منذر بن جارود عبدی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'جنگ نهاوند' به 'جنگ نهاوند'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'جنگ نهاوند' به 'جنگ نهاوند') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
منذر در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} به [[دنیا]] آمد ولی حضرت را [[درک]] نکرد، اما پدرش جارود (نامش: [[بشر بن خنیس بن معلی]]) از [[عالمان]] [[نصارا]] بود در سال نهم با دهم [[هجری]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} شرفیاب شد و [[اسلام]] آورد و در زمرۀ [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} درآمد. وی در [[بصره]] ساکن شد و در زمان [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در [[جنگ]] [[فارس]] و یا در [[جنگ | منذر در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} به [[دنیا]] آمد ولی حضرت را [[درک]] نکرد، اما پدرش جارود (نامش: [[بشر بن خنیس بن معلی]]) از [[عالمان]] [[نصارا]] بود در سال نهم با دهم [[هجری]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} شرفیاب شد و [[اسلام]] آورد و در زمرۀ [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} درآمد. وی در [[بصره]] ساکن شد و در زمان [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در [[جنگ]] [[فارس]] و یا در [[جنگ نهاوند]] به سال ۲۱ [[هجری]] همراه با [[نعمان بن مقرن]] به [[شهادت]] رسید. برخی گفتهاند که [[عثمان بن عاص]]او را همراه با گروهی به ساحل [[فارس]] منطقهای که به [[عقبه]] جارود معروف شده فرستاد و در آن [[عقبه]] که قبلاً نامش [[عقبه]] [[خاک]] بود به [[شهادت]] رسید و از آن پس، به [[عقبه]] جارود معروف گردید<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۵۵؛ الاصابه، ج۶، ص۲۶۴.</ref>. | ||
منذر پس از پدرش از اشراف و بزرگان [[بصره]] و از [[شیعیان امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و در [[جنگ جمل]] [[فرماندهی]] گروه [[عبد قیس]] [[بصره]] را به عهده داشت و [[حضرت]] را در این [[جنگ]] [[یاری]] داد<ref>الجمل، ص۳۳۱؛ الاصابه، ج۶، ص۲۶۴؛ الغدیر، ج۲، ص۷۷.</ref>. و سپس [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} او را به [[امارت]] [[اصطخر]] (یکی از شهرهای [[فارس]]) [[انتخاب]] کرد. اما او در [[اموال]] [[بیت المال]] [[خیانت]] کرد و چهارصد هزار [[درهم]] (و به قولی سی هزار) از [[بیت المال]] [[اختلاس]] نمود<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۵۸۲ و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. وقتی خبر [[خیانت]] منذر به [[حضرت علی]] {{ع}} رسید، بلافاصله نامهای به او نوشت و او را به نزد خود در [[کوفه]] احضار نمود. [[نامه]] [[حضرت]] چنین است:اما بعد، [[نیکی]] پدرت مرا [[فریب]] داد و [[گمان]] بردم که تو از روش پدرت [[پیروی]] میکنی و به [[راه]] او میروی، ولی اکنون به من خبر رسید که [[خیانت]] کردهای و برای [[هوای نفس]] خود [[اطاعت]] را رها کرده و برای آخرتت توشهای نمیگذاری... پس هنگامی که این [[نامه]] به تو رسید نزد من بیا، ان شاء [[الله]]<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيكَ غَرَّنِي مِنْكَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّكَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ وَ تَسْلُكُ سَبِيلَهُ ...}}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref>. | منذر پس از پدرش از اشراف و بزرگان [[بصره]] و از [[شیعیان امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و در [[جنگ جمل]] [[فرماندهی]] گروه [[عبد قیس]] [[بصره]] را به عهده داشت و [[حضرت]] را در این [[جنگ]] [[یاری]] داد<ref>الجمل، ص۳۳۱؛ الاصابه، ج۶، ص۲۶۴؛ الغدیر، ج۲، ص۷۷.</ref>. و سپس [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} او را به [[امارت]] [[اصطخر]] (یکی از شهرهای [[فارس]]) [[انتخاب]] کرد. اما او در [[اموال]] [[بیت المال]] [[خیانت]] کرد و چهارصد هزار [[درهم]] (و به قولی سی هزار) از [[بیت المال]] [[اختلاس]] نمود<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۵۸۲ و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. وقتی خبر [[خیانت]] منذر به [[حضرت علی]] {{ع}} رسید، بلافاصله نامهای به او نوشت و او را به نزد خود در [[کوفه]] احضار نمود. [[نامه]] [[حضرت]] چنین است:اما بعد، [[نیکی]] پدرت مرا [[فریب]] داد و [[گمان]] بردم که تو از روش پدرت [[پیروی]] میکنی و به [[راه]] او میروی، ولی اکنون به من خبر رسید که [[خیانت]] کردهای و برای [[هوای نفس]] خود [[اطاعت]] را رها کرده و برای آخرتت توشهای نمیگذاری... پس هنگامی که این [[نامه]] به تو رسید نزد من بیا، ان شاء [[الله]]<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيكَ غَرَّنِي مِنْكَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّكَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ وَ تَسْلُكُ سَبِيلَهُ ...}}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref>. |