بحث:خوشخلقی در اخلاق اسلامی
حسن خلق چیست؟
- حسن خلق نام حالتی است که باعث میشود انسان با مردم به نیکی معاشرت میکند[۱] و آمیزش اجتماعیاش به زیبایی کنشهای انسانی، چون مهرورزی، مدارا، دلسوزی، نیکیرسانی، وصلت و رابطه و صبر و بردباری آراسته باشد[۲]. حسن خلق نتیجه اعتدال تمامی قوای باطنی و دستکاری اعضای ظاهری است و در صورتی پدید میآید که همه اخلاق نیک نفسانی دست در دست هم، صورت باطنی زیبایی را برای انسان آفریده باشند[۳]. مردی از رسول خدا(ص) درباره حسن خلق پرسید؛ آن حضرت در پاسخ این آیه قرآن را تلاوت کرد: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾[۴].
- و در ادامه فرمود: "حسن خلق آن است که هرکس با تو قطع رابطه کرد تو درگذری با او رابطه برقرار کنی، به هرکس محرومت کرد، عطاکنی و از آنکه بر تو ستم روا داشت درگذری"[۵]
- در روایت دیگری است: مردی از روبه رو خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد یا رسول الله دین چیست؟ فرمود: حسن خلق. بار دیگر از سمت راست آمد و گفت: یا رسول الله دین چیست؟ فرمود: حسن خلق. بار سوم از سمت چپ آمد و سؤال خود را تکرار کرد و همان جواب را شنید و چون برای آخرین بار از پشتسر آمد و سؤال خود را باز پرسید، رسول خدا به سوی او برگشت و فرمود: آیا نمیفهمی! دین آن است که خشمگین نشوی [۶]
- با توجه به اینکه روایات[۷] و تفسیرها[۸]، عفو را به حد وسط تفسیر کردهاند و منظور از عرف هر کار نیک معروفی است که برخلاف زشت و منکر باشد[۹]، از مجموع این دو روایت استفاده میشود که حسن خلق مرکبی است از مراعات اعتدال در تمامی امور، فرمان و التزام به نیکیها، صرف نظر از انتقامگیری و مقابله بهمثل و پرهیز از خشم.
- هرچند این آیه کریمه توانایی بیان همه نظام اخلاقی اسلام را داراست؛ به نظر میرسد این دو حدیث بخشی از بیاناتی است که حضرات معصومین در تعریف حسن خلق فرمودهاند؛ ولی از سایر خود بیانات در گذر تاریخ از رفته و اگر چه مفاد آنها از نصوص دیگر قابل استفاده آنها محروم ماندهایم[۱۰].
پانویس
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۷۳.
- ↑ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۸، ص۳۰۳.
- ↑ ر.ک: محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۵، ص۹۶.
- ↑ «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹.
- ↑ «هو ان تصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو عن ظلمک»؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۵۴.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۹۳.
- ↑ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۰۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۴، ص۵۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۸۲.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۸۰.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۸۰.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۴۸-۴۹.