سامری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = سامری در قرآن - سامری در تاریخ اسلامی | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== سامری با اطلاعاتی که داشت، لولههای مخصوصی در درون سینۀ گوساله طلایی کار گذاشته بود که هوای فشرده از آن خارج میشد و...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
نخست اینکه: مقصودش آن است که به هنگام آمدن [[لشکر]] [[فرعون]] به کنار دریای نیل، من [[جبرئیل]] را بر مرکبی دیدم که برای [[تشویق]] آن لشکر به ورود در جادههای خشک شدۀ دریا در پیشاپیش آنها حرکت میکرد، قسمتی از [[خاک]] زیر پای او یا مرکبش را برگرفتم، و برای امروز [[ذخیره]] کردم، و آن را در درون گوسالۀ طلایی افکندم و این سر و صدا از [[برکت]] آن است! | نخست اینکه: مقصودش آن است که به هنگام آمدن [[لشکر]] [[فرعون]] به کنار دریای نیل، من [[جبرئیل]] را بر مرکبی دیدم که برای [[تشویق]] آن لشکر به ورود در جادههای خشک شدۀ دریا در پیشاپیش آنها حرکت میکرد، قسمتی از [[خاک]] زیر پای او یا مرکبش را برگرفتم، و برای امروز [[ذخیره]] کردم، و آن را در درون گوسالۀ طلایی افکندم و این سر و صدا از [[برکت]] آن است! | ||
تفسیر دیگر اینکه: من در آغاز به قسمتی از آثار این رسولِ [[پروردگار]] (موسی) [[مؤمن]] شدم، و سپس در آن تردید کردم و آن را به دور افکندم، و به سوی آئین [[بتپرستی]] [[گرایش]] نمودم، و این در نظر من جالبتر و زیباتر بود!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۰۷.</ref> | تفسیر دیگر اینکه: من در آغاز به قسمتی از آثار این رسولِ [[پروردگار]] (موسی) [[مؤمن]] شدم، و سپس در آن تردید کردم و آن را به دور افکندم، و به سوی آئین [[بتپرستی]] [[گرایش]] نمودم، و این در نظر من جالبتر و زیباتر بود!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۰۷.</ref> | ||
==[[مجازات]] [[سامری]]== | |||
روشن است که پاسخ و [[عذر]] سامری در برابر سؤال [[موسی]]{{ع}} به هیچ وجه قابل قبول نبود لذا موسی [[فرمان]] محکومیت او را در این [[دادگاه]] صادر کرد و سه دستور دربارۀ او و گوسالهاش داد: نخست اینکه به او گفت: «باید از میان [[مردم]] دور شوی با کسی تماس نگیری و بهرۀ تو در باقیماندۀ عمرت این است که هر کس به تو نزدیک شود بگویی: با من تماس نگیر»<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}} «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref>. | |||
و به این ترتیب با یک فرمان [[قاطع]] سامری را از [[جامعه]] طرد کرد و او را به انزوای مطلق کشانید. | |||
بعضی از [[مفسران]] گفتهاند که جملۀ «با من تماس نگیر» اشاره به یکی از [[قوانین]] جزائی [[شریعت]] موسی{{ع}} است که دربارۀ بعضی افراد که [[گناه]] سنگینی داشتند صادر میشد، آن فرد به منزلۀ موجودی که [[پلید]] و [[نجس]] و [[ناپاک]] بود در میآمد، احدی با او تماس نمیگرفت و او هم [[حق]] نداشت با کسی تماس بگیرد. | |||
سامری بعد از این ماجرا ناچار شد از میان [[بنیاسرائیل]] و [[شهر]] و [[دیار]] بیرون رود، و در بیابانها متواری گردد. | |||
بعضی نیز گفتهاند که بعد از ثبوت [[جرم]] و خطای بزرگ سامری موسی دربارۀ او [[نفرین]] کرد و [[خداوند]] او را به [[بیماری]] مرموزی [[مبتلا]] ساخت که تا زنده بود کسی نمیتوانست با او تماس بگیرد و اگر کسی تماس میگرفت، گرفتار بیماری میشد. با اینکه سامری گرفتار یک نوع [[بیماری]] [[روانی]] به صورت [[وسواس]] شدید و [[وحشت]] از هر [[انسانی]] شد، به طوری که هر کس نزدیک او میشد فریاد میزد (با من تماس نگیرید!). | |||
[[مجازات]] دوم [[سامری]] این بود که [[موسی]]{{ع}} [[کیفر]] او را در [[قیامت]] به او گوشزد کرد و گفت «تو وعدهگاهی در پیش داری - وعدۀ [[عذاب]] دردناک [[الهی]] - که هرگز از آن [[تخلف]] نخواهد شد»<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}} «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref>. | |||
سومین برنامه این بود که موسی به سامری گفت: «به این معبودت که پیوسته او را [[عبادت]] میکردی نگاه کن و ببین ما آن را میسوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا میپاشیم». (تا برای همیشه محو و نابود گردد)<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}} «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref>.<ref>سامری کیست؟ | |||
اصل لفظ «سامری» در [[زبان عبری]]، «شمری» است، و از آنجا که معمول است هنگامی که الفاظ [[عبری]] به [[لباس]] [[عربی]] در میآیند حرف «شین» به حرف «سین» تبدیل میگردد، چنانکه «موشی» به «[[موسی]]» و «یشوع» به «یسوع» تبدیل میگردد، بنابراین [[سامری]] نیز منسوب به «شمرون» بوده، و شمرون فرزند بشاکر چهارمین [[نسل]] [[یعقوب]] است. | |||
و از اینجا روشن میشود [[خردهگیری]] بعضی از [[مسیحیان]] به [[قرآن مجید]] که [[قرآن]] شخصی را که در [[زمان]] موسی میزیسته و سردمدار گوسالهپرستی شد، سامری منسوب به [[شهر]] «[[سامره]]» معرفی کرده در صورتی که سامره در آن زمان اصلاً وجود نداشت، بیاساس است زیرا چنانکه گفتیم سامری منسوب به شمرون است نه سامره. | |||
به هر حال سامری [[مرد]] [[خودخواه]] و [[منحرف]] و در عین حال با هوشی بود که با جرئت و [[مهارت]] مخصوصی با استفاده از نقاط [[ضعف]] [[بنیاسرائیل]] توانست چنان فتنۀ عظیمی که سبب [[گرایش]] [[اکثریت]] [[قاطع]] به [[بتپرستی]] بود ایجاد کنند و چنانکه دیدیم [[کیفر]] این [[خودخواهی]] و [[فتنهانگیزی]] خود را نیز در همین [[دنیا]] دید.</ref><ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۰۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |