پرش به محتوا

کرامات امام جواد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام جواد
| موضوع مرتبط = کرامات امام جواد
| عنوان مدخل  = کرامات امام جواد
| عنوان مدخل  = کرامات امام جواد
| مداخل مرتبط = [[کرامات امام جواد در حدیث]] - [[کرامات امام جواد در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[کرامات امام جواد در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== [[سخن گفتن]] [[امام جواد]] {{ع}} هنگام [[تولد]] ==
== [[سخن گفتن]] [[امام جواد]] {{ع}} هنگام تولد ==
[[حکیمه خاتون]]، عمه امام جواد {{ع}} می‌گوید: چون آثار بارداری در چهره [[همسر]] [[امام رضا]] {{ع}} [[مشاهده]] شد، در نامه‌ای به آن [[حضرت]] [[بشارت]] دادم که به زودی صاحب فرزند می‌شوی.
[[حکیمه خاتون]]، عمه امام جواد {{ع}} می‌گوید: چون آثار بارداری در چهره [[همسر]] [[امام رضا]] {{ع}} [[مشاهده]] شد، در نامه‌ای به آن [[حضرت]] [[بشارت]] دادم که به زودی صاحب فرزند می‌شوی. آن حضرت در جواب، از لحظه باردار شدن و [[ساعت]] و [[روز]] وضع حمل همسرش خبر داد و فرمود: وقتی که فرزندم به [[دنیا]] آمد تا هفت روز از او مواظبت کن.
آن حضرت در جواب، از لحظه باردار شدن و [[ساعت]] و [[روز]] وضع حمل همسرش خبر داد و فرمود: وقتی که فرزندم به [[دنیا]] آمد تا هفت روز از او مواظبت کن.
 
[[حکیمه]] می‌گوید: لحظه به دنیا آمدن فرزند اما [[رضا]] {{ع}} در کنار همسرش بودم. همه چیز را به دقت زیر نظر داشته، طبق سفارش آن حضرت [[مأموریت]] خویش را انجام دادم. ذکر [[شهادتین]] توجه مرا جلب کرد. {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌}}.
[[حکیمه]] می‌گوید: لحظه به دنیا آمدن فرزند اما [[رضا]] {{ع}} در کنار همسرش بودم. همه چیز را به دقت زیر نظر داشته، طبق سفارش آن حضرت [[مأموریت]] خویش را انجام دادم. ذکر [[شهادتین]] توجه مرا جلب کرد. {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‌}}.
خداوندا! چه می‌بینم و چه می‌شنوم؟! [[کودکی]] خردسال سخن می‌گوید؟
خداوندا! چه می‌بینم و چه می‌شنوم؟! [[کودکی]] خردسال سخن می‌گوید؟
خط ۱۵: خط ۱۵:


[[عقل]] و [[درک]] [[انسان]] از شنیدن و [[پذیرفتن]] آن عاجز است؛ اما حکیمه که خود [[شاهد]] ماجرا است، نمی‌تواند آن را [[انکار]] کند.
[[عقل]] و [[درک]] [[انسان]] از شنیدن و [[پذیرفتن]] آن عاجز است؛ اما حکیمه که خود [[شاهد]] ماجرا است، نمی‌تواند آن را [[انکار]] کند.
سه روز از ولادت او بیشتر نگذشته بود که برای دومین بار لب به سخن گشود، عطسه‌ای کرد و در پی آن [[حمد]] و ثنای [[خداوند]] و [[درود بر پیامبر]] و [[جانشینان]] بر [[حق]] او را بر زبان جاری نمود: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ‌، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ}}<ref>{{متن حدیث|عَنْ حَكِيمَةَ بِنْتِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى {{ع}}، قَالَتْ: كَتَبْتُ لَمَّا عَلِقَتْ أُمُّ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} بِهِ: «خَادِمَتُكَ قَدْ عَلِقَتْ». فَكَتَبَ إِلَيَّ «إِنَّهَا عَلِقَتْ سَاعَةَ كَذَا، مِنْ يَوْمِ كَذَا، مِنْ شَهْرِ كَذَا، فَإِذَا هِيَ وَلَدَتْ فَالْزَمِيهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ». قَالَتْ: فَلَمَّا وَلَدَتْهُ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ عَطَسَ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ‌}}؛ (دلائل الامامه، ص۳۸۳، ح۳۴۱).</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۸.</ref>
سه روز از ولادت او بیشتر نگذشته بود که برای دومین بار لب به سخن گشود، عطسه‌ای کرد و در پی آن [[حمد]] و ثنای [[خداوند]] و [[درود بر پیامبر]] و [[جانشینان]] بر [[حق]] او را بر زبان جاری نمود: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ‌، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ}}<ref>{{متن حدیث|عَنْ حَكِيمَةَ بِنْتِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى {{ع}}، قَالَتْ: كَتَبْتُ لَمَّا عَلِقَتْ أُمُّ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} بِهِ: «خَادِمَتُكَ قَدْ عَلِقَتْ». فَكَتَبَ إِلَيَّ «إِنَّهَا عَلِقَتْ سَاعَةَ كَذَا، مِنْ يَوْمِ كَذَا، مِنْ شَهْرِ كَذَا، فَإِذَا هِيَ وَلَدَتْ فَالْزَمِيهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ». قَالَتْ: فَلَمَّا وَلَدَتْهُ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ عَطَسَ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ‌}}؛ (دلائل الامامه، ص۳۸۳، ح۳۴۱).</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۱۰۸.</ref>


== [[خطابه]] امام جواد {{ع}} در سن ۲۵ ماهگی ==
== [[خطابه]] امام جواد {{ع}} در سن ۲۵ ماهگی ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
{{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه که آنان روزی که آنچه را وعده‌شان داده‌اند بنگرند، چنانند که گویی جز ساعتی از یک روز (در جهان) درنگ نکرده‌اند، این، پیام‌رسانی است؛ پس آیا جز بزهکاران نابود می‌گردند؟» سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>.
{{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه که آنان روزی که آنچه را وعده‌شان داده‌اند بنگرند، چنانند که گویی جز ساعتی از یک روز (در جهان) درنگ نکرده‌اند، این، پیام‌رسانی است؛ پس آیا جز بزهکاران نابود می‌گردند؟» سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>.


در این هنگام، یکی از آن مردان به سوی [[امام]] {{ع}} آمد، دست وی را گرفت و از میان [[مردم]] به حرکت درآورد و مردم نیز راه را برای وی گشودند.
در این هنگام، یکی از آن مردان به سوی [[امام]] {{ع}} آمد، دست وی را گرفت و از میان [[مردم]] به حرکت درآورد و مردم نیز راه را برای وی گشودند. [[راوی]] می‌گوید: بزرگان و [[پیران]] حاضر در مجلس را می‌دیدم که به دیده [[تعجب]] به [[امام جواد]] خردسال می‌نگریستند و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، را بر زبان جاری می‌کردند، [[خداوند]] به اینکه [[رسالت]] خویش را در کجا قرار دهد، داناتر است.
[[راوی]] می‌گوید: بزرگان و [[پیران]] حاضر در مجلس را می‌دیدم که به دیده [[تعجب]] به [[امام جواد]] خردسال می‌نگریستند و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، را بر زبان جاری می‌کردند، [[خداوند]] به اینکه [[رسالت]] خویش را در کجا قرار دهد، داناتر است.
از [[جمعیت]] حاضر پرسیدم: این بزرگان چه کسانی هستند؟
از [[جمعیت]] حاضر پرسیدم: این بزرگان چه کسانی هستند؟
پاسخ دادند: آنان از [[قبیله]] [[بنی هاشم]] و [[فرزندان]] عبدالمطلب‌اند.
پاسخ دادند: آنان از [[قبیله]] [[بنی هاشم]] و [[فرزندان]] عبدالمطلب‌اند.
خط ۴۵: خط ۴۴:
آیا شما ماجرای [[ماریه قبطیه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] {{صل}} را و آنچه درباره ولادت فرزندش [[ابراهیم]]، به او نسبت داده‌اند، را می‌دانید؟
آیا شما ماجرای [[ماریه قبطیه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] {{صل}} را و آنچه درباره ولادت فرزندش [[ابراهیم]]، به او نسبت داده‌اند، را می‌دانید؟
حاضران گفتند: خیر، نمی‌دانیم، شما آگاه‌ترید، ما را نیز [[آگاه]] فرما.
حاضران گفتند: خیر، نمی‌دانیم، شما آگاه‌ترید، ما را نیز [[آگاه]] فرما.
امام رضا {{ع}} فرمود: [[ماریه]] از کنیزانی بود که به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[هدیه]] شد.
امام رضا {{ع}} فرمود: [[ماریه]] از کنیزانی بود که به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[هدیه]] شد.
[[پیامبر]] {{صل}} همه [[کنیزان]] را میان [[اصحاب]] و [[یاران]] تقسیم کرد؛ ولی ماریه را برای خود نگه داشت. خادمی به نام «[[جریح]]» همراه ماریه بود که [[آداب]] [[معاشرت]] با بزرگان را به وی می‌آموخت. آن دو به دست پیامبر اکرم {{صل}} [[مسلمان]] شدند.
[[پیامبر]] {{صل}} همه [[کنیزان]] را میان [[اصحاب]] و [[یاران]] تقسیم کرد؛ ولی ماریه را برای خود نگه داشت. خادمی به نام «[[جریح]]» همراه ماریه بود که [[آداب]] [[معاشرت]] با بزرگان را به وی می‌آموخت. آن دو به دست پیامبر اکرم {{صل}} [[مسلمان]] شدند.
خط ۵۳: خط ۵۳:
[[ابوبکر]] و [[عمر]] در [[مسجد]] [[خدمت پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده، گفتند: ای [[رسول خدا]]! مطلبی بر ما آشکار شده است که نمی‌توانیم آن را بر شما پوشیده بداریم؛ چراکه در محدوده [[خانواده]] به شما [[خیانت]] شده است.
[[ابوبکر]] و [[عمر]] در [[مسجد]] [[خدمت پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده، گفتند: ای [[رسول خدا]]! مطلبی بر ما آشکار شده است که نمی‌توانیم آن را بر شما پوشیده بداریم؛ چراکه در محدوده [[خانواده]] به شما [[خیانت]] شده است.


[[پیامبر]] {{صل}} با [[تعجب]] فرمود: چه خیانتی؟
[[پیامبر]] {{صل}} با [[تعجب]] فرمود: چه خیانتی؟ گفتند: ای رسول خدا! جریح با ماریه ارتباط نامشروع برقرار کرده است تا جایی که ماریه از او حامله شده و [[فرزندی]] که به دنیا آمده، فرزند شما نیست؛ بلکه فرزند جریح است!
گفتند: ای رسول خدا! جریح با ماریه ارتباط نامشروع برقرار کرده است تا جایی که ماریه از او حامله شده و [[فرزندی]] که به دنیا آمده، فرزند شما نیست؛ بلکه فرزند جریح است!
رنگ چهره پیامبر اکرم {{صل}}، از شنیدن این تهمت و [[افترا]] که به [[همسر]] وی نسبت دادند، برافروخته شد و فرمود: وای بر شما! می‌دانید چه می‌گویید؟!
رنگ چهره پیامبر اکرم {{صل}}، از شنیدن این تهمت و [[افترا]] که به [[همسر]] وی نسبت دادند، برافروخته شد و فرمود: وای بر شما! می‌دانید چه می‌گویید؟!
گفتند: ما با چشمان خود دیدیم که جریح و ماریه در مشربه بودند، جریح با او آن‌گونه [[رفتار]] می‌کرد که شوهر با همسر خود [[مزاح]] و [[بازی]] می‌کند. پس ای رسول خدا! شخصی را نزد آنان بفرست تا جریح و ماریه را در آن حال ببیند و [[حکم خدا]] را درباره آن دو جاری کند.
گفتند: ما با چشمان خود دیدیم که جریح و ماریه در مشربه بودند، جریح با او آن‌گونه [[رفتار]] می‌کرد که شوهر با همسر خود [[مزاح]] و [[بازی]] می‌کند. پس ای رسول خدا! شخصی را نزد آنان بفرست تا جریح و ماریه را در آن حال ببیند و [[حکم خدا]] را درباره آن دو جاری کند.
خط ۶۸: خط ۶۷:
جریح از درخت پایین آمد. علی {{ع}} دست او را گرفت، نزد پیامبر {{صل}} آورد و شرح ماجرای او را برای پیامبر {{صل}} بیان نمود.
جریح از درخت پایین آمد. علی {{ع}} دست او را گرفت، نزد پیامبر {{صل}} آورد و شرح ماجرای او را برای پیامبر {{صل}} بیان نمود.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}}، پس از شنیدن [[سخنان علی]] {{ع}}، صورتش را به طرف دیوار برگرداند و به [[جریح]] فرمود: لباست را بالا ببر تا این دو نفر بینند و دروغشان برای خودشان آشکار شود.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}}، پس از شنیدن [[سخنان علی]] {{ع}}، صورتش را به طرف دیوار برگرداند و به [[جریح]] فرمود: لباست را بالا ببر تا این دو نفر بینند و دروغشان برای خودشان آشکار شود.
وای بر آن دو نفر! چگونه در برابر [[خدا]] و رسولش {{صل}} پرده [[حیا]] را دریده، به افراد بی‌گناه [[تهمت]] و [[افترا]] زدند؟!  
وای بر آن دو نفر! چگونه در برابر [[خدا]] و رسولش {{صل}} پرده [[حیا]] را دریده، به افراد بی‌گناه [[تهمت]] و [[افترا]] زدند؟!  
جریح به [[دستور پیامبر]] {{صل}} عمل کرد و آنان با چشم خود دیدند که جریح همان‌گونه است که علی {{ع}} توصیف کرده بود.
جریح به [[دستور پیامبر]] {{صل}} عمل کرد و آنان با چشم خود دیدند که جریح همان‌گونه است که علی {{ع}} توصیف کرده بود.
خط ۸۳: خط ۸۳:
وَ كَانَ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ سِنُّهُ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ شَهْراً، فَنَطَقَ بِلِسَانٍ أَرْهَفَ مِنْ السَّيْفِ، وَ أَفْصَحَ مِنَ الْفَصَاحَةِ يَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ بِيَدِهِ، وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِيَّتِهِ، وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْيِهِ. مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا بْنِ مُوسَى الْكَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ ابْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، وَ ابْنِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، وَ ابْنِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى {{عم}}، فَفِي مِثْلِي يُشَكُّ! وَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَبَوَيَّ يُفْتَرَى! وَ أُعْرَضُ عَلَى الْقَافَةِ!
وَ كَانَ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ سِنُّهُ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ شَهْراً، فَنَطَقَ بِلِسَانٍ أَرْهَفَ مِنْ السَّيْفِ، وَ أَفْصَحَ مِنَ الْفَصَاحَةِ يَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ بِيَدِهِ، وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِيَّتِهِ، وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْيِهِ. مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا بْنِ مُوسَى الْكَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ ابْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، وَ ابْنِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، وَ ابْنِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى {{عم}}، فَفِي مِثْلِي يُشَكُّ! وَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَبَوَيَّ يُفْتَرَى! وَ أُعْرَضُ عَلَى الْقَافَةِ!
وَ قَالَ: وَ اللَّهِ، إِنَّنِي لَأَعْلَمُ بِأَنْسَابِهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ، إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ بَوَاطِنَهُمْ وَ ظَوَاهِرَهُمْ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِهِمْ أَجْمَعِينَ، وَ مَا هُمْ إِلَيْهِ صَائِرُونَ، أَقُولُهُ حَقّاً، وَ أُظْهِرُهُ صِدْقاً، عِلْماً وَرَّثَنَاهُ اللَّهُ قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ، وَ بَعْدَ بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ ايْمُ اللَّهِ، لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَيْنَا، وَ غَلَبَةُ دَوْلَةِ الْكُفْرِ، وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشُّكُوكِ وَ الشِّرْكِ وَ الشِّقَاقِ عَلَيْنَا، لَقُلْتُ قَوْلًا يَتَعَجَّبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ. ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، اصْمُتْ كَمَا صَمَتَ آبَاؤُكَ {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ}} إِلَى آخِرِ الْآيَةِ. ثُمَّ تَوَلَّى لِرَجُلٍ إِلَى جَانِبِهِ، فَقَبَضَ عَلَى يَدِهِ وَ مَشَى يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ، وَ النَّاسُ يُفْرِجُونَ لَهُ. قَالَ: فَرَأَيْتُ مَشِيخَةً يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ يَقُولُونَ: اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ‌. فَسَأَلْتُ عَنِ الْمَشِيخَةِ، قِيلَ: هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ حَيِّ بَنِي هَاشِمٍ، مِنْ أَوْلَادِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ. قَالَ: وَ بَلَغَ الْخَبَرُ الرِّضَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى {{ع}}، وَ مَا صُنِعَ بِابْنِهِ مُحَمَّدٍ {{ع}}، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ. ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى بَعْضِ مَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ شِيعَتِهِ فَقَالَ: هَلْ عَلِمْتُمْ مَا قَدْ رُمِيَتْ بِهِ مَارِيَةُ الْقِبْطِيَّةُ، وَ مَا ادُّعِيَ عَلَيْهَا فِي وِلَادَتِهَا إِبْرَاهِيمَ بْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالُوا: لَا يَا سَيِّدِنَا، أَنْتَ أَعْلَمُ، فَخَبِّرْنَا لِنَعْلَمَ. قَالَ: إِنَّ مَارِيَةَ لَمَّا أُهْدِيَتْ إِلَى جَدِّي رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} أُهْدِيَتْ مَعَ جَوَارٍ قَسَمَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى أَصْحَابِهِ، وَ ظَنَّ بِمَارِيَةَ مِنْ دُونِهِنَّ، وَ كَانَ مَعَهَا خَادِمٌ يُقَالُ لَهُ (جَرِيحٌ) يُؤَدِّبُهَا بِآدَابِ الْمُلُوكِ، وَ أَسْلَمَتْ عَلَى يَدِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، وَ أَسْلَمَ جَرِيحٌ مَعَهَا، وَ حَسُنَ إِيمَانُهُمَا وَ إِسْلَامُهُمَا، فَمَلَكَتْ مَارِيَةُ قَلْبَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَحَسَدَهَا بَعْضُ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَأَقْبَلَتْ زَوْجَتَانِ مِنْ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَبَوَيْهِمَا تَشْكُوَانِ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِعْلَهُ وَ مَيْلَهُ إِلَى مَارِيَةَ، وَ إِيثَارَهُ إِيَّاهَا عَلَيْهِمَا؛ حَتَّى سَوَّلَتْ لَهُمَا أَنْفُسُهُمَا أَنْ يَقُولَا: إِنَّ مَارِيَةَ إِنَّمَا حَمَلَتْ بِإِبْرَاهِيمَ مِنْ جَرِيحٍ، وَ كَانُوا لَا يَظُنُّونَ جَرِيحاً خَادِماً زَمِناً. فَأَقْبَلَ أَبَوَاهُمَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ هُوَ جَالِسٌ فِي مَسْجِدِهِ، فَجَلَسَا بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا يَحِلُّ لَنَا وَ لَا يَسَعُنَا أَنْ نَكْتُمَكَ مَا ظَهَرْنَا عَلَيْهِ مِنْ خِيَانَةٍ وَاقِعَةٍ بِكَ. قَالَ: وَ مَا ذَا تَقُولَانِ؟! قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ جَرِيحاً يَأْتِي مِنْ مَارِيَةَ الْفَاحِشَةُ الْعُظْمَى، وَ إِنَّ حَمْلَهَا مِنْ جَرِيحٍ، وَ لَيْسَ هُوَ مِنْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَارْبَدَّ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ تَلَوَّنَ لِعِظَمِ مَا تَلَقَّيَاهُ بِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ يَحْكُمَا مَا تَقُولَانِ؟! فَقَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّنَا خَلَّفْنَا جَرِيحاً وَ مَارِيَةَ فِي مَشْرَبَةٍ، وَ هُوَ يُفَاكِهُهَا وَ يُلَاعِبُهَا، وَ يَرُومُ مِنْهَا مَا تَرُومُ الرِّجَالُ مِنَ النِّسَاءِ، فَابْعَثْ إِلَى جَرِيحٍ فَإِنَّكَ تَجِدُهُ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ، فَأَنْفِذْ فِيهِ حُكْمَكَ وَ حُكْمَ اللَّهِ (تَعَالَى).
وَ قَالَ: وَ اللَّهِ، إِنَّنِي لَأَعْلَمُ بِأَنْسَابِهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ، إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ بَوَاطِنَهُمْ وَ ظَوَاهِرَهُمْ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِهِمْ أَجْمَعِينَ، وَ مَا هُمْ إِلَيْهِ صَائِرُونَ، أَقُولُهُ حَقّاً، وَ أُظْهِرُهُ صِدْقاً، عِلْماً وَرَّثَنَاهُ اللَّهُ قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ، وَ بَعْدَ بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ ايْمُ اللَّهِ، لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَيْنَا، وَ غَلَبَةُ دَوْلَةِ الْكُفْرِ، وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشُّكُوكِ وَ الشِّرْكِ وَ الشِّقَاقِ عَلَيْنَا، لَقُلْتُ قَوْلًا يَتَعَجَّبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ. ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، اصْمُتْ كَمَا صَمَتَ آبَاؤُكَ {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ}} إِلَى آخِرِ الْآيَةِ. ثُمَّ تَوَلَّى لِرَجُلٍ إِلَى جَانِبِهِ، فَقَبَضَ عَلَى يَدِهِ وَ مَشَى يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ، وَ النَّاسُ يُفْرِجُونَ لَهُ. قَالَ: فَرَأَيْتُ مَشِيخَةً يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ يَقُولُونَ: اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ‌. فَسَأَلْتُ عَنِ الْمَشِيخَةِ، قِيلَ: هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ حَيِّ بَنِي هَاشِمٍ، مِنْ أَوْلَادِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ. قَالَ: وَ بَلَغَ الْخَبَرُ الرِّضَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى {{ع}}، وَ مَا صُنِعَ بِابْنِهِ مُحَمَّدٍ {{ع}}، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ. ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى بَعْضِ مَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ شِيعَتِهِ فَقَالَ: هَلْ عَلِمْتُمْ مَا قَدْ رُمِيَتْ بِهِ مَارِيَةُ الْقِبْطِيَّةُ، وَ مَا ادُّعِيَ عَلَيْهَا فِي وِلَادَتِهَا إِبْرَاهِيمَ بْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالُوا: لَا يَا سَيِّدِنَا، أَنْتَ أَعْلَمُ، فَخَبِّرْنَا لِنَعْلَمَ. قَالَ: إِنَّ مَارِيَةَ لَمَّا أُهْدِيَتْ إِلَى جَدِّي رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} أُهْدِيَتْ مَعَ جَوَارٍ قَسَمَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى أَصْحَابِهِ، وَ ظَنَّ بِمَارِيَةَ مِنْ دُونِهِنَّ، وَ كَانَ مَعَهَا خَادِمٌ يُقَالُ لَهُ (جَرِيحٌ) يُؤَدِّبُهَا بِآدَابِ الْمُلُوكِ، وَ أَسْلَمَتْ عَلَى يَدِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، وَ أَسْلَمَ جَرِيحٌ مَعَهَا، وَ حَسُنَ إِيمَانُهُمَا وَ إِسْلَامُهُمَا، فَمَلَكَتْ مَارِيَةُ قَلْبَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَحَسَدَهَا بَعْضُ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَأَقْبَلَتْ زَوْجَتَانِ مِنْ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَبَوَيْهِمَا تَشْكُوَانِ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِعْلَهُ وَ مَيْلَهُ إِلَى مَارِيَةَ، وَ إِيثَارَهُ إِيَّاهَا عَلَيْهِمَا؛ حَتَّى سَوَّلَتْ لَهُمَا أَنْفُسُهُمَا أَنْ يَقُولَا: إِنَّ مَارِيَةَ إِنَّمَا حَمَلَتْ بِإِبْرَاهِيمَ مِنْ جَرِيحٍ، وَ كَانُوا لَا يَظُنُّونَ جَرِيحاً خَادِماً زَمِناً. فَأَقْبَلَ أَبَوَاهُمَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ هُوَ جَالِسٌ فِي مَسْجِدِهِ، فَجَلَسَا بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا يَحِلُّ لَنَا وَ لَا يَسَعُنَا أَنْ نَكْتُمَكَ مَا ظَهَرْنَا عَلَيْهِ مِنْ خِيَانَةٍ وَاقِعَةٍ بِكَ. قَالَ: وَ مَا ذَا تَقُولَانِ؟! قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ جَرِيحاً يَأْتِي مِنْ مَارِيَةَ الْفَاحِشَةُ الْعُظْمَى، وَ إِنَّ حَمْلَهَا مِنْ جَرِيحٍ، وَ لَيْسَ هُوَ مِنْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَارْبَدَّ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ تَلَوَّنَ لِعِظَمِ مَا تَلَقَّيَاهُ بِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ يَحْكُمَا مَا تَقُولَانِ؟! فَقَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّنَا خَلَّفْنَا جَرِيحاً وَ مَارِيَةَ فِي مَشْرَبَةٍ، وَ هُوَ يُفَاكِهُهَا وَ يُلَاعِبُهَا، وَ يَرُومُ مِنْهَا مَا تَرُومُ الرِّجَالُ مِنَ النِّسَاءِ، فَابْعَثْ إِلَى جَرِيحٍ فَإِنَّكَ تَجِدُهُ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ، فَأَنْفِذْ فِيهِ حُكْمَكَ وَ حُكْمَ اللَّهِ (تَعَالَى).
فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: يَا أَبَا الْحَسَنِ، خُذْ مَعَكَ سَيْفَكَ ذَا الْفَقَارِ، حَتَّى تَمْضِيَ إِلَى مَشْرَبَةِ مَارِيَةَ، فَإِنْ صَادَفْتَهَا وَ جَرِيحاً كَمَا يَصِفَانِ فَأَخْمِدْهُمَا ضَرْباً. فَقَامَ عَلِيٌّ وَ اتَّشَحَ بِسَيْفِهِ‌، وَ أَخَذَهُ تَحْتَ ثَوْبِهِ، فَلَمَّا وَلَّى وَ مَرَّ مِنْ بَيْنِ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ أَتَى إِلَيْهِ رَاجِعاً، فَقَالَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَكُونُ فِيمَا أَمَرْتَنِي كَالسِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ فِي النَّارِ، أَوِ الشَّاهِدِ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ. فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: فَدَيْتُكَ يَا عَلِيُّ، بَلِ الشَّاهِدُ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ. قَالَ: فَأَقْبَلَ عَلِيٌّ {{ع}} وَ سَيْفُهُ فِي يَدِهِ حَتَّى تَسَوَّرَ مِنْ فَوْقِ مَشْرَبَةِ مَارِيَةَ، وَ هِيَ جَالِسَةٌ وَ جَرِيحٌ مَعَهَا، يُؤَدِّبُهَا بِآدَابِ الْمُلُوكِ، وَ يَقُولُ لَهَا: أَعْظِمِي رَسُولَ اللَّهِ، وَ كَنِيِّهِ وَ أَكْرِمِيهِ. وَ نَحْوٌ مِنْ هَذَا الْكَلَامِ. حَتَّى نَظَرَ جَرِيحٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيْفُهُ مُشْهَرٌ بِيَدِهِ، فَفَزِعَ مِنْهُ جَرِيحٌ، وَ أَتَى إِلَى نَخْلَةٍ فِي دَارِ الْمَشْرَبَةِ فَصَعِدَ إِلَى رَأْسِهَا، فَنَزَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْمَشْرَبَةِ، وَ كَشْفِ الرِّيحُ عَنْ أَثْوَابِ جَرِيحٍ، فَانْكَشَفَ مَمْسُوحاً. فَقَالَ: انْزِلْ يَا جَرِيْحُ. فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، آمِنٌ عَلَى نَفْسِي؟ قَالَ: آمِنٌ عَلَى نَفْسِكَ. قَالَ: فَنَزَلَ جَرِيحٌ، وَ أَخَذَ بِيَدِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ جَاءَ بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَأَوْقَفَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ قَالَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ جَرِيحاً خَادِمٌ مَمْسُوحٌ. فَوَلَّى النَّبِيُّ بِوَجْهِهِ إِلَى الْجِدَارِ، وَ قَالَ: حُلَّ لَهُمَا- يَا جَرِيحُ- وَ اكْشِفْ عَنْ نَفْسِكَ حَتَّى يَتَبَيَّنَ كِذْبُهُمَا؛ وَيْحَهُمَا مَا أَجْرَأَهُمَا عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ. فَكَشَفَ جَرِيحٌ عَنْ أَثْوَابِهِ، فَإِذَا هُوَ خَادِمٌ مَمْسُوحٌ كَمَا وَصَفَ. فَسَقَطَا بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، التَّوْبَةَ، اسْتَغْفِرْ لَنَا فَلَنْ نَعُودَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمَا، فَمَا يَنْفَعُكُمَا اسْتِغْفَارِي وَ مَعَكُمَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ؟! قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنْ اسْتَغْفَرْتَ لَنَا رَجَوْنَا أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ الْآيَةَ الَّتِي فِيهَا: إ{{متن قرآن|إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ}} قَالَ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى {{ع}}: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِيَّ وَ فِي ابْنِي مُحَمَّدٍ أُسْوَةً بِرَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِيمَ. وَ لَمَّا بَلَغَ عُمُرُهُ سِتَّ سِنِينَ وَ شُهُوراً قَتَلَ الْمَأْمُونُ أَبَاهُ، وَ بَقِيَتِ الطَّائِفَةُ فِي حَيْرَةٍ، وَ اخْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ بَيْنَ النَّاسِ، وَ اسْتَصْغَرَ سِنَّ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}، وَ تَحَيَّرَ الشِّيعَةُ فِي سَائِرِ الْأَمْصَارِ}}؛ (دلائل الامامة، ص۳۸۴، ح۳۴۲؛ [[هدایة الکبری]]، مشارق [[انوار]] الیقین، ص۹۸؛ [[مناقب]] [[ابن‌شهرآشوب]]، ص۳۸۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۶۴، ح۲۳۱۲؛ حلیة الابرار، ج۴، ص۵۳۴، ح۲؛ [[بحارالانوار]]، ج۵۰، ص۸، ضمن ح۹؛ ص۱۰۸، ح۲۷؛ [[تفسیر برهان]]، ج۳، ص۱۲۷، ح۵).</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۹.</ref>
فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: يَا أَبَا الْحَسَنِ، خُذْ مَعَكَ سَيْفَكَ ذَا الْفَقَارِ، حَتَّى تَمْضِيَ إِلَى مَشْرَبَةِ مَارِيَةَ، فَإِنْ صَادَفْتَهَا وَ جَرِيحاً كَمَا يَصِفَانِ فَأَخْمِدْهُمَا ضَرْباً. فَقَامَ عَلِيٌّ وَ اتَّشَحَ بِسَيْفِهِ‌، وَ أَخَذَهُ تَحْتَ ثَوْبِهِ، فَلَمَّا وَلَّى وَ مَرَّ مِنْ بَيْنِ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ أَتَى إِلَيْهِ رَاجِعاً، فَقَالَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَكُونُ فِيمَا أَمَرْتَنِي كَالسِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ فِي النَّارِ، أَوِ الشَّاهِدِ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ. فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: فَدَيْتُكَ يَا عَلِيُّ، بَلِ الشَّاهِدُ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ. قَالَ: فَأَقْبَلَ عَلِيٌّ {{ع}} وَ سَيْفُهُ فِي يَدِهِ حَتَّى تَسَوَّرَ مِنْ فَوْقِ مَشْرَبَةِ مَارِيَةَ، وَ هِيَ جَالِسَةٌ وَ جَرِيحٌ مَعَهَا، يُؤَدِّبُهَا بِآدَابِ الْمُلُوكِ، وَ يَقُولُ لَهَا: أَعْظِمِي رَسُولَ اللَّهِ، وَ كَنِيِّهِ وَ أَكْرِمِيهِ. وَ نَحْوٌ مِنْ هَذَا الْكَلَامِ. حَتَّى نَظَرَ جَرِيحٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيْفُهُ مُشْهَرٌ بِيَدِهِ، فَفَزِعَ مِنْهُ جَرِيحٌ، وَ أَتَى إِلَى نَخْلَةٍ فِي دَارِ الْمَشْرَبَةِ فَصَعِدَ إِلَى رَأْسِهَا، فَنَزَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْمَشْرَبَةِ، وَ كَشْفِ الرِّيحُ عَنْ أَثْوَابِ جَرِيحٍ، فَانْكَشَفَ مَمْسُوحاً. فَقَالَ: انْزِلْ يَا جَرِيْحُ. فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، آمِنٌ عَلَى نَفْسِي؟ قَالَ: آمِنٌ عَلَى نَفْسِكَ. قَالَ: فَنَزَلَ جَرِيحٌ، وَ أَخَذَ بِيَدِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ جَاءَ بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}، فَأَوْقَفَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ قَالَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ جَرِيحاً خَادِمٌ مَمْسُوحٌ. فَوَلَّى النَّبِيُّ بِوَجْهِهِ إِلَى الْجِدَارِ، وَ قَالَ: حُلَّ لَهُمَا- يَا جَرِيحُ- وَ اكْشِفْ عَنْ نَفْسِكَ حَتَّى يَتَبَيَّنَ كِذْبُهُمَا؛ وَيْحَهُمَا مَا أَجْرَأَهُمَا عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ. فَكَشَفَ جَرِيحٌ عَنْ أَثْوَابِهِ، فَإِذَا هُوَ خَادِمٌ مَمْسُوحٌ كَمَا وَصَفَ. فَسَقَطَا بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، التَّوْبَةَ، اسْتَغْفِرْ لَنَا فَلَنْ نَعُودَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمَا، فَمَا يَنْفَعُكُمَا اسْتِغْفَارِي وَ مَعَكُمَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ؟! قَالا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنْ اسْتَغْفَرْتَ لَنَا رَجَوْنَا أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ الْآيَةَ الَّتِي فِيهَا: إ{{متن قرآن|إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ}} قَالَ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى {{ع}}: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِيَّ وَ فِي ابْنِي مُحَمَّدٍ أُسْوَةً بِرَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِيمَ. وَ لَمَّا بَلَغَ عُمُرُهُ سِتَّ سِنِينَ وَ شُهُوراً قَتَلَ الْمَأْمُونُ أَبَاهُ، وَ بَقِيَتِ الطَّائِفَةُ فِي حَيْرَةٍ، وَ اخْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ بَيْنَ النَّاسِ، وَ اسْتَصْغَرَ سِنَّ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}، وَ تَحَيَّرَ الشِّيعَةُ فِي سَائِرِ الْأَمْصَارِ}}؛ دلائل الامامة، ص۳۸۴، ح۳۴۲؛ [[هدایة الکبری]]، مشارق [[انوار]] الیقین، ص۹۸؛ [[مناقب]] [[ابن‌شهرآشوب]]، ص۳۸۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۶۴، ح۲۳۱۲؛ حلیة الابرار، ج۴، ص۵۳۴، ح۲؛ [[بحارالانوار]]، ج۵۰، ص۸، ضمن ح۹؛ ص۱۰۸، ح۲۷؛ [[تفسیر برهان]]، ج۳، ص۱۲۷، ح۵.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۱۰۹.</ref>


== [[معجزات]] [[اجابت دعا]] ==
== [[معجزات]] [[اجابت دعا]] ==
=== [[دعا]] در [[حق]] کسی که به خوردن [[خاک]] [[عادت]] کرده بود ===
=== [[دعا]] در [[حق]] کسی که به خوردن خاک عادت کرده بود ===
در [[تاریخ]] [[زندگی]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} افرادی دیده می‌شوند که رابطه‌ای بسیار نزدیک و صمیمانه با آن بزرگواران داشته‌اند. این افراد، در اصطلاح بعضی از [[روایات]] به عنوان [[اصحاب]] سرّ شناخته شده‌اند. یکی از آنان [[ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری]] است که معاصر [[امام جواد]] {{ع}} بود.
در [[تاریخ]] [[زندگی]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} افرادی دیده می‌شوند که رابطه‌ای بسیار نزدیک و صمیمانه با آن بزرگواران داشته‌اند. این افراد، در اصطلاح بعضی از [[روایات]] به عنوان [[اصحاب]] سرّ شناخته شده‌اند. یکی از آنان [[ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری]] است که معاصر [[امام جواد]] {{ع}} بود.
او می‌گوید: در رکاب امام جواد {{ع}} به یکی از باغ‌های خارج [[شهر]] رفتیم. پس از استراحتی کوتاه عرض کردم: مولای من، گرفتار عادتی [[زشت]] و [[ناپسند]] شده‌ام، نمی‌دانم راه [[نجات]] چیست؟
او می‌گوید: در رکاب امام جواد {{ع}} به یکی از باغ‌های خارج [[شهر]] رفتیم. پس از استراحتی کوتاه عرض کردم: مولای من، گرفتار عادتی [[زشت]] و [[ناپسند]] شده‌ام، نمی‌دانم راه [[نجات]] چیست؟
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش