خوشخلقی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اقسام و مراتب حسن خلق
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در مجموع [[خوشخلقی]] یا [[حُسن خلق]] به معنای برخورد [[پسندیده]] با دیگران است که از [[فضیلتهای اخلاقی]] محسوب میشود. [[اسلام]] [[مردم]] را به متصف شدن به این صفت [[نیک]] فرا میخواند. البته در [[روایات اهل بیت]] {{ع}}، [[حُسن خُلق]]، گاهی به معنای [[خوش برخوردی]] به کار میرود، مانند [[سخن پیامبر]] {{صل}}: «[[بهترین]] شما، خوشخوترین شماست؛ آنان که اُنس میگیرند و با آنها اُنس گرفته میشود»<ref>{{متن حدیث|خِیَارُکُمْ أَحَاسِنُکُمْ أَخْلَاقاً الَّذِینَ یَأْلِفُونَ وَ یُؤْلَفُونَ}}؛ تحف العقول، ص۴۵.</ref>. [[خوشخلقی]] در رفتارهای [[اجتماعی]] نیز تاثیر مثبتی دارد لذاست که تمام [[پیامبران]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[دین الهی]] افرادی [[خوشخلق]] و [[گشادهرو]] بودند. خوش [[رفتاری]] با [[مردم]] [[دلیل]] بر [[بزرگواری]]، [[شخصیت]] ذاتی، [[تواضع]]، [[روح]] [[فداکاری]]، [[گذشت]] و حاکی از [[فضیلت]] و [[سلامت روح]] شخص است. در [[فرهنگ دینی]]، افراد با [[خوشخلقی]] و [[رفتار]] [[پسندیده]] با یکدیگر برخورد میکنند<ref>ر.ک: [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص۲۸۸ ـ ۲۸۹؛ [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | در مجموع [[خوشخلقی]] یا [[حُسن خلق]] به معنای برخورد [[پسندیده]] با دیگران است که از [[فضیلتهای اخلاقی]] محسوب میشود. [[اسلام]] [[مردم]] را به متصف شدن به این صفت [[نیک]] فرا میخواند. البته در [[روایات اهل بیت]] {{ع}}، [[حُسن خُلق]]، گاهی به معنای [[خوش برخوردی]] به کار میرود، مانند [[سخن پیامبر]] {{صل}}: «[[بهترین]] شما، خوشخوترین شماست؛ آنان که اُنس میگیرند و با آنها اُنس گرفته میشود»<ref>{{متن حدیث|خِیَارُکُمْ أَحَاسِنُکُمْ أَخْلَاقاً الَّذِینَ یَأْلِفُونَ وَ یُؤْلَفُونَ}}؛ تحف العقول، ص۴۵.</ref>. [[خوشخلقی]] در رفتارهای [[اجتماعی]] نیز تاثیر مثبتی دارد لذاست که تمام [[پیامبران]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[دین الهی]] افرادی [[خوشخلق]] و [[گشادهرو]] بودند. خوش [[رفتاری]] با [[مردم]] [[دلیل]] بر [[بزرگواری]]، [[شخصیت]] ذاتی، [[تواضع]]، [[روح]] [[فداکاری]]، [[گذشت]] و حاکی از [[فضیلت]] و [[سلامت روح]] شخص است. در [[فرهنگ دینی]]، افراد با [[خوشخلقی]] و [[رفتار]] [[پسندیده]] با یکدیگر برخورد میکنند<ref>ر.ک: [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص۲۸۸ ـ ۲۸۹؛ [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. | ||
== اقسام [[حسن خلق]] == | |||
اقسام حسن خلق به اعتبار کسانی که [[انسان]] با آنها [[خوشاخلاقی]] میکند، به سه قسم تقسیم میشود. | اقسام حسن خلق به اعتبار کسانی که [[انسان]] با آنها [[خوشاخلاقی]] میکند، به سه قسم تقسیم میشود. | ||
=== حسن خلق با [[مردم]] === | |||
وسیعترین حوزهای که انسان موظف است حسن خلق را مراعات کند، [[جامعه انسانی]] است؛ به این معنی که انسان [[وظیفه]] دارد با همه [[انسانها]] با [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفَاضِلُكُمْ أَحْسَنُكُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَكْنَافاً الَّذِينَ يَأْلَفُونَ وَ يُؤْلَفُونَ وَ تُوَطَّأُ رِحَالُهُمْ}}<ref>«برترین شما خوشاخلاقترین شماست، آنان که شانههایشان زیر پای دیگران است (کنایه از تواضع)، آنان که با مردم الفت میگیرند و فرصت میدهند مردم با ایشان الفت گیرند. آنان که خانههایشان با پای مردم آشناست». محمد بن حسن حر عاملی، وسائلالشیعة (آل البیت)، ج۱۲، ص۱۵۸.</ref>؛ همچنین فرمود: میخواهید به شما بگویم فردای [[قیامت]] [[آتش]] به چه کسی [[حرام]] است؟ گفتند: آری یا [[رسول الله]]، فرمود: [[نرمخوی]] آرامی که به مردم نزدیک میشود<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائلالشیعة (آل البیت)، ج۱۲، ص۱۵۸.</ref>. | وسیعترین حوزهای که انسان موظف است حسن خلق را مراعات کند، [[جامعه انسانی]] است؛ به این معنی که انسان [[وظیفه]] دارد با همه [[انسانها]] با [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفَاضِلُكُمْ أَحْسَنُكُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَكْنَافاً الَّذِينَ يَأْلَفُونَ وَ يُؤْلَفُونَ وَ تُوَطَّأُ رِحَالُهُمْ}}<ref>«برترین شما خوشاخلاقترین شماست، آنان که شانههایشان زیر پای دیگران است (کنایه از تواضع)، آنان که با مردم الفت میگیرند و فرصت میدهند مردم با ایشان الفت گیرند. آنان که خانههایشان با پای مردم آشناست». محمد بن حسن حر عاملی، وسائلالشیعة (آل البیت)، ج۱۲، ص۱۵۸.</ref>؛ همچنین فرمود: میخواهید به شما بگویم فردای [[قیامت]] [[آتش]] به چه کسی [[حرام]] است؟ گفتند: آری یا [[رسول الله]]، فرمود: [[نرمخوی]] آرامی که به مردم نزدیک میشود<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائلالشیعة (آل البیت)، ج۱۲، ص۱۵۸.</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۱: | ||
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم}}<ref>«با مردم چنان آمیزش کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده بودید، مشتاق شما باشند». شریف رضی، نهجالبلاغه؛ ۴/۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۸.</ref>. | [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم}}<ref>«با مردم چنان آمیزش کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده بودید، مشتاق شما باشند». شریف رضی، نهجالبلاغه؛ ۴/۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۸.</ref>. | ||
=== حسن خلق با [[اهل]] [[ایمان]] === | |||
رعایت اخلاق با اهل ایمان یا [[جامعه]] همکیشان از اهمیت بیشتری برخوردار است و به همین دلیل در [[شرع]] [[مقدس]] بر آن تأکید بیشتری شده تا آنجا که یک [[حق]] تلقی شده است. [[امام سجاد]] {{ع}} فرموده است: حق همکیشان بر تو آن است که با آنها [[مهربان]] باشی با بدکارانشان [[مدارا]] کنی با آنها الفتگیری در اصلاحشان بکوشی. از نیکوکارانشان تشکر کنی و آزاری به آنها نرسانی و برای آنها همان را بخواهی که برای خودت میخواهی و آنچه را برای خود نمیپسندی برای ایشان هم نپسندی. پیرمردان آنها را چون پدر انگاری و پیرزنانشان را چون مادر. [[جوانان]] همکیشت را چون [[برادر]] بدانی و کوچکترها را چون فرزندانت<ref>سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص۸۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۸.</ref>. | رعایت اخلاق با اهل ایمان یا [[جامعه]] همکیشان از اهمیت بیشتری برخوردار است و به همین دلیل در [[شرع]] [[مقدس]] بر آن تأکید بیشتری شده تا آنجا که یک [[حق]] تلقی شده است. [[امام سجاد]] {{ع}} فرموده است: حق همکیشان بر تو آن است که با آنها [[مهربان]] باشی با بدکارانشان [[مدارا]] کنی با آنها الفتگیری در اصلاحشان بکوشی. از نیکوکارانشان تشکر کنی و آزاری به آنها نرسانی و برای آنها همان را بخواهی که برای خودت میخواهی و آنچه را برای خود نمیپسندی برای ایشان هم نپسندی. پیرمردان آنها را چون پدر انگاری و پیرزنانشان را چون مادر. [[جوانان]] همکیشت را چون [[برادر]] بدانی و کوچکترها را چون فرزندانت<ref>سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص۸۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۸.</ref>. | ||
=== [[حسن خلق]] با [[خانواده]] === | |||
مهمترین حوزهای که [[انسان]] موظف به مراعات حسن خلق است، حوزه خانواده است. در این حوزه نه تنها [[زن]] و مرد به طور یکسان موظف به [[خوشاخلاقی]] میباشند، بلکه موظفند [[بدخلقی]] [[همسر]] خود را نیز [[تحمل]] کنند. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مثل ما اعطی عَلَى ایوب بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا الله مِثْلَ ثَوَابِ آسِيَةَ امرءة فرعون}}<ref>«هر مردی که بدخلقی همسرش را تحمل کند خداوند پاداشی به او میدهد همانند پاداشی که به ایوب به خاطر گرفتاریاش داد و هر زنی که بدخلقی شوهرش را تحمل کند خداوند پاداشی همانند پاداش آسیه همسر فرعون به او میدهد». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۴۷.</ref>. | مهمترین حوزهای که [[انسان]] موظف به مراعات حسن خلق است، حوزه خانواده است. در این حوزه نه تنها [[زن]] و مرد به طور یکسان موظف به [[خوشاخلاقی]] میباشند، بلکه موظفند [[بدخلقی]] [[همسر]] خود را نیز [[تحمل]] کنند. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مثل ما اعطی عَلَى ایوب بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا الله مِثْلَ ثَوَابِ آسِيَةَ امرءة فرعون}}<ref>«هر مردی که بدخلقی همسرش را تحمل کند خداوند پاداشی به او میدهد همانند پاداشی که به ایوب به خاطر گرفتاریاش داد و هر زنی که بدخلقی شوهرش را تحمل کند خداوند پاداشی همانند پاداش آسیه همسر فرعون به او میدهد». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۴۷.</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
پس از بازگشت از [[قبرستان]] [[اصحاب]] به حضرت عرض کردند: شما به جنازه سعد، بسیار [[احترام]] کردید و با او [[رفتاری]] ویژه داشتید که پیش از این با هیچ کس نداشتید. فرمود: آنچه من انجام دادم به [[پیروی]] از [[فرشتگان]] و [[جبرئیل]] بود که در این [[تشییع]] حضور داشتند. عرض کردند: پس چگونه فرمودید: دچار فشار قبر شده است؟ فرمود: زیرا سعد با [[اهل]] خانهاش بداخلاق بود<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۹۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۹.</ref> | پس از بازگشت از [[قبرستان]] [[اصحاب]] به حضرت عرض کردند: شما به جنازه سعد، بسیار [[احترام]] کردید و با او [[رفتاری]] ویژه داشتید که پیش از این با هیچ کس نداشتید. فرمود: آنچه من انجام دادم به [[پیروی]] از [[فرشتگان]] و [[جبرئیل]] بود که در این [[تشییع]] حضور داشتند. عرض کردند: پس چگونه فرمودید: دچار فشار قبر شده است؟ فرمود: زیرا سعد با [[اهل]] خانهاش بداخلاق بود<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۹۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۸۹.</ref> | ||
== مراتب [[حسن خلق]] == | |||
در [[آیات]] و [[روایات]]، برای حسن خلق مرتبه قابل اشارهای ذکر نشده است؛ ولی از [[تفضیل]] بعضی حالات استفاده میشود که حسن خلق دارای مراتبی است؛ برای نمونه، کسی که [[ایمان]] یا عقلش کاملتر است یا از ریشه پاکیزهتری برآمده [[اخلاق]] بهتری دارد<ref>پیش از این، روایاتی را که بر این مطالب دلالت دارند، نقل کردیم.</ref>. با این همه به نظر میرسد میتوانیم اولین و آخرین حسن خلق راتعیین کنیم. | در [[آیات]] و [[روایات]]، برای حسن خلق مرتبه قابل اشارهای ذکر نشده است؛ ولی از [[تفضیل]] بعضی حالات استفاده میشود که حسن خلق دارای مراتبی است؛ برای نمونه، کسی که [[ایمان]] یا عقلش کاملتر است یا از ریشه پاکیزهتری برآمده [[اخلاق]] بهتری دارد<ref>پیش از این، روایاتی را که بر این مطالب دلالت دارند، نقل کردیم.</ref>. با این همه به نظر میرسد میتوانیم اولین و آخرین حسن خلق راتعیین کنیم. | ||
=== اولین مرتبه حسن خلق === | |||
اولین مرتبه حسن خلق آن است که [[انسان]] تحت تأثیر اخلاق بد، مرتکب عمل حرامی نشود؛ برای نمونه، تحت تأثیر [[خشم]] به کسی [[ناسزا]] نگوید، دیگری را کتک نزند و حقی را ضایع نکند. این مرتبه همان چیزی است که رسول خدا {{صل}} درباره آن فرمود: {{متن حدیث|لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي حُسْنِ الْخُلُقِ لَعَلِمَ أَنَّهُ مُحْتَاجٌ أَنْ يَكُونَ لَهُ خُلُقٌ حَسَنٌ}}<ref>«اگر انسان میدانست حسن خلق چه ثمراتی دارد، میدانست که به آن محتاج است. دلیل احتیاج به این مرتبه از حسن خلق آن است که بدون آن زندگی دنیوی و اخروی انسان تباه میشود». محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۹۰.</ref> | اولین مرتبه حسن خلق آن است که [[انسان]] تحت تأثیر اخلاق بد، مرتکب عمل حرامی نشود؛ برای نمونه، تحت تأثیر [[خشم]] به کسی [[ناسزا]] نگوید، دیگری را کتک نزند و حقی را ضایع نکند. این مرتبه همان چیزی است که رسول خدا {{صل}} درباره آن فرمود: {{متن حدیث|لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي حُسْنِ الْخُلُقِ لَعَلِمَ أَنَّهُ مُحْتَاجٌ أَنْ يَكُونَ لَهُ خُلُقٌ حَسَنٌ}}<ref>«اگر انسان میدانست حسن خلق چه ثمراتی دارد، میدانست که به آن محتاج است. دلیل احتیاج به این مرتبه از حسن خلق آن است که بدون آن زندگی دنیوی و اخروی انسان تباه میشود». محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص۱۹۰.</ref> | ||
=== مرتبه نهایی [[حسن خلق]] === | |||
بالاترین مرتبه حسن خلق که یک [[انسان]] میتواند به آن نائل شود، [[خلق]] باشکوه [[رسول]] خداست که [[قرآن کریم]] برای تعبیر از شدت نیکوییاش، از مقیاس غیرمتعارف [[عظیم]] بهره گرفته، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. به منظور [[آگاهی]] از [[اخلاق]] آن پیامآور [[رحمت]] و به [[امید]] الگوبرداری و [[پیروی]] از آن اخلاق باشکوه، خلاصهای از اخلاق و [[رفتار]] آن حضرت را مرور میکنیم<ref>مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۱۹۰.</ref>. | بالاترین مرتبه حسن خلق که یک [[انسان]] میتواند به آن نائل شود، [[خلق]] باشکوه [[رسول]] خداست که [[قرآن کریم]] برای تعبیر از شدت نیکوییاش، از مقیاس غیرمتعارف [[عظیم]] بهره گرفته، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. به منظور [[آگاهی]] از [[اخلاق]] آن پیامآور [[رحمت]] و به [[امید]] الگوبرداری و [[پیروی]] از آن اخلاق باشکوه، خلاصهای از اخلاق و [[رفتار]] آن حضرت را مرور میکنیم<ref>مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۱۹۰.</ref>. | ||