پرش به محتوا

توحید عبادی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
توحید عبادی به معنای [[یکتاپرستی]] است؛ تنها [[خدا]] را [[بندگی]] کردن و فقط او را [[شایسته]] [[عبادت]] دانستن. [[عبادت]] به‌ معنای [[خضوع]] و تذلل و خشوعی است که از [[باور]] به [[شایستگی]] معبود برخیزد. از این رو [[سجود]] [[ملائکه]] در برابر [[آدم]] {{ع}} و [[سجود]] [[برادران]] [[یوسف]] در برابر [[یوسف]] {{ع}} [[عبادت]] [[آدم]] {{ع}} و [[یوسف]] {{ع}}، به شمار نیامده است. [[قرآن کریم]] [[علت]] وجود [[عبادت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] را [[شایستگی]] می‌داند و اینکه او تنها معبودی است که [[شایسته]] [[عبادت]] است<ref>{{متن قرآن|قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ }}؛ سوره اعراف، آیه ۲۳ و {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}؛ آیه ۳۲؛ {{متن قرآن|إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي }}؛ سوره طه، آیه۱۴؛ مفاهیم القرآن‌، ۱/ ۴۰۷؛ البیان فی تفسیر القرآن، ۱/ ۳۲۳.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۰۳.</ref>
توحید عبادی عبارت است از اختصاص [[پرستش]] به [[خدای متعال]]. «[[توحید]]» در لغت از ماده «وحد» به معنای افراد است، زمانی که می‌گوید: فلانی {{عربی|واحد العرب}} است، یعنی در بین [[عرب]] نظیر و مانندی ندارد<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۹۰؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. لفظ «[[عبادی]]» نیز منسوب به «[[عبادت]]» است که در [[مقام]] نسبت، «تاء تأنیث» حذف شده و «عبادی» خوانده می‌شود، مانند «[[کرامت]]» و کرامی. بر این اساس معنای «[[توحید در عبادت]]» منفرد ساختن پرستش خواهد بود و چون موضوع سخن، [[خدا]]ست، معنای آن، انحصار پرستش و عبادت به خداوند است .


== [[وهابیت]] و [[توحید عبادی]] ==
توحید در عبادت، والاترین [[هدف]] [[بعثت پیامبران]] [[الهی]] و اصل مشترک همه [[ادیان آسمانی]] بوده و همه [[مسلمانان]] در نمازهای روزانه خود به این اصل اعتراف می‌کنند {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ}}<ref>«تنها تو را می‌پرستیم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>. بر این اساس، [[وجوب]] [[پرستش خدا]] و دوری از پرستش غیر او، امری مسلم بوده و کسی در این قاعده کلی مخالفتی ندارد<ref>سبحانی، جعفر، سیمای عقائد شیعه، ص۶۲.</ref>؛ تنها [[اختلاف]] در معنای عبادت و مصادیق آن است.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۸۷.</ref>
[[وهابیان]] [[توحید]] را دارای دو [[مرتبت]] می‌دانند:
# [[توحید ربوبی]]: همان [[توحید در خالقیت]] است.
# [[توحید الوهی]]: عبارت است از [[توحید در عبادت]].
 
آنان معتقدند که [[توحید در خالقیت]] به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید در پی آن، خدای یگانه را پرستید. [[توحید عبادی]]، ویژه [[وهابیان]] نیست و همه [[مسلمانان]] بدان معتقدند؛ اما ویژگی [[وهابیان]] این است که [[تعظیم]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] و [[زیارت]] و [[توسل]] و [[شفاعت]] را [[عبادت]] خلق می‌انگارند و نوعی [[شرک]]. آنان از این [[حقیقت]] غافل‌اند که نمی‌توان هر [[تعظیم]] و خضوعی را [[عبادت]] شمرد و از مصادیق [[شرک]] محسوب کرد<ref>التوحید و الشرک فی القرآن الکریم‌، ۵۰- ۴۳.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۰۴.</ref>
 
==[[توحید عبادی]]==
اختصاص [[پرستش]] به [[خدای متعال]].
«[[توحید]]» در لغت از ماده «و حد» به معنای افراد است، زمانی که می‌گوید: فلانی {{عربی|واحد العرب}} است، یعنی در بین [[عرب]] نظیر و مانندی ندارد<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۹۰؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. لفظ «[[عبادی]]» نیز منسوب به «[[عبادت]]» است که در [[مقام]] نسبت، «تاء تأنیث» حذف شده و «عبادی» خوانده می‌شود، مانند «[[کرامت]]» و کرامی. بر این اساس معنای «[[توحید در عبادت]]» منفرد ساختن پرستش خواهد بود و چون موضوع سخن، [[خدا]] است، معنای آن، انحصار پرستش و عبادت به خدا می‌باشد.
توحید در عبادت، والاترین [[هدف]] [[بعثت پیامبران]] [[الهی]] و اصل مشترک همه [[ادیان آسمانی]] بوده و همه [[مسلمانان]] در نمازهای روزانه خود به این اصل اعتراف می‌کنند {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ}}<ref>«تنها تو را می‌پرستیم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>. بر این اساس، [[وجوب]] [[پرستش خدا]] و دوری از پرستش غیر او، امری مسلم بوده و کسی در این قاعده کلی مخالفتی ندارد<ref>سبحانی، جعفر، سیمای عقائد شیعه، ص۶۲.</ref>؛ تنها [[اختلاف]] در معنای عبادت و مصادیق آن است.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۷.</ref>


===معنای عبادت===
=== معنای عبادت ===
[[عالمان]] لغت واژه عبادت را به [[نرمش]] و [[ذلت]]<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۰۵.</ref>، [[اطاعت]] کردن<ref>فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۵۹۶.</ref>، [[طاعت]] همراه با [[خضوع]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۱۲؛ زبیدی، سیدمحمد مرتضی حسینی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۱؛ الخوری الشرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷۸۸.</ref>، [[انقیاد]] همراه با خضوع<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۲.</ref> و اظهار ذلت<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۹.</ref> تعریف کرده‌اند. [[طبرسی]] پس از نقل [[تفسیر]] «عبادت» به «طاعت» یادآور شده که گاهی طاعت هست ولی عبادت نیست، مانند اطاعت فرزند از [[پدر]] و گاهی عبادت هست و اصلاً اطاعتی وجود ندارد، مانند خضوع [[مشرکان]] در برابر [[اصنام]]، ولی اطاعتی در کار نبوده است؛ چراکه اصنام [[کور]] و کر مبدأ [[امر و نهی]] نیستند که اطاعت [[صدق]] کند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۶.</ref>. بنابراین میان [[تفسیر]] لغویان و مفهوم [[عبادت]] عموم و خصوص من وجه است. در رابطه با تفسیر عبادت به «[[خضوع]]» و «تذلل» نیز اشکال وارد است که مفهوم این دو واژه گسترده‌تر از مفهوم عبادت، بوده و نسبت میان آن دو عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا خضوع و تذلل [[انسان]] در برابر [[پدر]] و [[مادر]]، با توجه به [[دستور خداوند]] بر آن {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref> ارتباطی به «عبادت» به معنای [[پرستش]] ندارد.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۷.</ref>
[[عالمان]] لغت واژه عبادت را به [[نرمش]] و [[ذلت]]<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۰۵.</ref>، [[اطاعت]] کردن<ref>فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۵۹۶.</ref>، [[طاعت]] همراه با [[خضوع]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۱۲؛ زبیدی، سیدمحمد مرتضی حسینی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۱؛ الخوری الشرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷۸۸.</ref>، [[انقیاد]] همراه با خضوع<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۲.</ref> و اظهار ذلت<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۹.</ref> تعریف کرده‌اند. [[طبرسی]] پس از نقل [[تفسیر]] «عبادت» به «طاعت»، یادآور شده که گاهی طاعت هست ولی عبادت نیست، مانند اطاعت فرزند از پدر و گاهی عبادت هست و اصلاً اطاعتی وجود ندارد، مانند خضوع [[مشرکان]] در برابر [[اصنام]]، ولی اطاعتی در کار نبوده است؛ چراکه اصنام [[کور]] و کر مبدأ [[امر و نهی]] نیستند که اطاعت [[صدق]] کند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۶.</ref>. بنابراین میان [[تفسیر]] لغویان و مفهوم [[عبادت]] عموم و خصوص من وجه است. در رابطه با تفسیر عبادت به «[[خضوع]]» و «تذلل» نیز اشکال وارد است که مفهوم این دو واژه گسترده‌تر از مفهوم عبادت، بوده و نسبت میان آن دو عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا خضوع و تذلل [[انسان]] در برابر پدر و مادر، با توجه به [[دستور خداوند]] بر آن {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref> ارتباطی به «عبادت» به معنای [[پرستش]] ندارد<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۸۷.</ref>.


===مفهوم عبادت از دیدگاه [[مفسران]]===
== مفهوم عبادت از دیدگاه [[مفسران]] ==
مفسران معانی ذیل را برای عبادت بیان کرده‌اند: «عبادت» نوعی از [[شکر]] و [[سپاس]] همراه با نوعی از خضوع است که تنها [[شایسته]] [[خداوند]] است<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۳۸.</ref>. «عبادت» بالاترین خضوع و تذلل است لذا جز درباره [[خدا]] انجام نمی‌گیرد؛ زیرا او صاحب بزرگ‌ترین نعمت‌هاست و از این جهت شایسته بالاترین خضوع است<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۱۰.</ref>. عبادت [[طاعت]] و تذلل است<ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. عبادت کاری است که انسان آن را به عنوان [[تعظیم]] دیگری انجام می‌دهد، پس عبادت بالاترین درجه از تعظیم است که تنها به مبدأ [[نعمت‌ها]] سزاوار است<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۱، ص۲۴۲.</ref>.
مفسران معانی ذیل را برای عبادت بیان کرده‌اند: «عبادت» نوعی از [[شکر]] و [[سپاس]] همراه با نوعی از خضوع است که تنها [[شایسته]] [[خداوند]] است<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۳۸.</ref>. «عبادت» بالاترین خضوع و تذلل است لذا جز درباره [[خدا]] انجام نمی‌گیرد؛ زیرا او صاحب بزرگ‌ترین نعمت‌هاست و از این جهت شایسته بالاترین خضوع است<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۱۰.</ref>. عبادت، [[طاعت]] و تذلل است<ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. عبادت کاری است که انسان آن را به عنوان [[تعظیم]] دیگری انجام می‌دهد، پس عبادت بالاترین درجه از تعظیم است که تنها به مبدأ [[نعمت‌ها]] سزاوار است<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، ج۱، ص۲۴۲.</ref>.


[[تفاسیر]] ذکر شده نیز مانند تفسیر لغویان دارای اشکالاتی است، از جمله اینکه: هرگاه یکی از [[والدین]] سرمایه‌ای در [[اختیار]] فرزند خود قرار دهد و فرزند در [[مقام]] سپاس، دست او را ببوسد، در این صورت شکر فرزند، همراه با خضوع است ولی عبادت نیست. [[سجده فرشتگان]] بر [[حضرت آدم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> خضوعی بس بزرگ بود، [[فرزندان]] [[یعقوب]] و حتی خود یعقوب و همسرش نیز در برابر یوسف، به [[سجده]] افتادند<ref>{{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا...}} «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند.».. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>، ولی هیچ کدام از اینها به معنای [[پرستش]] نبود، ممکن است [[تصور]] شود چون [[سجده فرشتگان]] به [[امر الهی]] بوده<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> از این جهت از موضوع [[عبادت]] خارج است. در پاسخ باید گفت: امر الهی، تنها [[حکم]] موضوع را [[تغییر]] می‌دهد نه اصل موضوع را، مثلاً اگر [[خدا]] امر کند [[منافق]] را [[سبّ]] کنید، حکم [[سب]] را که [[حرمت]] است، تغییر داده است، اما موضوع آن یعنی سب منافق، تغییر نکرده و واقعاً سب محسوب می‌شود، حال اگر مطلق [[خضوع]] یا خضوع بی‌نهایت با پرستش مساوی باشد، با امر الهی حکم آن عوض می‌شود، اما موضوع آن بدون تغییر باقی می‌ماند.
[[تفاسیر]] ذکر شده نیز مانند تفسیر لغویان دارای اشکالاتی است، از جمله اینکه: هرگاه یکی از [[والدین]] سرمایه‌ای در [[اختیار]] فرزند خود قرار دهد و فرزند در [[مقام]] سپاس، دست او را ببوسد، در این صورت شکر فرزند، همراه با خضوع است ولی عبادت نیست. [[سجده فرشتگان]] بر [[حضرت آدم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}، «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> خضوعی بس بزرگ بود، [[فرزندان]] [[یعقوب]] و حتی خود یعقوب و همسرش نیز در برابر یوسف، به [[سجده]] افتادند<ref>{{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا...}}، «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند.».. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>، ولی هیچ کدام از اینها به معنای [[پرستش]] نبود، ممکن است [[تصور]] شود چون [[سجده فرشتگان]] به [[امر الهی]] بوده<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}، «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> لذا از موضوع [[عبادت]] خارج است. در پاسخ باید گفت: امر الهی، تنها [[حکم]] موضوع را [[تغییر]] می‌دهد نه اصل موضوع را، مثلاً اگر [[خدا]] امر کند [[منافق]] را [[سبّ]] کنید، حکم [[سب]] را که [[حرمت]] است، تغییر داده است، اما موضوع آن یعنی سب منافق، تغییر نکرده و واقعاً سب محسوب می‌شود، حال اگر مطلق [[خضوع]] یا خضوع بی‌نهایت با پرستش مساوی باشد با امر الهی، حکم آن عوض می‌شود، اما موضوع آن بدون تغییر باقی می‌ماند.


ریشه نارسا بودن تعریف‌های بیان شده، عدم توجه به عنصر دیگر است و آن، [[عقیده]] خاصی است که [[انسان]] را به خضوع و [[انقیاد]] وا می‌دارد. [[موحدان]] با [[انگیزه]] [[الوهیت]] و پرستش، در برابر [[خداوند متعال]] [[تعظیم]] و خضوع می‌کنند؛ لذا عبادت، خضوعی است که از [[اعتقاد]] به «الوهیت» سرچشمه می‌گیرد. به نظر می‌رسد شیخ بلاغی نخستین کسی است که توانسته است عبادت را به صورت جامع و مانع تعریف کند، وی در تعریف عبادت عنصر «الوهیت» را نیز وارد کرده و عبادت را خضویی معنا کرده که همراه با اعتقاد به الوهیت شخص تعظیم شده باشد<ref>بلاغی، محمد جواد، آلاء الرحمن، ص۵۷.</ref>. [[آیة الله خویی]] نیز بعد از وی در تعریف [[عبادت]] عنصر «[[ربوبیت]]» را دخیل دانسته و عبادت را تعظیمی همراه با [[اعتقاد]] به ربوبیت [[تعظیم]] شده دانسته است<ref>خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰۳.</ref>. [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است عبادت در [[زبان عربی]] و [[پرستش]] در [[زبان فارسی]] این است که کسی را به عنوان اینکه [[خدا]] است [[ستایش]] کنند خواه به عنوان [[خدای بزرگ]] یا خدای کوچک<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، کشف اسرار، ص۲۹.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۷.</ref>
ریشه نارسا بودن تعریف‌های بیان شده، عدم توجه به عنصر دیگر است و آن، [[عقیده]] خاصی است که [[انسان]] را به خضوع و [[انقیاد]] وامی‌دارد. [[موحدان]] با [[انگیزه]] [[الوهیت]] و پرستش، در برابر [[خداوند متعال]] [[تعظیم]] و خضوع می‌کنند؛ لذا عبادت، خضوعی است که از [[اعتقاد]] به «الوهیت» سرچشمه می‌گیرد. به نظر می‌رسد شیخ بلاغی نخستین کسی است که توانسته است عبادت را به صورت جامع و مانع تعریف کند، وی در تعریف عبادت عنصر «الوهیت» را نیز وارد کرده و عبادت را خضویی معنا کرده که همراه با اعتقاد به الوهیت شخص تعظیم شده باشد<ref>بلاغی، محمد جواد، آلاء الرحمن، ص۵۷.</ref>. [[آیة الله خویی]] نیز بعد از وی در تعریف [[عبادت]] عنصر «[[ربوبیت]]» را دخیل دانسته و عبادت را تعظیمی همراه با [[اعتقاد]] به ربوبیت [[تعظیم]] شده دانسته است<ref>خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰۳.</ref>. [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است عبادت در [[زبان عربی]] و [[پرستش]] در [[زبان فارسی]] این است که کسی را به عنوان اینکه [[خدا]] است [[ستایش]] کنند خواه به عنوان [[خدای بزرگ]] یا خدای کوچک<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، کشف اسرار، ص۲۹.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۸۷.</ref>


===[[توحید عبادی]] از دیدگاه [[عقل]] و نقل===
== [[توحید عبادی]] از دیدگاه [[عقل]] و نقل ==
از منظر [[خرد]]، همه ممکنات (ما سوی [[الله]]) [[فقیر]] و نیازمندند و فی نفسه فاقد هر نوع کمال و [[جمال]]. و اگر در مرحله بعد، واجد کمالی می‌گردند به خاطر لطفی است که از جانب [[آفریدگار]] به آنان می‌شود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref>. بنابراین تنها مبدأ کمال است که سزاوار پرستش است چون همه [[کمالات]] از جانب او به [[جهان]] امکان [[افاضه]] می‌شود<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. از طرفی [[انگیزه]] عبادت و پرستش، [[آفریدن]] و [[پروردگار]] بودن است که هر دو از آن خداست، طبعاً پرستش نیز [[حق]] مطلق او خواهد بود.
از منظر [[خرد]]، همه ممکنات (ما سوی [[الله]]) [[فقیر]] و نیازمندند و فی نفسه فاقد هر نوع کمال و [[جمال]]. و اگر در مرحله بعد، واجد کمالی می‌گردند به خاطر لطفی است که از جانب [[آفریدگار]] به آنان می‌شود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref>. بنابراین تنها مبدأ کمال است که سزاوار پرستش است چون همه [[کمالات]] از جانب او به [[جهان]] امکان [[افاضه]] می‌شود<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. از طرفی [[انگیزه]] عبادت و پرستش، [[آفریدن]] و [[پروردگار]] بودن است که هر دو از آن خداست، طبعاً پرستش نیز [[حق]] مطلق او خواهد بود.


خط ۴۴: خط ۳۴:


در [[روایات]] متعددی نیز به این مسأله اشاره شده و [[عبادت کنندگان]] غیر [[خدا]] را [[مشرک]] دانسته و بیان می‌کند که [[کفر]] مقدم بر [[شرک]] است؛ چراکه [[ابلیس]] اول [[کافر]] شد، سپس مشرک<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۸۶؛ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص۴۸.</ref>.
در [[روایات]] متعددی نیز به این مسأله اشاره شده و [[عبادت کنندگان]] غیر [[خدا]] را [[مشرک]] دانسته و بیان می‌کند که [[کفر]] مقدم بر [[شرک]] است؛ چراکه [[ابلیس]] اول [[کافر]] شد، سپس مشرک<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۸۶؛ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص۴۸.</ref>.
نکته پایانی اینکه «[[توسل]]» به [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و یا «[[تبرک]]» به آثار به جا مانده از آنان، ارتباطی به [[عبادت]] و [[پرستش]] آنان ندارد؛ زیرا هیچ‌گاه متوسلان و تبرک‌جویان، کوچک‌ترین [[اعتقادی]] به [[الوهیت]] و [[ربوبیت]] آنان نداشته و هرگز عقیده ندارند که کاری از عالم به آنان واگذار شده و آنان در تأثیر مستقل هستند.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۸۸.</ref>
نکته پایانی اینکه «[[توسل]]» به [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و یا «[[تبرک]]» به آثار به جا مانده از آنان، ارتباطی به [[عبادت]] و [[پرستش]] آنان ندارد؛ زیرا هیچ‌گاه متوسلان و تبرک‌جویان، کوچک‌ترین [[اعتقادی]] به [[الوهیت]] و [[ربوبیت]] آنان نداشته و هرگز عقیده ندارند که کاری از عالم به آنان واگذار شده و آنان در تأثیر مستقل هستند.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[توحید عبادی (مقاله)|مقاله «توحید عبادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۸۸.</ref>
 
== [[وهابیت]] و [[توحید عبادی]] ==
[[وهابیان]] [[توحید]] را دارای دو [[مرتبت]] می‌دانند:
# [[توحید ربوبی]]: همان [[توحید در خالقیت]] است.
# [[توحید الوهی]]: عبارت است از [[توحید در عبادت]].
 
آنان معتقدند که [[توحید در خالقیت]] به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید در پی آن، خدای یگانه را پرستید. [[توحید عبادی]]، ویژه [[وهابیان]] نیست و همه [[مسلمانان]] بدان معتقدند؛ اما ویژگی [[وهابیان]] این است که [[تعظیم]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] و [[زیارت]] و [[توسل]] و [[شفاعت]] را [[عبادت]] خلق می‌انگارند و نوعی [[شرک]]. آنان از این [[حقیقت]] غافل‌اند که نمی‌توان هر [[تعظیم]] و خضوعی را [[عبادت]] شمرد و از مصادیق [[شرک]] محسوب کرد<ref>التوحید و الشرک فی القرآن الکریم‌، ۵۰- ۴۳.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۰۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش