جنگ جمل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تشویق یارانش به پیکار
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
چون [[امیر مؤمنان]] دید که آن گروه، [[دشمنی]] میورزند و خونی را که ریختنش [[حرام]] است، [[حلال]] میشمرَند، دستانش را به سوی آسمانْ بلند کرد و گفت: "بار خدایا! دیدگان، متوجه توست و دستها به سوی تو دراز است و [[دلها]] به سوی تو پر میکشند و با رفتارهای [[نیک]] به سوی تو [[تقرب]] میجویند." "بار پروردگارا! میان ما و [[قوم]] ما به [[حق]] [[داوری]] کن که تو بهترینِ داورانی"<ref>اعراف، آیه ۸۹.</ref>.<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۳۴۱.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | چون [[امیر مؤمنان]] دید که آن گروه، [[دشمنی]] میورزند و خونی را که ریختنش [[حرام]] است، [[حلال]] میشمرَند، دستانش را به سوی آسمانْ بلند کرد و گفت: "بار خدایا! دیدگان، متوجه توست و دستها به سوی تو دراز است و [[دلها]] به سوی تو پر میکشند و با رفتارهای [[نیک]] به سوی تو [[تقرب]] میجویند." "بار پروردگارا! میان ما و [[قوم]] ما به [[حق]] [[داوری]] کن که تو بهترینِ داورانی"<ref>اعراف، آیه ۸۹.</ref>.<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۳۴۱.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | ||
== [[تشویق]] | == [[تشویق]] یاران به [[پیکار]] == | ||
[[امیر مؤمنان]]، سه روز به جملیان مهلت داد تا دست بردارند و [[حرمت]] نگه دارند؛ ولی چون پافشاری آنان را بر [[مخالفت]] دید، در میان یارانش برخاست و فرمود: "ای [[بندگان خدا]]! با سینههای گشاده، به سوی این گروه، حمله برید؛ چرا که آنان بیعتم را شکستند، پیروانم را کشتند، کارگزارم را [[شکنجه]] دادند و او را پس از اینکه با زدنی سخت و مجازاتی شدید، [[آزار]] و [[اذیت]] کردند، از [[بصره]] بیرون راندند، درحالیکه او پیرمردی است از چهرههای سرشناس [[انصار]] و [[اهل]] [[فضیلت]]. برای او حرمتی نگه نداشتند و سِنْدیان را ـ که مردانی [[صالح]] بودند ـ به [[قتل]] رساندند و [[حُکیم بن جَبَله]] را چون برای [[خدا]] نسبت به آنان [[خشم]] گرفته بود، ظالمانه و با [[دشمنی]] کشتند و پس از آنکه [[پیروان]] من از دست آنان گریختند، تعقیبشان کردند و آنان را در هر پَستی و بلندیای گرفتند و با [[شکنجه]] و زجر، گردن زدند. آنها را چه شده است؟! "[[خداوند]]، آنان را بکشد. کی [به سوی حق] بازگردانده میشوند"<ref>سوره توبه، آیه ۳۰.</ref>. ای [[بندگان خدا]]! به سویشان بشتابید و چون شیر، بر آنان یورش ببرید؛ چرا که آنان، اشرارند و کسانی که آنها را بر باطلْ [[یاری]] میدهند نیز از اشرارند. با [[شکیبایی]] و به حساب [[خدا]] گذاردن و [[آمادگی]] [[روحی]] خود، با آنان رو به رو شوید. بهراستی که شما مبارزهجو و پیکار کنندهاید و [[جان]] خویش را برای ضربه [[شمشیر]] و نیزه و [[جنگ]] با هماوردان، آماده ساختهاید. هرکس بههنگام [[سختی]] در خود، آرامشی [[احساس]] کرد و به هنگام رو در رویی، در خود، شجاعتی یافت و در برادرش [[سستی]] و هراسی دید، از او [[حمایت]] کند، چنان که از خود [[حمایت]] میکند که اگر [[خدا]] میخواست، او را مانند وی قرار میداد"<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]: {{متن حدیث|إن أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} أنظَرَهُم [أصحابَ الجَمَلِ] ثَلاثَةَ أیامٍ؛ لِیکفوا ویرعَووا، فَلَما عَلِمَ إصرارَهُم عَلَی الخِلافِ قامَ فی أصحابِهِ فَقالَ: عِبادَ اللهِ! انهَدوا إلی هَؤلاءِ القَومِ مُنشَرِحَةً صُدورُکم، فَإِنهُم نَکثوا بَیعَتی، وقَتَلوا شیعَتی، ونَکلوا بِعامِلی، وأخرَجوهُ مِنَ البَصرَةِ بَعدَ أن آلَموهُ بِالضربِ المُبَرحِ، وَالعُقوبَةِ الشدیدَةِ، وهُوَ شَیخٌ مِن وُجوهِ الأَنصارِ وَالفُضَلاءِ، ولَم یرعَوا لَهُ حُرمَةً، وقَتَلُوا السبابِجَةَ رِجالًا صالِحینَ، وقَتَلوا حُکیمَ بنَ جَبَلَةَ ظُلماً وعُدواناً؛ لِغَضَبِهِ للهِ، ثُم تَتَبعوا شیعَتی بَعدَ أن هَرَبوا مِنهُم وأخَذوهُم فی کل غائِطَةٍ، وتَحتَ کل رابِیةٍ، یضرِبونَ أعناقَهُم صَبراً، ما لَهُم؟ «قتَلَهُمُ اللهُ أَنی یؤْفَکونَ» !! فَانهَدوا إلَیهِم عِبادَ اللهِ، وکونوا اسوداً عَلَیهِم؛ فَإِنهُم شِرارٌ، ومُساعِدوهُم عَلَی الباطِلِ شِرارٌ، فَالقَوهُم صابِرینَ مُحتَسِبینَ مَوَطنینَ أنفُسَکم، إنکم مُنازِلونَ ومُقاتِلونَ، قَد وَطنتُم أنفُسَکم عَلَی الضربِ وَالطعنِ ومُنازَلَةِ الأَقرانِ. فَأَی امرِیءٍ أحَس مِن نَفسِهِ رَبَاطَةَ جَأشٍ عِندَ الفَزَعِ وشَجاعَةً عِندَ اللقاءِ ورأی مِن أخیهِ فَشَلًا ووَهناً، فَلیذُب عَنهُ کما یذُب عَن نَفسِهِ؛ فَلَو شاءَ اللهُ لَجَعَلَهُ مِثلَهُ}}؛ [[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۳۳۴.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | [[امیر مؤمنان]]، سه روز به جملیان مهلت داد تا دست بردارند و [[حرمت]] نگه دارند؛ ولی چون پافشاری آنان را بر [[مخالفت]] دید، در میان یارانش برخاست و فرمود: "ای [[بندگان خدا]]! با سینههای گشاده، به سوی این گروه، حمله برید؛ چرا که آنان بیعتم را شکستند، پیروانم را کشتند، کارگزارم را [[شکنجه]] دادند و او را پس از اینکه با زدنی سخت و مجازاتی شدید، [[آزار]] و [[اذیت]] کردند، از [[بصره]] بیرون راندند، درحالیکه او پیرمردی است از چهرههای سرشناس [[انصار]] و [[اهل]] [[فضیلت]]. برای او حرمتی نگه نداشتند و سِنْدیان را ـ که مردانی [[صالح]] بودند ـ به [[قتل]] رساندند و [[حُکیم بن جَبَله]] را چون برای [[خدا]] نسبت به آنان [[خشم]] گرفته بود، ظالمانه و با [[دشمنی]] کشتند و پس از آنکه [[پیروان]] من از دست آنان گریختند، تعقیبشان کردند و آنان را در هر پَستی و بلندیای گرفتند و با [[شکنجه]] و زجر، گردن زدند. آنها را چه شده است؟! "[[خداوند]]، آنان را بکشد. کی [به سوی حق] بازگردانده میشوند"<ref>سوره توبه، آیه ۳۰.</ref>. ای [[بندگان خدا]]! به سویشان بشتابید و چون شیر، بر آنان یورش ببرید؛ چرا که آنان، اشرارند و کسانی که آنها را بر باطلْ [[یاری]] میدهند نیز از اشرارند. با [[شکیبایی]] و به حساب [[خدا]] گذاردن و [[آمادگی]] [[روحی]] خود، با آنان رو به رو شوید. بهراستی که شما مبارزهجو و پیکار کنندهاید و [[جان]] خویش را برای ضربه [[شمشیر]] و نیزه و [[جنگ]] با هماوردان، آماده ساختهاید. هرکس بههنگام [[سختی]] در خود، آرامشی [[احساس]] کرد و به هنگام رو در رویی، در خود، شجاعتی یافت و در برادرش [[سستی]] و هراسی دید، از او [[حمایت]] کند، چنان که از خود [[حمایت]] میکند که اگر [[خدا]] میخواست، او را مانند وی قرار میداد"<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]: {{متن حدیث|إن أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} أنظَرَهُم [أصحابَ الجَمَلِ] ثَلاثَةَ أیامٍ؛ لِیکفوا ویرعَووا، فَلَما عَلِمَ إصرارَهُم عَلَی الخِلافِ قامَ فی أصحابِهِ فَقالَ: عِبادَ اللهِ! انهَدوا إلی هَؤلاءِ القَومِ مُنشَرِحَةً صُدورُکم، فَإِنهُم نَکثوا بَیعَتی، وقَتَلوا شیعَتی، ونَکلوا بِعامِلی، وأخرَجوهُ مِنَ البَصرَةِ بَعدَ أن آلَموهُ بِالضربِ المُبَرحِ، وَالعُقوبَةِ الشدیدَةِ، وهُوَ شَیخٌ مِن وُجوهِ الأَنصارِ وَالفُضَلاءِ، ولَم یرعَوا لَهُ حُرمَةً، وقَتَلُوا السبابِجَةَ رِجالًا صالِحینَ، وقَتَلوا حُکیمَ بنَ جَبَلَةَ ظُلماً وعُدواناً؛ لِغَضَبِهِ للهِ، ثُم تَتَبعوا شیعَتی بَعدَ أن هَرَبوا مِنهُم وأخَذوهُم فی کل غائِطَةٍ، وتَحتَ کل رابِیةٍ، یضرِبونَ أعناقَهُم صَبراً، ما لَهُم؟ «قتَلَهُمُ اللهُ أَنی یؤْفَکونَ» !! فَانهَدوا إلَیهِم عِبادَ اللهِ، وکونوا اسوداً عَلَیهِم؛ فَإِنهُم شِرارٌ، ومُساعِدوهُم عَلَی الباطِلِ شِرارٌ، فَالقَوهُم صابِرینَ مُحتَسِبینَ مَوَطنینَ أنفُسَکم، إنکم مُنازِلونَ ومُقاتِلونَ، قَد وَطنتُم أنفُسَکم عَلَی الضربِ وَالطعنِ ومُنازَلَةِ الأَقرانِ. فَأَی امرِیءٍ أحَس مِن نَفسِهِ رَبَاطَةَ جَأشٍ عِندَ الفَزَعِ وشَجاعَةً عِندَ اللقاءِ ورأی مِن أخیهِ فَشَلًا ووَهناً، فَلیذُب عَنهُ کما یذُب عَن نَفسِهِ؛ فَلَو شاءَ اللهُ لَجَعَلَهُ مِثلَهُ}}؛ [[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۳۳۴.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | ||