پرش به محتوا

اخلاص در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'خوشامد' به 'خوش‌آمد')
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
خط ۱۱: خط ۱۱:
* این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره می‌کنیم:
* این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره می‌کنیم:
# '''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیف‌ترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشه‌های خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
# '''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیف‌ترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشه‌های خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
# '''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت به‌سر می‌برد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
# '''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت به‌سر می‌برد نیز- از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>.
# '''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه می‌توان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
# '''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه می‌توان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
* از این [[آیه شریفه]]، روشن می‌شود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او به‌سر می‌برد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمی‌دهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>.
* از این [[آیه شریفه]]، روشن می‌شود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او به‌سر می‌برد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمی‌دهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>.
خط ۷۹: خط ۷۹:
* نوعی است که انگیزه فعل، تنها ورود به [[بهشت]] است و بس. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه سخت پای فشرده است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت که هیچ صفحه‌ای از صفحات این [[کتاب آسمانی]] نیست مگر آنکه در آن به این انگیزه [[ترغیب]] نموده، [[مؤمنان]] را به تحصیل [[بهشت]] [[دعوت]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ}}<ref>«پس برای این (دستاورد)، اهل کردار باید کار کنند» سوره صافات، آیه ۶۱.</ref>.
* نوعی است که انگیزه فعل، تنها ورود به [[بهشت]] است و بس. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه سخت پای فشرده است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت که هیچ صفحه‌ای از صفحات این [[کتاب آسمانی]] نیست مگر آنکه در آن به این انگیزه [[ترغیب]] نموده، [[مؤمنان]] را به تحصیل [[بهشت]] [[دعوت]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ}}<ref>«پس برای این (دستاورد)، اهل کردار باید کار کنند» سوره صافات، آیه ۶۱.</ref>.
* صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، می‌توان به اقسامی چند تقسیم نمود:
* صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، می‌توان به اقسامی چند تقسیم نمود:
# گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمت‌های ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده -، تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوخته‌اند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل می‌شوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] می‌دانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر برده‌اند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>.
# گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمت‌های ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده - تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوخته‌اند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل می‌شوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] می‌دانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر برده‌اند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>.
# گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]] {{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]] {{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمت‌ها]] یافته، در آنچه انجام می‌دهند به این منظور والا نظر می‌دوزند. [[حضرت حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به‌ [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیش‌تر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشق‌بازان و ذوق‌ورزان می‌دانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی {{صل}} دست از [[جهان]] کشیده‌اند، و در پی [[جمال]] بی‌مثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزه‌اش {{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهاده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
# گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]] {{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]] {{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمت‌ها]] یافته، در آنچه انجام می‌دهند به این منظور والا نظر می‌دوزند. [[حضرت حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به‌ [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیش‌تر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشق‌بازان و ذوق‌ورزان می‌دانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی {{صل}} دست از [[جهان]] کشیده‌اند، و در پی [[جمال]] بی‌مثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزه‌اش {{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهاده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
# گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزه‌ای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیم‌نگاهی نمی‌اندازند. [[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] می‌نماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>.
# گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزه‌ای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیم‌نگاهی نمی‌اندازند. [[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] می‌نماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>.
* این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود می‌کنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیده‌اند-، [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] می‌دانند، که با [[شناخت]] [[حضرت حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافته‌اند.
* این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود می‌کنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیده‌اند- [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] می‌دانند، که با [[شناخت]] [[حضرت حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافته‌اند.
* این سه گروه، افرادی هستند که در قسمت اوّل از نوع دوّم، جای خواهند گرفت؛ چه انگیزه آنان از آنچه انجام می‌دهند، [[طمع]] در نعمت‌های بهشتی است. پر واضح است که این نعمت‌- همان‌گونه که گذشت - از مراتبی چند برخوردار است، که توجّه آنان به این مراتب، اقسام سه گانه ایشان را تشکیل داد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۸.</ref>.
* این سه گروه، افرادی هستند که در قسمت اوّل از نوع دوّم، جای خواهند گرفت؛ چه انگیزه آنان از آنچه انجام می‌دهند، [[طمع]] در نعمت‌های بهشتی است. پر واضح است که این نعمت‌- همان‌گونه که گذشت - از مراتبی چند برخوردار است، که توجّه آنان به این مراتب، اقسام سه گانه ایشان را تشکیل داد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۸.</ref>.


خط ۹۵: خط ۹۵:
== نوع سوّم ==
== نوع سوّم ==
* در کنار دو نوع انگیزه‌های پیش‌گفته، نوعی دیگر از انگیزه نیز وجود دارد، که می‌توان آن را به صورت مستقل، نوع سوّم خواند. این نوع، همان تجسّم [[اعمال]] است که خود از اقسامی چند برخوردار است. ما پیش از اشاره به این اقسام، به اختصار به یادآوری آنچه پیش از این درباره تجسّم [[اعمال]] گذشت، می‌پردازیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>.
* در کنار دو نوع انگیزه‌های پیش‌گفته، نوعی دیگر از انگیزه نیز وجود دارد، که می‌توان آن را به صورت مستقل، نوع سوّم خواند. این نوع، همان تجسّم [[اعمال]] است که خود از اقسامی چند برخوردار است. ما پیش از اشاره به این اقسام، به اختصار به یادآوری آنچه پیش از این درباره تجسّم [[اعمال]] گذشت، می‌پردازیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>.
* دیدیم که تمامی [[اعمال انسان]] - خواه در شمار [[کارها]]، سخنان، و یا حتّی [[افکار]] و نیت‌های او باشد-، در عالَم واقع، از صورتی مناسب خود برخوردار است. این صورت‌ها همچون قالبی است که با عمل [[آدمی]] همسانی داشته، مطابق [[شایستگی]] یا ناشایستگی آن، در آن عالَم پدید می‌آید. بدین ترتیب هر سخن، [[اندیشه]]، و یا کاری که از [[آدمی]] سر می‌زند، به صورتی مناسب خود در [[جهان]] جاودان، باقی می‌ماند؛ از این مطلب، به عنوان "تجسّم [[اعمال]]" یاد شده است.
* دیدیم که تمامی [[اعمال انسان]] - خواه در شمار [[کارها]]، سخنان، و یا حتّی [[افکار]] و نیت‌های او باشد- در عالَم واقع، از صورتی مناسب خود برخوردار است. این صورت‌ها همچون قالبی است که با عمل [[آدمی]] همسانی داشته، مطابق [[شایستگی]] یا ناشایستگی آن، در آن عالَم پدید می‌آید. بدین ترتیب هر سخن، [[اندیشه]]، و یا کاری که از [[آدمی]] سر می‌زند، به صورتی مناسب خود در [[جهان]] جاودان، باقی می‌ماند؛ از این مطلب، به عنوان "تجسّم [[اعمال]]" یاد شده است.
* بر این اساس، [[سعادت]] دو جهانی و نیز [[شقاوت]] و [[بدبختی]] هر دو سرا، برای یکایک [[مردمان]]، تنها در گرو [[اعمال]] خود آنهاست. توجه به این نکته -که [[وحی]]، [[حدیث]] و [[عقل]] هم بر آن هماوایند-، می‌تواند انگیزه‌ای [[قوی]] برای [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به انجام کارهای [[نیکو]]، و پرهیز از [[کارهای ناپسند]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۴.</ref>.
* بر این اساس، [[سعادت]] دو جهانی و نیز [[شقاوت]] و [[بدبختی]] هر دو سرا، برای یکایک [[مردمان]]، تنها در گرو [[اعمال]] خود آنهاست. توجه به این نکته -که [[وحی]]، [[حدیث]] و [[عقل]] هم بر آن هماوایند- می‌تواند انگیزه‌ای [[قوی]] برای [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به انجام کارهای [[نیکو]]، و پرهیز از [[کارهای ناپسند]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۴.</ref>.


== اشاره‌ای به انواع تجسُّم عمل ==
== اشاره‌ای به انواع تجسُّم عمل ==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
# آنکه انگیزه، برطرف نمودن [[بدبختی]] از ملّتی که [[انسان]] در میان آنان می‌زید، باشد. آیه‌های هفتم و هشتم از [[آیات]] پیش‌گفته، بر این انگیزه دلالت می‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۶-۲۳۷.</ref>.
# آنکه انگیزه، برطرف نمودن [[بدبختی]] از ملّتی که [[انسان]] در میان آنان می‌زید، باشد. آیه‌های هفتم و هشتم از [[آیات]] پیش‌گفته، بر این انگیزه دلالت می‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۶-۲۳۷.</ref>.
=== تجسّم [[اعمال]] در [[قیامت]] ===
=== تجسّم [[اعمال]] در [[قیامت]] ===
* [[اعمال انسان]] در عالم واقع به صورتی مناسب خود [[ظهور]] می‌یابد. این [[اعمال]]، از لحظه [[مرگ]] همراه [[انسان]] بوده در [[قبر]] او را [[همراهی]] می‌نماید؛ پس از آن در صحنه [[قیامت]] نیز برای دیگران آشکار می‌گردد، و زان پس هرگز بر او و دیگران پوشیده نخواهد بود. [[حضرت حق]] در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. مراد از کلمه "روز" در این [[آیه شریفه]]، لحظه [[مرگ]] - و نه [[روز قیامت]]- می‌باشد؛ چه از لحظه [[مرگ]]، حجاب‌ها رفع می‌شود و [[انسان]] از دیدی کامل برخوردار می‌گردد. از این رو، از آن لحظه به بعد- که نهایتی نخواهد داشت-، [[انسان]] [[اعمال]] خود را به‌صورت مجسّم به‌همراه خواهد داشت. [[علامه مجلسی]] این مطلب را به تفصیل مورد بررسی قرار دارده، و آن را از ضروریّات [[اسلام]] و تشیّع دانسته است<ref>بحار الأنوار، ج۶، ص۱۴۴ - ۲۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۷.</ref>.
* [[اعمال انسان]] در عالم واقع به صورتی مناسب خود [[ظهور]] می‌یابد. این [[اعمال]]، از لحظه [[مرگ]] همراه [[انسان]] بوده در [[قبر]] او را [[همراهی]] می‌نماید؛ پس از آن در صحنه [[قیامت]] نیز برای دیگران آشکار می‌گردد، و زان پس هرگز بر او و دیگران پوشیده نخواهد بود. [[حضرت حق]] در این رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. مراد از کلمه "روز" در این [[آیه شریفه]]، لحظه [[مرگ]] - و نه [[روز قیامت]]- می‌باشد؛ چه از لحظه [[مرگ]]، حجاب‌ها رفع می‌شود و [[انسان]] از دیدی کامل برخوردار می‌گردد. از این رو، از آن لحظه به بعد- که نهایتی نخواهد داشت- [[انسان]] [[اعمال]] خود را به‌صورت مجسّم به‌همراه خواهد داشت. [[علامه مجلسی]] این مطلب را به تفصیل مورد بررسی قرار دارده، و آن را از ضروریّات [[اسلام]] و تشیّع دانسته است<ref>بحار الأنوار، ج۶، ص۱۴۴ - ۲۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۷.</ref>.
* انگیزه بودن این قسم نیز، خود بر چند نوع است:
* انگیزه بودن این قسم نیز، خود بر چند نوع است:
# این انگیزه، می‌تواند به‌دست آوردن همنشین [[نیکو]] در [[قبر]]، و آسودگی در دوران [[برزخ]] تا [[ظهور]] [[قیامت]] باشد. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را بر این امر [[ترغیب]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۵-۲۷.</ref>. این [[آیه]]، به‌وضوح دلالت می‌کند که منظور از "[[بهشت]]" در اینجا، همان [[بهشت]] برزخی است، که به‌محض به [[شهادت]] رسیدن آن نبیّ بزرگوار فرادستش آمد؛ و ایشان در همان [[بهشت]] فریاد زد: ای کاش [[قوم]] من می‌دانستند که [[خداوند]] چه مایه بزرگوار است، و چه معامله بزرگوارانه‌ای با من نمود!. تأمّل در همین [[آیه]]، نشان از [[بزرگواری]] آن [[پیامبر]] دارد. چه ایشان در پی آن بود که کشندگانش با دریافت این [[حقیقت]]، خود [[نجات]] یابند و به [[سعادت]] رسند!. آری! این [[آیه]] دلالتی بر آنکه [[تکریم]] [[الهی]] از باب تجسّم [[اعمال]] بوده است، نخواهد داشت؛ امّا این مطلب را از [[آیات]] دیگری- که ذکر شماری از آنها گذشت-، می‌توان استفاده نمود. آیاتی همچون این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«این برای کارهایی است که کرده‌اید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸.</ref>.
# این انگیزه، می‌تواند به‌دست آوردن همنشین [[نیکو]] در [[قبر]]، و آسودگی در دوران [[برزخ]] تا [[ظهور]] [[قیامت]] باشد. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را بر این امر [[ترغیب]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۵-۲۷.</ref>. این [[آیه]]، به‌وضوح دلالت می‌کند که منظور از "[[بهشت]]" در اینجا، همان [[بهشت]] برزخی است، که به‌محض به [[شهادت]] رسیدن آن نبیّ بزرگوار فرادستش آمد؛ و ایشان در همان [[بهشت]] فریاد زد: ای کاش [[قوم]] من می‌دانستند که [[خداوند]] چه مایه بزرگوار است، و چه معامله بزرگوارانه‌ای با من نمود!. تأمّل در همین [[آیه]]، نشان از [[بزرگواری]] آن [[پیامبر]] دارد. چه ایشان در پی آن بود که کشندگانش با دریافت این [[حقیقت]]، خود [[نجات]] یابند و به [[سعادت]] رسند!. آری! این [[آیه]] دلالتی بر آنکه [[تکریم]] [[الهی]] از باب تجسّم [[اعمال]] بوده است، نخواهد داشت؛ امّا این مطلب را از [[آیات]] دیگری- که ذکر شماری از آنها گذشت- می‌توان استفاده نمود. آیاتی همچون این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«این برای کارهایی است که کرده‌اید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸.</ref>.
# انگیزه، گاه می‌تواند حفظ [[انسان]] از [[عذاب]] [[قبر]] باشد. [[قرآن کریم]] بر این نوع از [[عذاب]] تأکید فرموده، در [[آیات]] بسیاری به وجود و نیز چگونگیِ آن پرداخته است. این، از آن رو است که [[مردمان]] قبل از خروج از [[دنیا]] خویشتن را از آن [[عذاب]] حفظ کرده، پس از [[مرگ]] بدان دچار نشوند. از این رو بدون تردید می‌توان نقش انگیزه بودن را برای آن قائل شد. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت * آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>.
# انگیزه، گاه می‌تواند حفظ [[انسان]] از [[عذاب]] [[قبر]] باشد. [[قرآن کریم]] بر این نوع از [[عذاب]] تأکید فرموده، در [[آیات]] بسیاری به وجود و نیز چگونگیِ آن پرداخته است. این، از آن رو است که [[مردمان]] قبل از خروج از [[دنیا]] خویشتن را از آن [[عذاب]] حفظ کرده، پس از [[مرگ]] بدان دچار نشوند. از این رو بدون تردید می‌توان نقش انگیزه بودن را برای آن قائل شد. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت * آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>.
# همنشینی با [[اولیاء الهی]]، و [[برتر]] از همه [[معصومان]] {{عم}} نیز می‌تواند در شمار این انگیزه‌ها قرار گیرد. اینان در [[قیامت]] تحت لوای [[حمد]] جمع می‌شوند، و [[اعمال]] [[نورانی]] خود را همچون درختی پربار می‌یابند، که می‌توانند هر لحظه از ثمرات و میوه‌های رنگارنگ آن بهره‌مند شوند. هرچند [[روایات]] ما در این زمینه به مرتبه [[یقین]] آفرینی رسیده است، اما باز در این باره هم [[کلام الهی]] سخت گویا است؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش می‌شتابد. امروز، نوید شما بوستان‌هایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>.
# همنشینی با [[اولیاء الهی]]، و [[برتر]] از همه [[معصومان]] {{عم}} نیز می‌تواند در شمار این انگیزه‌ها قرار گیرد. اینان در [[قیامت]] تحت لوای [[حمد]] جمع می‌شوند، و [[اعمال]] [[نورانی]] خود را همچون درختی پربار می‌یابند، که می‌توانند هر لحظه از ثمرات و میوه‌های رنگارنگ آن بهره‌مند شوند. هرچند [[روایات]] ما در این زمینه به مرتبه [[یقین]] آفرینی رسیده است، اما باز در این باره هم [[کلام الهی]] سخت گویا است؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش می‌شتابد. امروز، نوید شما بوستان‌هایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>.
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
=== نوع چهارم ===
=== نوع چهارم ===
* نوع چهارم از انگیزه‌ها، [[ذات اقدس الهی]] است، که [[برترین]] و شریف‌ترین انگیزه‌های انسانی است. انگیزه بودن [[حضرت حق]] برای [[انسان]] را نیز، می‌توان به صورت‌های گوناگونی ترسیم نمود.
* نوع چهارم از انگیزه‌ها، [[ذات اقدس الهی]] است، که [[برترین]] و شریف‌ترین انگیزه‌های انسانی است. انگیزه بودن [[حضرت حق]] برای [[انسان]] را نیز، می‌توان به صورت‌های گوناگونی ترسیم نمود.
*۱. [[تقرب]] به او - جلَّ و علا! -، که همان [[تقرّب]] [[بنده]] به مولاست، می‌تواند یکی از این انگیزه‌ها باشد. [[تقرّب]] و نزدیک شدن، خود دارای مراتبی است که از شدّت و [[ضعف]] این [[قرب]] ناشی شده است. برخی از انواع این [[تقرّب]] عبارتند از:
*۱. [[تقرب]] به او - جلَّ و علا! - که همان [[تقرّب]] [[بنده]] به مولاست، می‌تواند یکی از این انگیزه‌ها باشد. [[تقرّب]] و نزدیک شدن، خود دارای مراتبی است که از شدّت و [[ضعف]] این [[قرب]] ناشی شده است. برخی از انواع این [[تقرّب]] عبارتند از:
# [[تقرّب]] عموم [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛
# [[تقرّب]] عموم [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛
# [[تقرّب]] [[خواص]] [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛
# [[تقرّب]] [[خواص]] [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
# شکرگذاری اخص [[خواص]] از [[مولی]].
# شکرگذاری اخص [[خواص]] از [[مولی]].
*۵. [[رضایت]] [[مولی]] - جلَّ و علا! - نیز می‌تواند در شمار انگیزه‌ها باشد. این نوع، در [[قرآن کریم]] [[برتر]] و ارزشمندتر از خود بهشت نیز خوانده شده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستان‌هایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاه‌هایی پاک در بوستان‌های جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۷۲.</ref>.
*۵. [[رضایت]] [[مولی]] - جلَّ و علا! - نیز می‌تواند در شمار انگیزه‌ها باشد. این نوع، در [[قرآن کریم]] [[برتر]] و ارزشمندتر از خود بهشت نیز خوانده شده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستان‌هایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاه‌هایی پاک در بوستان‌های جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۷۲.</ref>.
* [[رضایت]] [[مولی]] -که گاه [[بهشت]] عدن خوانده شده-، [[پاداش]] کاملان دانسته شده است؛ چه آنان به چیزی جز از آن، [[رضایت]] نمی‌دهند: {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ}}<ref>«بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
* [[رضایت]] [[مولی]] -که گاه [[بهشت]] عدن خوانده شده- [[پاداش]] کاملان دانسته شده است؛ چه آنان به چیزی جز از آن، [[رضایت]] نمی‌دهند: {{متن قرآن|مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ}}<ref>«بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
* آنان که در این [[دنیا]] به [[هدایت الهی]] سرافرازند، در آن [[جهان]] به این [[بهشت]] رهنمون می‌شوند و از [[رضایت الهی]] برخوردار. پر واضح است که هیچ لذّتی برای اینان در شمار لذّت استفاده از [[رضایت الهی]] قرار نخواهد داشت: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref>
* آنان که در این [[دنیا]] به [[هدایت الهی]] سرافرازند، در آن [[جهان]] به این [[بهشت]] رهنمون می‌شوند و از [[رضایت الهی]] برخوردار. پر واضح است که هیچ لذّتی برای اینان در شمار لذّت استفاده از [[رضایت الهی]] قرار نخواهد داشت: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref>
* مراتب این انگیزه: این انگیزه نیز از مراتبی چند برخوردار است:
* مراتب این انگیزه: این انگیزه نیز از مراتبی چند برخوردار است:
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:
* از آنچه گذشت، می‌توان به این نتایج دست یافت:
* از آنچه گذشت، می‌توان به این نتایج دست یافت:
# هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] می‌پردازند، امّا انگیزه‌های آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع می‌تواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزه‌ها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>.
# هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] می‌پردازند، امّا انگیزه‌های آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع می‌تواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزه‌ها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>.
# [[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است-، از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزه‌های چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه می‌کنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده می‌شود، می‌توان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع می‌نموده‌اند. این نشان از مراتب بی‌نظیر آنان دارد، که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند *(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>.
# [[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است- از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزه‌های چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه می‌کنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده می‌شود، می‌توان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع می‌نموده‌اند. این نشان از مراتب بی‌نظیر آنان دارد، که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند *(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌نمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>.
* از این رو، مکلّفان می‌توانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزه‌های دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام می‌شود؛ در عین حال امّا می‌توان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] می‌گردد.
* از این رو، مکلّفان می‌توانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزه‌های دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام می‌شود؛ در عین حال امّا می‌توان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] می‌گردد.
* آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند.
* آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند.
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
* نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]] {{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه {{س}} و [[خانواده]] گرامی گران‌سنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سوره‌ای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>.
* نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]] {{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه {{س}} و [[خانواده]] گرامی گران‌سنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سوره‌ای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>.
* قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در بستر [[رسول خدا]] {{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، این‌چنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد به‌واسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم می‌سایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>
* قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در بستر [[رسول خدا]] {{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، این‌چنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد به‌واسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم می‌سایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>
* [[آیه ولایت]] نیز داستانی همین‌گونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، به‌گونه‌ای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر به‌حسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بی‌نظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهره‌مند نبوده‌اند که انگشتری گران‌بها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بی‌پایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانسته‌اند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری.
* [[آیه ولایت]] نیز داستانی همین‌گونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، به‌گونه‌ای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر به‌حسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بی‌نظیرشان- در آن روزگار از تمکّنی بهره‌مند نبوده‌اند که انگشتری گران‌بها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بی‌پایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانسته‌اند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری.
* آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری.
* آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری.
* در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه [[خاک]] از آن پرارزش‌تر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۶.</ref>.
* در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه [[خاک]] از آن پرارزش‌تر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۶.</ref>.
۲۱۸٬۹۱۸

ویرایش