این احادیث را در [[کتاب‌های حدیثی]] تحت عناوین خاص گردآوری کرده‌اند که مهم‌ترین موضوعات و ابواب مذکور عبارت است از: باب ذبائح [[أهل]] الکتاب<ref>الکافی، ج۶، ص۲۳۸؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۲۲۶.</ref>، باب شهادة [[اهل الکتاب]]<ref>الکافی، ج۷، ص۳۹۹؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۷۹۴.</ref>، باب استحلاف أهل الکتاب<ref>الکافی، ج۷، ص۴۵۰؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۷۸۰.</ref>، باب علة التی من اجلها یحمل أهل الکتاب موتاهم إلی الشام<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۹۶.</ref>، باب ان الجزیه لا تؤخذ الا من أهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۲۶؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۱۸۴.</ref>، باب [[تحریم]] مناکحة أهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۳۳.</ref>، باب جواز تزویج مناکحة اهل الکتاب عند الضرورة<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۶؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۳۴.</ref>، باب جواز [[نکاح]] الکتابیة المستضعفة<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۸.</ref>، باب الحکم بین اهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۲۹۶؛ سنن الدارمی، ج۲، ص۱۷۸.</ref>، باب الصلاة فی [[معابد]] اهل الکتاب و بیوتهم<ref>بحار الأنوار، ج۸۰، ص۳۳۰.</ref>، باب ما [[ورد]] فی التسلیم [[علی]] اهل الکتاب و الکفار<ref>جامع أحادیث الشیعة، ج۱۵، ص۶۰۵؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۷۹.</ref>، باب روایة [[حدیث]] اهل الکتاب<ref>سنن أبی داود، ج۲، ص۱۷۵.</ref>، باب الاکل فی آنیة أهل الکتاب<ref>سنن أبی داود، ج۲، ص۲۱۵.</ref>، باب ما جاء فی [[رجم]] أهل الکتاب<ref>سنن الترمذی، ج۲، ص۴۴۶؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۷۱.</ref>، باب ما جاء فی طعام اهل الکتاب<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۲۸۲.</ref>، باب کیف یکتب إلی [[أهل]] الکتاب<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۱۰، ص۱۳۰.</ref>.
از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل]] بیت‌{{عم}} و [[امام رضا]] {{ع}} نیز [[احادیث]] متعددی در مورد [[اهل کتاب]] نقل شده است که [[محدثان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] این احادیث را در [[کتاب‌های حدیثی]] تحت عناوین خاص گردآوری کرده‌اند که مهم‌ترین موضوعات و ابواب مذکور عبارت است از: باب ذبائح [[أهل]] الکتاب<ref>الکافی، ج۶، ص۲۳۸؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۲۲۶.</ref>، باب شهادة [[اهل الکتاب]]<ref>الکافی، ج۷، ص۳۹۹؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۷۹۴.</ref>، باب استحلاف أهل الکتاب<ref>الکافی، ج۷، ص۴۵۰؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۷۸۰.</ref>، باب علة التی من اجلها یحمل أهل الکتاب موتاهم إلی الشام<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۹۶.</ref>، باب ان الجزیه لا تؤخذ الا من أهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۲۶؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۱۸۴.</ref>، باب [[تحریم]] مناکحة أهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۳۳.</ref>، باب جواز تزویج مناکحة اهل الکتاب عند الضرورة<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۶؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۳۴.</ref>، باب جواز [[نکاح]] الکتابیة المستضعفة<ref>وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۳۸.</ref>، باب الحکم بین اهل الکتاب<ref>وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۲۹۶؛ سنن الدارمی، ج۲، ص۱۷۸.</ref>، باب الصلاة فی [[معابد]] اهل الکتاب و بیوتهم<ref>بحار الأنوار، ج۸۰، ص۳۳۰.</ref>، باب ما [[ورد]] فی التسلیم [[علی]] اهل الکتاب و الکفار<ref>جامع أحادیث الشیعة، ج۱۵، ص۶۰۵؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۷۹.</ref>، باب روایة [[حدیث]] اهل الکتاب<ref>سنن أبی داوود، ج۲، ص۱۷۵.</ref>، باب الاکل فی آنیة أهل الکتاب<ref>سنن أبی داوود، ج۲، ص۲۱۵.</ref>، باب ما جاء فی [[رجم]] أهل الکتاب<ref>سنن الترمذی، ج۲، ص۴۴۶؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۷۱.</ref>، باب ما جاء فی طعام اهل الکتاب<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۲۸۲.</ref>، باب کیف یکتب إلی [[أهل]] الکتاب<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۱۰، ص۱۳۰.</ref>.


[[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نیز بر اساس [[آیات]] و [[روایت‌ها]] به موضوع [[اهل کتاب]] به صورت گسترده پرداخته‌اند. در این میان عده‌ای از آنان به جهت اهمیت این موضوع و مباحث مربوط به آن کتاب‌های خاصی را به این موضوع اختصاص داده‌اند؛ از جمله مهم‌ترین این کتاب‌ها می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:
[[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نیز بر اساس [[آیات]] و [[روایت‌ها]] به موضوع [[اهل کتاب]] به صورت گسترده پرداخته‌اند. در این میان عده‌ای از آنان به جهت اهمیت این موضوع و مباحث مربوط به آن کتاب‌های خاصی را به این موضوع اختصاص داده‌اند؛ از جمله مهم‌ترین این کتاب‌ها می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:
خط ۳۱: خط ۳۱:
از جمله حوادث مربوط به اهل کتاب، برخورد و [[ملاقات]] [[عالمان]] اهل کتاب با امام رضا {{ع}} و انجام مناظره با آن حضرت است. [[مأمون]] برای مغلوب کردن امام رضا {{ع}} و ضربه زدن به [[عقیده شیعه]] در مورد اینکه [[امام]] عالم‌ترین فرد [[زمان]] خود است و نیز [[عزل]] آن حضرت از [[منصب]] [[ولایت‌عهدی]] پس از رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خود<ref>حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۰۲.</ref>، مناظره‌های متعددی میان آن حضرت {{ع}} و عالمان شرایع و [[مذاهب]] مختلف برپا می‌کرد. در روایتی از [[حسن بن محمد]] نوفلی یکی از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} نقل شده است که مأمون به [[فضل بن سهل]] [[دستور]] داد علمای [[ادیان]] و [[متکلمین]] آنان همچون [[جاثلیق]] عالم بزرگ [[نصاری]]، رأس الجالوت عالم بزرگ [[یهود]]، رؤسای [[صابئین]]، هربذ بزرگ، که برخی او را عالم بزرگ [[مجوس]]<ref>الحق المبین فی معرفة المعصومین {{عم}}، ص۴۳۷.</ref> یا [[خادم]] آتشکده آنان<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ الأنوار البهیة، ص۲۲۰.</ref> یا از علمای بزرگ [[هندیان]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۵.</ref> شمرده‌اند، زردشتی‌ها و عالم [[رومیان]] را گرد آورد تا با [[حضرت رضا]] {{ع}} مناظره کنند. پس از گرد آمدن آنان مأمون شخصی را به دنبال حضرت فرستاد. حسن بن محمد نوفلی که در نزد امام رضا {{ع}} حاضر بود آن حضرت را از مناظره با این افراد با این [[استدلال]] که آنان [[اهل]] [[انکار]] و مغالطه‌اند بر [[حذر]] داشت حضرت در پاسخ ضمن توصیه نوفلی به نداشتن [[نگرانی]] در این‌باره فرمود: «مأمون آنگاه که [[مشاهده]] کند که من با [[اهل تورات]] با تورات‌شان و با [[اهل انجیل]] با انجیل‌شان و [[اهل زبور]] با زبورشان و با [[صابئین]] با [[زبان عبری]] و با زردشتیان با [[زبان فارسی]] و با [[رومیان]] با رومی و با هر فرقه‌ای با زبان خودشان بحث نمایم و جواب همه را داده و بر همه [[پیروز]] گردم پشیمان شده و خواهد فهمید که آنچه به دنبال آن است در خور او نیست».
از جمله حوادث مربوط به اهل کتاب، برخورد و [[ملاقات]] [[عالمان]] اهل کتاب با امام رضا {{ع}} و انجام مناظره با آن حضرت است. [[مأمون]] برای مغلوب کردن امام رضا {{ع}} و ضربه زدن به [[عقیده شیعه]] در مورد اینکه [[امام]] عالم‌ترین فرد [[زمان]] خود است و نیز [[عزل]] آن حضرت از [[منصب]] [[ولایت‌عهدی]] پس از رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خود<ref>حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۰۲.</ref>، مناظره‌های متعددی میان آن حضرت {{ع}} و عالمان شرایع و [[مذاهب]] مختلف برپا می‌کرد. در روایتی از [[حسن بن محمد]] نوفلی یکی از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} نقل شده است که مأمون به [[فضل بن سهل]] [[دستور]] داد علمای [[ادیان]] و [[متکلمین]] آنان همچون [[جاثلیق]] عالم بزرگ [[نصاری]]، رأس الجالوت عالم بزرگ [[یهود]]، رؤسای [[صابئین]]، هربذ بزرگ، که برخی او را عالم بزرگ [[مجوس]]<ref>الحق المبین فی معرفة المعصومین {{عم}}، ص۴۳۷.</ref> یا [[خادم]] آتشکده آنان<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ الأنوار البهیة، ص۲۲۰.</ref> یا از علمای بزرگ [[هندیان]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۵.</ref> شمرده‌اند، زردشتی‌ها و عالم [[رومیان]] را گرد آورد تا با [[حضرت رضا]] {{ع}} مناظره کنند. پس از گرد آمدن آنان مأمون شخصی را به دنبال حضرت فرستاد. حسن بن محمد نوفلی که در نزد امام رضا {{ع}} حاضر بود آن حضرت را از مناظره با این افراد با این [[استدلال]] که آنان [[اهل]] [[انکار]] و مغالطه‌اند بر [[حذر]] داشت حضرت در پاسخ ضمن توصیه نوفلی به نداشتن [[نگرانی]] در این‌باره فرمود: «مأمون آنگاه که [[مشاهده]] کند که من با [[اهل تورات]] با تورات‌شان و با [[اهل انجیل]] با انجیل‌شان و [[اهل زبور]] با زبورشان و با [[صابئین]] با [[زبان عبری]] و با زردشتیان با [[زبان فارسی]] و با [[رومیان]] با رومی و با هر فرقه‌ای با زبان خودشان بحث نمایم و جواب همه را داده و بر همه [[پیروز]] گردم پشیمان شده و خواهد فهمید که آنچه به دنبال آن است در خور او نیست».


پس از معرفی [[امام رضا]] {{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی [[مأمون]]، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا {{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا {{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن [[حضرت]] عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]] {{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده]] [[خدا]] بودن حضرت عیسی و عدم جواز [[پرستش]] آن حضرت از سوی [[مسیحیان]] مناظره کردند و برای [[اثبات]] این مطالب [[دلایل]] مختلفی را از [[تورات]] و انجیل و [[قرآن کریم]] اقامه کردند که در پایان جاثلیق [[اقرار]] نمود که معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد. سپس امام با رأس [[جالوت]] [[رئیس]] [[یهودیان]] مناظره کرد. رأس جالوت در ابتدا پذیرش سخنان و پاسخ‌های امام رضا {{ع}} را مشروط به آن کرد که همه آنها از تورات و انجیل یا [[زبور داود]] یا [[صحف]] [[حضرت ابراهیم]] باشد امام در پاسخ این شرط را پذیرفت و همه پاسخ‌های خود به سؤال‌های وی را از این کتاب‌ها آورد سپس وی درباره [[نبوت پیامبر خاتم]] سؤال کرد، امام رضا {{ع}} برای اثبات این امر پاسخ‌هایی از تورات و انجیل و [[زبور]] داد و همچنین درباره [[انکار حضرت عیسی]] از سوی او و دیگر [[یهودیان]] مباحثی میان او و [[امام رضا]] {{ع}} مطرح شد. سپس مناظره‌ای کوتاه میان آن [[حضرت]] و هربذ بزرگ [[رئیس]] [[مجوسیان]] انجام گرفت و مباحث از سوی امام رضا {{ع}} در مورد [[پیامبر]] آنان و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] مطرح گردید که هربن در مقابل [[دلایل]] [[قاطع]] [[امام]] پاسخی نداشته و [[سکوت]] نمود. در پی این امر امام رو به [[جمعیت]] حاضر کرد و از آنان درخواست کرد که اگر سؤالی دارند مطرح کنند که از میان آنان [[عمران]] صابئی رئیس [[صابئیان]] برخاسته و از امام درباره [[خداوند]] یگانه و ویژگی‌های او پرسش‌هایی مطرح کرد و امام به همه سؤال‌های او پاسخ داد تا اینکه عمران قانع گردید و به [[وحدانیت]] خداوند یگانه و [[نبوت پیامبر خاتم]] [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را در حضور آن حضرت پذیرفت و دیگر [[متکلمان]] وقتی تسلیم‌شدن عمران صابئی با وجود سرسختی شدید او در برابر اسلام را [[مشاهده]] کردند دیگر به امام رضا {{ع}} نزدیک نشده و از آن حضرت سؤالی نکردند تا اینکه هنگام غروب فرا رسید و امام مجلس را ترک کرد و [[مردم]] نیز متفرّق شدند<ref>التوحید، ص۴۱۷.</ref>. بر اساس روایتی از [[اباصلت هروی]]، [[خادم]] امام رضا {{ع}}، مناظره‌های امام با [[عالمان]] [[اهل کتاب]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] و نقش آن در [[تغییر]] نگرش [[مسلمانان]] به آن حضرت و شخص [[مأمون]]، یکی از اسباب به [[شهادت]] رساندن امام رضا {{ع}} از سوی مأمون گردید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. افزون بر مراجعه عالمان و [[پیروان اهل کتاب]] به امام رضا {{ع}} و [[مناظره]] با آن حضرت، آنان به اجداد و نیاکان [[معصوم]] آن حضرت نیز مراجعات زیادی داشته و از آنان سؤال‌های متعددی در مورد مسائل مختلف می‌کردند که برخی از این مراجعه‌ها و سؤال‌ها در سخنان و [[احادیث]] امام رضا {{ع}} مطرح شده است. در [[حدیثی]] از آن حضرت به نقل از پدرشان [[موسی بن جعفر]] {{ع}} آمده است روزی آن [[حضرت]] در نزد [[امام صادق]] {{ع}} بوده است که گروهی از [[یهودیان]] به نزد آن حضرت آمده و سوال‌هایی در مورد قرار گرفتن [[خلافت]] در غیر [[خاندان پیامبر]] مطرح کردند، امام صادق {{ع}} در پاسخ آنان فرمود در هر عصر و زمانی امینان [[الهی]] مورد [[ظلم و ستم]] دیگران واقع می‌شوند. سپس یهودیان از وجود [[علم لدنی]] در میان [[خاندان پیامبر اسلام]] سؤال کردند که آن حضرت دست بر سینه فرزند خردسال خود کشیده و برای او [[دعا]] کرد و سپس خطاب به یهودیان فرمود هرکس از آنان سؤالی دارد از فرزند خردسال آن حضرت سؤال نماید و آنان سؤال‌های فراوانی از [[موسی بن جعفر]] {{ع}} پرسیدند و آن حضرت به همه سؤال‌های آنان پاسخ داد و یهودیان پس از دریافت صحیح پاسخ سؤال‌های خود به [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[امامت]] [[فرزندان]] آن حضرت [[شهادت]] داده و [[مسلمان]] شدند<ref>قرب الإسناد، ص۳۱۷-۳۳۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت آمده است که یکی از [[پیروان اهل کتاب]] به نزد [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} آمده و عرض کرد که سؤال‌هایی دارد که در صورت دریافت پاسخ خود از سوی آن حضرت [[اسلام]] را می‌پذیرد. سپس سؤال‌های متعددی را درباره موضوعات مختلف از جمله [[تعداد امامان]] [[امّت]] [[آخرالزمان]]، جایگاه سکونت [[پیامبر آخرالزمان]] در [[بهشت]] و موضوعاتی دیگر مطرح کرد و آن حضرت به همه سؤال‌ها پاسخ داد و شخص مذکور ضمن اعتراف به اینکه این پاسخ‌ها در [[کلام]] [[حضرت موسی]] و با املای [[حضرت هارون]] {{ع}} آمده است اسلام را پذیرفت و مسلمان شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۵۶-۵۸.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۸۳.</ref>
پس از معرفی [[امام رضا]] {{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی [[مأمون]]، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا {{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا {{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن [[حضرت]] عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]] {{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده]] [[خدا]] بودن حضرت عیسی و عدم جواز [[پرستش]] آن حضرت از سوی [[مسیحیان]] مناظره کردند و برای [[اثبات]] این مطالب [[دلایل]] مختلفی را از [[تورات]] و انجیل و [[قرآن کریم]] اقامه کردند که در پایان جاثلیق [[اقرار]] نمود که معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد. سپس امام با رأس [[جالوت]] [[رئیس]] [[یهودیان]] مناظره کرد. رأس جالوت در ابتدا پذیرش سخنان و پاسخ‌های امام رضا {{ع}} را مشروط به آن کرد که همه آنها از تورات و انجیل یا [[زبور داوود]] یا [[صحف]] [[حضرت ابراهیم]] باشد امام در پاسخ این شرط را پذیرفت و همه پاسخ‌های خود به سؤال‌های وی را از این کتاب‌ها آورد سپس وی درباره [[نبوت پیامبر خاتم]] سؤال کرد، امام رضا {{ع}} برای اثبات این امر پاسخ‌هایی از تورات و انجیل و [[زبور]] داد و همچنین درباره [[انکار حضرت عیسی]] از سوی او و دیگر [[یهودیان]] مباحثی میان او و [[امام رضا]] {{ع}} مطرح شد. سپس مناظره‌ای کوتاه میان آن [[حضرت]] و هربذ بزرگ [[رئیس]] [[مجوسیان]] انجام گرفت و مباحث از سوی امام رضا {{ع}} در مورد [[پیامبر]] آنان و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] مطرح گردید که هربن در مقابل [[دلایل]] [[قاطع]] [[امام]] پاسخی نداشته و [[سکوت]] نمود. در پی این امر امام رو به [[جمعیت]] حاضر کرد و از آنان درخواست کرد که اگر سؤالی دارند مطرح کنند که از میان آنان [[عمران]] صابئی رئیس [[صابئیان]] برخاسته و از امام درباره [[خداوند]] یگانه و ویژگی‌های او پرسش‌هایی مطرح کرد و امام به همه سؤال‌های او پاسخ داد تا اینکه عمران قانع گردید و به [[وحدانیت]] خداوند یگانه و [[نبوت پیامبر خاتم]] [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را در حضور آن حضرت پذیرفت و دیگر [[متکلمان]] وقتی تسلیم‌شدن عمران صابئی با وجود سرسختی شدید او در برابر اسلام را [[مشاهده]] کردند دیگر به امام رضا {{ع}} نزدیک نشده و از آن حضرت سؤالی نکردند تا اینکه هنگام غروب فرا رسید و امام مجلس را ترک کرد و [[مردم]] نیز متفرّق شدند<ref>التوحید، ص۴۱۷.</ref>. بر اساس روایتی از [[اباصلت هروی]]، [[خادم]] امام رضا {{ع}}، مناظره‌های امام با [[عالمان]] [[اهل کتاب]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] و نقش آن در [[تغییر]] نگرش [[مسلمانان]] به آن حضرت و شخص [[مأمون]]، یکی از اسباب به [[شهادت]] رساندن امام رضا {{ع}} از سوی مأمون گردید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. افزون بر مراجعه عالمان و [[پیروان اهل کتاب]] به امام رضا {{ع}} و [[مناظره]] با آن حضرت، آنان به اجداد و نیاکان [[معصوم]] آن حضرت نیز مراجعات زیادی داشته و از آنان سؤال‌های متعددی در مورد مسائل مختلف می‌کردند که برخی از این مراجعه‌ها و سؤال‌ها در سخنان و [[احادیث]] امام رضا {{ع}} مطرح شده است. در [[حدیثی]] از آن حضرت به نقل از پدرشان [[موسی بن جعفر]] {{ع}} آمده است روزی آن [[حضرت]] در نزد [[امام صادق]] {{ع}} بوده است که گروهی از [[یهودیان]] به نزد آن حضرت آمده و سوال‌هایی در مورد قرار گرفتن [[خلافت]] در غیر [[خاندان پیامبر]] مطرح کردند، امام صادق {{ع}} در پاسخ آنان فرمود در هر عصر و زمانی امینان [[الهی]] مورد [[ظلم و ستم]] دیگران واقع می‌شوند. سپس یهودیان از وجود [[علم لدنی]] در میان [[خاندان پیامبر اسلام]] سؤال کردند که آن حضرت دست بر سینه فرزند خردسال خود کشیده و برای او [[دعا]] کرد و سپس خطاب به یهودیان فرمود هرکس از آنان سؤالی دارد از فرزند خردسال آن حضرت سؤال نماید و آنان سؤال‌های فراوانی از [[موسی بن جعفر]] {{ع}} پرسیدند و آن حضرت به همه سؤال‌های آنان پاسخ داد و یهودیان پس از دریافت صحیح پاسخ سؤال‌های خود به [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[امامت]] [[فرزندان]] آن حضرت [[شهادت]] داده و [[مسلمان]] شدند<ref>قرب الإسناد، ص۳۱۷-۳۳۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت آمده است که یکی از [[پیروان اهل کتاب]] به نزد [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} آمده و عرض کرد که سؤال‌هایی دارد که در صورت دریافت پاسخ خود از سوی آن حضرت [[اسلام]] را می‌پذیرد. سپس سؤال‌های متعددی را درباره موضوعات مختلف از جمله [[تعداد امامان]] [[امّت]] [[آخرالزمان]]، جایگاه سکونت [[پیامبر آخرالزمان]] در [[بهشت]] و موضوعاتی دیگر مطرح کرد و آن حضرت به همه سؤال‌ها پاسخ داد و شخص مذکور ضمن اعتراف به اینکه این پاسخ‌ها در [[کلام]] [[حضرت موسی]] و با املای [[حضرت هارون]] {{ع}} آمده است اسلام را پذیرفت و مسلمان شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۵۶-۵۸.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۸۳.</ref>


== [[مذمت]] [[اهل کتاب]] ==
== [[مذمت]] [[اهل کتاب]] ==
۲۱۸٬۶۱۸

ویرایش