پرش به محتوا

شرایط امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن')
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[امام علی]] {{ع}}، از زبان [[رسول خدا]] {{صل}} نقل می‌کند که ایشان فرمود: «تنها کسی [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کند که این سه صفت در او باشد:... بدان‌چه امر می‌کند [[دانا]] باشد و از آن‌چه [[نهی]] می‌کند [[آگاه]] باشد»<ref>محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۱۸۶.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}}، از زبان [[رسول خدا]] {{صل}} نقل می‌کند که ایشان فرمود: «تنها کسی [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کند که این سه صفت در او باشد:... بدان‌چه امر می‌کند [[دانا]] باشد و از آن‌چه [[نهی]] می‌کند [[آگاه]] باشد»<ref>محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۱۸۶.</ref>.


لیکن از این نکته [[بدیهی]] بسیاری [[غفلت]] کرده‌اند؛ تا آنجا که [[امام]] از کسانی که منکر را معروف، و معروف را منکر می‌پندارند، [[گله]] می‌کند و از آنان به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد. این‌گونه کسان به سبب آن‌که در مسائل [[دینی]] خویش، [[سنت پیامبر]] را کنار گذاشته و از [[پیروی]] او تن زده‌اند، در تاریکی‌های [[شبهات]] گام می‌زنند و هر چه را بشناسند، معروف، و آن‌چه را نشناسند، منکر می‌پندارند و در [[حقیقت]] خود را معیار معروف و منکر قرار می‌دهند: {{متن حدیث|الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا، وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۸.</ref>. این [[جهل]] به معروف و منکر، نتیجه آن است که هر کس خود را پیشوای خویش دانسته است و بدین ترتیب در این زمینه به [[اجتهاد]] خود متکی است.
لکن از این نکته [[بدیهی]] بسیاری [[غفلت]] کرده‌اند؛ تا آنجا که [[امام]] از کسانی که منکر را معروف، و معروف را منکر می‌پندارند، [[گله]] می‌کند و از آنان به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد. این‌گونه کسان به سبب آن‌که در مسائل [[دینی]] خویش، [[سنت پیامبر]] را کنار گذاشته و از [[پیروی]] او تن زده‌اند، در تاریکی‌های [[شبهات]] گام می‌زنند و هر چه را بشناسند، معروف، و آن‌چه را نشناسند، منکر می‌پندارند و در [[حقیقت]] خود را معیار معروف و منکر قرار می‌دهند: {{متن حدیث|الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا، وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۸.</ref>. این [[جهل]] به معروف و منکر، نتیجه آن است که هر کس خود را پیشوای خویش دانسته است و بدین ترتیب در این زمینه به [[اجتهاد]] خود متکی است.


از دیدگاه [[امام]]، شناختن معروف و منکر از ضروریات اجرای این [[فریضه]] است. اما مشکل اصلی آن است که غالباً [[شناخت]] نادرستی از این دو مفهوم داریم و گاه منکر را معروف و معروف را منکر می‌پنداریم. این واژگونی در [[نظام ارزشی]] معروف و منکر، زاده آن است که افراد به جای آن‌که پیرو [[پیامبر]]، تابع [[قرآن]] و دنباله‌رو [[جانشینان پیامبر]] باشند، خود را مقیاس معروف و منکر می‌پندارند و بر اساس دریافت‌ها و پنداشت‌های خویش عمل می‌کنند. این تلقی معکوس و غلط، گاه چندان پابرجا می‌شود که حتی ممکن است نزدشان معروف از منکری ناشناخته‌تر باشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷.</ref>. این پیامد، فراورده [[خودمحوری]] و خودمداری افراد و [[جامعه]] است و هنگامی پدیدار می‌شود که جز آن‌چه را خود به رسمیت می‌شناسند و جز دانسته‌های خود را، [[دانش]] نمی‌دانند و خود را [[غایت]] القصوای [[معرفت]] می‌پندارند و به گفته امام: «آن‌چه را خود نپذیرد، [[علم]] به حساب نیارد و جز شیوه خود، [[شیوه]] دیگری را به رسمیت نشناسد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷.</ref>.
از دیدگاه [[امام]]، شناختن معروف و منکر از ضروریات اجرای این [[فریضه]] است. اما مشکل اصلی آن است که غالباً [[شناخت]] نادرستی از این دو مفهوم داریم و گاه منکر را معروف و معروف را منکر می‌پنداریم. این واژگونی در [[نظام ارزشی]] معروف و منکر، زاده آن است که افراد به جای آن‌که پیرو [[پیامبر]]، تابع [[قرآن]] و دنباله‌رو [[جانشینان پیامبر]] باشند، خود را مقیاس معروف و منکر می‌پندارند و بر اساس دریافت‌ها و پنداشت‌های خویش عمل می‌کنند. این تلقی معکوس و غلط، گاه چندان پابرجا می‌شود که حتی ممکن است نزدشان معروف از منکری ناشناخته‌تر باشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷.</ref>. این پیامد، فراورده [[خودمحوری]] و خودمداری افراد و [[جامعه]] است و هنگامی پدیدار می‌شود که جز آن‌چه را خود به رسمیت می‌شناسند و جز دانسته‌های خود را، [[دانش]] نمی‌دانند و خود را [[غایت]] القصوای [[معرفت]] می‌پندارند و به گفته امام: «آن‌چه را خود نپذیرد، [[علم]] به حساب نیارد و جز شیوه خود، [[شیوه]] دیگری را به رسمیت نشناسد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش