علم غیب: تفاوت میان نسخهها
←پرسشهای وابسته
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
باتوجه به تفاوتهایی که گفته شد، روشن میشود علم امام اولاً ذاتی و استقلالی نیست بلکه عرضی، اکتسابی و تعلیمی است، ثانیاً [[ازلی]] و [[ابدی]] نیست، ثالثاً محدود به [[تعلیم الهی]] است و نه نامحدود، رابعاً مطلق نیست و دارای حد و مرز است<ref>ر. ک: نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامۀ شعه پژوهی، ش ۲، ص ۶۷؛ بشارتی، علی محمد، رضوان معارف، ص ۷۱.</ref>. | باتوجه به تفاوتهایی که گفته شد، روشن میشود علم امام اولاً ذاتی و استقلالی نیست بلکه عرضی، اکتسابی و تعلیمی است، ثانیاً [[ازلی]] و [[ابدی]] نیست، ثالثاً محدود به [[تعلیم الهی]] است و نه نامحدود، رابعاً مطلق نیست و دارای حد و مرز است<ref>ر. ک: نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامۀ شعه پژوهی، ش ۲، ص ۶۷؛ بشارتی، علی محمد، رضوان معارف، ص ۷۱.</ref>. | ||
==انواع علم غیب== | |||
پیش از بحث از [[اثبات علم غیب]] برای غیر [[خدا]] لازم است که درباره انواع [[علم غیب]] مختصر بحث شود تا روشن گردد که مقصود از علم غیب برای [[انبیا]] و [[اولیا]] کدام نوع آن است. | |||
علم غیب به یک لحاظ به ذاتی و اکتسابی تقسیم میشود؛ [[علم غیب ذاتی]] از راه تحصیل و اکتساب به دست نمیآید و از این رو چنین [[علمی]] فقط در مورد [[خداوند]] مطرح است و مختص به اوست؛ چراکه [[علم]] او عین ذات است و ذات هم [[واجب]] و غیر معلول است. [[علم غیب اکتسابی]]، علمی است که در رابطه با غیر خداوند مطرح میشود و چنین نیست که این [[آگاهی از غیب]] لازمه ذات یا عین ذات چنین موجوداتی باشد؛ بلکه بایستی خداوند چنین علمی را یا از [[طریق وحی]] به آنها [[عنایت]] فرماید یا زمینهها و اسباب لازم برای حصول چنین علمی را فراهم آورد<ref>ر.ک: فاضل لنکرانی، حماة الوحی، ص۱۵۲؛ سبحانی، الاهیات، ج۴، ص۲۵۸.</ref>. | |||
علم غیب به یک اعتبار دیگر [به اعتبار معلوم] به مطلق و نسبی نیز تقسیم میگردد؛ [[غیب مطلق]] به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد؛ مثل ذات [[خداوند تبارک و تعالی]] که نه قابل [[ادراک]] با حواس است: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>«چشمها او را در نمییابند» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>. | |||
و نه قابل احاطه و اکتناه با [[قلب]] و [[فکر]] است: {{متن حدیث|لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه اول.</ref>. قُله [[ذات باری تعالی]] بلندتر از آن است که [[عارفان]] بلند [[همت]] بر ساحت آن پرواز کنند یا [[اندیشوران]] ژرف اندیش ژرفای آن را بتوانند [[درک]] کنند. | |||
[[غیب نسبی]] چیزی است که تنها در برخی از مقاطع وجودی یا برای برخی از افراد غیب باشد؛ مثلاً [[فرشتگان]] برای اکثر [[مردم]] غیب هستند؛ اما هر محتضری که در آستانه [[مرگ]] است، توان دیدن [[فرشته]] را دارد: {{متن قرآن|يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ}}<ref>«روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود» سوره فرقان، آیه ۲۲.</ref>. حتی برخی افراد، پیش از لحظه [[احتضار]] نیز [[فرشته]] را [[مشاهده]] میکنند: {{متن قرآن|فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا}}<ref>«چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت» سوره مریم، آیه ۱۷.</ref>. | |||
[[اخبار]] مربوط به گذشته، برای حال و آیندگان [[غیب]] محسوب میشود؛ هرچند برای گذشتگان مشهود بود: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> [[علامه طباطبایی]] در این باره فرموده است: | |||
موجودات عالم را در موقعی که متعلق [[علم]] ما قرار نگرفتهاند "[[غیب نسبی]]" بنامیم، برای اینکه چنین [[غیبی]]، وصفی است نسبی که بر حسب [[اختلاف]] نسبتها مختلف میشود؛ مثلاً موجودی که در [[خانه]] و محسوس برای ماست، نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب است و لکن برای ما غیب نیست و همچنین [[نور]] و رنگها برای [[حس]] [[بینایی]] [[شهود]]، و برای حس [[شنوایی]] غیب است و شنیدنیها برای حس شنوایی شهود و برای حس بینایی غیب است و [[محسوسات]] این دو حس نسبت به [[انسانی]] که دارای آن حس است، شهود و نسبت به [[انسان]] کر و [[کور]] غیب است<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[علم غیب ائمه - ضیایی (مقاله)|مقاله «علم غیب ائمه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۴۵.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |