اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۲
، ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
یکی از خصلتهای ذاتی [[تشیع]]، از آغاز تا کنون، [[مقاومت]] و [[قیام]] در برابر [[دیکتاتوری]] و [[ظلم]] است که در تمامی [[تاریخ شیعه]] به چشم میخورد؛ هرچند که اوج این [[مبارزات]] در بعضی از مقطعهای زمانی بوده است. در صد سال [اخیر] حوادثی اتفاق افتاده است که هرکدام در [[جنبش]] امروز [[ملت]] [[ایران]] تأثیری داشته است: [[انقلاب]] [[مشروطیت]]، [[جنبش]] تنباکو و... ، قابل اهمیت فراوان است<ref>[[امام خمینی|روح الله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۵، ص۴۰۷.</ref>. | یکی از خصلتهای ذاتی [[تشیع]]، از آغاز تا کنون، [[مقاومت]] و [[قیام]] در برابر [[دیکتاتوری]] و [[ظلم]] است که در تمامی [[تاریخ شیعه]] به چشم میخورد؛ هرچند که اوج این [[مبارزات]] در بعضی از مقطعهای زمانی بوده است. در صد سال [اخیر] حوادثی اتفاق افتاده است که هرکدام در [[جنبش]] امروز [[ملت]] [[ایران]] تأثیری داشته است: [[انقلاب]] [[مشروطیت]]، [[جنبش]] تنباکو و... ، قابل اهمیت فراوان است<ref>[[امام خمینی|روح الله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۵، ص۴۰۷.</ref>. | ||
[[علما]] و [[روحانیت]]، [[تفکر]] انقلابی [[شیعه]] را به [[جامعه]] منتقل کردند و توانستند پس از [[قیام]] تنباکو با [[تبلیغ]] و [[ترویج]] این [[اندیشه]] در سطح [[جامعه]]، [[رهبری]] و [[سازماندهی]] این حرکتها را به [[دست]] گیرند. پیش قراول [[نهضتهای شیعی]]، اغلب [[علما]] و [[روحانیت]] بودند. به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[روحانیت]] [[شیعه]] در غالب [[انقلابها]] و تحولات و نهضتهای ملی و [[دینی]] قرون متمادی در [[ممالک اسلامی]]، همواره پیشرو و [[پرچمدار]] بوده است؛ تا جایی که بسیاری از بزرگان آنها مشقتهایی طاقتفرسا دیدند. حتی گروهی [[جان]] شیرین خود را در این [[راه]] [[فدا]] کردند و منشأ دگرگونیهایی در [[زندگی]] [[جامعه]] [[ایرانی]] و [[اسلامی]] گردیدند. [[علامه امینی]] در کتاب [[شهداء]] الفضیله ۱۳۰ نفر از [[دانشمندان شیعه]] را نام برده که در [[راه]] [[حفظ]] [[معتقدات]] خویش و [[مبارزه]] با طاغوتهای زمان شربت [[شهادت]] نوشیدند<ref>این کتاب به نام شهدای راه فضیلت با ترجمه جلالالدین فارسی منتشر شده است (علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۱ و ۲، ص۳۲-۳۳).</ref>. به هر حال، از یک سو [[حوزههای علمیه]] [[شیعه]] نقش مهمی در [[تفسیر]]، تبیین و [[ترویج]] [[خصلت]] مبارزاتی و ذاتی [[شیعه]] داشتند، و از سوی دیگر، افزون بر اینکه خود پیشقراول [[مبارزات]] علیه [[حکام جور]] بودند، [[رهبری]] این [[مبارزات]] را نیز بر عهده داشتند. حضرت امام با اشاره به نقش مهم [[حوزه علمیه قم]] در شکلگیری [[انقلاب اسلامی]] و مطرح شدن [[شیعه]] انقلابی در سطح [[جهان]] میفرماید: “تأسیس حوزه [[علمی]] [[دینی]] در بیش از نیم قرن اخیر در [[شهر قم]] و تأثیر این حوزه در داخل و خارج [[کشور ایران]] و نیز تلاش روشنفکران مذهبی در داخل مراکز دانشگاهی و [[قیام]] | [[علما]] و [[روحانیت]]، [[تفکر]] انقلابی [[شیعه]] را به [[جامعه]] منتقل کردند و توانستند پس از [[قیام]] تنباکو با [[تبلیغ]] و [[ترویج]] این [[اندیشه]] در سطح [[جامعه]]، [[رهبری]] و [[سازماندهی]] این حرکتها را به [[دست]] گیرند. پیش قراول [[نهضتهای شیعی]]، اغلب [[علما]] و [[روحانیت]] بودند. به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[روحانیت]] [[شیعه]] در غالب [[انقلابها]] و تحولات و نهضتهای ملی و [[دینی]] قرون متمادی در [[ممالک اسلامی]]، همواره پیشرو و [[پرچمدار]] بوده است؛ تا جایی که بسیاری از بزرگان آنها مشقتهایی طاقتفرسا دیدند. حتی گروهی [[جان]] شیرین خود را در این [[راه]] [[فدا]] کردند و منشأ دگرگونیهایی در [[زندگی]] [[جامعه]] [[ایرانی]] و [[اسلامی]] گردیدند. [[علامه امینی]] در کتاب [[شهداء]] الفضیله ۱۳۰ نفر از [[دانشمندان شیعه]] را نام برده که در [[راه]] [[حفظ]] [[معتقدات]] خویش و [[مبارزه]] با طاغوتهای زمان شربت [[شهادت]] نوشیدند<ref>این کتاب به نام شهدای راه فضیلت با ترجمه جلالالدین فارسی منتشر شده است (علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۱ و ۲، ص۳۲-۳۳).</ref>. به هر حال، از یک سو [[حوزههای علمیه]] [[شیعه]] نقش مهمی در [[تفسیر]]، تبیین و [[ترویج]] [[خصلت]] مبارزاتی و ذاتی [[شیعه]] داشتند، و از سوی دیگر، افزون بر اینکه خود پیشقراول [[مبارزات]] علیه [[حکام جور]] بودند، [[رهبری]] این [[مبارزات]] را نیز بر عهده داشتند. حضرت امام با اشاره به نقش مهم [[حوزه علمیه قم]] در شکلگیری [[انقلاب اسلامی]] و مطرح شدن [[شیعه]] انقلابی در سطح [[جهان]] میفرماید: “تأسیس حوزه [[علمی]] [[دینی]] در بیش از نیم قرن اخیر در [[شهر قم]] و تأثیر این حوزه در داخل و خارج [[کشور ایران]] و نیز تلاش روشنفکران مذهبی در داخل مراکز دانشگاهی و [[قیام]] سال ۴۱-۴۲ [[ملت]] [[ایران]] به [[رهبری]] [[علمای اسلامی]] که تا امروز ادامه دارد، همه عواملی هستند که [[اسلام]] [[شیعی]] را در سطح [[جهان]] مطرح میکند<ref>[[امام خمینی|روح الله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۵، ص۴۰۷.</ref>. در این فصل کوشیدهایم نقش [[نظریه اطاعت نکردن از حاکم جائر]] را در شکلگیری [[مبارزات]] [[مردم ایران]] معاصر، به ویژه [[انقلاب اسلامی]] با [[رهبری]] [[علما]] و [[روحانیت]] به ویژه حضرت امام نشان دهیم<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۴۸.</ref>. | ||
== گفتار نخست: [[احیا]] و استمرار [[نظریه اطاعت نکردن از حاکم جائر]] در [[ایران]] معاصر == | == گفتار نخست: [[احیا]] و استمرار [[نظریه اطاعت نکردن از حاکم جائر]] در [[ایران]] معاصر == | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
درباره [[جنبش]] [[مشروطه]] مباحث بسیاری وجود دارد که از حوزه این [[پژوهش]] خارج خواهد بود. از این رو تنها دیدگاهها و مواضع [[فکری]] کلیتر مهمترین علمای موافق و [[مخالف]] [[مشروطه]] را در برابر [[استبداد]] بیان میکنیم، تا ماهیت ضد[[استبدادی]] این [[جنبش]] [[شیعی]] روشنتر شود<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۵۴.</ref>. | درباره [[جنبش]] [[مشروطه]] مباحث بسیاری وجود دارد که از حوزه این [[پژوهش]] خارج خواهد بود. از این رو تنها دیدگاهها و مواضع [[فکری]] کلیتر مهمترین علمای موافق و [[مخالف]] [[مشروطه]] را در برابر [[استبداد]] بیان میکنیم، تا ماهیت ضد[[استبدادی]] این [[جنبش]] [[شیعی]] روشنتر شود<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۵۴.</ref>. | ||
==== جریان [[مشروطهخواه]] ==== | ==== جریان [[مشروطهخواه]] ==== | ||
مرحوم [[میرزای نایینی]]، یکی از چهرههای بنام طرفدار [[مشروطه]] بود. وی مشهورترین و [[جامعترین]] رساله را در [[دفاع]] و [[حمایت]] از [[مشروطه]] با عنوان [[تنبیه]] الامة و [[تنزیه]] الملة در [[ربیعالاول]] | مرحوم [[میرزای نایینی]]، یکی از چهرههای بنام طرفدار [[مشروطه]] بود. وی مشهورترین و [[جامعترین]] رساله را در [[دفاع]] و [[حمایت]] از [[مشروطه]] با عنوان [[تنبیه]] الامة و [[تنزیه]] الملة در [[ربیعالاول]] سال ۱۳۲۷ ق نگاشت. صفحه نخست این رساله به تقریظات دو تن از [[مراجع]] بزرگ [[نجف]]، آخوند ملا [[محمد کاظم خراسانی]] و شیخ [[عبدالله مازندرانی]] مزین است که در شمار مدافعان [[مشروطه]] بودند. موضع [[علما]] و [[مراجع]] ثلاثه [[نجف]] (آخوند [[خراسانی]]، مازندرانی و [[میرزاحسن تهرانی) [[دفاع]] از [[مشروطه]] بود. این سه [[مرجع]] [[دفاع]] از مجلس را در جهت تقویت [[دین]] و [[حفظ]] [[شوکت]] [[دولت اسلامی]] دانستند و اعلام کردند: “اساس این محترم مجلس [[مقدس]] بر امور مذکوره مبتنی است و بر هر مسلمی [[سعی]] در اهتمام در [[استحکام]] و تشیید این اساس قویم لازم و [[اقدام]] در موجبات اختلال آن [[محاده]] و معانده با صاحب [[شریعت]] مطهره” است<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش سعیدی سیرجانی، ج۴، ص۸۷-۸۸.</ref>. | ||
نایینی در اثر معروف خود کوشیده تا با تقبیح [[استبداد]]، مفاهیم مدرن [[سیاسی]] و مبانی نظری [[مشروطیت]] را با استناد به متون و [[منابع اسلامی]] و [[سیره]] [[پیشوایان]] توجیه کند. از نظر وی، اصل [[محدودیت]] [[قدرت]] و [[سلطنت]] از [[ضروریات دین]] است. او برای توجیه [[پارلمان]]، [[قانونگذاری]] و [[رأی]] [[اکثریت]]، به [[ادله]] [[شورا]] در [[اسلام]] استناد میکند و برای [[دفاع]] از [[برابری]] و [[آزادی]]، با برشمردن دلایلی از متون [[اسلامی]]، آنها را از آموزههای [[مسلم]] [[اسلامی]] میداند. وی [[آزادی]] را [[رهایی]] از [[بندگی]] [[پادشاهان]] و قدرتمندان [[مستبد]] میداند، نه [[آزادی]] از [[احکام دینی]] و [[بندگی]] [[خداوند]]. بنابراین [[امام حسین]] {{ع}} به قهرمان [[حریت]] و [[آزادگی]] مشتهر و [[امام عصر]] {{ع}} بنا به فرمایش خود آن [[حضرت]] که فرمود: {{متن حدیث|ليس في عنقي بيعة طاغية زماني}}، به [[آزادی]] از [[اسارت]] [[طواغیت]] ممتاز بود<ref>ر. ک: میرزامحمدحسین نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۴۹-۵۸.</ref>. وی همچنین [[برابری]] را یکسان بودن همه افراد و [[حاکمان]] در برابر [[قانون]] و مقررات معرفی کرده است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی، ص۶۲-۶۳.</ref>. نکته مهم اینکه [[اندیشمندان]] [[شیعه]]، بهرغم [[تلاش فراوان]] برای به ثمر رسیدن [[مشروطه]]، [[دولت]] [[مشروطه]] [[شیعه]] را نه دولتی کاملاً [[مشروع]]، بلکه از باب [[اضطرار]] و ملاحظه شرایط [[تاریخی]] [[جامعه]] [[شیعه]] میپذیرند. به نظر نایینی، از آن روی که [[دولت]] [[مشروطه]] بر خلاف [[حکومت]] [[استبدادی]] مطلقه، محدود و فارغ از [[ظلم]] به حقالله و [[حقوق مردم]] است، دولتی مطلوب به شمار میرود، اما از جهت [[ظلم]] و اغتصابش به “مقام [[مقدس]] امامت”، همچنان [[دولت جائر]] است<ref>ر. ک: [[میرزا محمد حسین نایینی|نایینی، میرزا محمد حسین]]، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۷۶-۷۷.</ref>. از دیدگاه ایشان، “مشروطه مثل آن است که [[کنیز]] سیاهی را که دستش هم [[آلوده]] باشد به شستن [[دست]] وادارش نمایند”<ref>[[میرزا محمد حسین نایینی|نایینی، میرزا محمد حسین]]، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۷۸-۷۹.</ref>. بنابراین حتی از نظر نایینی و دیگر طرفداران [[مشروطه]]، این نوع [[رژیم]] کاملاً ایدئال و [[مشروع]] نیست، بلکه از باب دفع افسد به [[فاسد]] آن را میپذیرد و از آن [[حمایت]] میکند، وگرنه [[دولت]] مطلوب وی همان است که رؤسای آن نائبان [[امام]] زماناند، یعنی [[ولایت]] [[فقها]]<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۵۸.</ref>. | نایینی در اثر معروف خود کوشیده تا با تقبیح [[استبداد]]، مفاهیم مدرن [[سیاسی]] و مبانی نظری [[مشروطیت]] را با استناد به متون و [[منابع اسلامی]] و [[سیره]] [[پیشوایان]] توجیه کند. از نظر وی، اصل [[محدودیت]] [[قدرت]] و [[سلطنت]] از [[ضروریات دین]] است. او برای توجیه [[پارلمان]]، [[قانونگذاری]] و [[رأی]] [[اکثریت]]، به [[ادله]] [[شورا]] در [[اسلام]] استناد میکند و برای [[دفاع]] از [[برابری]] و [[آزادی]]، با برشمردن دلایلی از متون [[اسلامی]]، آنها را از آموزههای [[مسلم]] [[اسلامی]] میداند. وی [[آزادی]] را [[رهایی]] از [[بندگی]] [[پادشاهان]] و قدرتمندان [[مستبد]] میداند، نه [[آزادی]] از [[احکام دینی]] و [[بندگی]] [[خداوند]]. بنابراین [[امام حسین]] {{ع}} به قهرمان [[حریت]] و [[آزادگی]] مشتهر و [[امام عصر]] {{ع}} بنا به فرمایش خود آن [[حضرت]] که فرمود: {{متن حدیث|ليس في عنقي بيعة طاغية زماني}}، به [[آزادی]] از [[اسارت]] [[طواغیت]] ممتاز بود<ref>ر. ک: میرزامحمدحسین نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۴۹-۵۸.</ref>. وی همچنین [[برابری]] را یکسان بودن همه افراد و [[حاکمان]] در برابر [[قانون]] و مقررات معرفی کرده است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی، ص۶۲-۶۳.</ref>. نکته مهم اینکه [[اندیشمندان]] [[شیعه]]، بهرغم [[تلاش فراوان]] برای به ثمر رسیدن [[مشروطه]]، [[دولت]] [[مشروطه]] [[شیعه]] را نه دولتی کاملاً [[مشروع]]، بلکه از باب [[اضطرار]] و ملاحظه شرایط [[تاریخی]] [[جامعه]] [[شیعه]] میپذیرند. به نظر نایینی، از آن روی که [[دولت]] [[مشروطه]] بر خلاف [[حکومت]] [[استبدادی]] مطلقه، محدود و فارغ از [[ظلم]] به حقالله و [[حقوق مردم]] است، دولتی مطلوب به شمار میرود، اما از جهت [[ظلم]] و اغتصابش به “مقام [[مقدس]] امامت”، همچنان [[دولت جائر]] است<ref>ر. ک: [[میرزا محمد حسین نایینی|نایینی، میرزا محمد حسین]]، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۷۶-۷۷.</ref>. از دیدگاه ایشان، “مشروطه مثل آن است که [[کنیز]] سیاهی را که دستش هم [[آلوده]] باشد به شستن [[دست]] وادارش نمایند”<ref>[[میرزا محمد حسین نایینی|نایینی، میرزا محمد حسین]]، تنبیه الامة و تنزیه الملة، تحقیق و تصحیح سیدجواد ورعی، ص۷۸-۷۹.</ref>. بنابراین حتی از نظر نایینی و دیگر طرفداران [[مشروطه]]، این نوع [[رژیم]] کاملاً ایدئال و [[مشروع]] نیست، بلکه از باب دفع افسد به [[فاسد]] آن را میپذیرد و از آن [[حمایت]] میکند، وگرنه [[دولت]] مطلوب وی همان است که رؤسای آن نائبان [[امام]] زماناند، یعنی [[ولایت]] [[فقها]]<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۵۸.</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
==== [[مبارزه]] در قالب [[سکوت]] ==== | ==== [[مبارزه]] در قالب [[سکوت]] ==== | ||
[[مرجعیت]] [[شیعه]] در اواخر دهه ۱۳۲۰ به [[زعیم]] عالیقدر [[شیعه]] [[آیت الله بروجردی]] رسید. علمای [[قم]] به سبب [[بحرانی]] که در دوره [[رضاخان]] برای [[حوزههای علمیه]] به وجود آمد، ایشان را به این [[شهر]] [[دعوت]] کردند تا به بازسازی مدارس و [[حوزههای علمیه]] بپردازد و سبب رونق بیشتر [[حوزه علمیه قم]] شود<ref>حضرت امام خمینی از جمله علمایی بود که در سال ۱۳۲۳ش، پس از وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مرحوم بروجردی را به اقامت در شهر قم تشویق کرد. ایشان به این دلیل از آیت الله بروجردی حمایت کرد که آن مرحوم پیشینه مبارزاتی علیه رضاخان داشت. همچنین سخنان خود آیت الله بروجردی مبنی بر اینکه «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمینشینم»، برای امام امیدوارکننده بود؛ باشد که با زعامت ایشان انقلاب و تحولات اساسی در جامعه اسلامی پدید آید و ملت مسلمان از خواب غفلت بیدار شوند. به همین منظور، امام برای مرجعیت یافتن مرحوم بروجردی بسیار کوشید. ایشان برای برطرف ساختن موانع پیش رو و همراه کردن مراجع بزرگ همدان و جلب موافقت آنان مسافرت کرد و پس از گفتوگو نظر آنان را جلب نمود (ر. ک: سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، ص۹۸-۹۹).</ref>. بنابراین نقش ایشان در بازسازی [[حوزه علمیه قم]] اهمیت دارد. اما ایشان از طرفداران دخالت نکردن در [[امور سیاسی]] بود و نه تنها مبارزان [[سیاسی]] را [[حمایت]] نمیکرد، بلکه گاهی به عملکرد آنان [[اعتراض]] داشت. برای مثال، | [[مرجعیت]] [[شیعه]] در اواخر دهه ۱۳۲۰ به [[زعیم]] عالیقدر [[شیعه]] [[آیت الله بروجردی]] رسید. علمای [[قم]] به سبب [[بحرانی]] که در دوره [[رضاخان]] برای [[حوزههای علمیه]] به وجود آمد، ایشان را به این [[شهر]] [[دعوت]] کردند تا به بازسازی مدارس و [[حوزههای علمیه]] بپردازد و سبب رونق بیشتر [[حوزه علمیه قم]] شود<ref>حضرت امام خمینی از جمله علمایی بود که در سال ۱۳۲۳ش، پس از وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مرحوم بروجردی را به اقامت در شهر قم تشویق کرد. ایشان به این دلیل از آیت الله بروجردی حمایت کرد که آن مرحوم پیشینه مبارزاتی علیه رضاخان داشت. همچنین سخنان خود آیت الله بروجردی مبنی بر اینکه «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمینشینم»، برای امام امیدوارکننده بود؛ باشد که با زعامت ایشان انقلاب و تحولات اساسی در جامعه اسلامی پدید آید و ملت مسلمان از خواب غفلت بیدار شوند. به همین منظور، امام برای مرجعیت یافتن مرحوم بروجردی بسیار کوشید. ایشان برای برطرف ساختن موانع پیش رو و همراه کردن مراجع بزرگ همدان و جلب موافقت آنان مسافرت کرد و پس از گفتوگو نظر آنان را جلب نمود (ر. ک: سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، ص۹۸-۹۹).</ref>. بنابراین نقش ایشان در بازسازی [[حوزه علمیه قم]] اهمیت دارد. اما ایشان از طرفداران دخالت نکردن در [[امور سیاسی]] بود و نه تنها مبارزان [[سیاسی]] را [[حمایت]] نمیکرد، بلکه گاهی به عملکرد آنان [[اعتراض]] داشت. برای مثال، سال ۱۳۲۸ نشستی در [[قم]] برگزار کرد و مداخله [[علما]] را در [[امور سیاسی]] [[ممنوع]] اعلام کرد. ایشان در قبال مسائل مهمی که بین سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۲ رخ داد [[سکوت]] کامل [[اختیار]] کرد<ref>ر. ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶</ref> و تحرکات و فعالیتهای مبارزاتی فدائیان [[اسلام]] را نامطلوب ارزیابی کرد<ref>ر. ک: مهدی عراقی، ناگفتهها (خاطرات شهید مهدی عراقی)، به کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، ص۴۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] با فدائیان [[اسلام]] [[مخالف]] بود و به برچیدن مرکز آنها از مدرسه [[فیضیه]] [[قم]] [[اصرار]] میورزید<ref>ر. ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶.</ref>. اما چگونه مرجعی که خود را [[پناهگاه]] [[شیعه]] میداند، نه تنها در برابر [[بیدینی]] و [[ستم]] [[قیام]] نمیکند، بلکه کسانی را که برای [[عمل به وظیفه]] [[مبارزه]] میکنند با [[تهدید]]، به [[سکوت]] فرامی خواند؟ آیا این [[رفتار]] با گفتمان مبارزاتی [[شیعه]] همخوانی دارد؟ آیا فرضیه این رساله مخدوش نمیگردد؟ | ||
این [[رفتار]] مرحوم بروجردی در [[تاریخ]] [[فقه سیاسی]] [[شیعه]] نظایری داشته است؛ چنانکه برخی [[فقها]] نه تنها در برابر دستگاه [[جور]] خاموش بودند، بلکه با آنان [[همکاری]] نیز میکردند. خوب است پاسخ را از زبان خود ایشان بشنویم. مرحوم بروجردی در [[قیام]] [[مشروطه]] از نزدیک [[شاهد]] ماجرا بود؛ چراکه استادش، مرحوم آخوند [[خراسانی]]، از [[مراجع]] بزرگ حامی [[مشروطه]] بود. ایشان به یاد داشت که چگونه مرحوم آخوند از اقدامات و دخالت خود در این واقعه، که سرنخ آن در [[دست]] [[اجانب]] بود، پشیمان شد<ref>ر. ک: [[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] درباره واقعه [[مشروطه]] میفرمود: | این [[رفتار]] مرحوم بروجردی در [[تاریخ]] [[فقه سیاسی]] [[شیعه]] نظایری داشته است؛ چنانکه برخی [[فقها]] نه تنها در برابر دستگاه [[جور]] خاموش بودند، بلکه با آنان [[همکاری]] نیز میکردند. خوب است پاسخ را از زبان خود ایشان بشنویم. مرحوم بروجردی در [[قیام]] [[مشروطه]] از نزدیک [[شاهد]] ماجرا بود؛ چراکه استادش، مرحوم آخوند [[خراسانی]]، از [[مراجع]] بزرگ حامی [[مشروطه]] بود. ایشان به یاد داشت که چگونه مرحوم آخوند از اقدامات و دخالت خود در این واقعه، که سرنخ آن در [[دست]] [[اجانب]] بود، پشیمان شد<ref>ر. ک: [[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] درباره واقعه [[مشروطه]] میفرمود: | ||
از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نایینی، که آنهمه زحمت در تأسیس و تداوم کار [[مشروطه]] متحمل شده بودند، پس از [[شهادت]] حاج شیخ فضلالله و حوادث دیگر ملول و افسرده شده بودند، حالت وسوسهای برای من پیدا شده است که تا یک واقعه [[سیاسی]] پیش میآید، از [[اقدام]] فوری حتیالامکان [[پرهیز]] میکنم؛ مبادا کاری به زیان [[مسلمین]] انجام گیرد.... خیلیها به این [[وسوسه]] و [[اضطراب]] من در امر [[سیاست]] ایراد میگیرند، ولی من هم نمیتوانم جز این [[رفتاری]] داشته باشم<ref>[[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. | از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نایینی، که آنهمه زحمت در تأسیس و تداوم کار [[مشروطه]] متحمل شده بودند، پس از [[شهادت]] حاج شیخ فضلالله و حوادث دیگر ملول و افسرده شده بودند، حالت وسوسهای برای من پیدا شده است که تا یک واقعه [[سیاسی]] پیش میآید، از [[اقدام]] فوری حتیالامکان [[پرهیز]] میکنم؛ مبادا کاری به زیان [[مسلمین]] انجام گیرد.... خیلیها به این [[وسوسه]] و [[اضطراب]] من در امر [[سیاست]] ایراد میگیرند، ولی من هم نمیتوانم جز این [[رفتاری]] داشته باشم<ref>[[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
# '''انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]]؛ نخستین [[مقاومت]] همگانی [[امام]] و [[علما]]''': نخستین موضعگیری و [[مقاومت]] حضرت امام و دیگر [[علما]] در برابر [[رژیم]] پهلوی پس از تصویب لایحه اصلاحی انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]] در [[هیئت]] [[دولت]] (۱۶ مهر ۱۳۴۱) بود. تشکیل این انجمنها در اصول ۹۱ و ۹۲ متمم [[قانون اساسی]] بیان شده بود. اما مواد ۷ و ۹ نظامنامه این انجمنها، مصوب دوره اول مجلس، شرایطی مانند [[اعتقاد]] به [[دین اسلام]]، نداشتن [[فساد]] [[عقیده]]، [[سوگند]] به [[قرآن]] و مذکر بودن، از عمده شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان بود<ref>ر. ک: [[جلالالدین مدنی|مدنی، جلالالدین]]، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۳۷۵.</ref>. [[دولت]] [[علم]] با پیشنهاد این لایحه اصلاحی کوشید برخی شروط را حذف کند و زمینه را برای ورود زنها و غیر [[مسلمانان]] به انجمنها فراهم سازد. اما این لایحه در همان آغاز تصویب با واکنش شدید [[امام خمینی]] روبهرو شد. [[امام]] در تلگراف اعتراضآمیز خود به شاه (۱۵ آبان ۱۳۴۱)، این مصوبه را خائنانه، غلط، نقشه شوم [[دشمنان اسلام]] و [[ملت]] [[ایران]]، [[جسارت]] به [[ساحت]] [[مقدس]] [[قرآن]]، [[ذنب]] لایغفر، و موجب [[توبه]] و [[استغفار]] [[دولت]] شمرد. همان روز در تلگراف پرخاشگرانه دیگری به [[دولت]] [[علم]]، درباره پیامدهای مصوبه هشدار داد<ref>ر. ک: [[سید [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. افزون بر این، [[نگرانی]] خود را از این لایحه در تلگرافی به شاه ابراز کردند<ref>ر. ک: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۷۸.</ref>. [[امام]] بیدرنگ علمای طراز اول [[قم]] را [[دعوت]] کردند تا در این باره [[مشورت]] و [[تصمیمگیری]] کنند. در این جلسه مقرر شد اولاً [[علما]] و [[مراجع]] در تلگرافهایی به شاه، خواستار لغو فوری لایحه شوند؛ ثانیاً به علمای [[تهران]] و شهرستانها با [[نامه]] و پیغام خبر دهند و از آنان برای [[آگاه کردن]] [[مردم]] و مقابله با [[دولت]] [[دعوت]] کنند؛ ثالثاً برای پیگیری موضوع، هفتهای یکبار جلسهای مشورتی بین [[علما]] تشکیل شود. همچنین [[امام]] پیشنهاد کردند تلگرامهایی که برای شاه فرستاده میشود، تکثیر گردد و در [[اختیار]] [[مردم]] قرار گیرد<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۵۱.</ref>. علمای دیگر نیز پیامهایی مشابه دادند. همزمان سخنرانان دیگر [[شهرها]] در [[مساجد]] و تکایا [[مردم]] را به [[بسیج]] علیه این لایحه [[دعوت]] کردند و [[اعتراض]] و [[نگرانی]] خود را به شاه ابراز نمودند<ref>برای آگاهی بیشتر از محتوای نامهها و تلگرافهای علما، ر. ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۵-۴۵.</ref>. [[امام]] در پاسخ استفتای اصناف [[قم]] درباره تلگراف جوابیه و مصاحبه [[دولت]] تأکید کردند: “اگر کسی [[سکوت]] کند، در پیشگاه [[خداوند]] [[قهر]] [[مسئول]]، و در این عالم محکوم به زوال است”<ref>[[سید [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. اگرچه [[دولت]] نخست در برابر خواسته [[علما]] [[مقاومت]] کرد و در پاسخ [[نامه]] و تلگرافها نوشت که چرخ زمان به عقب برنمیگردد و [[دولت]] از برنامههای خود عقبنشینی نمیکند، خوشبختانه در پی تداوم [[اعتراض]] [[امام]]، [[علما]] و [[مردم]] و [[تهدید]] [[مردم]] به گسترش اعتراضات سرانجام [[دولت]] [[علم]] مجبور شد در ۲۲ آبان ۱۳۴۱، در تلگرامی به سه تن از [[مراجع]]، موافقت خود را با درخواست آنان اعلام کند. بررسی چرایی [[مخالفت]] [[علما]] و پیامدهای آن مجال دیگری میطلبد. | # '''انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]]؛ نخستین [[مقاومت]] همگانی [[امام]] و [[علما]]''': نخستین موضعگیری و [[مقاومت]] حضرت امام و دیگر [[علما]] در برابر [[رژیم]] پهلوی پس از تصویب لایحه اصلاحی انجمنهای ایالتی و [[ولایتی]] در [[هیئت]] [[دولت]] (۱۶ مهر ۱۳۴۱) بود. تشکیل این انجمنها در اصول ۹۱ و ۹۲ متمم [[قانون اساسی]] بیان شده بود. اما مواد ۷ و ۹ نظامنامه این انجمنها، مصوب دوره اول مجلس، شرایطی مانند [[اعتقاد]] به [[دین اسلام]]، نداشتن [[فساد]] [[عقیده]]، [[سوگند]] به [[قرآن]] و مذکر بودن، از عمده شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان بود<ref>ر. ک: [[جلالالدین مدنی|مدنی، جلالالدین]]، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۱، ص۳۷۵.</ref>. [[دولت]] [[علم]] با پیشنهاد این لایحه اصلاحی کوشید برخی شروط را حذف کند و زمینه را برای ورود زنها و غیر [[مسلمانان]] به انجمنها فراهم سازد. اما این لایحه در همان آغاز تصویب با واکنش شدید [[امام خمینی]] روبهرو شد. [[امام]] در تلگراف اعتراضآمیز خود به شاه (۱۵ آبان ۱۳۴۱)، این مصوبه را خائنانه، غلط، نقشه شوم [[دشمنان اسلام]] و [[ملت]] [[ایران]]، [[جسارت]] به [[ساحت]] [[مقدس]] [[قرآن]]، [[ذنب]] لایغفر، و موجب [[توبه]] و [[استغفار]] [[دولت]] شمرد. همان روز در تلگراف پرخاشگرانه دیگری به [[دولت]] [[علم]]، درباره پیامدهای مصوبه هشدار داد<ref>ر. ک: [[سید [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. افزون بر این، [[نگرانی]] خود را از این لایحه در تلگرافی به شاه ابراز کردند<ref>ر. ک: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۷۸.</ref>. [[امام]] بیدرنگ علمای طراز اول [[قم]] را [[دعوت]] کردند تا در این باره [[مشورت]] و [[تصمیمگیری]] کنند. در این جلسه مقرر شد اولاً [[علما]] و [[مراجع]] در تلگرافهایی به شاه، خواستار لغو فوری لایحه شوند؛ ثانیاً به علمای [[تهران]] و شهرستانها با [[نامه]] و پیغام خبر دهند و از آنان برای [[آگاه کردن]] [[مردم]] و مقابله با [[دولت]] [[دعوت]] کنند؛ ثالثاً برای پیگیری موضوع، هفتهای یکبار جلسهای مشورتی بین [[علما]] تشکیل شود. همچنین [[امام]] پیشنهاد کردند تلگرامهایی که برای شاه فرستاده میشود، تکثیر گردد و در [[اختیار]] [[مردم]] قرار گیرد<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۵۱.</ref>. علمای دیگر نیز پیامهایی مشابه دادند. همزمان سخنرانان دیگر [[شهرها]] در [[مساجد]] و تکایا [[مردم]] را به [[بسیج]] علیه این لایحه [[دعوت]] کردند و [[اعتراض]] و [[نگرانی]] خود را به شاه ابراز نمودند<ref>برای آگاهی بیشتر از محتوای نامهها و تلگرافهای علما، ر. ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۵-۴۵.</ref>. [[امام]] در پاسخ استفتای اصناف [[قم]] درباره تلگراف جوابیه و مصاحبه [[دولت]] تأکید کردند: “اگر کسی [[سکوت]] کند، در پیشگاه [[خداوند]] [[قهر]] [[مسئول]]، و در این عالم محکوم به زوال است”<ref>[[سید [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. اگرچه [[دولت]] نخست در برابر خواسته [[علما]] [[مقاومت]] کرد و در پاسخ [[نامه]] و تلگرافها نوشت که چرخ زمان به عقب برنمیگردد و [[دولت]] از برنامههای خود عقبنشینی نمیکند، خوشبختانه در پی تداوم [[اعتراض]] [[امام]]، [[علما]] و [[مردم]] و [[تهدید]] [[مردم]] به گسترش اعتراضات سرانجام [[دولت]] [[علم]] مجبور شد در ۲۲ آبان ۱۳۴۱، در تلگرامی به سه تن از [[مراجع]]، موافقت خود را با درخواست آنان اعلام کند. بررسی چرایی [[مخالفت]] [[علما]] و پیامدهای آن مجال دیگری میطلبد. | ||
# '''[[انقلاب]] سفید؛ [[تقابل]] شاه با [[امام]] و [[علما]]''': اواخر دهه ۱۳۳۹، در برنامه [[رقابت]] انتخاباتی [[ریاست]] جمهوری [[آمریکا]]، کندی با [[شعار]] [[اصلاحات]] [[اقتصادی]] در امریکا و کشورهای بلوک [[غرب]] [[پیروز]] میشود. محمدرضاشاه اوایل دهه چهل به امریکا [[سفر]] کرد. وی پس از بازگشت به [[ایران]] و توافقات پشت پرده با کندی، نخستوزیر امینی را برکنار کرد. سپس در نوزدهم دی ماه ۱۳۴۱ اعلام کرد قصد دارد برنامه [[انقلاب]] شاه و [[ملت]] را که بعدها “انقلاب سفید” نام گرفت [[اجرا]] کند. اصول ششگانه “انقلاب سفید” شاه بدین قرار بود: ملی شدن جنگلها، فروش سهام کارخانههای دولتی، سهیم شدن [[کارگران]] در سود کارخانهها، [[اصلاح]] [[قانون]] [[انتخابات]] شامل اعطای [[حق]] [[رأی]] و [[وکالت]] مجلس به [[زنان]]، ایجاد [[سپاه]] [[دانش]] و مهمتر از همه [[اصلاحات]] ارضی<ref>ر. ک: سید علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، ص۱۸۴.</ref>. حضرت امام در واکنش به این [[اقدام]] شاه، [[علما]] و [[مراجع]] را به تشکیل جلسهای [[دعوت]] کرد. در این جلسه، [[امام]] به تبیین ابعاد مختلف مسئله پرداخت و از [[علما]] خواست موضوع را بررسی کنند. مقرر شد که از [[دولت]] بخواهند که نمایندهای را به [[قم]] گسیل دارد تا اهداف و انگیزههای شاه را از این طرح تشریح کند<ref>ر. ک: [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص۲۲۳.</ref>. گرچه شاه این درخواست را پذیرفت و نمایندهای طی جلساتی به [[قم]] آمد، [[علما]] مجاب نشدند و ابهامها همچنان باقی ماند. [[رئیس]] تشریفات دربار و [[رئیس]] کل ساواک نیز در این باره با [[علما]] [[گفتوگو]] کردند، اما همچنان ابهامات به قوت خود باقی بود<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۶۳.</ref>. در اینکه آیا حضرت امام با اصول ششگانه [[مخالف]] بودند یا با چگونگی اجرای آن و به رفراندوم گذاشتن آن و یا هر دو، نظر واحدی وجود ندارد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: مصاحبه با آیت الله صافی و آیت الله بدلا»، مجله حوزه، ش۴۳-۴۴، ص۱۱۰ و ۱۱۶؛ مهدی عراقی، ناگفتهها (خاطرات مهدی عراقی)، ص۱۵۳؛ هاشمی رفسنجانی و دوران مبارزه، ص۱۳۴؛ به نقل از: یحیی فوزی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۳۸.</ref>. به هر حال، [[امام خمینی]] روز دوم بهمن سال ۱۳۴۱ در اعلامیهای رفراندوم را بیاعتبار دانست و اشکالاتی به آن وارد کرد. در پی انتشار اعلامیه حضرت امام، [[مردم]] و دانشجویان در [[تهران]] و طلاب در [[قم]] با [[شعار]] “رفراندم قلابی [[مخالف]] [[اسلام]] است” و “اصلاحات آری، [[دیکتاتوری]] هرگز” به خیابانها ریختند و با مأموران درگیر شدند. دیگر [[علما]] نیز در [[حمایت از امام]] خمینی با رفراندوم [[مخالفت]] کردند<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۶۵.</ref>. دیگر [[علما]]، از جمله [[آیات]] عظام گلپایگانی، خویی، خوانساری و [[محمد بهبهانی]] نیز در روزهای اولیه بهمن ماه ۱۳۴۱ با انتشار اعلامیههای مشابهی رفراندوم را [[تحریم]] کردند<ref>ر. ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۴۶-۴۹.</ref>. با وجود این، رفراندوم روز ششم بهمن در جوی خفقانآمیز برگزار شد. به پیشنهاد [[امام خمینی]] در [[ماه رمضان]] آن سال، [[روحانیون]] با تعطیل کردن [[مساجد]] به [[اعتراض]] منفی علیه [[اقدام]] شاه [[دست]] زدند و [[مبارزه]] نیروهای مذهبی ادامه یافت. این اعتراضها به سرکوبی شدید طلاب و حمله دژخیمان [[رژیم]] به [[فیضیه]] انجامید<ref>ر. ک: [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۳۹۹.</ref>. بدینترتیب، مبارزهای دیگر در [[تاریخ]] [[مبارزات سیاسی]] [[امام خمینی]] و [[مردم]] [[مسلمان]] [[شیعه]] علیه [[رژیم]] پهلوی به [[ثبت]] رسید و [[قیام]] پانزده خرداد شکل گرفت. | # '''[[انقلاب]] سفید؛ [[تقابل]] شاه با [[امام]] و [[علما]]''': اواخر دهه ۱۳۳۹، در برنامه [[رقابت]] انتخاباتی [[ریاست]] جمهوری [[آمریکا]]، کندی با [[شعار]] [[اصلاحات]] [[اقتصادی]] در امریکا و کشورهای بلوک [[غرب]] [[پیروز]] میشود. محمدرضاشاه اوایل دهه چهل به امریکا [[سفر]] کرد. وی پس از بازگشت به [[ایران]] و توافقات پشت پرده با کندی، نخستوزیر امینی را برکنار کرد. سپس در نوزدهم دی ماه ۱۳۴۱ اعلام کرد قصد دارد برنامه [[انقلاب]] شاه و [[ملت]] را که بعدها “انقلاب سفید” نام گرفت [[اجرا]] کند. اصول ششگانه “انقلاب سفید” شاه بدین قرار بود: ملی شدن جنگلها، فروش سهام کارخانههای دولتی، سهیم شدن [[کارگران]] در سود کارخانهها، [[اصلاح]] [[قانون]] [[انتخابات]] شامل اعطای [[حق]] [[رأی]] و [[وکالت]] مجلس به [[زنان]]، ایجاد [[سپاه]] [[دانش]] و مهمتر از همه [[اصلاحات]] ارضی<ref>ر. ک: سید علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، ص۱۸۴.</ref>. حضرت امام در واکنش به این [[اقدام]] شاه، [[علما]] و [[مراجع]] را به تشکیل جلسهای [[دعوت]] کرد. در این جلسه، [[امام]] به تبیین ابعاد مختلف مسئله پرداخت و از [[علما]] خواست موضوع را بررسی کنند. مقرر شد که از [[دولت]] بخواهند که نمایندهای را به [[قم]] گسیل دارد تا اهداف و انگیزههای شاه را از این طرح تشریح کند<ref>ر. ک: [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص۲۲۳.</ref>. گرچه شاه این درخواست را پذیرفت و نمایندهای طی جلساتی به [[قم]] آمد، [[علما]] مجاب نشدند و ابهامها همچنان باقی ماند. [[رئیس]] تشریفات دربار و [[رئیس]] کل ساواک نیز در این باره با [[علما]] [[گفتوگو]] کردند، اما همچنان ابهامات به قوت خود باقی بود<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۶۳.</ref>. در اینکه آیا حضرت امام با اصول ششگانه [[مخالف]] بودند یا با چگونگی اجرای آن و به رفراندوم گذاشتن آن و یا هر دو، نظر واحدی وجود ندارد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: مصاحبه با آیت الله صافی و آیت الله بدلا»، مجله حوزه، ش۴۳-۴۴، ص۱۱۰ و ۱۱۶؛ مهدی عراقی، ناگفتهها (خاطرات مهدی عراقی)، ص۱۵۳؛ هاشمی رفسنجانی و دوران مبارزه، ص۱۳۴؛ به نقل از: یحیی فوزی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۳۸.</ref>. به هر حال، [[امام خمینی]] روز دوم بهمن سال ۱۳۴۱ در اعلامیهای رفراندوم را بیاعتبار دانست و اشکالاتی به آن وارد کرد. در پی انتشار اعلامیه حضرت امام، [[مردم]] و دانشجویان در [[تهران]] و طلاب در [[قم]] با [[شعار]] “رفراندم قلابی [[مخالف]] [[اسلام]] است” و “اصلاحات آری، [[دیکتاتوری]] هرگز” به خیابانها ریختند و با مأموران درگیر شدند. دیگر [[علما]] نیز در [[حمایت از امام]] خمینی با رفراندوم [[مخالفت]] کردند<ref>ر. ک: [[محمد حسن رجبی|رجبی، محمد حسن]]، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۲۶۵.</ref>. دیگر [[علما]]، از جمله [[آیات]] عظام گلپایگانی، خویی، خوانساری و [[محمد بهبهانی]] نیز در روزهای اولیه بهمن ماه ۱۳۴۱ با انتشار اعلامیههای مشابهی رفراندوم را [[تحریم]] کردند<ref>ر. ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۴۶-۴۹.</ref>. با وجود این، رفراندوم روز ششم بهمن در جوی خفقانآمیز برگزار شد. به پیشنهاد [[امام خمینی]] در [[ماه رمضان]] آن سال، [[روحانیون]] با تعطیل کردن [[مساجد]] به [[اعتراض]] منفی علیه [[اقدام]] شاه [[دست]] زدند و [[مبارزه]] نیروهای مذهبی ادامه یافت. این اعتراضها به سرکوبی شدید طلاب و حمله دژخیمان [[رژیم]] به [[فیضیه]] انجامید<ref>ر. ک: [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۳۹۹.</ref>. بدینترتیب، مبارزهای دیگر در [[تاریخ]] [[مبارزات سیاسی]] [[امام خمینی]] و [[مردم]] [[مسلمان]] [[شیعه]] علیه [[رژیم]] پهلوی به [[ثبت]] رسید و [[قیام]] پانزده خرداد شکل گرفت. | ||
# '''[[قیام]] پانزده خرداد؛ [[تقابل]] شاه و [[ملت]]''': [[علما]] [[نوروز]] | # '''[[قیام]] پانزده خرداد؛ [[تقابل]] شاه و [[ملت]]''': [[علما]] [[نوروز]] سال ۱۳۴۲ را به [[دلیل]] برگزاری رفراندوم [[انقلاب]] سفید، عزای عمومی اعلام کردند. دوم فروردین همان سال دژخیمان [[رژیم]] پهلوی به مدرسه [[فیضیه]] حمله بردند و بسیاری از طلاب را زخمی کردند. این ماجرا در [[حوزه علمیه]] تبریز نیز تکرار شد. [[رئیس]] شهربانی [[قم]] به نمایندگی از سوی [[دولت]]، [[مراجع]] را به [[قتل]]، هتک [[ناموس]] و [[تخریب]] منازلشان [[تهدید]] کرد<ref>ر. ک: [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۳۹۹.</ref>. [[حضرت]] [[امام عصر]] عاشورای ۱۳۴۲ ماهیت [[رژیم]] را افشا کردند و اعلام داشتند [[انقلاب]] سفید فریبی بیش نبوده است. ایشان تأثیرپذیری سیاستهای شاه را از [[اسرائیل]]، بهاییها و امریکاییها به شدت محکوم کردند<ref>ر. ک: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۸.</ref>. در پی این [[سخنرانی]]، [[امام]] [[شب]] دوازدهم [[محرم]] مصادف با [[شب]] پانزده خرداد ۱۳۴۲ دور از چشم [[مردم]] دستگیر و به زندان منتقل شد. این [[دستگیری]] که واکنشهای گسترده [[علما]] و [[مردم]] را به همراه داشت، [[زمینهساز قیام]] پانزده خرداد ۱۳۴۲ شد<ref>ر. ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۲-۱۴۴.</ref>. بدینترتیب، بستر شکلگیری [[انقلاب اسلامی]] فراهم شد و [[مشروعیت]] ناچیز [[رژیم]] پهلوی را به چالش کشید؛ به گونهای که هیچگونه تردید و ابهامی برای هیچکس و در هیچ سطحی باقی نماند. | ||
# '''کاپیتولاسیون؛ [[مبارزه]] [[امام]] با [[وابستگی]] شاه''': یکی دیگر از موارد رویارویی حضرت امام با [[رژیم]] پهلوی و موضعگیری صریح ایشان در مقابل آن، تصویب لایحه کاپیتولاسیون یا [[مصونیت]] [[سیاسی]] و کنسولی برای [[اتباع]] امریکایی در [[ایران]] بود. [[رژیم]] شاه در پی برداشتن موانع [[حقوقی]] حضور بیشتر نیروهای نظامی امریکایی و نیز تضمین حتمی [[امنیت]] آنان در [[ایران]] بود. از نظر حضرت امام، تصویب این لایحه در دو مجلس [[شورا]] و سنای [[ایران]] ضربهای مهلک به [[استقلال]] نیمبند [[ایران]] بود. ایشان در چهارم آبان ۱۳۴۳ علیه این لایحه [[سخنرانی]] [[تندی]] کردند و با اعلام عزای عمومی، از [[علما]] و [[مردم]] [[یاری]] خواستند. در بخشی از این [[سخنرانی]] آمده است: “عزت ما پایکوب شد. [[عظمت]] [[ایران]] از بین رفت. [[عظمت]] [[ارتش]] [[ایران]] را پایکوب کردند. قانونی در مجلس بردند، در آن [[قانون]] ما را ملحق کردند به [[پیمان]] وین... [تا] تمام مستشاران نظامی [[آمریکا]] با خانوادههاشان، با کارمندهای فنیشان، با کارمندان اداریشان، با خدمهشان... از هر جنایتی که در [[ایران]] بکنند مصون هستند”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. سپس به سبب وجود چنین وضعیتی اعلام خطر میکنند: “آقا، من اعلام خطر میکنم! ای [[ارتش]] [[ایران]]، من اعلام خطر میکنم! ای سیاسیون [[ایران]]، من اعلام خطر میکنم! ای بازرگانان، من اعلام خطر میکنم! ای علمای [[ایران]]، ای [[مراجع]] [[اسلام]]، من اعلام خطر میکنم... ”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۱۸.</ref>. ایشان در همین [[سخنرانی]] از [[علما]] و [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] میخواهد [[سکوت]] خود را بشکنند و علیه [[رژیم]] فریاد بزنند: “والله، [[گناهکار]] است کسی که داد نزند. والله، [[مرتکب کبیره]] است کسی که فریاد نکند. ای سران [[اسلام]]، به داد [[اسلام]] برسید! ای علمای [[نجف]]، به داد [[اسلام]] برسید! ای علمای [[قم]]، به داد [[اسلام]] برسید!”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۲۰.</ref> [[مخالفت]] و [[افشاگری]] [[امام]] علیه این لایحه ظالمانه، سبب شد تا [[رژیم]] برای جلوگیری از قیامی دیگر همچون [[قیام]] پانزده خرداد، ایشان را به [[ترکیه]] [[تبعید]] کند. | # '''کاپیتولاسیون؛ [[مبارزه]] [[امام]] با [[وابستگی]] شاه''': یکی دیگر از موارد رویارویی حضرت امام با [[رژیم]] پهلوی و موضعگیری صریح ایشان در مقابل آن، تصویب لایحه کاپیتولاسیون یا [[مصونیت]] [[سیاسی]] و کنسولی برای [[اتباع]] امریکایی در [[ایران]] بود. [[رژیم]] شاه در پی برداشتن موانع [[حقوقی]] حضور بیشتر نیروهای نظامی امریکایی و نیز تضمین حتمی [[امنیت]] آنان در [[ایران]] بود. از نظر حضرت امام، تصویب این لایحه در دو مجلس [[شورا]] و سنای [[ایران]] ضربهای مهلک به [[استقلال]] نیمبند [[ایران]] بود. ایشان در چهارم آبان ۱۳۴۳ علیه این لایحه [[سخنرانی]] [[تندی]] کردند و با اعلام عزای عمومی، از [[علما]] و [[مردم]] [[یاری]] خواستند. در بخشی از این [[سخنرانی]] آمده است: “عزت ما پایکوب شد. [[عظمت]] [[ایران]] از بین رفت. [[عظمت]] [[ارتش]] [[ایران]] را پایکوب کردند. قانونی در مجلس بردند، در آن [[قانون]] ما را ملحق کردند به [[پیمان]] وین... [تا] تمام مستشاران نظامی [[آمریکا]] با خانوادههاشان، با کارمندهای فنیشان، با کارمندان اداریشان، با خدمهشان... از هر جنایتی که در [[ایران]] بکنند مصون هستند”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. سپس به سبب وجود چنین وضعیتی اعلام خطر میکنند: “آقا، من اعلام خطر میکنم! ای [[ارتش]] [[ایران]]، من اعلام خطر میکنم! ای سیاسیون [[ایران]]، من اعلام خطر میکنم! ای بازرگانان، من اعلام خطر میکنم! ای علمای [[ایران]]، ای [[مراجع]] [[اسلام]]، من اعلام خطر میکنم... ”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۱۸.</ref>. ایشان در همین [[سخنرانی]] از [[علما]] و [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] میخواهد [[سکوت]] خود را بشکنند و علیه [[رژیم]] فریاد بزنند: “والله، [[گناهکار]] است کسی که داد نزند. والله، [[مرتکب کبیره]] است کسی که فریاد نکند. ای سران [[اسلام]]، به داد [[اسلام]] برسید! ای علمای [[نجف]]، به داد [[اسلام]] برسید! ای علمای [[قم]]، به داد [[اسلام]] برسید!”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۴۲۰.</ref> [[مخالفت]] و [[افشاگری]] [[امام]] علیه این لایحه ظالمانه، سبب شد تا [[رژیم]] برای جلوگیری از قیامی دیگر همچون [[قیام]] پانزده خرداد، ایشان را به [[ترکیه]] [[تبعید]] کند. | ||
# '''[[امام خمینی]] و [[مبارزه]] در [[تبعید]]''': [[امام خمینی]] پس از [[سخنرانی]] علیه کاپیتولاسیون به خارج از [[کشور]] [[تبعید]] شدند، اما در دوران [[تبعید]] نیز از [[مبارزه]] [[دست]] نکشیدند و به نوعی دیگر به [[مبارزه]] خود ادامه دادند. حضرت امام در زمان [[تبعید]] نقش ایدئولوگ [[انقلاب]] را ایفا میکردند. ایشان در [[ترکیه]] به [[نگارش]] کتاب تحریر الوسیله مشغول شدند. در این دوران این نخستین بار بود که [[احکام]] مربوط به [[جهاد]] و [[دفاع]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مسائل روز را به منزله [[تکالیف شرعی]] فراموششده بیان میکردند<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، تحریر الوسیله، تحقیق و نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.</ref>. در [[عراق]] نیز [[امام]] همزمان با برگزاری محافل [[علمی]] و درس خارج خود، از [[مبارزه]] و [[افشاگری]] ماهیت [[رژیم]] برای [[مردم]] [[غافل]] نبود و به [[روشنگری]] [[مردم]] میپرداخت. تنها در کتاب [[صحیفه]] [[نور]] نزدیک به ۴۵ [[سخنرانی]] و [[پیام]] از [[امام]] در فاصله سالهای ۱۳۴۳-۱۳۵۶ [[ثبت]] شده است. تحلیل محتوای این سخنرانیها و پیامها بیانگر آن است که [[امام]] از یک سو میکوشیدند تا به [[درستی]] ماهیت [[اصلاحات]] [[رژیم]] و جنبه غیربومی و غیرملی آن را معرفی کنند و نشان دهند که این [[اصلاحات]] با [[اهداف]] [[استعمار]] همسوست؛ از سوی دیگر [[پوچی]] این ادعا را که [[روحانیون]] با [[پیشرفت]] و [[ترقی]] مخالفاند شرح دهند. همچنین بر این نکته تأکید کنند که [[استعمار]] یکی از موانع مهم [[سلطه]] خود را، [[فرهنگ اسلامی]] و [[قرآنی]] و [[روحانیون]] میداند و از این رو در پی نابودی آنهاست. در اکثر قریببهاتفاق آثار یادشده واژههایی مانند “استعمار”، “استعمار نو”، “عمال استعمار”، “اهداف استعمار”، “استعمارخواهان”، “غربزدگان” و... به چشم میخورد که از کوشش آنها برای [[نفوذ]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، و نظامی [[غرب]] در [[کشورهای اسلامی]] حکایت دارد<ref>یحیی فوزی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۴۵. </ref>. | # '''[[امام خمینی]] و [[مبارزه]] در [[تبعید]]''': [[امام خمینی]] پس از [[سخنرانی]] علیه کاپیتولاسیون به خارج از [[کشور]] [[تبعید]] شدند، اما در دوران [[تبعید]] نیز از [[مبارزه]] [[دست]] نکشیدند و به نوعی دیگر به [[مبارزه]] خود ادامه دادند. حضرت امام در زمان [[تبعید]] نقش ایدئولوگ [[انقلاب]] را ایفا میکردند. ایشان در [[ترکیه]] به [[نگارش]] کتاب تحریر الوسیله مشغول شدند. در این دوران این نخستین بار بود که [[احکام]] مربوط به [[جهاد]] و [[دفاع]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مسائل روز را به منزله [[تکالیف شرعی]] فراموششده بیان میکردند<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، تحریر الوسیله، تحقیق و نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.</ref>. در [[عراق]] نیز [[امام]] همزمان با برگزاری محافل [[علمی]] و درس خارج خود، از [[مبارزه]] و [[افشاگری]] ماهیت [[رژیم]] برای [[مردم]] [[غافل]] نبود و به [[روشنگری]] [[مردم]] میپرداخت. تنها در کتاب [[صحیفه]] [[نور]] نزدیک به ۴۵ [[سخنرانی]] و [[پیام]] از [[امام]] در فاصله سالهای ۱۳۴۳-۱۳۵۶ [[ثبت]] شده است. تحلیل محتوای این سخنرانیها و پیامها بیانگر آن است که [[امام]] از یک سو میکوشیدند تا به [[درستی]] ماهیت [[اصلاحات]] [[رژیم]] و جنبه غیربومی و غیرملی آن را معرفی کنند و نشان دهند که این [[اصلاحات]] با [[اهداف]] [[استعمار]] همسوست؛ از سوی دیگر [[پوچی]] این ادعا را که [[روحانیون]] با [[پیشرفت]] و [[ترقی]] مخالفاند شرح دهند. همچنین بر این نکته تأکید کنند که [[استعمار]] یکی از موانع مهم [[سلطه]] خود را، [[فرهنگ اسلامی]] و [[قرآنی]] و [[روحانیون]] میداند و از این رو در پی نابودی آنهاست. در اکثر قریببهاتفاق آثار یادشده واژههایی مانند “استعمار”، “استعمار نو”، “عمال استعمار”، “اهداف استعمار”، “استعمارخواهان”، “غربزدگان” و... به چشم میخورد که از کوشش آنها برای [[نفوذ]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، و نظامی [[غرب]] در [[کشورهای اسلامی]] حکایت دارد<ref>یحیی فوزی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۴۵. </ref>. |