پرش به محتوا

تقیه از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = پاسداری از دین | عنوان مدخل = تقیه | مداخل مرتبط = تقیه در لغت - تقیه در قرآن - تقیه در حدیث - تقیه در فقه اسلامی - تقیه در کلام اسلامی - تقیه در معارف مهدویت - تقیه در فقه سیاسی - تقیه در سیره معصوم - تقیه...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[تقیه]] از دیدگاه [[دانشمندان اهل سنت]]==
==دیدگاه اشاعره==
«[[فخر رازی]]» در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> می‌نویسد:
===فخر رازی===
[[فخر رازی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> می‌نویسد:
ظاهر آیه بر این دلالت دارد که تقیه تنها زمانی جایز است که [[کفار]] [[غلبه]] کرده و مسلط و [[پیروز]] باشند؛ مگر [[مذهب شافعی]] که می‌گوید: «اگر وضعیت بین [[مسلمانان]] همانند حالت و وضعیت بین مسلمانان و [[مشرکان]] باشد، تقیه برای [[حفظ جان]] لازم است»<ref>{{عربی|ظاهر الآية يدل أن التقية إنها تحل مع الكفار الغالبين إلا أن مذهب الشافعي أن الحالة بين المسلمين إذا شاكلت الحالة بين المسلمين و المشركين حلت التقي ة محاماة على النفس}}؛ (فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۴).</ref>.
ظاهر آیه بر این دلالت دارد که تقیه تنها زمانی جایز است که [[کفار]] [[غلبه]] کرده و مسلط و [[پیروز]] باشند؛ مگر [[مذهب شافعی]] که می‌گوید: «اگر وضعیت بین [[مسلمانان]] همانند حالت و وضعیت بین مسلمانان و [[مشرکان]] باشد، تقیه برای [[حفظ جان]] لازم است»<ref>{{عربی|ظاهر الآية يدل أن التقية إنها تحل مع الكفار الغالبين إلا أن مذهب الشافعي أن الحالة بين المسلمين إذا شاكلت الحالة بين المسلمين و المشركين حلت التقي ة محاماة على النفس}}؛ (فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۴).</ref>.
وی برای [[اثبات]] عدم انحصار [[مشروعیت تقیه]] به [[صدر اسلام]] و تداوم آن می‌گوید:
وی برای [[اثبات]] عدم انحصار [[مشروعیت تقیه]] به [[صدر اسلام]] و تداوم آن می‌گوید:
[[مجاهد]] گفته است: این [[حکم]] در اول [[اسلام]] بوده است؛ زیرا مسلمانان [[ضعیف]] بودند. اما بعد از نیرو پیدا کردن [[دولت اسلامی]] دیگر این حکم جایز نیست و از حسن [[روایت]] شده که گفته است: «تقیه برای [[مؤمنین]] تا [[روز قیامت]] جایز است» و این نظر دوم قوی‌تر است؛ زیرا [[دفاع]] از ضرر بر [[جان]] تا حد امکان جایز است<ref>{{عربی|قال مجاهد: هذا الحكم كان ثابتا في أول الإسلام لأجل ضعف المؤمنين فأما بعد قوة دولة الإسلام فلا، و روى عوف عن الحسن: أنه قال التقية جائزة للمؤمنين إلى يوم القيامة، و هذا القول أولى، لأن دفع الضرر عن النفس واجب بقدر الإمكان}}؛ (مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۴).</ref>.
[[مجاهد]] گفته است: این [[حکم]] در اول [[اسلام]] بوده است؛ زیرا مسلمانان [[ضعیف]] بودند. اما بعد از نیرو پیدا کردن [[دولت اسلامی]] دیگر این حکم جایز نیست و از حسن [[روایت]] شده که گفته است: «تقیه برای [[مؤمنین]] تا [[روز قیامت]] جایز است» و این نظر دوم قوی‌تر است؛ زیرا [[دفاع]] از ضرر بر [[جان]] تا حد امکان جایز است<ref>{{عربی|قال مجاهد: هذا الحكم كان ثابتا في أول الإسلام لأجل ضعف المؤمنين فأما بعد قوة دولة الإسلام فلا، و روى عوف عن الحسن: أنه قال التقية جائزة للمؤمنين إلى يوم القيامة، و هذا القول أولى، لأن دفع الضرر عن النفس واجب بقدر الإمكان}}؛ (مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۴).</ref>.
 
==دیدگاه مفسران و اهل حدیث==
===نووی===
[[نووی]]، شارح یکی از مهم‌ترین کتاب‌های [[روایی]] [[اهل سنت]]، که جایگاه خاصی در میان [[اهل علم]] دارد، درباره تقیه می‌گوید:
[[نووی]]، شارح یکی از مهم‌ترین کتاب‌های [[روایی]] [[اهل سنت]]، که جایگاه خاصی در میان [[اهل علم]] دارد، درباره تقیه می‌گوید:
[[علما]] [[اجماع]] دارند که اگر ظالمی نزد [[انسان]] آمد و از وی محل شخصی مخفی شده را پرسد تا او را به [[قتل]] برساند، یا در مورد محل امانتی سؤال کند تا آن را [[غصب]] نماید، [[واجب]] است کسی که محل آن را می‌داند، آن را مخفی کرده و بگوید آن را نمی‌دانم؛ و این از مواردی است که [[دروغ]] در آن جایز و بلکه [[واجب]] است؛ زیرا با این کار شخص ظالمی را مانع شده است<ref>{{عربی|و قد اتفق الفقهاء على أنه لو جاء ظالم يطلب انسانا مختفيا ليقتله أو يطلب وديعة لانسان ليأخذها غصبا و سأل عن ذلك وجب على من علم ذلك اخفاؤه و انكار العلم به و هذا كذب جائز بل واجب لكونه في دفع الظالم}}؛ (نووی، المنهاج، ج۱۵، ص۱۲۴).</ref>.
[[علما]] [[اجماع]] دارند که اگر ظالمی نزد [[انسان]] آمد و از وی محل شخصی مخفی شده را پرسد تا او را به [[قتل]] برساند، یا در مورد محل امانتی سؤال کند تا آن را [[غصب]] نماید، [[واجب]] است کسی که محل آن را می‌داند، آن را مخفی کرده و بگوید آن را نمی‌دانم؛ و این از مواردی است که [[دروغ]] در آن جایز و بلکه [[واجب]] است؛ زیرا با این کار شخص ظالمی را مانع شده است<ref>{{عربی|و قد اتفق الفقهاء على أنه لو جاء ظالم يطلب انسانا مختفيا ليقتله أو يطلب وديعة لانسان ليأخذها غصبا و سأل عن ذلك وجب على من علم ذلك اخفاؤه و انكار العلم به و هذا كذب جائز بل واجب لكونه في دفع الظالم}}؛ (نووی، المنهاج، ج۱۵، ص۱۲۴).</ref>.


همچنین می‌گوید: «خلافی نیست که اگر شخصی [[ظالم]] بخواهد کسی را که نزد شخصی دیگر مخفی شده است، بکشد، بر وی واجب است که دروغ بگوید که نمی‌داند وی کجاست»<ref>{{عربی|و لا خلاف أنه لو قصد ظالم قتل رجل هو عنده مختف وجب عليه الكذب في أنه لا يعلم أين هو}}؛ (نووی، المنهاج، ج۱۶، ص۱۵۸).</ref>.
همچنین می‌گوید: «خلافی نیست که اگر شخصی [[ظالم]] بخواهد کسی را که نزد شخصی دیگر مخفی شده است، بکشد، بر وی واجب است که دروغ بگوید که نمی‌داند وی کجاست»<ref>{{عربی|و لا خلاف أنه لو قصد ظالم قتل رجل هو عنده مختف وجب عليه الكذب في أنه لا يعلم أين هو}}؛ (نووی، المنهاج، ج۱۶، ص۱۵۸).</ref>.
===آلوسی===
[[مفسر]] بزرگ [[اهل سنت]]، [[آلوسی]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}} می‌نویسد:
[[مفسر]] بزرگ [[اهل سنت]]، [[آلوسی]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}} می‌نویسد:
این آیه بر جواز [[تقیه]] دلالت می‌کند و در تعریف آن چنین گفته‌اند: «[[حفظ]] کردن [[جان]] و یا [[ناموس]] و یا [[مال]] از [[شر]] [[دشمنان]]»؛ و [[دشمن]] دو گونه است: یکی آنکه [[دشمنی]] او به خاطر [[اختلاف]] [[دینی]] است، مانند اختلاف [[مسلمان]] و [[کافر]]، و دیگری آنکه دشمنی‌اش به خاطر اهداف [[دنیوی]] است، مانند مال و کالا و [[حکومت]] و [[فرماندهی]]<ref>{{عربی|في الآية دليل على مشروعية التقية و عرفوها بمحافظة النفس أو العرض أو المال من شر الاعداء و العدو قسمان: الأول من كانت عداوته مبنية على اختلاف الدين كالكافر و المسلم و الثاني من كانت عداوته مبنية على أغراض دنيوية كالمال و المتاع و الملك و الامارة}}؛ (آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۱۱۷).</ref>.<ref>[[ائمه و دعوت به تقیه (مقاله)|مقاله «ائمه و دعوت به تقیه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۶۵.</ref>
این آیه بر جواز [[تقیه]] دلالت می‌کند و در تعریف آن چنین گفته‌اند: «[[حفظ]] کردن [[جان]] و یا [[ناموس]] و یا [[مال]] از [[شر]] [[دشمنان]]»؛ و [[دشمن]] دو گونه است: یکی آنکه [[دشمنی]] او به خاطر [[اختلاف]] [[دینی]] است، مانند اختلاف [[مسلمان]] و [[کافر]]، و دیگری آنکه دشمنی‌اش به خاطر اهداف [[دنیوی]] است، مانند مال و کالا و [[حکومت]] و [[فرماندهی]]<ref>{{عربی|في الآية دليل على مشروعية التقية و عرفوها بمحافظة النفس أو العرض أو المال من شر الاعداء و العدو قسمان: الأول من كانت عداوته مبنية على اختلاف الدين كالكافر و المسلم و الثاني من كانت عداوته مبنية على أغراض دنيوية كالمال و المتاع و الملك و الامارة}}؛ (آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۱۱۷).</ref>.<ref>[[ائمه و دعوت به تقیه (مقاله)|مقاله «ائمه و دعوت به تقیه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۶۵.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش