احترام و تکریم فرزند: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه '
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} اجازه هیچ نوع اهانتی به [[دختران]] نمیداد و هرجا با کمترین بیکرامتی نسبت به آنان روبهرو میشد، [[یادآوری]] میکرد و به [[اصلاح]] رفتارها [[اقدام]] مینمود. ابن ابی الدنیا به اسناد خود آورده است که [[پیامبر]] {{صل}} در جمع [[اصحاب]] نشسته بود و سخن میگفتند. در این میان [[کودک]] پسری وارد مجلس شد و به سوی [[پدر]] خویش رفت و پدر نیز دستی به سر او کشید و او را روی ران راست خود نشانید. اندکی بعد کودک دختر همان شخص وارد مجلس شد و به سوی پدر رفت. مرد دستی به سر او کشید و او را کنار خود بر [[زمین]] نشانید. [[رسول خدا]] {{صل}} تا این صحنه را دید رو به مرد کرد و فرمود: {{متن حدیث|فَهَلَّا عَلَى فَخِذِكَ الْأُخْرَى؟!}}<ref>برای چه او را بر ران دیگرت ننشاندی؟!.</ref>. [[مرد]] کودک را از زمین برداشت و روی ران دیگر خود نشانید. آنگاه پیامبر {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الْآنَ عَدَلْتَ}}<ref>«اکنون به عدالت رفتار کردی». کتاب العیال، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} اجازه هیچ نوع اهانتی به [[دختران]] نمیداد و هرجا با کمترین بیکرامتی نسبت به آنان روبهرو میشد، [[یادآوری]] میکرد و به [[اصلاح]] رفتارها [[اقدام]] مینمود. ابن ابی الدنیا به اسناد خود آورده است که [[پیامبر]] {{صل}} در جمع [[اصحاب]] نشسته بود و سخن میگفتند. در این میان [[کودک]] پسری وارد مجلس شد و به سوی [[پدر]] خویش رفت و پدر نیز دستی به سر او کشید و او را روی ران راست خود نشانید. اندکی بعد کودک دختر همان شخص وارد مجلس شد و به سوی پدر رفت. مرد دستی به سر او کشید و او را کنار خود بر [[زمین]] نشانید. [[رسول خدا]] {{صل}} تا این صحنه را دید رو به مرد کرد و فرمود: {{متن حدیث|فَهَلَّا عَلَى فَخِذِكَ الْأُخْرَى؟!}}<ref>برای چه او را بر ران دیگرت ننشاندی؟!.</ref>. [[مرد]] کودک را از زمین برداشت و روی ران دیگر خود نشانید. آنگاه پیامبر {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الْآنَ عَدَلْتَ}}<ref>«اکنون به عدالت رفتار کردی». کتاب العیال، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. | ||
[[رفتار]] شخص پیامبر {{صل}} با دخترانش خود [[برترین]] نمونه در [[تکریم]] دختران است. “این شگفت است که شمار دختران رسول خدا از نخستین [[زن]] او [[خدیجه]]، بیش از پسران است و شگفتتر آنکه پسران او نمیپایند و در [[کودکی]] میمیرند. از نظر زندگانی بدوی و قبیلهای پسر است که چراغ [[خانه]] پدر را روشن میکند، و | [[رفتار]] شخص پیامبر {{صل}} با دخترانش خود [[برترین]] نمونه در [[تکریم]] دختران است. “این شگفت است که شمار دختران رسول خدا از نخستین [[زن]] او [[خدیجه]]، بیش از پسران است و شگفتتر آنکه پسران او نمیپایند و در [[کودکی]] میمیرند. از نظر زندگانی بدوی و قبیلهای پسر است که چراغ [[خانه]] پدر را روشن میکند، و آنکه پسری جای او را نگیرد نام او فراموش خواهد شد. چنین کسی را ابتر میگفتند، و این [[سرزنش]] کوتاهبینان [[مکه]] به [[محمد]] {{صل}} بود: "او ابتر است". پس از [[مرگ]] نامی از وی نمیماند؛ چون پسری ندارد که [[جانشین]] او شود! این [[عقیده]] کوردلانی از [[قریش]] بود. اما بر وفق [[مشیت الهی]] و به رغم این [[کجاندیشان]] تاریکدل، از [[پیغمبر اسلام]] دختری ماند و این دختر با گفتار و رفتار خود، چه در زندگانی خصوصی و چه در برخوردهای [[اجتماعی]] سر سخن پدر و مرز اشارتهای [[قرآن]] را بدان خودخواهان نمایاند که {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بیگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بیپساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> ای [[محمد]]، نام تو جاویدان خواهد ماند. آنکه تو را [[سرزنش]] میکند گمنام میزید، و گمنام میمیرد. | ||
بیگمان [[رسول خدا]] {{صل}} با سخن و عمل خود آموخت که دختران در اوج ارزشمندیاند و با آنان به [[راه و رسم]] او باید رفتار شود. در سایهسار [[تکریم]] همهجانبه است که [[خانواده]] سالم معنا مییابد و [[روابط]] اعضای آن، چنانکه باید سامان میگیرد<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۲۶۲.</ref>. | بیگمان [[رسول خدا]] {{صل}} با سخن و عمل خود آموخت که دختران در اوج ارزشمندیاند و با آنان به [[راه و رسم]] او باید رفتار شود. در سایهسار [[تکریم]] همهجانبه است که [[خانواده]] سالم معنا مییابد و [[روابط]] اعضای آن، چنانکه باید سامان میگیرد<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۲۶۲.</ref>. |