پرش به محتوا

حضرت ادریس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۸: خط ۱۸:


== ادریس در [[قرآن]] ==
== ادریس در [[قرآن]] ==
در [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref> از »[[اسماعیل]]"، «ادریس» و "ذُوالکِفل" به عنوان سه پیامبری که از [[صابران]] و [[صالحان]] و [[شایسته]] مشمول [[رحمت الهی]] بوده‌اند، یاد ‌شده است. [[طوسی]]، [[طبرسی]] و برخی دیگر، [[صابر]] بودن [[ادریس]] را [[شکیبایی]] وی در بلای [[الهی]] و عمل به [[طاعت]] او و [[تحمّل]] [[سختی]] [[رسالت]] می‌دانند. و گفته‌اند: نخستین کسی بود که بر [[قوم]] خود برانگیخته شد و آنها را به‌سوی [[دین]] [[دعوت]] نمود؛ ولی آنها از [[پذیرش]] سخنان وی خود داری کردند و گرفتار [[خشم خداوند]] شدند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۹۴؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۲۷۲.</ref> هم‌چنین در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا}} داخل شدن در [[رحمت الهی]] را فراگیرتر از [[رحمت]] عمومی [[خدا]] و مرتبه‌ای بالاتر از آن شمرده‌اند. گویی این [[پیامبران]] با تمام [[جسم]] و جانشان در رحمت الهی [[غرق]] شدند و این، بیانگر [[مقام]] والای آنها است.<ref> نمونه، ج‌۱۳، ص‌۴۸۲.</ref> برخی نیز مراد از آن را داخل شدن در [[بهشت]] دانسته و جمله {{متن قرآن|إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}} را تعلیل آن بیان کرده‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۹۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۱۷.</ref> در جایی دیگر از «ادریس» به عنوان [[پیامبری]] بسیار [[راستگو]] که [[خداوند]] او را به مکان والا یاد ‌شده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا}}<ref>«و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم» سوره مریم، آیه ۵۷.</ref> [[کتاب مقدس]] نیز درباره او می‌گوید: خنوخ با‌خدا می‌زیست و خدا او را به حضور خود به‌بالا‌برد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۵: ۲۱‌ـ‌۲۴.</ref>  
در [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref> از »[[اسماعیل]]"، «ادریس» و "ذُوالکِفل" به عنوان سه پیامبری که از [[صابران]] و [[صالحان]] و [[شایسته]] مشمول [[رحمت الهی]] بوده‌اند، یاد ‌شده است. [[طوسی]]، [[طبرسی]] و برخی دیگر، [[صابر]] بودن [[ادریس]] را [[شکیبایی]] وی در بلای [[الهی]] و عمل به [[طاعت]] او و [[تحمّل]] [[سختی]] [[رسالت]] می‌دانند. و گفته‌اند: نخستین کسی بود که بر [[قوم]] خود برانگیخته شد و آنها را به‌سوی [[دین]] [[دعوت]] نمود؛ ولی آنها از [[پذیرش]] سخنان وی خود داری کردند و گرفتار [[خشم خداوند]] شدند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۹۴؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۲۷۲.</ref> هم‌چنین در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا}} داخل شدن در [[رحمت الهی]] را فراگیرتر از [[رحمت]] عمومی [[خدا]] و مرتبه‌ای بالاتر از آن شمرده‌اند. گویی این [[پیامبران]] با تمام [[جسم]] و جانشان در رحمت الهی [[غرق]] شدند و این، بیانگر [[مقام]] والای آنها است.<ref> نمونه، ج‌۱۳، ص‌۴۸۲.</ref> برخی نیز مراد از آن را داخل شدن در [[بهشت]] دانسته و جمله {{متن قرآن|إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}} را تعلیل آن بیان کرده‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۹۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۱۷.</ref> در جایی دیگر از «ادریس» به عنوان [[پیامبری]] بسیار [[راستگو]] که [[خداوند]] او را به مکان والا یاد ‌شده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا}}<ref>«و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم» سوره مریم، آیه ۵۷.</ref> [[کتاب مقدس]] نیز درباره او می‌گوید: خنوخ با‌خدا می‌زیست و خدا او را به حضور خود به‌بالا‌برد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۵: ۲۱‌ـ‌۲۴.</ref>  


[[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه‌ {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> درباره دو واژه {{متن قرآن|صِدِّيقًا}} و {{متن قرآن| نَبِيًّا}} که دو ویژگی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} است، می‌گوید: کلمه "[[صدّیق]]« در ظاهر، اسم [[مبالغه]] از »[[صدق]]« است و کسی را که در [[راستی]] مبالغه می‌کند، یعنی آن‌چه را انجام می‌دهد، می‌گوید و آن‌چه را می‌گوید، انجام می‌دهد، و بین گفتار و کرداراو تناقضی نیست، »صدّیق« گویند. برخی نیز واژه »[[صدیق]]« را اسم مبالغه برای »[[تصدیق]]« دانسته و گفته‌اند: معنایش این است که این [[پیامبر]] با [[زبان]] و [[رفتار]] خویش [[حق]] را تصدیق می‌کرده است؛ امّا درباره کلمه {{متن قرآن| نَبِيًّا}} گفته شده: »[[نبیّ]]« بر وزن »فعیل« از مادّه »[[نبأ]]« گرفته شده و [[دلیل]] نام‌گذاری [[پیامبران]] به آن، به این است که ایشان با [[دریافت وحی]]، از [[عالم غیب]] خبر داشتند. برخی نیز این واژه را از »نبوة« به‌ معنای »[[رفعت]]«، مشتق دانسته و [[انبیا]] را به‌سبب [[مقام]] والایشان »[[نبی]]« خوانده‌اند.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۵۶.</ref> درباره {{متن قرآن|مَكَانًا عَلِيًّا}} بین [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر است. بیش‌تر [[مفسّران]] [[اهل‌سنّت]] و برخی از [[شیعه]] گفته‌اند: [[خداوند]] او را به [[آسمان‌ها]] برد و برخی از آنها بر این باورند که او به [[آسمان]] چهارم <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۳۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۱۳۳؛ التحریر و التنویر، ج‌۱۶، ص‌۱۳۲.</ref> یا ششم <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۷۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۱۳۳؛ الکشّاف، ج‌۳، ص‌۲۴.</ref> برده شد و هنوز زنده است؛ ولی با توجّه به اقوال مفسّران و [[سیاق آیه]] به نظر می‌رسد که مراد از {{متن قرآن|وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا}}<ref>«و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم» سوره مریم، آیه ۵۷.</ref> نیل به مقام و منزلتی [[معنوی]] است که [[ادریس]] با [[نبوّت]] بدان دست یافت، نه ارتفاع مکانی؛ زیرا رفعت مکانی هر چند بلندترین مکان‌های متصور باشد، مزیّتی به‌شمار نمی‌آید.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۶۴.</ref> درباره چگونگی صعود آسمانی ادریس در کتاب‌های [[تفسیر]] و [[تاریخ]] و برخی از [[روایات]]، داستان‌هایی [[نقل]] شده که برخی از آنها از [[اسرائیلیات]] است.
[[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه‌ {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> درباره دو واژه {{متن قرآن|صِدِّيقًا}} و {{متن قرآن| نَبِيًّا}} که دو ویژگی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} است، می‌گوید: کلمه "[[صدّیق]]« در ظاهر، اسم [[مبالغه]] از »[[صدق]]« است و کسی را که در [[راستی]] مبالغه می‌کند، یعنی آن‌چه را انجام می‌دهد، می‌گوید و آن‌چه را می‌گوید، انجام می‌دهد، و بین گفتار و کرداراو تناقضی نیست، »صدّیق« گویند. برخی نیز واژه »[[صدیق]]« را اسم مبالغه برای »[[تصدیق]]« دانسته و گفته‌اند: معنایش این است که این [[پیامبر]] با [[زبان]] و [[رفتار]] خویش [[حق]] را تصدیق می‌کرده است؛ امّا درباره کلمه {{متن قرآن| نَبِيًّا}} گفته شده: »[[نبیّ]]« بر وزن »فعیل« از مادّه »[[نبأ]]« گرفته شده و [[دلیل]] نام‌گذاری [[پیامبران]] به آن، به این است که ایشان با [[دریافت وحی]]، از [[عالم غیب]] خبر داشتند. برخی نیز این واژه را از »نبوة« به‌ معنای »[[رفعت]]«، مشتق دانسته و [[انبیا]] را به‌سبب [[مقام]] والایشان »[[نبی]]« خوانده‌اند.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۵۶.</ref> درباره {{متن قرآن|مَكَانًا عَلِيًّا}} بین [[مفسران]] [[اختلاف]] نظر است. بیش‌تر [[مفسّران]] [[اهل‌سنّت]] و برخی از [[شیعه]] گفته‌اند: [[خداوند]] او را به [[آسمان‌ها]] برد و برخی از آنها بر این باورند که او به [[آسمان]] چهارم <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۳۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۱۳۳؛ التحریر و التنویر، ج‌۱۶، ص‌۱۳۲.</ref> یا ششم <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۷۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۱۳۳؛ الکشّاف، ج‌۳، ص‌۲۴.</ref> برده شد و هنوز زنده است؛ ولی با توجّه به اقوال مفسّران و [[سیاق آیه]] به نظر می‌رسد که مراد از {{متن قرآن|وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا}}<ref>«و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم» سوره مریم، آیه ۵۷.</ref> نیل به مقام و منزلتی [[معنوی]] است که [[ادریس]] با [[نبوّت]] بدان دست یافت، نه ارتفاع مکانی؛ زیرا رفعت مکانی هر چند بلندترین مکان‌های متصور باشد، مزیّتی به‌شمار نمی‌آید.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۶۴.</ref> درباره چگونگی صعود آسمانی ادریس در کتاب‌های [[تفسیر]] و [[تاریخ]] و برخی از [[روایات]]، داستان‌هایی [[نقل]] شده که برخی از آنها از [[اسرائیلیات]] است.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش