بحث:عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←عصمت وحی
جز (جایگزینی متن - ' هـ ' به 'ه ') |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۳۲: | خط ۳۳۲: | ||
=== [[عصمت وحی]] === | === [[عصمت وحی]] === | ||
'''عصمت وحی''' به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر. ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ - ۳۶۲</ref>. | |||
==== [[ضرورت]] [[عصمت وحی]] ==== | ==== [[ضرورت]] [[عصمت وحی]] ==== | ||
==== [[اثبات عصمت وحی]] ==== | از آنجا که [[خداوند]] درصدد [[هدایت]] [[انسان]] هاست و ارسال [[وحی]] باید از هرگونه خطایی مصون باشد علاوه بر [[عصمت پیامبران]] [[ملائکه]] ایی هم که [[وحی]] را از طرف [[خداوند]] برای [[پیامبران]] نازل میکنند نیز باید از [[عصمت]] برخوردار باشند تا [[وحی]] به [[سلامت]] به [[بندگان الهی]] برسد. علاوه بر اینکه، [[خداوند متعال]] برای [[حفظ وحی]] خویش عدهای از فرشتگانش را [[مأمور]] ساخته است. از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] شده است: هیچ آیهای بر [[پیامبر]] نازل نمیشد جز اینکه چهار [[فرشته]] نگهبان آن بودند تا به [[پیامبر]] برسانند<ref>{{عربی|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمـَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُوَدُّونَهَا إِلَی النَّبِی}}؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۲۰۱. </ref>. | ||
==== | |||
==== ملزومات عصمت وحی ==== | |||
===== عصمت ارکان وحی ===== | |||
با توجه به آنکه وحی دارای چهار رکن اصلی وحی کننده دریافت کننده محتوای وحی و پیک وحی است ادعای عصمت وحی نیز مستلزم اثبات عصمت تمامی ارکان آن خواهد بود که در ادامه به این امر مهم پرداخته شده است | |||
===== عصمت ارسال کننده وحی ===== | |||
[[وحی]] کننده نخستین و اصلیترین رکن از ارکان وحی است که مصداق آن نیز تنها [[خدای متعال]] است [[عصمت وحی]] کننده از [[کذب]] [[خطا]] و [[نسیان]] نه تنها [[مورد اتفاق]] [[متکلمان اسلامی]] است بلکه از جمله باورهای [[پیروان]] همه [[ادیان]] و [[مذاهب]] بوده و کسی در این خصوص خدشه یا تردید ننموده است. متکلمان اسلامی در ضمن شرح و توضیح برخی اوصاف و [[اسماء]] خدای متعال که مرتبط با [[عصمت]] اوست این مسأله را ثابت نمودهاند به عنوان نمونه در شرح صفت [[صدق]] و نیز اسماء صادق و [[صدیق]] که از اسامی خدای متعال است گفتهاند صدق در لغت به معنای [[راستگویی]] و در مقابل کذب و [[دروغگویی]] است و در اصطلاح به معنای مطابق بودن خبر با واقع است و مقصود از صدق [[الهی]] این است که اخباری را که [[خداوند]] درباره [[مبدأ و معاد]] و [[آفرینش]] عالم و همه حوادث گذشته و [[آینده]] توسط [[پیامبران]] خود بیان فرموده [[مطابق با واقع]] و راست بوده<ref>طیّب عبدالحسین کلم طیّب ص۶۵</ref> و [[ذات مقدس]] [[پروردگار]] از [[دروغ]] و غیرواقعگویی [[منزه]] و [[پاک]] است<ref> سبحانی جعفر الهیات و معارف اسلامی ص۱۷۰</ref>. | |||
===== [[ادله]] [[صادق بودن]] وحی کننده ===== | |||
جهت اثبات صادق بودن ارسال کننده وحی به برخی ادله عقلی استناد شده که اهم آنها به شرح ذیل است: | |||
#دروغ و کذب که [[ضد]] صدق است از نظر هر [[عقل]] سلیمی [[زشت]] و [[قبیح]] است [[خداوند]] چون [[حکیم]] است هیچ کار زشت و قبیحی انجام نمیدهد بنابراین از هر گونه [[کذب]] و [[دروغگویی]] [[پاک]] و [[منزه]] بوده <ref>حلی حسن بن یوسف مطهر کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ص۲۹۰</ref> و محال است که [[دروغ]] بگوید هرگاه دروغ گفتن خداوند محال باشد [[صدق]] و راست گویی او ضروری میگردد بنابراین همه [[اخبار]] [[الهی]] راست و [[مطابق واقع]] است | |||
#اگر کذب و دروغ بر خداوند روا باشد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] نسبت به وعدهها و آنچه گفته حاصل نمیشود در نتیجه [[اساس دین]] و [[دینداری]] [[متزلزل]] میشود پس صدق برای خداوند ضروری است چه اینکه این صفت در واقع مبنای اصلی اعتماد [[انسانها]] بر [[دعوت]] [[پیامبران]] است از این رو اهمیت فوق العادهای در [[زندگی]][[ بشر]] دارد <ref>طیّب عبدالحسین کلم طیب ص۶۵</ref>؛ زیرا اگر احتمال کذب و دروغ در [[کلام الهی]] داده شود دیگر به هیچ وجه نمیتوان اعتبار و [[حقانیت]] [[وحی]] را ثابت کرد و در نتیجه اعتبار تمام [[معارف]] و حقایقی که از [[وحی الهی]] و [[کتابهای آسمانی]] بهدست میآید مخدوش میگردد <ref>طیّب عبدالحسین کلم طیب ص۲۷۰</ref> از همین رو است که [[متکلمان]] [[ضرورت]] صدق الهی را به گونهای که شبههای باقی نماند به [[اثبات]] رساندهاند | |||
#صدق کمال است و ضدّ آن یعنی کذب [[نقص]] است و [[پروردگار]] عالم به [[حکم]] این که جامع همه [[صفات کمال]] است واجد صفت صدق و [[راستگویی]] نیز هست و از کذب و دروغگویی مبرّاست<ref>شبّر سید عبدالله حق الیقین ج۱ ص۳۴</ref>. | |||
#با توجه به آنکه غرض الهی از [[خلقت]] [[بشر]] رساندن او به کمال و [[سعادت ابدی]] است چنانچه کذب و دروغ بر خداوند روا بوده و او در رساندن پیامش به [[بندگان]] صادق نباشد [[نقض غرض]] خواهد ش | |||
===== عصمت دریافت کننده وحی ===== | |||
منظور از دریافت کننده وحی فرستادگان الهی یا همان انبیا{{ع}} هستند که دومین رکن از ارکان وحی به شمار آمده و عصمت آنان نیز از اموری همچون کذب، گناه، خطا و نسیان ضروری است و الا در غیر این صورت نمیتوان از ادعای عصمت وحی دفاع کرده و به آن اطمینان نمود هر چند به عصمت وحی کننده یقین داشته باشیم. از این رو یکی از مسائل [[مورد اتفاق]] [[اندیشمندان امامیه]] در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۴۱۲.</ref>. در ادامه لازم است به بررسی گستره عصمت انبیا{{ع}} در دو بخش عمده: | |||
# عصمت در تلقی و [[ابلاغ وحی]] | |||
# و [[عصمت در تفسیر]] و [[تبیین وحی]] | |||
بپردازیم. توضیح اینکه: یکی از [[وظایف انبیا]]، [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و رساندن آن به [[مردم]] است که بالاترین مرتبه [[عصمت]] و قوام [[نبوت]] به شمار میرود. بیشتر [[متکلمان شیعه]] و [[سنی]]، [[عصمت انبیا]] در این مراحل ـ دست کم در [[دروغگو]] نبودن در [[مقام تبلیغ]] ـ را قبول دارند<ref>شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸.</ref>. به غیر از [[قاضی عبدالجبار]] که [[کذب]] [[سهوی]] را در [[تبلیغ رسالت]] تجویز کرده است<ref>{{عربی|«وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»}}، ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹.</ref>. | |||
عصمت در این مرحله دو بخش دارد: | |||
# عصمت از [[دروغ]]؛ | |||
# [[عصمت از خطا]] در تلقّی و دریافت و [[فهم]] [[وحی]] و رساندن آن به مردم. | |||
دلایل عقلی و [[قرآنی]] و [[روایی]] بسیاری برای عصمت در این دو بخش بیان شده است. <ref>ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۲۴ـ۱۲۷، قم: حوزه علمیه، چ اول، ۱۳۶۷٫؛ طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ۱۱۲ـ۱۱۰.</ref>. | |||
===== عصمت پیک وحی (فرشتگان) ===== | |||
سومین رکن از ارکان عصمت وحی، عصمت آورنده یا پیک وحی است که در لسان روایات از آن با عنوان فرشته وحی یا امین وحی نیز نام برده شده است. در این زمینه اقوال و آرای متعددی از سوی [[علمای اسلامی]] مطرح شده است و با قطع نظر از دیدگاه اشاعره که در خصوص عصمت جمیع فرشتگان توقف کرده و نظری ندادهاند،<ref>المواقف، ص۳۶۷؛ شرح المواقف، ج۸ ص۲۸۳.</ref> سایر علمای اسلامی، معتقد به عصمت فرشته وحی هستند چه به نحو انحصار عصمت در فرشتگان وحی <ref>عالم الملائکة الأبرار، ص۳۱. این نظریه را از برخی علمای اسلامی نقل میکند.</ref> و چه به نحو قول به عصمت جمیع فرشتگان الهی.<ref>این نظریه[[رأی]] [[اکثریت]] علمای اسلامی است و [[اجماع]] [[علمای شیعه]] نیز بر آناست. تفسیر فخر رازی، ج۱، ص۳۸۲؛ گوهر مراد، ص۴۲۵ و ص۴۲۷؛ المیزان، ج۱۴، ص۸۳؛ نورالافهام (شرح الأرجوزة فی علم الکلام)، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۹۱-۹۲ و ج۶، ص۴۳۳- ۴۳۴؛ عالم الملائکة الأبرار، ص۳۱؛ من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۹۴-۱۹۵؛ معالم اصول الدین، ص۷۷-۷۸؛ تبسیط العقائد الاسلامیه، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان ص ۳۳۴.</ref> | |||
==== [[عصمت]] محتوای [[وحی]] ==== | |||
پس از [[اثبات عصمت]] سه رکن از ارکان وحی یعنی عصمت ارسال کننده وحی، عصمت گیرندگان وحی و عصمت [[حاملان وحی]] با [[ادله عقلی]] و [[نقلی]]، اثبات عصمت محتوای وحی یعنی آنچه که از سوی [[خدای متعال]] فرستاده میشود نیز با استناد به همان [[ادله]]، از [[زمان]] ارسال توسط خدای متعال تا زمان [[دریافت وحی]] توسط [[فرشته وحی]] و تلقی آن توسط [[انبیای الهی]] و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] قابل [[اثبات]] است. تنها چیزی که باقی میماند، عصمت آن بخش از محتوای وحی است که در قالب [[متون مقدس]] یا [[کتابهای آسمانی]] نازل شدهاند. در این خصوص باید گفت با توجه به [[نسخ]] تمامی [[ادیان آسمانی]] قبل از [[اسلام]]، مصونیت کتابهای منتسب به آن [[ادیان]] نیز قابل [[دفاع]] نبوده و از دستخوش [[تحریف]] در [[امان]] نبودهاند. آنچه مسلم است تنها [[عصمت قرآن]] [[کریم]] که [[کتاب آسمانی]] [[مسلمانان]] و [[معجزه جاوید]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است، که میتوان مصونیت آن را از دستخوش هر گونه تحریفی به زیاده، نقصان و یا [[تغییر]]، به اثبات رساند. | |||
===== [[تحریف ناپذیری]] [[قرآن]] ===== | |||
تحریف از ریشه "ح ـ ر ـ ف"<ref> مقاییساللغه، ج۲، ص۴۲، مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref> به معنای مایل کردن، به کنار بردن و دگرگون ساختن آمده<ref> مقاییساللغه، ج۲، ص۴۳، لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹، «حرف».</ref> و نیز به معنای کناره و جانب هر چیزی است و {{عربی|"حَرَفَ الشَّيْءَ عَنْ وَجْهِهِ"}} یعنی آن را از جهت اصلیاش تغییر داد و "حرف" (به تشدید راء) مفید [[مبالغه]] در همین معناست و تحریف سخن، متمایل ساختن معنای [[کلام]] از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد<ref> مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۳۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۳۹؛ [[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. | |||
== [[اثبات عصمت وحی]] == | |||
=== ادله عقلی === | |||
سه دلیل عقلی بر [[ضرورت عصمت]] [[وحی]] بیان شده که از مجموع آنها میتوان عصمت وحی را به اثبات رساند که عبارتند از: | |||
#'''عدم تطابق با [[حکمت الهی]] و [[نقض غرض]]''' | |||
#'''عدم سازگاری با [[علم]] نامحدود [[الهی]]''' | |||
#'''عدم سازگاری با [[قدرت]] بیانتهای الهی''' | |||
توضیح اینکه بعد از آنکه [[ضرورت]] [[وحی]] به عنوان راه دیگری برای دستیابی به شناختهای لازم، و جبران نارسایی [[حس]] و [[عقل]] [[انسانی]]، به ثبوت رسید مسأله دیگری مطرح میشود و آن این است: با توجه به اینکه افراد عادی مستقیماً از این [[وسیله]] [[شناخت]]، بهرهمند نمیشوند و استعداد و [[لیاقت]] دریافت [[وحی الهی]] را ندارند، و ناچار [[پیام الهی]] بهوسیله افراد خاصی "[[پیامبران]]" باید به ایشان [[ابلاغ]] شود چه ضمانتی برای صحّت چنین پیامی وجود دارد؟ و از کجا میتوان مطمئن شد شخص [[پیامبر]]، [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و آن را درست به [[مردم]] رسانده است؟ و نیز اگر واسطهای بین [[خدا]] و [[پیامبر]]، وجود داشته، او نیز [[رسالت]] خود را بهطور صحیح انجام داده است؟ زیرا راه [[وحی]]، در صورتی کارآیی لازم را دارد، و میتواند نارسایی [[دانش]] بشری را جبران کند که از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و سهوی، مصون باشد و گرنه با وجود احتمال [[سهو]] و [[نسیان]] در واسطه یا وسائط، یا [[تصرف]] عمدی در مفاد آن، باب احتمال خطاء و [[نادرستی]] در [[پیام]] واصل به [[مردم]]، باز میشود و موجب سلب [[اعتماد]] از آن میگردد. پس از چه راهی میتوان [[اطمینان]] یافت که [[وحی الهی]] بهطور صحیح و سالم بهدست [[مردم]] میرسد؟<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>. | |||
'''جواب این است:''' همانگونه که [[عقل]]، با توجه به [[حکمت الهی]] درمییابد باید راه دیگری برای شناختن حقایق و [[وظایف عملی]]، وجود داشته باشد هر چند از [[حقیقت]] و کنه آن راه، [[آگاه]] نباشد به همین ترتیب [[درک]] میکند مقتضای [[حکمت الهی]] این است، پیامهای او سالم و دست نخورده به دست [[مردم]] برسد و گرنه [[نقض غرض]] خواهد شد. به دیگر سخن: بعد از آنکه معلوم شد پیامهای [[الهی]] باید با یک یا چند واسطه به [[مردم]] برسد تا زمینه [[تکامل]] اختیاری [[انسانها]] فراهم شود و [[هدف]] [[الهی]] از [[آفرینش بشر]] تحقق یابد با استناد به صفات کمالیّه [[الهی]] ثابت میشود این پیامها مصون از تصرفات عمدی و سهوی خواهد بود؛ زیرا اگر [[خدای متعال]] نخواهد، پیامهایش بهطور صحیح به بندگانش برسد خلاف [[حکمت]] خواهد بود و [[اراده حکیمانه الهی]]، آن را [[نفی]] میکند، و اگر [[خدا]] نداند [[پیام]] خود را از چه راهی و بهوسیله چه کسانی بفرستد که سالم به بندگانش برسد با [[علم نامتناهی]] او منافات خواهد داشت، و اگر نتواند وسایط شایستهای را برگزیند و ایشان را از [[هجوم]] [[شیاطین]]، [[حفظ]] کند با [[قدرت]] نامحدود او سازگار نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱. </ref>. | |||
=== ادله نقلی === | |||
اما اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چگونه حامل [[وحی]] یعنی [[جبرئیل]] را میشناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بندهای را [[رسول]] خویش کند به او سکینه و [[وقار]] نازل میکند پس آنچه از [[ناحیه]] [[خدا]] برایش میآید برای او مثل امری میشود که به چشم خود آن را [[مشاهده]] میکند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[راوی]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال میکند: زمانی که [[حضرت]] صدای [[فرشته]] را میشنود و او را نمیبیند، از کجا تشخیص میدهد که این [[وحی الهی]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: «[[خداوند]] خود به او بیان میکند که آنچه به او میرسد، [[حقّ]] است»<ref>{{متن حدیث|یُبَیِّنُهُ اللَّهُ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ حَق}}؛ بحارالانوار، ج۶۲، ص۷۶.</ref>. | |||
روایات دیگری نیز در این خصوص وجود دارند. | |||
=== [[عصمت قرآن]] === | === [[عصمت قرآن]] === |