پرش به محتوا

جابر بن عبدالله انصاری در تراجم و رجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۴۱: خط ۴۱:


== [[تشیع]] [[امامی]] جابر در روایات او ==
== [[تشیع]] [[امامی]] جابر در روایات او ==
چنان که دانسته شد روایات جابر نه تنها تشیع او را به خوبی ثابت می‌کند، بلکه باید او را از [[شیعیان]] [[دوازده امامی]] دانست. او [[راوی]] [[صحیفه]] فاطمی است که در آن به اسامی [[امامان شیعه]] تصریح شده و به «خبر [[لوح]]» معروف است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷ و ۵۳۲؛ صدوق، کمال الدین، باب ۲۸، ۳۰۸؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۶؛ طوسی، الغیبه، ص۱۳۹ و ۱۷۸؛ و با اشاره ر. ک: ابن بابویه قمی، ص۱۲.</ref>. جابر این لوح را در زمانی دیده که نزد [[حضرت فاطمه]] {{ع}} رفته است و گویا از آن نسخه برداری می‌کند؛ زیرا [[امام باقر]] {{ع}} در یک [[دیدار]] خصوصی اصل آن [[لوح]] را با نسخه جابر مطابقت کرده، بدون اینکه حرفی کم و زیاد باشد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷؛ کراجکی، الاستنصار، ص۱۸-۱۹.</ref>. همچنین منشأ [[روایت]] مشهوری که [[پیامبر]] [[وعده]] دیدار جابر را با امام باقر {{ع}} داده در حقیقت زمانی بوده که [[رسول خدا]] به اسامی [[امامان معصوم]] را برای جابر نام می‌برده است<ref>بنگرید: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷؛ ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۱۰۳؛ صدوق، کمال الدین، ج۳، ص۲۵۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۷۰.</ref>. [[روایات]] متعددی که از او درباره امامان معصوم و اینکه از [[نسل]] [[فاطمه زهرا]] {{ع}} خواهند بود، به ویژه موضوع [[مهدویت]]، از مشخصه‌های روایات جابر گشته است<ref>بنگرید: جوهری، المقتضب، ص۹؛ ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۲۵؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۶؛ طوسی، الغیبه، ص۱۷۸؛ ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۵.</ref>. او در روایت دیگری ویژگی‌های مخصوص هر یک از امامان معصوم را از پیامبر روایت کرده است<ref>ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۵۱.</ref>. حتی بنا بر نقل خود جابر درباره [[خلافت]]، ده بار از رسول خدا {{صل}} پرسید تا اینکه علی {{ع}} را معرفی نمود<ref>مفید، الامالی، ص۱۶۸؛ طوسی، الامالی، ص۱۹۰.</ref> و در پاسخ به سؤال جابر درباره [[تعداد امامان]] رسول خدا {{صل}} آنان را [[دوازده تن]] همانند [[دوازده]] چشمه [[حضرت موسی]] [[تشبیه]] و بیان فرمود<ref>ابن طاووس، التحصین، ص۵۷۰ و همو، الیقین، ص۲۴۵.</ref>. [[مصاحبت]] او پس از رسول خدا {{صل}} با شش [[معصوم]]، جابر را از برجسته‌ترین [[اصحاب امامان]] [[شیعه]] نموده که طبعاً یکی از علل مهم اندوخته‌های زیاد و خاص [[علمی]] او بوده است. روایتی در [[رجال کشی]] است که به روشنی منشأ غالی دارد می‌گوید: [[علم امامان]] به چهار نفر منتهی شد که عبارت‌اند از [[سلمان]] و جابر و [[سید حمیری]] و [[یونس بن ظبیان]] غالی. البته احتمال بسیار زیاد داده شده که منظور از جابر در این روایت [[جابر جعفی]] است، ولی [[مرحوم خویی]] [[جابر انصاری]] را استظهار کرده است<ref>ر. ک: مدرسی طباطبایی، سید حسین، میراث مکتوب شیعه، ص۱۲۷.</ref>. روایات او در بخش [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[اهل بیت]] {{ع}} و [[شیعیان]] بسیار و خود کتاب مستقلی می‌طلبد. مهم اینکه نوع منقبت گویی او به گونه‌ای است که جابر را از دیگر [[صحابه]] متمایز کرده است. با نگاهی اجمالی به مضمون آنها کاملا نشان می‌دهد که جابر بر نکات بسیار حساس [[سیاسی]]، مذهبی، [[سیر]] أعلام النبلاء، به ویژه [[ولایت]] [[بلافصل]] علی {{ع}} تأکید نموده است. ما به [[درستی]] نمی‌دانیم که جابر این [[مناقب]] را در چه زمان‌هایی نقل میکرده؛ اما به هر حال از [[زمان]] [[سقیفه]] تا [[زمان مرگ]] او دو رانی نبوده که به [[راحتی]] بتوان از [[فضایل]] [[امام]] گفته شود و این به ویژه در زمانی که [[سب]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسمی شده و از بیان هرگونه فضلیت گویی از آن [[حضرت]] ممانعت میشده اهمیتی چند برابر داشته است. او در تبیین و [[تبلیغ]] [[جایگاه علی]] {{ع}} در میان [[مسلمانان]] از هیچ کوششی فروگذار نبوده است<ref>ر. ک: صدوق، الامالی، ص۶۲ و ۱۵۰؛ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۵۱ و ج۲، ص۵۲۳؛ مفید، تفضیل امیرالمؤمنین، ص۳۵ و الارشاد، ج۱، ص۳۹ و ۴۵.</ref>. مناقبی که او نقل کرده از دیدگاه یک [[سنی]] حتی [[اعتدالی]]، [[گرایش شیعی]] از نوع [[افراطی]] را برای گوینده آن ثابت می‌کند. این در حالی است که از جابر درباره خلفای ثلاثه فضیلتی که قابل توجه باشد. نقل نشده و نمی‌توان به صدور [[قطعی]] آن تعداد نیز [[اذعان]] نمود. از نگاه [[روایات]] جابر، [[آسمانها]] و [[زمین]] به هنگام [[خلقت]]، [[ولایت علی]] {{ع}} را پذیرفتند<ref>ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۲۵.</ref>، علی نفس [[پیامبر]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۴۷۵.</ref> است که خلقت هر دو از [[طینت]] واحد است<ref>طوسی، الامالی، ص۷۹.</ref>. او برجسته‌ترین [[شخصیت]] پس از [[رسول خدا]] تا [[روز قیامت]] و [[خلیفه بلافصل]] اوست<ref>ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۳۵؛ طوسی، الامالی، ص۵۸ و ۴۱۸ با تعابیر مختلف.</ref>. علی ما [[سرور]] مسلمانان و پیشوای [[پرهیزکاران]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۱۱.</ref>، [[صراط مستقیم]]<ref>ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۷۱.</ref>، معیار [[کفر]] و [[ایمان]]<ref>صدوق، الامالی، ص۱۴۹ و صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۹۶؛ قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۴۲۲.</ref> و معیار [[بهشت و جهنم]]<ref>صدوق، الامالی، ص۴۴.</ref>، ولایتش شرط تکمیل [[شهادتین]] و ورود به [[بهشت]]<ref>طوسی، الامالی، ص۲۸۲.</ref>، علی {{ع}} تیر [[خدا]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۵۹؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۷۷.</ref>، [[حزب]] او [[حزب الله]] و [[دشمن]] او دشمن خداست<ref>صدوق، الامالی، ص۱۵۰.</ref>. انسان‌های [[خالص]] و [[ناخالص]] با علی {{ع}} محک زده می‌شوند<ref>احمدی میانجی، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. مبغض علی {{ع}} و [[اهل بیت]] با [[منافق]] و در [[روز قیامت]] [[یهودی]] [[محشور]] می‌شود هرچند که خود را [[مسلمان]] بداند و [[اهل نماز]] و [[روزه]] باشد<ref>قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۷۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۱۲-۴۱۳؛ مفید، الامالی، ص۱۲۶؛ طوسی، الامالی، ص۶۴۹.</ref>. [[شک]] درباره [[جنگ]] علی {{ع}} (با مخالفانش)، شک درباره [[رسول خدا]] {{صل}} معرفی شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۲۷.</ref>. علی {{ع}} تنها کسی است که چون [[پیامبر]] می‌تواند در [[مسجد]] بخوابد<ref>سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، ص۴۰۰؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۴۰؛ زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار ونصوص الأخبار، ج۴، ص۳۳۹.</ref>، [[جعفر بن احمد قمی]] کتابی به نام «نوادر الأثر فی علی خیر البشر» داشته که دو سوم [[روایات]] آن از طریق جابر بوده است. بنا بر [[روایت]] جابر از رسول خدا {{صل}} در کنار [[کعبه]] پس از نقل [[فضایل]] ممتاز علی ما و شیعیانش، [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بی‌گمان آنانکه ایمان آورده‌اند و کردارهایی شایسته کرده‌اند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref>. نازل شد و هرگاه علی {{ع}} از دور نمایان می‌‌شد [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} می‌گفتند: خیرالبریه آمد<ref>طوسی، الامالی، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. جابر از [[راویان حدیث ثقلین]]<ref>غازی، مسند الرضا، ص۲۰۹؛ ابن کثیر، جامع المسانید، ج۲۵، ص۴۹؛ صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۳۴؛ طوسی، خلاف، ج۱، ص۲۷.</ref>، [[حدیث مؤاخات]]<ref>صدوق، الامالی، ص۱۸۷؛ ابن حمزه طوسی، ص۱۱۸ و نیز ر. ک: هدایت پناه، حدیث برادری در سیره نبوی.</ref>، و [[غدیر خم]] است<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۵۹۰؛ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۳۸۹، ۱۴۰۶ ۴۰۹، ۴۱۳ و ۴۱۶.</ref>، [[ابوالعباس بن عقده]] نام او را در کتاب الولایه آورده است<ref>ابن طاووس، الطرائف، ص۱۴۱-۱۴۰.</ref>. [[صدوق]]<ref>الأمالی، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> از جابر داستان درخواست امیرالمؤمینن {{ع}} از [[اصحاب]] [[شاهد]] [[غدیر]] را برای [[گواهی دادن]] نقل کرده که برخی به دلیل [[گواهی]] ندادن، به [[نفرین]] [[امام]] دچار شدند و آن [[نفرین]] درباره آنان عملی شد. امینی<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۰۵.</ref> آورده است در جلسه [[امام سجاد]] {{ع}} و [[حضرت باقر]] {{ع}} و [[محمد حنفیه]] مردی وارد شد و از جابر [[حدیث]] [[پیامبر]] را خواست. جابر به [[حجة الوداع]] و داستان [[غدیر]] اشاره کرد و گفت: در نزدیکی [[جحفه]] پیامبر[[دست]] علی {{ع}} را گرفت و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}؛ متن بخشی از [[دعای ندبه]] که حاوی [[فضایل علی]] {{ع}} و شیعیانش است و [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خیبر]] به آن [[حضرت]] فرموده، به [[روایت]] از جابر نقل شده است<ref>صدوق، الامالی، ص۱۵۶-۱۵۷؛ قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲: کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۴۹، ۲۶۶ و ۴۵۹؛ طبری شیعی، المسترشد، ص۶۳۳ - ۶۳۴.</ref>. در روایتی [[امام کاظم]] {{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود از جابر داستان [[ازدواج]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با حضرت [[فاطمه]] {{ع}} را نقل کرده که پیامبر در برابر معترضان از [[قریش]] این ازدواج را به [[دستور خدا]] در [[زمان]] [[معراج]] بیان داشته و در انتها به [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و موضوع [[مهدویت]] اشاره کرده است<ref>طوسی، الامالی، ص۲۵۷؛ طبری شیعی، دلائل الامامه، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. جابر [[حدیث منزلت]] را به [[خلافت]] پس از رسول خدا {{صل}} و [[وجوب اطاعت]] [[امت]] از علی {{ع}} معنا کرده است<ref>صدوق، الهدایه، ص۱۵۷.</ref>، جایگاه ممتاز جابر در نقل [[فضایل]] مهم برای امیرالمؤمنین {{ع}} این امکان را می‌توانسته برای [[غالیان]] نیز فراهم نماید تا برخی [[روایات]] بسیار عجیب را به او نسبت دهند که در منابع مشهور نقل نشده است و در منابع برخی نویسندگان دارای گرایش‌های [[غالیانه]] راه یافته است<ref>ر. ک: عدة محدثین، الأصول الستة عشر، ص۱۲۸-۱۳۱؛ خصیبی، حسین بن حمدان (م ۳۳۴)، الهدایة الکبری، ص۱۱-۱۱۲ و ۱۷۰- ۱۷۱؛ حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۳۲-۳۱ و ۵۱؛ ابن شاذان، فضائل، ص۵۹-۵۴.</ref>. در این میان، در کتاب‌های فرقه‌شناسی، جابر را از [[فرقه]] تناسخیه نام برده‌اند<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۳۴؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۲، ص۵۲.</ref> که به نظر می‌رسد با [[جابر جعفی]] خلط شده است و یا او نیز چون بزرگانی دیگر روایات و مطالبی را به او نسبت داده‌اند. از این گونه نسبت‌ها می‌‌توان به مجموعه‌ای از روایاتی اشاره کرد که به نقل از جابر در جهت اندیشه‌های [[ضد]] [[شیعی]] و [[فضایل]] [[خلفا]] آمده است؛ از جمله اینکه گوید: به ما امر شده بود تا زمانی بجنگیم که کلمه [[توحید]] بیان نشده در حالی که از او نیز نقل شده که [[شمشیر]] و [[قرآن]] به دست داشت و می‌‌گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} به ما امر کرده که با این شمشیر با کسانی که با این قرآن مخالف‌اند بجنگیم<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۳۸۴.</ref>. در روایتی که [[ابن عساکر]] آن را رد کرده، رسول خدا {{صل}} [[وعده]] [[بهشت]] به [[ابوبکر]] و [[عمر]] داد <ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، الأربعین البلدانبه، ص۶۵-۶۶.</ref>. و [[مؤمن]]، نسبت به ابوبکر و عمر [[بغض]] ندارد چنان که [[منافق]] آن دو را [[دوست]] ندارد<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، تاریخ، عهد الخلفاء، ص۱۰۷.</ref>. [[روایات]] دیگری نیز از جابر در فضایل و یا سخنان کنایه گونه‌ای از [[پیامبر]] مبنی بر [[خلافت]] خلفا<ref>نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، فضائل الصحابه، ص۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، صحیح، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۵۲۳، ۵۸۲ و ۶۱۰.</ref>؛ یا رد برخی فرقه‌های مذهبی<ref>ر. ک: ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۱۵۲ و ۴۴۸.</ref> نقل شده است. داستان [[غار]] نیز به نقل از جابر پر از [[دروغ]] پردازی‌هایی است که با [[مسلمان]] در تناقض است<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ص۸۵.</ref> و روایات دیگری که جای [[تأمل]] دارد و باید ارزیابی شود<ref> ر. ک: ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۲۶۷ و ۲۶۸؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، تاریخ الخلفاء، ص۲۶۲، ۲۶۳ و ۵۰۱.</ref>. به طور کلی دو مطلب درباره روایات جابر به خصوص در بخش [[مناقب]] و [[اعتقادات]] جای تأمل دارد: نخست خلط روایات [[جابر انصاری]] با [[جابر جعفی]] است و دیگر اینکه طرفداران هر دو گروه [[تشیع]] و [[تسنن]] روایاتی به او نسبت داده‌اند که تعیین روایات [[حقیقی]] از روایات ساختگی نیاز به دقت فراوان دارد<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جابر بن عبدالله انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۴۲ - ۳۴۴.</ref>
چنان که دانسته شد روایات جابر نه تنها تشیع او را به خوبی ثابت می‌کند، بلکه باید او را از [[شیعیان]] [[دوازده امامی]] دانست. او [[راوی]] [[صحیفه]] فاطمی است که در آن به اسامی [[امامان شیعه]] تصریح شده و به «خبر [[لوح]]» معروف است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷ و ۵۳۲؛ صدوق، کمال الدین، باب ۲۸، ۳۰۸؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۶؛ طوسی، الغیبه، ص۱۳۹ و ۱۷۸؛ و با اشاره ر. ک: ابن بابویه قمی، ص۱۲.</ref>. جابر این لوح را در زمانی دیده که نزد [[حضرت فاطمه]] {{ع}} رفته است و گویا از آن نسخه برداری می‌کند؛ زیرا [[امام باقر]] {{ع}} در یک [[دیدار]] خصوصی اصل آن [[لوح]] را با نسخه جابر مطابقت کرده، بدون اینکه حرفی کم و زیاد باشد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷؛ کراجکی، الاستنصار، ص۱۸-۱۹.</ref>. همچنین منشأ [[روایت]] مشهوری که [[پیامبر]] [[وعده]] دیدار جابر را با امام باقر {{ع}} داده در حقیقت زمانی بوده که [[رسول خدا]] به اسامی [[امامان معصوم]] را برای جابر نام می‌برده است<ref>بنگرید: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۷؛ ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۱۰۳؛ صدوق، کمال الدین، ج۳، ص۲۵۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۷۰.</ref>. [[روایات]] متعددی که از او درباره امامان معصوم و اینکه از [[نسل]] [[فاطمه زهرا]] {{ع}} خواهند بود، به ویژه موضوع [[مهدویت]]، از مشخصه‌های روایات جابر گشته است<ref>بنگرید: جوهری، المقتضب، ص۹؛ ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۲۵؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۶؛ طوسی، الغیبه، ص۱۷۸؛ ابن طاووس، الیقین، ص۴۹۵.</ref>. او در روایت دیگری ویژگی‌های مخصوص هر یک از امامان معصوم را از پیامبر روایت کرده است<ref>ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۵۱.</ref>. حتی بنا بر نقل خود جابر درباره [[خلافت]]، ده بار از رسول خدا {{صل}} پرسید تا اینکه علی {{ع}} را معرفی نمود<ref>مفید، الامالی، ص۱۶۸؛ طوسی، الامالی، ص۱۹۰.</ref> و در پاسخ به سؤال جابر درباره [[تعداد امامان]] رسول خدا {{صل}} آنان را [[دوازده تن]] همانند [[دوازده]] چشمه [[حضرت موسی]] [[تشبیه]] و بیان فرمود<ref>ابن طاووس، التحصین، ص۵۷۰ و همو، الیقین، ص۲۴۵.</ref>. [[مصاحبت]] او پس از رسول خدا {{صل}} با شش [[معصوم]]، جابر را از برجسته‌ترین [[اصحاب امامان]] [[شیعه]] نموده که طبعاً یکی از علل مهم اندوخته‌های زیاد و خاص [[علمی]] او بوده است. روایتی در [[رجال کشی]] است که به روشنی منشأ غالی دارد می‌گوید: [[علم امامان]] به چهار نفر منتهی شد که عبارت‌اند از [[سلمان]] و جابر و [[سید حمیری]] و [[یونس بن ظبیان]] غالی. البته احتمال بسیار زیاد داده شده که منظور از جابر در این روایت [[جابر جعفی]] است، ولی [[مرحوم خویی]] [[جابر انصاری]] را استظهار کرده است<ref>ر. ک: مدرسی طباطبایی، سید حسین، میراث مکتوب شیعه، ص۱۲۷.</ref>. روایات او در بخش [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[اهل بیت]] {{ع}} و [[شیعیان]] بسیار و خود کتاب مستقلی می‌طلبد. مهم اینکه نوع منقبت گویی او به گونه‌ای است که جابر را از دیگر [[صحابه]] متمایز کرده است. با نگاهی اجمالی به مضمون آنها کاملا نشان می‌دهد که جابر بر نکات بسیار حساس [[سیاسی]]، مذهبی، [[سیر]] أعلام النبلاء، به ویژه [[ولایت]] [[بلافصل]] علی {{ع}} تأکید نموده است. ما به [[درستی]] نمی‌دانیم که جابر این [[مناقب]] را در چه زمان‌هایی نقل میکرده؛ اما به هر حال از [[زمان]] [[سقیفه]] تا [[زمان مرگ]] او دو رانی نبوده که به [[راحتی]] بتوان از [[فضایل]] [[امام]] گفته شود و این به ویژه در زمانی که [[سب]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسمی شده و از بیان هرگونه فضلیت گویی از آن [[حضرت]] ممانعت میشده اهمیتی چند برابر داشته است. او در تبیین و [[تبلیغ]] [[جایگاه علی]] {{ع}} در میان [[مسلمانان]] از هیچ کوششی فروگذار نبوده است<ref>ر. ک: صدوق، الامالی، ص۶۲ و ۱۵۰؛ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۵۱ و ج۲، ص۵۲۳؛ مفید، تفضیل امیرالمؤمنین، ص۳۵ و الارشاد، ج۱، ص۳۹ و ۴۵.</ref>. مناقبی که او نقل کرده از دیدگاه یک [[سنی]] حتی [[اعتدالی]]، [[گرایش شیعی]] از نوع [[افراطی]] را برای گوینده آن ثابت می‌کند. این در حالی است که از جابر درباره خلفای ثلاثه فضیلتی که قابل توجه باشد. نقل نشده و نمی‌توان به صدور [[قطعی]] آن تعداد نیز [[اذعان]] نمود. از نگاه [[روایات]] جابر، [[آسمانها]] و [[زمین]] به هنگام [[خلقت]]، [[ولایت علی]] {{ع}} را پذیرفتند<ref>ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۲۵.</ref>، علی نفس [[پیامبر]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۴۷۵.</ref> است که خلقت هر دو از [[طینت]] واحد است<ref>طوسی، الامالی، ص۷۹.</ref>. او برجسته‌ترین [[شخصیت]] پس از [[رسول خدا]] تا [[روز قیامت]] و [[خلیفه بلافصل]] اوست<ref>ابن بابویه قمی، علی، الإمامة والتبصره، ص۳۵؛ طوسی، الامالی، ص۵۸ و ۴۱۸ با تعابیر مختلف.</ref>. علی ما [[سرور]] مسلمانان و پیشوای [[پرهیزکاران]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۱۱.</ref>، [[صراط مستقیم]]<ref>ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۷۱.</ref>، معیار [[کفر]] و [[ایمان]]<ref>صدوق، الامالی، ص۱۴۹ و صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۹۶؛ قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۴۲۲.</ref> و معیار [[بهشت و جهنم]]<ref>صدوق، الامالی، ص۴۴.</ref>، ولایتش شرط تکمیل [[شهادتین]] و ورود به [[بهشت]]<ref>طوسی، الامالی، ص۲۸۲.</ref>، علی {{ع}} تیر [[خدا]]<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۵۹؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۷۷.</ref>، [[حزب]] او [[حزب الله]] و [[دشمن]] او دشمن خداست<ref>صدوق، الامالی، ص۱۵۰.</ref>. انسان‌های [[خالص]] و [[ناخالص]] با علی {{ع}} محک زده می‌شوند<ref>احمدی میانجی، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. مبغض علی {{ع}} و [[اهل بیت]] با [[منافق]] و در [[روز قیامت]] [[یهودی]] [[محشور]] می‌شود هرچند که خود را [[مسلمان]] بداند و [[اهل نماز]] و [[روزه]] باشد<ref>قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۷۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۱۲-۴۱۳؛ مفید، الامالی، ص۱۲۶؛ طوسی، الامالی، ص۶۴۹.</ref>. [[شک]] درباره [[جنگ]] علی {{ع}} (با مخالفانش)، شک درباره [[رسول خدا]] {{صل}} معرفی شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۲۷.</ref>. علی {{ع}} تنها کسی است که چون [[پیامبر]] می‌تواند در [[مسجد]] بخوابد<ref>سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، ص۴۰۰؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۴۰؛ زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار ونصوص الأخبار، ج۴، ص۳۳۹.</ref>، [[جعفر بن احمد قمی]] کتابی به نام «نوادر الأثر فی علی خیر البشر» داشته که دو سوم [[روایات]] آن از طریق جابر بوده است. بنا بر [[روایت]] جابر از رسول خدا {{صل}} در کنار [[کعبه]] پس از نقل [[فضایل]] ممتاز علی ما و شیعیانش، [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بی‌گمان آنانکه ایمان آورده‌اند و کردارهایی شایسته کرده‌اند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref>. نازل شد و هرگاه علی {{ع}} از دور نمایان می‌‌شد [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} می‌گفتند: خیرالبریه آمد<ref>طوسی، الامالی، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. جابر از [[راویان حدیث ثقلین]]<ref>غازی، مسند الرضا، ص۲۰۹؛ ابن کثیر، جامع المسانید، ج۲۵، ص۴۹؛ صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۳۴؛ طوسی، خلاف، ج۱، ص۲۷.</ref>، [[حدیث مؤاخات]]<ref>صدوق، الامالی، ص۱۸۷؛ ابن حمزه طوسی، ص۱۱۸ و نیز ر. ک: هدایت پناه، حدیث برادری در سیره نبوی.</ref>، و [[غدیر خم]] است<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۵۹۰؛ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۳۸۹، ۱۴۰۶ ۴۰۹، ۴۱۳ و ۴۱۶.</ref>، [[ابوالعباس بن عقده]] نام او را در کتاب الولایه آورده است<ref>ابن طاووس، الطرائف، ص۱۴۱-۱۴۰.</ref>. [[صدوق]]<ref>الأمالی، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> از جابر داستان درخواست امیرالمؤمینن {{ع}} از [[اصحاب]] [[شاهد]] [[غدیر]] را برای [[گواهی دادن]] نقل کرده که برخی به دلیل [[گواهی]] ندادن، به [[نفرین]] [[امام]] دچار شدند و آن [[نفرین]] درباره آنان عملی شد. امینی<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۰۵.</ref> آورده است در جلسه [[امام سجاد]] {{ع}} و [[حضرت باقر]] {{ع}} و [[محمد حنفیه]] مردی وارد شد و از جابر [[حدیث]] [[پیامبر]] را خواست. جابر به [[حجة الوداع]] و داستان [[غدیر]] اشاره کرد و گفت: در نزدیکی [[جحفه]] پیامبر[[دست]] علی {{ع}} را گرفت و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}؛ متن بخشی از [[دعای ندبه]] که حاوی [[فضایل علی]] {{ع}} و شیعیانش است و [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خیبر]] به آن [[حضرت]] فرموده، به [[روایت]] از جابر نقل شده است<ref>صدوق، الامالی، ص۱۵۶-۱۵۷؛ قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲: کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۴۹، ۲۶۶ و ۴۵۹؛ طبری شیعی، المسترشد، ص۶۳۳ - ۶۳۴.</ref>. در روایتی [[امام کاظم]] {{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود از جابر داستان [[ازدواج]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با حضرت [[فاطمه]] {{ع}} را نقل کرده که پیامبر در برابر معترضان از [[قریش]] این ازدواج را به [[دستور خدا]] در [[زمان]] [[معراج]] بیان داشته و در انتها به [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و موضوع [[مهدویت]] اشاره کرده است<ref>طوسی، الامالی، ص۲۵۷؛ طبری شیعی، دلائل الامامه، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. جابر [[حدیث منزلت]] را به [[خلافت]] پس از رسول خدا {{صل}} و [[وجوب اطاعت]] [[امت]] از علی {{ع}} معنا کرده است<ref>صدوق، الهدایه، ص۱۵۷.</ref>، جایگاه ممتاز جابر در نقل [[فضایل]] مهم برای امیرالمؤمنین {{ع}} این امکان را می‌توانسته برای [[غالیان]] نیز فراهم نماید تا برخی [[روایات]] بسیار عجیب را به او نسبت دهند که در منابع مشهور نقل نشده است و در منابع برخی نویسندگان دارای گرایش‌های [[غالیانه]] راه یافته است<ref>ر. ک: عدة محدثین، الأصول الستة عشر، ص۱۲۸-۱۳۱؛ خصیبی، حسین بن حمدان (م ۳۳۴)، الهدایة الکبری، ص۱۱-۱۱۲ و ۱۷۰- ۱۷۱؛ حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۳۲-۳۱ و ۵۱؛ ابن شاذان، فضائل، ص۵۹-۵۴.</ref>. در این میان، در کتاب‌های فرقه‌شناسی، جابر را از [[فرقه]] تناسخیه نام برده‌اند<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۳۴؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۲، ص۵۲.</ref> که به نظر می‌رسد با [[جابر جعفی]] خلط شده است و یا او نیز چون بزرگانی دیگر روایات و مطالبی را به او نسبت داده‌اند. از این گونه نسبت‌ها می‌‌توان به مجموعه‌ای از روایاتی اشاره کرد که به نقل از جابر در جهت اندیشه‌های [[ضد]] [[شیعی]] و [[فضایل]] [[خلفا]] آمده است؛ از جمله اینکه گوید: به ما امر شده بود تا زمانی بجنگیم که کلمه [[توحید]] بیان نشده در حالی که از او نیز نقل شده که [[شمشیر]] و [[قرآن]] به دست داشت و می‌‌گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} به ما امر کرده که با این شمشیر با کسانی که با این قرآن مخالف‌اند بجنگیم<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۳۸۴.</ref>. در روایتی که [[ابن عساکر]] آن را رد کرده، رسول خدا {{صل}} [[وعده]] [[بهشت]] به [[ابوبکر]] و [[عمر]] داد <ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، الأربعین البلدانبه، ص۶۵-۶۶.</ref>. و [[مؤمن]]، نسبت به ابوبکر و عمر [[بغض]] ندارد چنان که [[منافق]] آن دو را [[دوست]] ندارد<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، تاریخ، عهد الخلفاء، ص۱۰۷.</ref>. [[روایات]] دیگری نیز از جابر در فضایل و یا سخنان کنایه گونه‌ای از [[پیامبر]] مبنی بر [[خلافت]] خلفا<ref>نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، فضائل الصحابه، ص۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، صحیح، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۵۲۳، ۵۸۲ و ۶۱۰.</ref>؛ یا رد برخی فرقه‌های مذهبی<ref>ر. ک: ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۱۵۲ و ۴۴۸.</ref> نقل شده است. داستان [[غار]] نیز به نقل از جابر پر از [[دروغ]] پردازی‌هایی است که با [[مسلمان]] در تناقض است<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ص۸۵.</ref> و روایات دیگری که جای [[تأمل]] دارد و باید ارزیابی شود<ref> ر. ک: ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، کتاب السنه، ص۲۶۷ و ۲۶۸؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، تاریخ الخلفاء، ص۲۶۲، ۲۶۳ و ۵۰۱.</ref>. به طور کلی دو مطلب درباره روایات جابر به خصوص در بخش [[مناقب]] و [[اعتقادات]] جای تأمل دارد: نخست خلط روایات [[جابر انصاری]] با [[جابر جعفی]] است و دیگر اینکه طرفداران هر دو گروه [[تشیع]] و [[تسنن]] روایاتی به او نسبت داده‌اند که تعیین روایات [[حقیقی]] از روایات ساختگی نیاز به دقت فراوان دارد<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جابر بن عبدالله انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۴۲ - ۳۴۴.</ref>


== [[وفات]] جابر ==
== [[وفات]] جابر ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش