امام کاظم در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
←امام و هاورن الرشید
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در یک سالی که [[موسی بن مهدی]] مشهور به [[هادی عباسی]] خلیفه بود، [[روابط]] وی با امام کاظم {{ع}} به هیچروی [[نیکو]] نبود و او که از [[قیام]] برخی از [[علویان]] مانند [[حسین بن علی]] مشهور به [[شهید فخ]] بسیار عصبانی بود، [[موسی بن جعفر]] {{ع}} را خطری بزرگ برای خود میدانست. او حتی پیگیر به [[قتل]] رساندن امام بود که البته موفق به این کار نشد. گفته شده که موسی بن جعفر{{ع}} به جهت [[رفتار]] و گفتار نامناسب وی او را [[نفرین]] کرد و او پس از مدتی کوتاه از [[دنیا]] رفت<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۹؛ مهج الدعوات، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} با آنکه مانند پدر و جدّ خود طریق [[تقیه]] پیش گرفته بود و [[اعتقادی]] به [[قیام]] اظهار نمیکرد و در ماجرای قیام [[شهید فخ]] نیز نه آمر بود و نه عامل؛ با این همه شهید فخ را مردی [[مؤمن]] و صاحب [[فضیلت]] و قیامکننده به [[امر به معروف و نهی از منکر]] معرفی فرمود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | در یک سالی که [[موسی بن مهدی]] مشهور به [[هادی عباسی]] خلیفه بود، [[روابط]] وی با امام کاظم {{ع}} به هیچروی [[نیکو]] نبود و او که از [[قیام]] برخی از [[علویان]] مانند [[حسین بن علی]] مشهور به [[شهید فخ]] بسیار عصبانی بود، [[موسی بن جعفر]] {{ع}} را خطری بزرگ برای خود میدانست. او حتی پیگیر به [[قتل]] رساندن امام بود که البته موفق به این کار نشد. گفته شده که موسی بن جعفر{{ع}} به جهت [[رفتار]] و گفتار نامناسب وی او را [[نفرین]] کرد و او پس از مدتی کوتاه از [[دنیا]] رفت<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۹؛ مهج الدعوات، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} با آنکه مانند پدر و جدّ خود طریق [[تقیه]] پیش گرفته بود و [[اعتقادی]] به [[قیام]] اظهار نمیکرد و در ماجرای قیام [[شهید فخ]] نیز نه آمر بود و نه عامل؛ با این همه شهید فخ را مردی [[مؤمن]] و صاحب [[فضیلت]] و قیامکننده به [[امر به معروف و نهی از منکر]] معرفی فرمود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | ||
=== امام و هاورن | === امام و هاورن عباسی === | ||
[[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} قریب پانزدهسال با [[هارونالرشید]] معاصر بود. [[هارون]] خلیفهای محتاط و [[بیرحم]] بود و به محض [[احساس]] خطر، در زندانیکردن و کشتن مخالفانش تردید نمیکرد. در ابتدای [[خلافت]] او با امام کاظم {{ع}} [[دشمنی]] آشکاری اظهار نمیکرد. حتی برخی [[اخبار]] حکایت از آن دارد که او در ابتدای کار خود در [[حق امام]] به جهت [[خویشاوندی]] و [[مقام معنوی]] حضرت رفتارهای متواضعانهای انجام میداد و وی را گرامی میداشت. یکی از این اخبار به نقل از [[مأمون]] فرزند هارونالرشید در موسم [[حج]] نقل شده است که نشان از [[آگاهی]] هارون به [[جایگاه امام]] کاظم {{ع}} دارد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۸۸-۸۹.</ref>. [[امام]] [[دیدار]] هارون را خوش نداشت و او را به جهت [[دنیادوستی]]، [[دوست]] نمیداشت و صراحتاً میفرمود اگر از جدّم [[رسول خدا]] {{صل}} نشنیده بودم که [[اطاعت]] از [[سلطان]] به جهت تقیه [[واجب]] است؛ هرگز او را [[ملاقات]] نمیکردم. در ملاقاتهای نخست، هارونالرشید مقدار قابلتوجهی [[هدیه]] به حضرت میداد که امام آن را به [[مصرف]] [[نیازمندان]] میرساند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۶-۷۸.</ref>. | [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} قریب پانزدهسال با [[هارونالرشید]] معاصر بود. [[هارون]] خلیفهای محتاط و [[بیرحم]] بود و به محض [[احساس]] خطر، در زندانیکردن و کشتن مخالفانش تردید نمیکرد. در ابتدای [[خلافت]] او با امام کاظم {{ع}} [[دشمنی]] آشکاری اظهار نمیکرد. حتی برخی [[اخبار]] حکایت از آن دارد که او در ابتدای کار خود در [[حق امام]] به جهت [[خویشاوندی]] و [[مقام معنوی]] حضرت رفتارهای متواضعانهای انجام میداد و وی را گرامی میداشت. یکی از این اخبار به نقل از [[مأمون]] فرزند هارونالرشید در موسم [[حج]] نقل شده است که نشان از [[آگاهی]] هارون به [[جایگاه امام]] کاظم {{ع}} دارد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۸۸-۸۹.</ref>. [[امام]] [[دیدار]] هارون را خوش نداشت و او را به جهت [[دنیادوستی]]، [[دوست]] نمیداشت و صراحتاً میفرمود اگر از جدّم [[رسول خدا]] {{صل}} نشنیده بودم که [[اطاعت]] از [[سلطان]] به جهت تقیه [[واجب]] است؛ هرگز او را [[ملاقات]] نمیکردم. در ملاقاتهای نخست، هارونالرشید مقدار قابلتوجهی [[هدیه]] به حضرت میداد که امام آن را به [[مصرف]] [[نیازمندان]] میرساند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۶-۷۸.</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
آنچه از منابع به دست میآید این است که [[امام کاظم]] {{ع}} در مکانهای متعدد و نزد اشخاص مختلفی [[زندانی]] بوده است. آنچه از زندانیشدن حضرت به دست میآید این است که هنگام [[دستگیری]]، امام در [[مدینه]] کنار [[قبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} مشغول [[عبادت]] بوده است و چون او را دستگیر کردند، از [[پیامبر]] {{صل}} [[دادخواهی]] کرد و به او [[شکایت]] برد. پس از دستگیری نیز به [[بصره]] نزد [[عیسی بن جعفر بن منصور]] فرستاده شد. امام یکسال در [[حبس]] او بود و پس از این عیسی بن جعفر نامهای به هارون نوشت و از او خواست [[تکلیف]] حضرت را روشن کند و او را به جایی دیگر منتقل کند. او در [[نامه]] خود به هارون متذکر شد که موسی بن جعفر {{ع}} هماره مشغول عبادت است و حتی در [[حقّ]] هارون [[نفرین]] هم نمیکند. هارون کسی را فرستاد تا امام را به [[بغداد]] بیاورد و او نیز در بغداد حضرت را به دست [[فضل بن ربیع]] داد تا وی را به [[قتل]] برساند؛ اما فضل از این کار اجتناب کرد. پس از این امام نزد [[فضل بن یحیی]] فرستاده شد و او [[امام]] را گرامی داشت و با او چون میهمانان برخورد کرد. [[هارون]] که از این [[اکرام]] و اعزاز مطلع شد، [[فضل بن یحیی]] را صد تازیانه زد و او را [[لعن]] کرد و از همگان خواست تا او را لعن کنند. [[تدبیر]] [[خاندان]] [[برمکی]] از جمله [[یحیی بن خالد]] در [[نجات]] [[جان]] امام قرین [[توفیق]] نشد و [[هارونالرشید]]، امام را به عنوان [[زندانی]] به [[سندی بن شاهک]] سپرد و او حضرت را زهر خوراند و به [[شهادت]] رساند. سندی که نمیخواست به عنوان [[قاتل]] امام شناخته شود [[جماعت]] کثیری را جمع کرد و حضرت را بدیشان نشان داد و از آنان خواست [[سلامتی]] وی را [[تأیید]] کنند. حضرت نیز [[توطئه]] آنان را درهم [[شکست]] و به آن جماعت اطلاع داد که علیرغم مرتببودن اوضاع ظاهری به من در خرما زهر خوراندهاند و به زودی بدنم [[تغییر]] رنگ میدهد و میمیرم<ref>الأمالی، صدوق، ص۱۴۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۷؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۱۶؛ المناقب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref>. | آنچه از منابع به دست میآید این است که [[امام کاظم]] {{ع}} در مکانهای متعدد و نزد اشخاص مختلفی [[زندانی]] بوده است. آنچه از زندانیشدن حضرت به دست میآید این است که هنگام [[دستگیری]]، امام در [[مدینه]] کنار [[قبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} مشغول [[عبادت]] بوده است و چون او را دستگیر کردند، از [[پیامبر]] {{صل}} [[دادخواهی]] کرد و به او [[شکایت]] برد. پس از دستگیری نیز به [[بصره]] نزد [[عیسی بن جعفر بن منصور]] فرستاده شد. امام یکسال در [[حبس]] او بود و پس از این عیسی بن جعفر نامهای به هارون نوشت و از او خواست [[تکلیف]] حضرت را روشن کند و او را به جایی دیگر منتقل کند. او در [[نامه]] خود به هارون متذکر شد که موسی بن جعفر {{ع}} هماره مشغول عبادت است و حتی در [[حقّ]] هارون [[نفرین]] هم نمیکند. هارون کسی را فرستاد تا امام را به [[بغداد]] بیاورد و او نیز در بغداد حضرت را به دست [[فضل بن ربیع]] داد تا وی را به [[قتل]] برساند؛ اما فضل از این کار اجتناب کرد. پس از این امام نزد [[فضل بن یحیی]] فرستاده شد و او [[امام]] را گرامی داشت و با او چون میهمانان برخورد کرد. [[هارون]] که از این [[اکرام]] و اعزاز مطلع شد، [[فضل بن یحیی]] را صد تازیانه زد و او را [[لعن]] کرد و از همگان خواست تا او را لعن کنند. [[تدبیر]] [[خاندان]] [[برمکی]] از جمله [[یحیی بن خالد]] در [[نجات]] [[جان]] امام قرین [[توفیق]] نشد و [[هارونالرشید]]، امام را به عنوان [[زندانی]] به [[سندی بن شاهک]] سپرد و او حضرت را زهر خوراند و به [[شهادت]] رساند. سندی که نمیخواست به عنوان [[قاتل]] امام شناخته شود [[جماعت]] کثیری را جمع کرد و حضرت را بدیشان نشان داد و از آنان خواست [[سلامتی]] وی را [[تأیید]] کنند. حضرت نیز [[توطئه]] آنان را درهم [[شکست]] و به آن جماعت اطلاع داد که علیرغم مرتببودن اوضاع ظاهری به من در خرما زهر خوراندهاند و به زودی بدنم [[تغییر]] رنگ میدهد و میمیرم<ref>الأمالی، صدوق، ص۱۴۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۷؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۱۶؛ المناقب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref>. | ||
درباره کیفیت شهادت حضرت اقوال دیگری نیز در منابع ملاحظه میشود. برخی گفتهاند [[موسی بن جعفر]] {{ع}} را به حدی در فرشی فشار دادند که حضرت از [[دنیا]] رفت<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۱۷.</ref>. بعضی نیز نوشتهاند که به [[دستور]] هارونالرشید در حلق وی سرب داغ ریختند<ref>تاریخ گزیده، ص۲۰۴.</ref>. از برخی روایتهای مروی از [[امام رضا]] {{ع}} به دست میآید که قاتل [[امام کاظم]] {{ع}} یحیی بن خالد بوده است و [[سقوط]] آنان نتیجه دشمنیشان با وی بوده است<ref>الکافی، ج۲، ص۲۲۴.</ref>، چنانکه گفته شد با برخی [[روایتها]] و منابع دیگر همخوانی ندارد<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref>. | درباره کیفیت شهادت حضرت اقوال دیگری نیز در منابع ملاحظه میشود. برخی گفتهاند [[موسی بن جعفر]] {{ع}} را به حدی در فرشی فشار دادند که حضرت از [[دنیا]] رفت<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۱۷.</ref>. بعضی نیز نوشتهاند که به [[دستور]] هارونالرشید در حلق وی سرب داغ ریختند<ref>تاریخ گزیده، ص۲۰۴.</ref>. از برخی روایتهای مروی از [[امام رضا]] {{ع}} به دست میآید که قاتل [[امام کاظم]] {{ع}} یحیی بن خالد بوده است و [[سقوط]] آنان نتیجه دشمنیشان با وی بوده است<ref>الکافی، ج۲، ص۲۲۴.</ref>، چنانکه گفته شد با برخی [[روایتها]] و منابع دیگر همخوانی ندارد<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref>. | ||
== وصی امام == | == وصی امام == |