پرش به محتوا

مرجعیت علمی امام صادق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
==[[امام]]{{ع}} و [[فقه]] و [[کلام]]==
==[[امام]]{{ع}} و [[فقه]] و [[کلام]]==
[[فقه اسلامی]] با تدوین [[سنت نبوی]] نظام‌مند شد و در دوره [[امام صادق]]{{ع}} دو [[مکتب فقهی]] [[حجاز]] به [[نمایندگی]] [[اهل حدیث]] و [[مالک بن انس]] و [[عراق]] به نمایندگی [[ابوحنیفه]] رویاروی هم قرار گرفتند. فقه [[مدینه]] متکی به [[ظواهر]] و در [[تقابل]] با فقه عراق بود که از [[اجتهاد]] و [[قیاس]] بهره می‌گرفت. امام{{ع}} با دو [[مکتب]] حجاز و مدینه [[مخالفت]] کرد. مخالفت آن [[حضرت]] در شیوه [[استدلال]] و منابع فقه بود. امام فقط به [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} بسنده می‌کرد و با [[رأی]] و قیاس [[افراطی]] نیز مخالفت داشت و بیان حکمِ [[حلال و حرام]] را در [[قرآن]] و [[سنت]] می‌دانست و اعلام کرد که حکمی فروگذار نشده تا چنین گفته شود: ای کاش این [[حکم]] در قرآن وجود می‌داشت؛ ریشه تمام [[احکام]] در قرآن است<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۰.</ref>.
[[فقه اسلامی]] با تدوین [[سنت نبوی]] نظام‌مند شد و در دوره [[امام صادق]]{{ع}} دو [[مکتب فقهی]] [[حجاز]] به [[نمایندگی]] [[اهل حدیث]] و [[مالک بن انس]] و [[عراق]] به نمایندگی [[ابوحنیفه]] رویاروی هم قرار گرفتند. فقه [[مدینه]] متکی به [[ظواهر]] و در [[تقابل]] با فقه عراق بود که از [[اجتهاد]] و [[قیاس]] بهره می‌گرفت. امام{{ع}} با دو [[مکتب]] حجاز و مدینه [[مخالفت]] کرد. مخالفت آن [[حضرت]] در شیوه [[استدلال]] و منابع فقه بود. امام فقط به [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} بسنده می‌کرد و با [[رأی]] و قیاس [[افراطی]] نیز مخالفت داشت و بیان حکمِ [[حلال و حرام]] را در [[قرآن]] و [[سنت]] می‌دانست و اعلام کرد که حکمی فروگذار نشده تا چنین گفته شود: ای کاش این [[حکم]] در قرآن وجود می‌داشت؛ ریشه تمام [[احکام]] در قرآن است<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۰.</ref>.
بر این اساس، امام{{ع}} [[فقه شیعه]] را بر پایه قرآن و نیز بر اساس سنت بیان شده از طریق [[معصومان]]{{عم}} پایه‌گذاری کرد و از [[عقل‌گرایی]] افراطی [[پرهیز]] داد و قیاس را عامل نابودی [[دین]] دانست. [[شیطان]] را نخستین کسی دانست که با بهره‌گیری از قیاس، [[آفرینش]] خود را با [[آدم]]{{ع}} مقایسه و در نتیجه با [[خداوند]] مخالفت کرد<ref>برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۱۵؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۶ - ۵۸.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۹۷.</ref>
بر این اساس، امام{{ع}} [[فقه شیعه]] را بر پایه قرآن و نیز بر اساس سنت بیان شده از طریق [[معصومان]]{{عم}} پایه‌گذاری کرد و از [[عقل‌گرایی]] افراطی [[پرهیز]] داد و قیاس را عامل نابودی [[دین]] دانست. [[شیطان]] را نخستین کسی دانست که با بهره‌گیری از قیاس، [[آفرینش]] خود را با [[آدم]]{{ع}} مقایسه و در نتیجه با [[خداوند]] مخالفت کرد<ref>برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۱۵؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۶ - ۵۸.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۹۷.</ref>


خط ۱۸: خط ۱۹:
تحول‌آفرینی حضرت در حوزه‌های [[فقه]] و [[کلام]] و [[تفسیر]] و نیز [[تربیت]] شاگردانی برجسته در عرصه‌های مختلف [[علمی]] مهم‌ترین میراث علمی آن حضرت است. [[زراره]]، بُکَیر و حِمران [[فرزندان]] اَعیَن، [[جمیل بن دراج]]، [[محمد بن مسلم]]، [[برید بن معاویه]]، [[هشام بن سالم]]، [[هشام بن حکم]]، [[ابوبصیر]]، عبیدالله و محمد و [[عمران حلبی]]، [[عبدالله بن سنان]] و [[ابوصباح کنانی]] برخی از شاخص‌ترین [[شاگردان]] و [[راویان]] [[امام]]{{ع}} بودند<ref>حلی (محقق)، المعتبر، ج۱، ص۲۶.</ref>. تعداد راویان را تا چهار هزار نفر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹. قَرشی رقم راویان را ۳۶۵۲ تن و شبستری ۳۷۵۹ نفر را در سه جلد فهرست کرده است؛ شریف قَرشی، موسوعة الامام صادق{{ع}}، ج۶، همه صفحات و شبستری، الفائق فی روات و اصحاب الامام لاصادق{{ع}}، ج۱، ص۲۱ - ۶۹۹؛ ج۲، ص۵ - ۶۹۱؛ ج۳، ص۵ - ۵۳۵.</ref> عراقی، حجازی، [[خراسانی]] و شامی یاد کرده‌اند<ref>شهید اول، ذکری، ج۱، ص۵۸.</ref>.
تحول‌آفرینی حضرت در حوزه‌های [[فقه]] و [[کلام]] و [[تفسیر]] و نیز [[تربیت]] شاگردانی برجسته در عرصه‌های مختلف [[علمی]] مهم‌ترین میراث علمی آن حضرت است. [[زراره]]، بُکَیر و حِمران [[فرزندان]] اَعیَن، [[جمیل بن دراج]]، [[محمد بن مسلم]]، [[برید بن معاویه]]، [[هشام بن سالم]]، [[هشام بن حکم]]، [[ابوبصیر]]، عبیدالله و محمد و [[عمران حلبی]]، [[عبدالله بن سنان]] و [[ابوصباح کنانی]] برخی از شاخص‌ترین [[شاگردان]] و [[راویان]] [[امام]]{{ع}} بودند<ref>حلی (محقق)، المعتبر، ج۱، ص۲۶.</ref>. تعداد راویان را تا چهار هزار نفر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹. قَرشی رقم راویان را ۳۶۵۲ تن و شبستری ۳۷۵۹ نفر را در سه جلد فهرست کرده است؛ شریف قَرشی، موسوعة الامام صادق{{ع}}، ج۶، همه صفحات و شبستری، الفائق فی روات و اصحاب الامام لاصادق{{ع}}، ج۱، ص۲۱ - ۶۹۹؛ ج۲، ص۵ - ۶۹۱؛ ج۳، ص۵ - ۵۳۵.</ref> عراقی، حجازی، [[خراسانی]] و شامی یاد کرده‌اند<ref>شهید اول، ذکری، ج۱، ص۵۸.</ref>.
تنوع [[فکری]]، راویان را شامل عامی مذهبان ([[اهل سنت]])، [[کیسانیه]]، [[زیدیه]]، [[غالیان]]، صوفیان و [[شیعیان]] ([[پیروان]]) قرار می‌داد. خود صحابیانِ [[شیعی]] نیز هم در برخورد با مخالف، به واگرا و هم‌گرا تقسیم می‌شدند و هم در [[بینش سیاسی]]، برخی طرفدار و برخی دیگر مخالف قیام علیه [[خلیفه]] یا [[همکاری با حکومت]] بودند.
تنوع [[فکری]]، راویان را شامل عامی مذهبان ([[اهل سنت]])، [[کیسانیه]]، [[زیدیه]]، [[غالیان]]، صوفیان و [[شیعیان]] ([[پیروان]]) قرار می‌داد. خود صحابیانِ [[شیعی]] نیز هم در برخورد با مخالف، به واگرا و هم‌گرا تقسیم می‌شدند و هم در [[بینش سیاسی]]، برخی طرفدار و برخی دیگر مخالف قیام علیه [[خلیفه]] یا [[همکاری با حکومت]] بودند.
تنوع علمی نیز راویان را به [[محدثان]]، [[فقیهان]]، [[مفسران]]، [[متکلمان]]، [[سیره‌نگاران]] و [[تاریخ‌نویسان]] تقسیم می‌کرد که هر یک با تدوین آثاری به گسترش [[فرهنگ شیعی]] کمک کردند.
تنوع علمی نیز راویان را به [[محدثان]]، [[فقیهان]]، [[مفسران]]، [[متکلمان]]، [[سیره‌نگاران]] و [[تاریخ‌نویسان]] تقسیم می‌کرد که هر یک با تدوین آثاری به گسترش [[فرهنگ شیعی]] کمک کردند.


گفته شده که از پاسخ‌های علمی آن امام{{ع}} نیز چهارصد رساله از چهارصد مؤلف بـه نـام اصول نوشته شده است<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۰۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۴۳؛ ابن طاووس، فتح الابواب، ص۶۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۳۱۸؛ شهید اول، ذکری، ج۱، ص۵۸.</ref>. اما [[شیخ مفید]] [[نگارش]] چهارصد اصل را در دوره زمانی [[امام علی]]{{ع}} تا [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بیان کرده است<ref>ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص۳۹.</ref> که گویا منظور از اصل در [[کلام]] مفید، مجموع نگاشته‌های اصلی و بنیادین [[شیعه]] باشد. در این میان، [[امین]] ۲۴ کتاب و رساله برای امام صادق{{ع}} نام برده که حتی در انتساب برخی از آنها تردید است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۶۸ - ۶۶۹.</ref> و کتاب‌شناسان و فهرست‌نگاران متقدّم از آن آثار خبری نداده‌اند.
گفته شده که از پاسخ‌های علمی آن امام{{ع}} نیز چهارصد رساله از چهارصد مؤلف بـه نـام اصول نوشته شده است<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۰۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۴۳؛ ابن طاووس، فتح الابواب، ص۶۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۳۱۸؛ شهید اول، ذکری، ج۱، ص۵۸.</ref>. اما [[شیخ مفید]] [[نگارش]] چهارصد اصل را در دوره زمانی [[امام علی]]{{ع}} تا [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بیان کرده است<ref>ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص۳۹.</ref> که گویا منظور از اصل در [[کلام]] مفید، مجموع نگاشته‌های اصلی و بنیادین [[شیعه]] باشد. در این میان، [[امین]] ۲۴ کتاب و رساله برای امام صادق{{ع}} نام برده که حتی در انتساب برخی از آنها تردید است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۶۸ - ۶۶۹.</ref> و کتاب‌شناسان و فهرست‌نگاران متقدّم از آن آثار خبری نداده‌اند.
[[نجاشی]] نیز تصریح کرده که جز [[نامه امام]]{{ع}} به عبدالله بن نجاشی، حاکم اهواز، اثر مکتوب دیگری برای [[امام]]{{ع}} ندیده است<ref>نجاشی، رجال، ص۱۰۱ و ۲۱۳؛ نک: آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۴۸۵.</ref>. در کتاب یا [[نامه]] بودن برخی مکتوبات امام{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر است. برای نمونه، [[حدیث]] اِهلیجه که [[گفتگوی امام صادق]]{{ع}} یا مُفَضَّل با طبیب [[هندی]] بود، گاهی به نام کتاب [[مفضل]] یا کتاب [[امام صادق]]{{ع}} یاد شده است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵۹؛ ابن طاووس، فرج المهموم، ص۱۱ - ۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۵۲.</ref>، اما در منابع و کتاب‌شناسی‌های از آن یادی نیست.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۹۹.</ref>
[[نجاشی]] نیز تصریح کرده که جز [[نامه امام]]{{ع}} به عبدالله بن نجاشی، حاکم اهواز، اثر مکتوب دیگری برای [[امام]]{{ع}} ندیده است<ref>نجاشی، رجال، ص۱۰۱ و ۲۱۳؛ نک: آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۴۸۵.</ref>. در کتاب یا [[نامه]] بودن برخی مکتوبات امام{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر است. برای نمونه، [[حدیث]] اِهلیجه که [[گفتگوی امام صادق]]{{ع}} یا مُفَضَّل با طبیب [[هندی]] بود، گاهی به نام کتاب [[مفضل]] یا کتاب [[امام صادق]]{{ع}} یاد شده است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵۹؛ ابن طاووس، فرج المهموم، ص۱۱ - ۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۵۲.</ref>، اما در منابع و کتاب‌شناسی‌های از آن یادی نیست.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۹۹.</ref>


===میراث مکتوب===
===میراث مکتوب===
کتاب [[جفر]]؛ روایاتی از وجود جفر نزد امام صادق{{ع}} خبر می‌دهد<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۹ - ۲۴۱.</ref> که نه کتاب خاصی است و نه از جنس [[دانش]] حروف است، بلکه صندوقچه‌ای چرمی مشتمل بر دانش و آثار [[انبیای گذشته]] و [[حوادث آینده]] بوده است. [[آقابزرگ]] احتمال داده که «الجفر الصادقی» و «الجفر الأسود» [[املای امام]] صادق{{ع}} بر جابر بن حَیّان باشد<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۵، ص۱۲۰ - ۱۲۱.</ref>.
کتاب [[جفر]]؛ روایاتی از وجود جفر نزد امام صادق{{ع}} خبر می‌دهد<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۹ - ۲۴۱.</ref> که نه کتاب خاصی است و نه از جنس [[دانش]] حروف است، بلکه صندوقچه‌ای چرمی مشتمل بر دانش و آثار [[انبیای گذشته]] و [[حوادث آینده]] بوده است. [[آقابزرگ]] احتمال داده که «الجفر الصادقی» و «الجفر الأسود» [[املای امام]] صادق{{ع}} بر جابر بن حَیّان باشد<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۵، ص۱۲۰ - ۱۲۱.</ref>.
کتاب اختلاج اعضاء؛ به معنای [[پیشگویی]] [[آینده]] بر پایه لرزش اعضای [[بدن]]، اثری منسوب به امام صادق{{ع}} است که [[بحرانی]] (م ۱۱۸۶ق) آن را در ۱۰۲ بند از امام صادق{{ع}} نقل کرده است<ref>بحرانی، الکشکول، ج۲، ص۸۴.</ref>.
کتاب اختلاج اعضاء؛ به معنای [[پیشگویی]] [[آینده]] بر پایه لرزش اعضای [[بدن]]، اثری منسوب به امام صادق{{ع}} است که [[بحرانی]] (م ۱۱۸۶ق) آن را در ۱۰۲ بند از امام صادق{{ع}} نقل کرده است<ref>بحرانی، الکشکول، ج۲، ص۸۴.</ref>.
کتاب [[طب]]؛ ابن بسطام ۱۰۸ [[روایت]] طبی از امام صادق{{ع}} نقل کرده است<ref>ابن بسطام، طب الائمه{{عم}}، ص۴ - ۱۳۹ در باب‌های مختلف.</ref> که از آن به «[[طب]] [[الصادق]]{{ع}}» یاد شده است. بر پایه [[روایات]] طبی، [[یوحنّا]] بن ماسویه، از پزشکان [[مسیحی]]، وقتی تقسیم طبایع را از [[حضرت]] شنید، چنان متأثر شد که قسم خورد جالینوس چنین ترسیم نیکویی از طبایع نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۳۸۲؛ نک: مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۱۱۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز قسم یاد کرد که چیزی از کتاب‌های [[پزشکی]] نخوانده است و آنها را از پدرانش از [[رسول خدا]]{{صل}} از [[جبرئیل]] از [[پروردگار]] فراگرفته است<ref>صدوق، الاعتقادات، ص۱۱۵ - ۱۱۶.</ref>. با این حال، [[شیخ صدوق]] به روایات طبی، جز در مواردی خاص [[اعتماد]] ندارد و حتی برخی از آنها را [[تدلیس]] [[مخالفان اهل بیت]]{{عم}} برای زشت‌نمایی [[مذهب شیعه]] دانسته است<ref>مسعودی، «روایات طبی، تبار و اعتبار»، علوم حدیث، سال ۲۳، ش۸۷، ص۳ - ۲۳.</ref>. [[عبدالهادی مسعودی]]، تبار و اعتبار آنها را بررسی کرده است<ref>نجاشی، رجال، ص۴۳۳.</ref>.
کتاب [[طب]]؛ ابن بسطام ۱۰۸ [[روایت]] طبی از امام صادق{{ع}} نقل کرده است<ref>ابن بسطام، طب الائمه{{عم}}، ص۴ - ۱۳۹ در باب‌های مختلف.</ref> که از آن به «[[طب]] [[الصادق]]{{ع}}» یاد شده است. بر پایه [[روایات]] طبی، [[یوحنّا]] بن ماسویه، از پزشکان [[مسیحی]]، وقتی تقسیم طبایع را از [[حضرت]] شنید، چنان متأثر شد که قسم خورد جالینوس چنین ترسیم نیکویی از طبایع نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۳۸۲؛ نک: مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۱۱۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز قسم یاد کرد که چیزی از کتاب‌های [[پزشکی]] نخوانده است و آنها را از پدرانش از [[رسول خدا]]{{صل}} از [[جبرئیل]] از [[پروردگار]] فراگرفته است<ref>صدوق، الاعتقادات، ص۱۱۵ - ۱۱۶.</ref>. با این حال، [[شیخ صدوق]] به روایات طبی، جز در مواردی خاص [[اعتماد]] ندارد و حتی برخی از آنها را [[تدلیس]] [[مخالفان اهل بیت]]{{عم}} برای زشت‌نمایی [[مذهب شیعه]] دانسته است<ref>مسعودی، «روایات طبی، تبار و اعتبار»، علوم حدیث، سال ۲۳، ش۸۷، ص۳ - ۲۳.</ref>. [[عبدالهادی مسعودی]]، تبار و اعتبار آنها را بررسی کرده است<ref>نجاشی، رجال، ص۴۳۳.</ref>.


کتاب [[تفسیر]]؛ [[هشام بن سالم]] [[روایات تفسیری]] امام صادق{{ع}} را گرد آورده و کتابی به نام تفسیر نگاشته است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۰، ص۱ - ۹۷.</ref>. [[علامه مجلسی]] روایات تفسیری [[امام]]{{ع}} را به [[روایت]] [[نعمانی]] نقل کرده است<ref>قمی، تفسیر، ص۶ مقدمه آقابزرگ تهرانی.</ref>. [[آقابزرگ تهرانی]] نیز بخشی از تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] (م. ح۳۲۹ق) را گردآوری روایات تفسیری امام صادق{{ع}} دانسته است<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۲۴۵؛ ج۲۰، ص۱۹۰.</ref> که شاید از این رهگذر برخی کتاب [[تفسیر قمی]] یا خلاصه آن را به قلم ابن عتایقی حِلّی (م. ح ۷۸۶ق) کتاب [[تفسیر امام صادق]]{{ع}} یاد کنند<ref>ابن طاووس، الامان من أخطار الاسفار، ص۹۲؛ شهید ثانی، کشف الریبه، ص۶۹.</ref>.
کتاب [[تفسیر]]؛ [[هشام بن سالم]] [[روایات تفسیری]] امام صادق{{ع}} را گرد آورده و کتابی به نام تفسیر نگاشته است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۰، ص۱ - ۹۷.</ref>. [[علامه مجلسی]] روایات تفسیری [[امام]]{{ع}} را به [[روایت]] [[نعمانی]] نقل کرده است<ref>قمی، تفسیر، ص۶ مقدمه آقابزرگ تهرانی.</ref>. [[آقابزرگ تهرانی]] نیز بخشی از تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] (م. ح۳۲۹ق) را گردآوری روایات تفسیری امام صادق{{ع}} دانسته است<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۲۴۵؛ ج۲۰، ص۱۹۰.</ref> که شاید از این رهگذر برخی کتاب [[تفسیر قمی]] یا خلاصه آن را به قلم ابن عتایقی حِلّی (م. ح ۷۸۶ق) کتاب [[تفسیر امام صادق]]{{ع}} یاد کنند<ref>ابن طاووس، الامان من أخطار الاسفار، ص۹۲؛ شهید ثانی، کشف الریبه، ص۶۹.</ref>.
کتاب [[مصباح الشریعه]]؛ [[روایات اخلاقی]] فراوانی از امام صادق{{ع}} نقل شده و کتاب مصباح الشریعه با یکصد باب به آنها پرداخته است. [[ابن طاووس]] (م ۶۶۴ق) آن کتاب را تدوین امام{{ع}} دانسته و [[شهید ثانی]] (م ۹۶۵ق) بر آن اعتماد نموده<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۲، ص۱؛ ر.ک: آقابزرگ، الذریعه، ج۲۱، ص۱۱۱.</ref>، اما علامه مجلسی (م ۱۱۱۰ق) آن را نگاشته شَقیق [[بلخی]] [[خراسانی]] [[صوفی]] (م ۱۹۴ق) و [[راوی]] کتاب را [[مالک بن دینار]] (م ۱۲۳ق) از [[صوفیان]] خراسانی دانسته است<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۷۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۳۰۱.</ref>
کتاب [[مصباح الشریعه]]؛ [[روایات اخلاقی]] فراوانی از امام صادق{{ع}} نقل شده و کتاب مصباح الشریعه با یکصد باب به آنها پرداخته است. [[ابن طاووس]] (م ۶۶۴ق) آن کتاب را تدوین امام{{ع}} دانسته و [[شهید ثانی]] (م ۹۶۵ق) بر آن اعتماد نموده<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۲، ص۱؛ ر.ک: آقابزرگ، الذریعه، ج۲۱، ص۱۱۱.</ref>، اما علامه مجلسی (م ۱۱۱۰ق) آن را نگاشته شَقیق [[بلخی]] [[خراسانی]] [[صوفی]] (م ۱۹۴ق) و [[راوی]] کتاب را [[مالک بن دینار]] (م ۱۲۳ق) از [[صوفیان]] خراسانی دانسته است<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۷۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۳۰۱.</ref>


خط ۳۸: خط ۴۴:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:امام صادق]]
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش