پرش به محتوا

نفاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۸۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۲۲
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۵: خط ۶۵:
* در [[آیات قرآن]]، در [[افشاگری]] آنان سخن بسیار گفته شده و [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[فرمان]] یافته که با منافقان نیز همچون [[کفار]] بجنگد و بر آنان سخن بگیرد، چرا که خطر آنان بیشتر از [[دشمنان]] صریح و آشکار است. "منافقین" نام یکی از سوره‌های [[قرآن]] نیز می‌باشد که به افشای حالات و [[اعمال]] آنان پرداخته است.
* در [[آیات قرآن]]، در [[افشاگری]] آنان سخن بسیار گفته شده و [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[فرمان]] یافته که با منافقان نیز همچون [[کفار]] بجنگد و بر آنان سخن بگیرد، چرا که خطر آنان بیشتر از [[دشمنان]] صریح و آشکار است. "منافقین" نام یکی از سوره‌های [[قرآن]] نیز می‌باشد که به افشای حالات و [[اعمال]] آنان پرداخته است.
* در [[انقلاب اسلامی ایران]] نیز گروهی که به منافقین مشهور شدند، ابتدا خود را [[مسلمان]] و همراه [[انقلاب]] نشان می‌دادند، ولی با این [[انقلاب]]، [[دشمنی]] کردند و دست به [[ترور]] و انفجار زدند و سرانجام گریخته به دامن [[دشمن]] [[پناه]] بردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.
* در [[انقلاب اسلامی ایران]] نیز گروهی که به منافقین مشهور شدند، ابتدا خود را [[مسلمان]] و همراه [[انقلاب]] نشان می‌دادند، ولی با این [[انقلاب]]، [[دشمنی]] کردند و دست به [[ترور]] و انفجار زدند و سرانجام گریخته به دامن [[دشمن]] [[پناه]] بردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.
==[[نفاق]] و [[منافقان]]==
یکی از پدیده‌های [[اجتماعی]] عصر [[رسول خدا]]{{صل}} پدید آمدن جریان نفاق بود. منافقان افراد دو چهره‌ای بودند که در ظاهر [[اظهار اسلام]] می‌کردند، اما در [[باطن]]، [[دل]] در گرو [[کفر]] داشتند.
بر موضوع نفاق در [[سوره‌های مدنی]] توجه گسترده‌ای شده و به گونه‌ای برجسته بدان پرداخته شده است. ریشه «نفق» و مشتقات آن بیش از ۳۵ بار در [[سوره‌های قرآن]] تکرار شده و [[قرآن]] خود به عنوان مهم‌ترین منبع برای [[شناخت]] جریان نفاق و ویژگی‌های آن در عصر رسول خدا به شمار می‌رود<ref>سه نمونه از آیات بدین شرح‌اند: {{متن قرآن|الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ}} «مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان می‌دهند و از کار شایسته باز می‌دارند! و (در بخشش) ناخن خشکی می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۶۷؛ {{متن قرآن|لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا}} «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰؛ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}} «و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۱.</ref>.
در [[مکه]] شرایط بروز و ظهور جریان نفاق به گونه گسترده وجود نداشت؛ زیرا شرایط [[سیاسی]]، اجتماعی و [[اقتصادی]] [[مسلمانان]] در مکه چنان نبود که با [[رشک]] و [[حسادت]] دیگران همراه باشد یا امیدی به رسیدن منفعتی از ناحیه ایشان، موجب [[رفتارهای منافقانه]] شود، اما در [[مدینه]] با [[قدرت]] گرفتن [[پیامبر]] و مسلمانان و پدید آمدن [[دولت اسلامی]]، شرایط [[تغییر]] کردند و زمینه شکل‌گیری جریان نفاق پدید آمد و [[کفر]] چهره خود را در زیر پرده [[نفاق]] پوشاند. [[گرایش]] به نفاق دارای علل و زمینه‌هایی چند و از جمله [[طمع]]، [[ترس]] و [[انتقام]] است.
نفاق گاه به صورت فردی و گاه سازمانی است. آنچه [[قرآن]] با آن به شدت برخورد کرده، نفاق سازمانی (منافقون - منافقات) است که چهره خود را آشکارا در [[مدینه]] نشان داد<ref>قاضی‌زاده، جریان‌شناسی نفاق و بررسی انگیزه‌های آن در انقلاب نبوی، ص۱۳۹.</ref>.
[[عبدالله بن اُبی]] بن سلول سرکرده و بزرگ [[منافقان]] در مدینه بود که [[سازماندهی]] این جریان را در دست داشت. کتاب‌های [[سیره]] بارها از نقش مخرب او در حوادث مربوط به [[عصر نبوی]] یاد کرده‌اند. پیش از آمدن [[رسول خدا]]{{صل}} به مدینه و با توجه به اختلاف‌های عمیق میان دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]]، قرار بود که [[ریاست]] مدینه به وی واگذار شود، اما با حضور [[پیامبر]]{{صل}} در این [[شهر]] همه نقشه‌ها و معادلات او به هم ریختند و نقش بر آب شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۳۴.</ref>. رفتارهای بعدی او، همه ریشه در این مسئله داشتند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۲.</ref>
===اقدامات منافقان===
منافقان جریانی چالش ساز علیه [[دولت نبوی]] در مدینه بودند و نقش‌ها و اقدامات منافقان در چندین حادثه [[سیره نبوی]] به صورت برجسته مطرح شده‌اند از جمله:
====[[جنگ اُحُد]]====
[[نفوذ]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[عبدالله بن ابی]] و منافقان در آغازین سال‌های حضور پیامبر{{صل}} در مدینه به اندازه‌ای بود که در [[سال سوم هجری]] توانستند در [[جنگ احد]]، نزدیک به یک سوم [[سربازان]] [[سپاه اسلام]] را از میانه راه بازگردانند. بهانه ایشان این بود که رسول خدا{{صل}} در مشورت‌خواهی، نظر [[جوانان]] را بر بزرگان و [[خبرگان]] ترجیح داده است، ضمن آنکه تعهدی به [[حمایت از پیامبر]] در خارج مدینه نداده‌اند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۰۴.</ref>.
منافقان که شرکت در این [[جنگ]] را به [[مهلکه]] انداختن خویش قلمداد می‌کردند، در ظاهر چنین اظهار می‌داشتند که اگر احتمال جنگ می‌دادند [[مسلمانان]] را [[همراهی]] می‌کردند<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۱۱؛ طوسی، التبیان، ج۳، ص۴۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[رفتار]] ایشان را چنین [[سرزنش]] می‌کند: «چون به [[منافقان]] گفته شد که بیایید در راه [[خداوند]] [[پیکار]] یا [[دفاع]] کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما [[پیروی]] می‌کردیم! اینان در همین [[روز]] به [[کفر]] نزدیک‌تر بودند تا به [[ایمان]]؛ چیزی به زبان می‌آورند که در [[دل]] ندارند و خداوند به آنچه پنهان می‌دارند آگاه‌تر است»<ref>{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}} «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۳.</ref>
====[[جنگ]] بنی مُصطلق====
منافقان در [[سال ششم هجری]] برای بر افروختن [[اختلاف‌ها]] میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، به [[اختلاف]] کوچکی که میان یکی از [[مهاجران]] و انصار پیش آمده بود دامن زده و [[فتنه انگیزی]] کردند؛ [[عبدالله بن اُبی]] در این ماجرا به سخن آمد که: پابرهنگان [[قریش]] در [[سرزمین]] ما بر ما بزرگی می‌کنند! اگر به [[مدینه]] برگشتیم، بی‌تردید عزیزان و محترمان مدینه ذلیلان را (که منظورشان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] بودند) از آن بیرون خواهند راند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۳۰۳؛ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۳۴۹.</ref>. [[آیات]] [[سوره منافقون]] در این باره نازل شدند<ref>{{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ...}} «می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>. [[اصحاب]] و از جمله عبدالله، پسر عبدالله بن اُبی خواستار [[مجازات]] شدند، اما [[پیامبر]] [[رحمت]]{{صل}} سفارش به [[بردباری]] و [[مدارا]] کرد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۴.</ref>
====[[جنگ تبوک]]====
در [[سال نهم هجری]] که پیامبر{{صل}} عازم جنگ تبوک بود، [[منافقان]] که به اندازه تعداد [[سپاه رسول خدا]]{{صل}} بودند<ref>{{عربی|لَيْسَ عَسْكَرُ ابْنِ أُبَيّ بِأَقَلّ الْعَسْكَرَيْنِ}}؛ (واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۹۵).</ref>، در مکانی غیر از مکان [[اجتماع]] [[یاران رسول خدا]]{{صل}} [[اردو]] زدند و چون [[رسول خدا]]{{صل}} [[عزم]] حرکت کرد، آنان پیامبر را [[یاری]] نکردند<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۹۵.</ref>.
افزون بر این دست به [[عملیات روانی]] علیه این حرکت زده و با بزرگ و [[توانمند]] نشان دادن [[سپاه]] [[روم]] و بی‌مقدار جلوه دادن [[سپاه اسلام]] برای منصرف کردن [[مسلمانان]] تلاش کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۶۸؛ واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۰۳.</ref>. وقایع پیش آمده در این [[جنگ]] که در کتاب‌های [[سیره]] گرد آمده‌اند، [[اخبار]] بسیاری از کارشکنی‌های منافقان در طول این [[سفر]] بلند را ذکر می‌کنند که از جمله آنها قصد منافقان برای [[قتل]] غافل‌گیرانه پیامبر{{صل}} بود که ناکام ماند<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۴۳.</ref>.<ref>رمضان محمدی|محمدی، منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، حسین حسینیان مقدم|حسینیان، تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام ص۱۶۴.</ref>
- ساختن [[مسجد ضرار]]: منافقان پس از چندین سال فعالیت و [[کارشکنی]] علیه مسلمانان و زمانی که شهره به [[نفاق]] شدند در سال نهم هجری برای [[عوام]] فریبی و به قصد ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان، [[تصمیم]] به ساختن مسجدی جداگانه گرفتند تا در [[پناه]] آن بتوانند دور از چشم پیامبر{{صل}} و مسلمانان به فعالیت‌های منافقانه و [[اسلام]] ستیزانه خود ادامه دهند. آنها از پیامبر{{صل}} تقاضا کردند برای افتتاح آن [[مسجد]] حاضر شود و در آن [[نماز]] گزارد. اما رسول خدا{{صل}} چون از [[سوء نیت]] ایشان [[آگاه]] شد، کسانی را فرستاد تا آن مکان را ویران سازند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۹.</ref> که [[آیات]] ۱۰۷ تا ۱۱۰ [[سوره توبه]] در این باره نازل شده‌اند<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ...}} «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان.».. سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۴.</ref>
===شگردهای [[منافقان]]===
منافقان [[مدینه]] در عرصه‌های گوناگونی به مقابله با [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[دولت]] وی برخاستند و شگردهای گوناگونی به کار بستند تا از موقعیت و [[منزلت]] [[مسلمانان]] بکاهند. برخی شگردهای آنان علیه [[رسول خدا]]{{صل}} و منافقان به شرح ذیل است:
'''[[تخریب شخصیت]] رسول خدا'''{{صل}}: شکستن [[قداست]] رسول خدا{{صل}} و ایجاد تردید در [[دل]] [[مؤمنان]] از جمله اهداف فعالیت‌های منافقان بود. آنچه منافقان در [[ماجرای افک]] و [[اتهام]] زدن به یکی از [[همسران پیامبر]] انجام دادند، به منظور تخریب شخصیت رسول خدا{{صل}} بود که [[آیات]] دهم تا بیست و سوم [[سوره نور]] به همین موضوع می‌پردازند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ...}} «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است.».. سوره نور، آیه ۱۱.</ref>. چنان که [[رفتارها]] و سخنان منافقان در رابطه با [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با [[زینب]]، [[همسر]] مطلقه [[زید بن حارثه]] و فرزند خوانده خود در همین راستا قابل تحلیل است که [[آیه]] شصتم [[سوره احزاب]] بدان پرداخته است<ref>{{متن قرآن|لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ...}} «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم.».. سوره احزاب، آیه ۶۰.</ref>.
'''بزرگ نشان دادن شمار افراد و تجهیزات [[دشمن]]''': منافقان با این کار زمینه [[ترس]] را در [[سپاهیان]] [[اسلام]] فراهم می‌آوردند. آنها، مؤمنان و مسلمانانی را که با وجود محدودیت امکانات، [[ایثار]] کرده و [[صدقه]] می‌دادند را به سخره می‌گرفتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۹۶.</ref>، گاه نیز آنان را به [[خودنمایی]] متهم می‌کردند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref>. برخی [[منافقان]] برای اجتناب از شرکت در [[جهاد]]، [[شیفتگی]] به [[زنان]] سرخ‌موی [[رومی]]! و [[ترس]] از به [[فتنه]] افتادن را بهانه می‌آورند که [[آیات]] ۴۸ و ۴۹ [[سوره توبه]] به این [[رفتار]] آنان اشاره می‌کند و خود این رفتار را [[سقوط]] در فتنه معرفی کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا...}} «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند.».. سوره توبه، آیه ۴۹.</ref>.
'''[[تفرقه‌افکنی]] و [[فتنه‌انگیزی]]''': منافقان، می‌کوشیدند تا [[روابط]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]] را [[تخریب]] کنند که نمونه آن [[اقدام]] ایشان در [[غزوه بنی مصطلق]] است؛
'''تحریک هم پیمانان و [[مخالفان]] [[دولت]] [[مدینه]]''': منافقان برای پیشبرد کار خود، [[یهودیان]] مدینه را تحریک و [[تشویق]] به مقابله با [[رسول خدا]]{{صل}} کرده و به آنان [[وعده]] [[پشتیبانی]] می‌دادند. پس از [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در [[جنگ بدر]] که از نظر منافقان و یهودیان بسیار غیرمنتظره بود، پیوند این دو گروه با یکدیگر اس[[تورات]]ر شد. وعده پشتیبانی نظامی منافقان از [[یهود]]، دامنه این [[گستاخی]] را به جایی کشاند که پیمان‌هایی را که با [[پیامبر]]{{صل}} و مسلمانان داشتند فراموش کرده و به [[رویارویی]] با [[دولت نبوی]] پرداختند<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۹.</ref>. [[فتنه انگیزی]] منافقان در تحریک یهودیان در [[غزوه بنی قینقاع]]، [[بنی نضیر]] و [[بنی قریظه]] آشکار است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۷۱: خط ۱۰۶:
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:IM010504.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|'''تاریخ اسلام ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۱۸۵

ویرایش