اهل کتاب در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
از جمله حوادث مربوط به اهل کتاب، برخورد و [[ملاقات]] [[عالمان]] اهل کتاب با امام رضا {{ع}} و انجام مناظره با آن حضرت است. [[مأمون]] برای مغلوب کردن امام رضا {{ع}} و ضربه زدن به [[عقیده شیعه]] در مورد اینکه [[امام]] عالمترین فرد [[زمان]] خود است و نیز [[عزل]] آن حضرت از [[منصب]] [[ولایتعهدی]] پس از رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خود<ref>حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۰۲.</ref>، مناظرههای متعددی میان آن حضرت {{ع}} و عالمان شرایع و [[مذاهب]] مختلف برپا میکرد. در روایتی از [[حسن بن محمد]] نوفلی یکی از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} نقل شده است که مأمون به [[فضل بن سهل]] [[دستور]] داد علمای [[ادیان]] و [[متکلمین]] آنان همچون [[جاثلیق]] عالم بزرگ [[نصاری]]، رأس الجالوت عالم بزرگ [[یهود]]، رؤسای [[صابئین]]، هربذ بزرگ، که برخی او را عالم بزرگ [[مجوس]]<ref>الحق المبین فی معرفة المعصومین {{عم}}، ص۴۳۷.</ref> یا [[خادم]] آتشکده آنان<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ الأنوار البهیة، ص۲۲۰.</ref> یا از علمای بزرگ [[هندیان]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۵.</ref> شمردهاند، زردشتیها و عالم [[رومیان]] را گرد آورد تا با [[حضرت رضا]] {{ع}} مناظره کنند. پس از گرد آمدن آنان مأمون شخصی را به دنبال حضرت فرستاد. حسن بن محمد نوفلی که در نزد امام رضا {{ع}} حاضر بود آن حضرت را از مناظره با این افراد با این [[استدلال]] که آنان [[اهل]] [[انکار]] و مغالطهاند بر [[حذر]] داشت حضرت در پاسخ ضمن توصیه نوفلی به نداشتن [[نگرانی]] در اینباره فرمود: «مأمون آنگاه که [[مشاهده]] کند که من با [[اهل تورات]] با توراتشان و با [[اهل انجیل]] با انجیلشان و [[اهل زبور]] با زبورشان و با [[صابئین]] با [[زبان عبری]] و با زردشتیان با [[زبان فارسی]] و با [[رومیان]] با رومی و با هر فرقهای با زبان خودشان بحث نمایم و جواب همه را داده و بر همه [[پیروز]] گردم پشیمان شده و خواهد فهمید که آنچه به دنبال آن است در خور او نیست». | از جمله حوادث مربوط به اهل کتاب، برخورد و [[ملاقات]] [[عالمان]] اهل کتاب با امام رضا {{ع}} و انجام مناظره با آن حضرت است. [[مأمون]] برای مغلوب کردن امام رضا {{ع}} و ضربه زدن به [[عقیده شیعه]] در مورد اینکه [[امام]] عالمترین فرد [[زمان]] خود است و نیز [[عزل]] آن حضرت از [[منصب]] [[ولایتعهدی]] پس از رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خود<ref>حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۰۲.</ref>، مناظرههای متعددی میان آن حضرت {{ع}} و عالمان شرایع و [[مذاهب]] مختلف برپا میکرد. در روایتی از [[حسن بن محمد]] نوفلی یکی از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} نقل شده است که مأمون به [[فضل بن سهل]] [[دستور]] داد علمای [[ادیان]] و [[متکلمین]] آنان همچون [[جاثلیق]] عالم بزرگ [[نصاری]]، رأس الجالوت عالم بزرگ [[یهود]]، رؤسای [[صابئین]]، هربذ بزرگ، که برخی او را عالم بزرگ [[مجوس]]<ref>الحق المبین فی معرفة المعصومین {{عم}}، ص۴۳۷.</ref> یا [[خادم]] آتشکده آنان<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ الأنوار البهیة، ص۲۲۰.</ref> یا از علمای بزرگ [[هندیان]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۹؛ حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۳۵.</ref> شمردهاند، زردشتیها و عالم [[رومیان]] را گرد آورد تا با [[حضرت رضا]] {{ع}} مناظره کنند. پس از گرد آمدن آنان مأمون شخصی را به دنبال حضرت فرستاد. حسن بن محمد نوفلی که در نزد امام رضا {{ع}} حاضر بود آن حضرت را از مناظره با این افراد با این [[استدلال]] که آنان [[اهل]] [[انکار]] و مغالطهاند بر [[حذر]] داشت حضرت در پاسخ ضمن توصیه نوفلی به نداشتن [[نگرانی]] در اینباره فرمود: «مأمون آنگاه که [[مشاهده]] کند که من با [[اهل تورات]] با توراتشان و با [[اهل انجیل]] با انجیلشان و [[اهل زبور]] با زبورشان و با [[صابئین]] با [[زبان عبری]] و با زردشتیان با [[زبان فارسی]] و با [[رومیان]] با رومی و با هر فرقهای با زبان خودشان بحث نمایم و جواب همه را داده و بر همه [[پیروز]] گردم پشیمان شده و خواهد فهمید که آنچه به دنبال آن است در خور او نیست». | ||
پس از معرفی [[امام رضا]] {{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی [[مأمون]]، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا {{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا {{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن [[حضرت]] عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]] {{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده | پس از معرفی [[امام رضا]] {{ع}} به [[عالمان]] [[اهل کتاب]] از سوی [[مأمون]]، [[خلیفه]] [[جاثلیق]] را برای [[مناظره]] با امام رضا {{ع}} [[دعوت]] کرد. جاثلیق نخست بدان سبب که امام رضا {{ع}} در مناظره به کتاب [[پیامبر خاتم]] که مورد قبول او نیست [[استدلال]] خواهد کرد از مناظره با آن [[حضرت]] عذر خواست [[امام]] وی را دعوت به مناظره بر اساس [[انجیل]] که مورد قبول جاثلیق است فرا خواند. سپس امام درباره موضوعات مختلف از جمله [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و کتاب آن حضرت و یوحنای دیلمی که در نزد [[حضرت مسیح]] دارای [[مقام]] و منزلتی بود و وجود نام [[پیامبر اسلام]] و [[اهل بیت]] {{عم}} آن حضرت در انجیل و شمار [[حواریون حضرت عیسی]] و [[بنده خدا]] بودن حضرت عیسی و عدم جواز [[پرستش]] آن حضرت از سوی [[مسیحیان]] مناظره کردند و برای [[اثبات]] این مطالب [[دلایل]] مختلفی را از [[تورات]] و انجیل و [[قرآن کریم]] اقامه کردند که در پایان جاثلیق [[اقرار]] نمود که معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد. سپس امام با رأس [[جالوت]] [[رئیس]] [[یهودیان]] مناظره کرد. رأس جالوت در ابتدا پذیرش سخنان و پاسخهای امام رضا {{ع}} را مشروط به آن کرد که همه آنها از تورات و انجیل یا [[زبور داوود]] یا [[صحف]] [[حضرت ابراهیم]] باشد امام در پاسخ این شرط را پذیرفت و همه پاسخهای خود به سؤالهای وی را از این کتابها آورد سپس وی درباره [[نبوت پیامبر خاتم]] سؤال کرد، امام رضا {{ع}} برای اثبات این امر پاسخهایی از تورات و انجیل و [[زبور]] داد و همچنین درباره [[انکار حضرت عیسی]] از سوی او و دیگر [[یهودیان]] مباحثی میان او و [[امام رضا]] {{ع}} مطرح شد. سپس مناظرهای کوتاه میان آن [[حضرت]] و هربذ بزرگ [[رئیس]] [[مجوسیان]] انجام گرفت و مباحث از سوی امام رضا {{ع}} در مورد [[پیامبر]] آنان و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] مطرح گردید که هربن در مقابل [[دلایل]] [[قاطع]] [[امام]] پاسخی نداشته و [[سکوت]] نمود. در پی این امر امام رو به [[جمعیت]] حاضر کرد و از آنان درخواست کرد که اگر سؤالی دارند مطرح کنند که از میان آنان [[عمران]] صابئی رئیس [[صابئیان]] برخاسته و از امام درباره [[خداوند]] یگانه و ویژگیهای او پرسشهایی مطرح کرد و امام به همه سؤالهای او پاسخ داد تا اینکه عمران قانع گردید و به [[وحدانیت]] خداوند یگانه و [[نبوت پیامبر خاتم]] [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را در حضور آن حضرت پذیرفت و دیگر [[متکلمان]] وقتی تسلیمشدن عمران صابئی با وجود سرسختی شدید او در برابر اسلام را [[مشاهده]] کردند دیگر به امام رضا {{ع}} نزدیک نشده و از آن حضرت سؤالی نکردند تا اینکه هنگام غروب فرا رسید و امام مجلس را ترک کرد و [[مردم]] نیز متفرّق شدند<ref>التوحید، ص۴۱۷.</ref>. بر اساس روایتی از [[اباصلت هروی]]، [[خادم]] امام رضا {{ع}}، مناظرههای امام با [[عالمان]] [[اهل کتاب]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] و نقش آن در [[تغییر]] نگرش [[مسلمانان]] به آن حضرت و شخص [[مأمون]]، یکی از اسباب به [[شهادت]] رساندن امام رضا {{ع}} از سوی مأمون گردید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. افزون بر مراجعه عالمان و [[پیروان اهل کتاب]] به امام رضا {{ع}} و [[مناظره]] با آن حضرت، آنان به اجداد و نیاکان [[معصوم]] آن حضرت نیز مراجعات زیادی داشته و از آنان سؤالهای متعددی در مورد مسائل مختلف میکردند که برخی از این مراجعهها و سؤالها در سخنان و [[احادیث]] امام رضا {{ع}} مطرح شده است. در [[حدیثی]] از آن حضرت به نقل از پدرشان [[موسی بن جعفر]] {{ع}} آمده است روزی آن [[حضرت]] در نزد [[امام صادق]] {{ع}} بوده است که گروهی از [[یهودیان]] به نزد آن حضرت آمده و سوالهایی در مورد قرار گرفتن [[خلافت]] در غیر [[خاندان پیامبر]] مطرح کردند، امام صادق {{ع}} در پاسخ آنان فرمود در هر عصر و زمانی امینان [[الهی]] مورد [[ظلم و ستم]] دیگران واقع میشوند. سپس یهودیان از وجود [[علم لدنی]] در میان [[خاندان پیامبر اسلام]] سؤال کردند که آن حضرت دست بر سینه فرزند خردسال خود کشیده و برای او [[دعا]] کرد و سپس خطاب به یهودیان فرمود هرکس از آنان سؤالی دارد از فرزند خردسال آن حضرت سؤال نماید و آنان سؤالهای فراوانی از [[موسی بن جعفر]] {{ع}} پرسیدند و آن حضرت به همه سؤالهای آنان پاسخ داد و یهودیان پس از دریافت صحیح پاسخ سؤالهای خود به [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت پیامبر خاتم]] و [[امامت]] [[فرزندان]] آن حضرت [[شهادت]] داده و [[مسلمان]] شدند<ref>قرب الإسناد، ص۳۱۷-۳۳۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن حضرت آمده است که یکی از [[پیروان اهل کتاب]] به نزد [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} آمده و عرض کرد که سؤالهایی دارد که در صورت دریافت پاسخ خود از سوی آن حضرت [[اسلام]] را میپذیرد. سپس سؤالهای متعددی را درباره موضوعات مختلف از جمله [[تعداد امامان]] [[امّت]] [[آخرالزمان]]، جایگاه سکونت [[پیامبر آخرالزمان]] در [[بهشت]] و موضوعاتی دیگر مطرح کرد و آن حضرت به همه سؤالها پاسخ داد و شخص مذکور ضمن اعتراف به اینکه این پاسخها در [[کلام]] [[حضرت موسی]] و با املای [[حضرت هارون]] {{ع}} آمده است اسلام را پذیرفت و مسلمان شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۵۶-۵۸.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اهل کتاب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اهل کتاب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۸۳.</ref> | ||
== [[مذمت]] [[اهل کتاب]] == | == [[مذمت]] [[اهل کتاب]] == |