پرش به محتوا

جهاد در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۲٬۴۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:


چنان که [[سیره]] و [[سنت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نیز آن را [[تأیید]] می‌کند، [[جهاد]] در این مرحله به این دلیل [[واجب]] می‌شود که شخص “داعی” باید از خود [[دفاع]] کند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۳۶۱-۳۶۷.</ref>.
چنان که [[سیره]] و [[سنت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نیز آن را [[تأیید]] می‌کند، [[جهاد]] در این مرحله به این دلیل [[واجب]] می‌شود که شخص “داعی” باید از خود [[دفاع]] کند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۳۶۱-۳۶۷.</ref>.
==[[جهاد]] و خصوصیات عامل آن==
بی‌شک جهاد یک [[فریضه]] عمومی و کفایی است که با [[سازماندهی]] و [[بسیج]] [[دولت]] توسط نیروهای [[رزمنده]] انجام می‌شود.
بسیاری از [[فقهای شیعه]] مانند [[کاشف الغطاء]] معتقدند که [[اذن امام]] [[معصوم]]{{ع}} در [[زمان]] حضور و [[اجازه]] [[فقیه جامع الشرایط]] در [[عصر غیبت]] برای [[اقدام]] به [[جهاد دفاعی]] لازم نیست و جهاد با وجود فرد با کفایتی که [[فرماندهی]] جهاد را عهده‌دار شود و یا توسط [[رزمندگان]] [[انتخاب]] شود، [[واجب]] می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲، ص۳.</ref>.
فقهای شیعه در اذن امام{{ع}} در مورد [[جهاد ابتدایی]] [[اختلاف]] نظر دارند و مشهور آن است که جهاد ابتدایی مشروط به اذن امام{{ع}} است. [[امام خمینی]] (ره) در تحریر الوسیله شروع به [[جنگ ابتدایی]] را از مختصات [[امام]] معصوم{{ع}} می‌شمارد. فقهای شیعه به همین لحاظ جهاد را به [[جنگ با دشمنان]] تعریف کرده و آن را شامل [[نبرد مسلحانه]] داخلی با [[شورشیان]] ([[یاغیان]]) و [[پیکار]] خارجی با [[مشرکان]] دانسته و [[هدف]] جهاد را اعم از [[دفاع]] در برابر [[تهاجم]] و [[دشمنی]] و نیز [[یاری رساندن]] به [[اسلام]] و [[اقامه شعائر]] [[دین]] تلقی کرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲، ص۳.</ref>.
اما [[صدوق]] در [[کتاب خصال]] از [[امام علی]]{{ع}} نقل می‌کند که {{متن حدیث|لَا يَخْرُجُ الْمُسْلِمُ فِي الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الْحُكْمِ وَ لَا يُنْفِذُ فِي الْفَيْ‌ءِ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۴.</ref>.
امام علی{{ع}} فرمود: [[مسلمانان]] بدون فرماندهی که در فرماندهی، ضوابط و [[احکام جهاد]] مورد [[اطمینان]] نیست و [[فرمان خدا]] را در مورد [[غنایم]] [[اجرا]] نمی‌کند در جهاد شرکت نمی‌کنند.
در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} آمده است:
{{متن حدیث|وَ الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ الْإِمَامِ الْعَادِلِ}}<ref>حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۱۰.</ref>
امام رضا{{ع}} فرمود: جهاد در کنار [[امام عادل]] واجب است.
از برخی از متون [[روایی]] مانند پاسخ [[امام سجاد]]{{ع}} به [[حسن بصری]] که امام{{ع}} را به جهاد [[دعوت]] می‌کرد، استفاده می‌شود که جهاد تنها در مورد کسانی صادق است که شرایط لازم و مذکور در [[آیه]] ۱۱۲ [[سوره توبه]] را احراز کرده باشند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۳.</ref>.
حداقل، صفات مذکور در [[آیه]] در مورد [[فرماندهان]] و مدبران عملیات [[جنگی]] صادق باشد، به‌ویژه صفت: {{متن قرآن|وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ}}<ref>«و پاسداران حدود خداوندند» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> که تنها در مورد [[دولت]] ([[امامت]]) قابل [[صدق]] می‌باشد.
[[فرماندهی]] [[جنگ]] باید از [[علم]] و [[درایت]] و کفایت لازم برخوردار باشد تا امکان جلوگیری از حوادث ناخواسته و قهری [[ظالمانه]] و به دور از [[حق]] و [[عدالت]] فراهم شود.
اما تعلیلی که در این [[روایات]] دیده می‌شود [[مبین]] آن است که شرط [[حضور امام]]{{ع}} در [[جهاد]] و یا [[اذن]] وی به این لحاظ است که [[مقررات اسلامی]] در آغاز و اثناء و پایان جهاد توسط [[رزمندگان]] و فرماندهان رعایت شود و از آنجا که بدون حضور و [[اذن امام]]{{ع}} ممکن است امر جهاد توسط کسانی که علم و صلاحیت لازم را ندارند، انجام شود، تأکید شده که جهاد باید با حضور و یا اذن امام باشد تا با [[تشخیص امام]] صلاحیت‌های لازم در مجریان جهاد احراز شود.
گرچه از روایات می‌توان موضوعیت نداشتن حضور و اذن امام{{ع}} را در جهاد به دست آورد، ولی بی‌شک مفاد تعلیل در این روایات مبین آن است که جهاد باید توسط کسانی [[مدیریت]] و فرماندهی شود که آشنای با [[احکام]] و ضوابط [[شرعی]] آن بوده و بتوانند جهاد را چون [[دوران رسول خدا]]{{صل}} به انجام برسانند و چنین شرایطی در امامت نیابی [[عصر غیبت]] و دوران [[رهبری]] [[فقهای عادل]] و حداقل [[نظارت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر امر جهاد امکان‌پذیر است و در هر حال جهاد یک [[امر حکومتی]] و مربوط به دولت [[اسلام]] است، هرچند که این دولت با رهبری مستقیم و با [[نظارت فقیه]] [[عادل]] سامان گرفته باشد<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۰۴-۲۰۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۱۹.</ref>
==جهاد و احکام عمومی آن==
جهاد دارای احکام ویژه‌ای است که از آن جمله موارد زیر است:
#هزینه کردن [[صدقات]] [[واجب]] مانند [[زکات]] [[مال]] و [[زکات فطره]] و نظام‌العباد و مجهول‌المالک و [[مالی]] که [[نذر]] شده برای [[خدا]] (جهاد [[قربی]]) و [[صدقات]] [[مستحب]]، برای موارد انواع چهارگانه [[جهاد]] جایز است، بلکه نسبت به دیگر مصارف [[زکات]] [[اولویت]] دارد؛
#[[فرمانده]] و [[رییس]] [[مطاع]] [[مسلمانان]] می‌تواند از [[اراضی]] و باغات و مزارع [[خراج]] بگیرد و [[هزینه جهاد]] کند؛
#فرمانده و رییس مطاع مسلمانان می‌تواند از محل درآمدهای [[دولت اسلامی]] حتی [[مظالم]] به [[کفار]] جهت [[تألیف قلوب]] بپردازد و همچنین به بعضی از مسلمانان، تا از آنها بر علیه [[دشمن]] [[متجاوز]] [[یاری]] بجوید؛
#فرمانده و رییس مطاع مسلمانان می‌تواند [[مردم]] را بر جهاد مجبور کند و بر [[یاری دادن]] به [[مسئولان]] [[دفاع]] وادارشان کند و از بازگشتشان از [[جبهه]] به [[خانه]] و کار ممانعت کند؛
#استفاده از آلات [[لهو و لعب]] و اموری که در [[بسیج نیروها]] مؤثر است و در [[نظم]] بخشیدن به [[سپاه]] لازم است جایز است؛
#نمازهای تمام را می‌توان در صورت [[ضرورت]] در حال [[راه رفتن]] بخواند؛
#اگر نتوانست [[لباس]] و [[بدن]] خود را از [[نجاست]] [[پاک]] کند، با همان لباس و بدن [[نجس]] می‌تواند [[نماز]] بخواند؛
#می‌تواند با چیزهایی که در حال عادی نماز را [[باطل]] می‌کند، نماز بخواند؛
#از همه راه‌های ممکن می‌توان برای [[دفع دشمن]] استفاده کرد مانند آب باز کردن به روی دشمن، نامه‌های سلاح‌های شیمیایی، ولی [[جنگ]] با شیوه‌های معمولی بهتر است؛
#اگر در میان دشمن [[مسلمانی]] نیز وجود دارد و جدا کردن آن ممکن نیست چه به [[اختیار]] خود در جبهه شرکت کرده باشند و چه با [[اکراه]] و [[اجبار]]؛ کشتن آنها جایز است؛
#اگر راه‌های [[مسالمت‌آمیز]] و [[تهدید]] در [[جهاد دفاعی]] مؤثر باشد، مقدم بر راه‌های [[خشونت]] و جنگ است؛
#اگر با [[پناه]] گرفتن می‌توانند از [[شر]] دشمن در [[امان]] باشند، در موارد چهارگانه جهاد باید [[اقدام]] به جنگ نمایند و پناه گرفتنشان جایز نیست؛
#[[علماء]] باید رییس را که به امر جهاد پرداخته یاری نمایند و مردم را از طریق [[وعظ]]، [[ارشاد]] و [[حق]]، برای رفتن به جبهه [[تشویق]] کنند. آن‎ها را که از رفتن به [[جبهه]] خودداری می‌کنند، [[تعزیر]] کنند و در میان [[مسلمانان]] با صدای بلند بگویند؛
#[[فرمانده]] و [[رییس]] [[مطاع]] مسلمانان را باید با [[نقد]] و [[ارشاد]] [[یاری]] دهند؛
#برای وی مشاورانی تهیه ببینند؛
#[[یاران]] فرمانده و رییس مطاع مسلمانان و [[رزمندگان]] با روی گشاده استقبال شود و با متخلفان برخورد شود؛
#وعاظی تعیین شوند که در امر [[جهاد]] و [[احکام دین]] رزمندگان را [[تعلیم]] دهند و به جهاد [[تشویق]] کنند؛
#دیدبانی برای [[حراست]] از قرارگاه‌ها و اردوگاه‌های [[سپاه]] بگمارند تا از [[تهاجم]] [[دشمن]] و غافلگیر شدن جلوگیری کنند؛
#دشمن را با هر وسیله‌ای که ممکن است زمین‌گیر کنند و امکانات را از او بگیرند و [[تضعیف]] کنند، چه با [[تبلیغات]] و چه از راه‌های [[تخریب]] و نابود کردن منابع [[اقتصادی]] و مراکز [[قدرت]]؛
#[[بیعت گرفتن]] از سپاه و رزمندگان که تا پایان [[جنگ]] و حصول [[پیروزی]] بر عهده و پیمانشان باقی بمانند؛
#تا امکان به دست آوردن پیروزی وجود دارد باید جهاد کنند و محدودیت از نظر تعداد و [[زمان]] وجود ندارد؛
#در صورت [[لزوم]] کشتن [[زنان]]، [[کودکان]]، دیوانه‌ها، پیرزنان و پیرمردان اگر مورد استفاده [[کفار]] باشند؛ جایز است؛
#اگر از وجود مسلمانان به عنوان سپر [[دفاعی]] استفاده کنند، کشتن آنها هم - در صورت لزوم - جایز است و دیه هر کس که در جنگ شرکت کرده و کشته شود، اگر بی‌گناه باشد، از [[بیت‌المال]] پرداخت می‌شود؛
#[[دفن]] کردن مسلمانان مقتول [[واجب]] است؛
#[[مرزداری]] و دیدبانی واجب است. کمترین آن سه [[روز]] و بیشترین آن چهل روز است و [[اجازه]] گرفتن از [[امام]]{{ع}} یا [[فقیه]] لازم نیست؛
#[[فرماندهان]] و [[مسئولان]] جهاد باید [[اوامر و نواهی]] خود را طبق [[موازین اسلامی]] صادر کنند و حسن [[رفتار]] آن‎ها نمایشگر [[نمایندگی]] آنها از طرف صاحب امر{{ع}} باشد؛
#کسی که به دلیل صلاحیتش [[اطمینان]] دارد که [[مأذون]] است، می‌تواند افراد [[ناصالح]] را از حوزه مسئولیت‌های جهاد خارج کند؛ زیرا دخالت نا اهلان موجب [[ظلم]] نسبت به کسانی می‌شود که در [[جهاد]] [[جان]] خود را از دست می‌دهند و چه بسا موجب، اختلال در [[نظام]] جهاد شده و ضربه‌ای به حیثیت [[اسلام]] وارد آورد؛
#[[مجاهدان]] باید با [[توکل به خدا]] و [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به [[رحمت الهی]] و [[نصرت]] [[وعده]] داده شده [[الهی]]، [[آمادگی]] خود را بیشتر کنند و بدانند که در جهاد و [[پیروزی]] نمی‌توان به [[سلاح]] و نیرو تکیه کرد؛
#[[مسئولان]] و [[فرماندهان]] جهاد باید [[عدالت]] و [[انصاف]] و [[برابری]] را نصب‌العین قرار داده و از [[استخدام]] افراد [[ناصالح]] خودداری کنند و بدانند که [[اداره امور]] کشوری و لشکری بر عهده [[انبیاء]] و [[معصومین]]{{عم}} است و فرماندهان کار آنها را انجام می‌دهند و همه [[اعمال]] آنها مورد [[محاسبه]] الهی قرار خواهد گرفت و به اندازه‌ای حتی کم، [[اجازه]] [[خیانت]] در [[اموال]] به کسی ندهند؛
#فرماندهان و مسئولان جهاد همواره باید در [[تهذیب]] نیروها و ایجاد [[خلوص نیت]] در آن‎ها بکوشند و آنها را به سلاح [[دعا]] مجهز کنند؛
#باید [[کینه‌ها]] و [[نفاق]] از میان نیروهای اسلام ریشه کن شود و همگی یکدل و یک جان به [[آینده]] [[فکر]] کنند، گویی هم اکنون به [[دنیا]] آمده و سابقه‌ای با یکدیگر نداشته‌اند؛
#دعای به موقع و [[برخورد با دشمن]] را فراموش نکنند؛
#[[فرار از جبهه]] بعد از تلاقی، [[حرام]] است حتی اگر [[شک]] در پیروزی داشته باشند<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۳۵-۳۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۰.</ref>
==جهاد و اقسام آن==
شایع‌ترین تقسیم‌بندی [[جهاد در فقه]] تقسیم آن به دو نوع «ابتدایی» (تهاجمی) و «[[دفاعی]]» است. برخی از [[فقها]] همه موارد جهاد را دفاعی دانسته و گفته‌اند که حتی در مواردی که [[جهاد ابتدایی]] شمرده شده، اسلام به دلیل [[دفاع از حق]]، [[آزادی]] [[دعوت]] و مقابله با [[تجاوز]] [[معنوی]] به [[حریم]] [[کرامت انسانی]] جهاد را تجویز کرده است.
برخی نیز اصولاً جهاد را به مفهوم تهاجمی و به معنای آن دانسته‌اند که اسلام هرگونه راه [[رفتار مسالمت‌آمیز]] را با کسانی که به [[اسلام]] گرویده و تن به پرداخت [[جزیه]] نداده‌اند بسته و در برابر آنان دستور [[جهاد]] داده است.
برخی نیز [[جهاد ابتدایی]] را پیکاری متحرک و انقلابی و [[جهاد دفاعی]] را در‌گیری انفعالی شمرده‌اند، در حالی در همه موارد جهاد به مفهوم [[قرآنی]] عناوینی چون متحرک، انقلابی، انفعالی صادق است و از این نظر فرقی بین ابتدایی و [[دفاعی]] وجود ندارد.
[[فقیه]] بزرگ، مرحوم [[کاشف الغطاء]] جهاد را به پنج نوع تقسیم کرده است<ref>کتاب جهاد، باب اول، مبحث اول.</ref>.
جهاد برای [[حفظ]] موجودیت اسلام:
هرگاه [[کفار]] قصد [[تهاجم]] بر [[بلاد اسلامی]] را داشته به طوری که آماده [[سرکوب]] [[مسلمانان]] و [[استیلا]] بر اسلام و [[تحکیم]] [[سلطه]] بر مسلمانان باشند و آثار و شعارهای [[کفر]] بر [[شعائر اسلامی]] تفوق یابد، [[واجب]] است هر کس به مقدار [[قدرت]] و امکاناتی که دارد برای جهاد [[هجرت]] کند و هر کس که [[قادر]] به [[فرماندهی]] است و می‌تواند نیروهای [[رزمنده]] اسلام را جمع‌آوری کند، واجب است فرماندهی [[دفاع]] را بر عهده گیرد و او می‌تواند از [[اموال مسلمانان]] به [[میزان]] مورد احتیاج برای جهاد استفاده کند چه در [[حضور امام]] و عدم حاکمیتش و چه در [[غیبت امام]] و حضور [[فقیه جامع‌الشرایط]] و چه در [[غیبت]] او، بر [[مردم]] واجب است که از او [[اطاعت]] کنند.
جهاد برای حفظ دماء، [[اعراض]] و اموال مسلمانان:
در شرایطی که [[جان]] و [[مال]] و اعراض مسلمانان در معرض هتک و تعرض است، اگر کسی بتواند [[ریاست]] [[جامعه اسلامی]] را بر عهده بگیرد که مسلمانان از وی اطاعت کنند، واجب است [[وظیفه]] جهاد را برای [[حفظ حقوق]] جامعه اسلامی بر عهده بگیرد و با آن میزان که برای رسیدن به اهداف این نوع جهاد لازمست از اموال مسلمانان بگیرد، اگر از [[مجتهد]] [[عادل]] هم [[اجازه]] بگیرد بهتر است.
جهاد برای کمک به گروه مسلمانان:
جهاد برای کمک به گروه و ملتی از مسلمانان که با کفار درگیر شده و احتمال می‌رود [[شکست]] بخورد و کفار بر آنها [[استیلا]] پیدا کنند.
[[جهاد]] برای بازگرداندن [[حاکمیت اسلام]]:
بلاد و سرزمین‌هایی که به دست [[کفار]] افتاده و تحت استیلای آنان قرار گرفته و در شرایطی که [[ملت]] یا ملت‌هایی از [[مسلمانان]] تحت [[سلطه بیگانگان]] قرار گرفته‌اند و [[اسلام]] موجودیتش بر اثر استیلای [[کفر]] موهون شده {{عربی|اصلاح بيضة الاسلام بعد كسرها و اصلاحها بعد ثلمها}} بر مسلمانان حاضر و غایب در سراسر [[جهان]] [[واجب]] است که [[خانواده]] و [[اموال]] خود را رها کنند و برای جهاد [[مهاجرت]] کنند، آنها که [[نفوذ]] و [[قدرت]] [[اجتماعی]] دارند از نفوذ و قدرتشان و آنها که صاحب ثروت‌اند از اموالشان و آنان که [[سلاح]] دارند از سلاحشان و کسانی که قدرت [[تدبیر]] و [[سیاست]] دارند از [[فکر]] و تدبیرشان استفاده کنند و [[دشمن]] را دفع و [[حاکمیت]] و [[سیادت اسلام]] را باز گردانند.
این نوع جهاد با فضیلت‌ترین انواع جهاد است و نزدیک‌ترین وسیله برای [[قرب]] [[حضرت حق]]. کسی که در راه این چهار قسم از جهاد کشته شود، [[روز جزا]] با [[شهدا]] [[محشور]] است و او بالاترین [[شهید]] است که در زمره [[شهدای کربلا]] محسوب می‌شود، [[بهشت]] برای او آذین‌بندی می‌شود و [[فرشتگان]] به استقبالش می‌شتابند و در واپسین [[روز]] او میهمان [[سید]] الانبیاست.
کسی که بر خود واجب می‌داند سخن مرا بپذیرد و [[وظایف]] خود را از من بیاموزد و عمل کند او باید امروز سلاح خود بگیرد و با صدای بلند [[رزمندگان]] غیور اسلام را [[دعوت]] کند آنان را که طالب آثارند و خواهان کمک به [[شریعت پیامبر خاتم]]{{صل}} هستند، آن‎ها که می‌خواهند جانشان را با [[خدا]] [[معامله]] کنند، آنان که به دنبال رضای [[رب]] هستند، آنان که یک [[عمر]] آرزوی [[همکاری]] با [[یاران حسین]]{{ع}} دارند و آنان که [[روایت]] شده که اکثر [[یاران]] [[صاحب الامر]]{{ع}} از [[عجم]] هستند.
جهاد برای [[دعوت به اسلام]]:
این نوع جهاد از خصایص [[مقام نبوت]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} و [[نایب خاص]] او است و [[فقها]] که [[نواب]] عامند، بهره‌ای از آن ندارند.
چهار نوع اول [[جهاد]]، اختصاص به [[حضور معصوم]]{{ع}} و حتی [[اجازه]] ندارد و بر [[مردم]] [[واجب]] است از کسی که به انجام آن [[قیام]] کرده [[پیروی]] کنند، ولی همه انواع پنج‌گانه جهاد در [[اجرا]] و موعودهای [[اخروی]] مشترکند و [[حکم]] [[شهید]] را دارند و در امور [[نبوی]] امتیاز [[سقوط]] حکم [[وجوب]] تغسیل و تحفیظ و تکفین را دارند و با لباسی که شهید شده‌اند، [[دفن]] می‌شوند، هرگاه در [[جبهه]] به [[شهادت]] رسیده باشند.
نوع پنجم از جهاد [[احکام]] ویژه‌ای دارد که بدان وسیله از چهار نوع اول متمایز می‌شود.
#[[حضور امام معصوم]] با [[نایب خاص امام]] [[معصوم]]{{ع}}؛
#کسانی که از جهاد به معنای پنجم از [[حکم جهاد]] استثنا هستند، عبارتند از: [[بیماران]] [[ناتوان]]، فقرای فاقد هزینه، پیاده‌های ناتوان از حضور در جبهه، [[زنان]]، بدهکاران مطالبه شده، کسی که باید به [[حج]] برود، [[فرزندان]] بدون اجازه [[والدین]]؛
#[[التزام]] به عهود و قراردادهای [[هدنه]]، [[امان]] و [[عهد]]، [[توسل]] به [[حیله]] یا [[دروغ]] و [[نیرنگ]] در نوع پنجم جهاد جایز نیست ولی در انواع چهارگانه گذشته در صورت [[لزوم]] جایز است؛
#نوع پنجم از جهاد اختصاص به [[مبارزه با کفار]] دارد، در صورتی که در انواع دیگر ممکن است جهاد با [[مسلمانان]] انجام شود؛ زیرا اقسام چهارگانه در مواردی که مسلمانان و [[مؤمنان]] مقاصدی چون مقاصد [[کفار]] داشته باشند و به دلیل [[طمع]] [[دنیوی]] یا [[ریاست‌طلبی]] زمینه [[جهاد دفاعی]] را فراهم آورند، بر دیگران واجب است که به جهاد بر علیه [[متجاوزان]] [[مسلمان]] قیام کنند؛
#کفار از دو برابر بیشتر نباشند. در اقسام گذشته این شرط هم لازم‌الرعایه نیست؛
#در [[ماه‌های حرام]] این نوع جهاد [[حرام]] است؛
#در هر سال یکبار واجب است، ولی در اقسام گذشته محدودیت زمانی وجود ندارد؛
#قبل از آغاز جهاد باید کفار را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند و در صورت [[امتناع]] می‌توانند به جهاد [[اقدام]] کنند؛
#[[امام]] مسلمانان نمی‌تواند در این نوع [[جهاد]]، [[مالی]] را به [[زور]] از [[مسلمانان]] بگیرد، ولی در موارد دیگر می‌تواند؛
#این نوع جهاد، ناقض قراردادهای بین مسلمانان و غیرمسلمانان نیست، ولی انواع دیگر جهاد خود به خود [[قراردادها]] را نقض می‌کند؛
#پرداخت [[مال]] به مقداری که به [[معیشت]] [[مسلمان]] [[زیان]] می‌رساند در این نوع جهاد [[واجب]] نیست، ولی در اقسام گذشته واجب است؛
#[[غنایم]] جهاد به معنای پنجم فقط بین [[مجاهدان]] تقسیم می‌شود، ولی در اقسام دیگر صرف امور [[دفاعی]] می‌شود؛
#استفاده از سلاح‌های شیمیایی و [[شبیخون]] زدن و غافلگیری در این نوع جهاد [[شایسته]] نیست، ولی در انواع دیگر این نوع محدودیت‌ها وجود ندارد؛
#اگر جهاد به معنای پنجم بدون [[اجازه امام]] [[معصوم]]{{ع}} باشد، غنایم آن متعلق به [[امام]]{{ع}} است<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۸۳ -۲۸۴ و ۳۵۶-۳۵۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۲.</ref>
==جهاد و [[دستورات]] آن==
در متون [[روایی]] و مباحث [[فقهی]]، دستورات و [[فرامین]] نظامی [[اسلام]] در رابطه با جهاد در سه شکل متفاوت دیده می‌شود که از مجموع آنها می‌توان اصول و مقررات [[حاکم]] بر جهاد را به دست آورد.
#دستورالعمل‌هایی که در قالب [[اوامر]] مشخص بیان شده و خط مشی‌های اصولی جهاد را ترسیم می‌کنند، مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ}}<ref>«چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.</ref> که به طور صریح اصل [[پایداری]] و اجتناب از فرار و پشت به [[جبهه]] کردن را دستور می‌دهد و [[حدیث]]: {{متن حدیث|إذا لقيتم عدوة فادعوهم إلى الإسلام}}<ref>الاسیر، ص۲۸.</ref> که اصل [[راهبردی]] [[دعوت]] را قبل از آغاز به [[جنگ]] بیان می‌کند؛
#اصولی که در قالب [[سیره عملی پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} تبیین شده و در [[حقیقت]] از [[سیره نظامی]] [[معصومین]]{{عم}} استخراج می‌شود مانند آیه: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> که در قالب [[سیره پیامبر]]{{صل}} اصل مربوط به [[زمان]] و مکان [[اسیر]] گرفتن از [[دشمن]] را بیان می‌کند و نیز [[حدیث]] [[ابن عباس]] {{متن حدیث|مَا قَاتَلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَوْماً قَطُّ إِلَّا دَعَاهُمْ}}<ref>نیل الاوطار، ج۷، ص۲۳۰؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۰۴.</ref> که اصل مربوط به [[دعوت]] قبل از آغاز [[جهاد]] را مقرر می‌دارد؛
#مقرراتی که از راه [[نهی]] صریح در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده، که ما در این بحث از آنها به عنوان عملیات ممنوع و مقررات منهیه نام می‌بریم و بخش عمده [[قواعد]] و اصول [[جنگی]] جهاد را همین قسمت تشکیل می‌دهد مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref> که اصل [[نفی]] [[سازش]] و خفت‌پذیری را بیان می‌کند و حدیث: {{متن حدیث|لَا تَهْدِمُنَّ بِنَاءً وَ لَا تَقْتُلُوا امْرَأَةً وَ لَا وَلِیداً وَ لَا شَيْحاً}}<ref>جامع الاحادیث الشیعه، ج۱۳، ص۱۱۶؛ سنن بیهقی، ج۶، ص۵۹؛ کنزالعمال، ج۴، ص۲۳۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۳۳۱ و ج۳، ص۳۶۵ و ۴۰۴.</ref>.
در میان این سه دسته از [[منابع فقهی]] اصول و قواعد [[جنگ]] در [[اسلام]]، بیشترین بخش مربوط به دسته سوم است<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۳۸-۳۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۳.</ref>
==جهاد و قلمروی آن==
در مباحث [[فقهی]]، احکامی درباره قلمروی سرزمین‌های جنگی و [[جبهه]] جنگ وجود دارد. معمولاً بین منطقه جنگی و جبهه جنگ [[فراق]] وجود دارد و جبهه جنگ در قسمتی از منطقه جنگی که محل درگیری است، قرار می‌گیرد.
به هنگام آغاز جهاد تمامی سرزمین‌های [[دارالحرب]] منطقه جنگی محسوب می‌شود. هرچند که ممکن است به دلائلی جنگ تنها در منطقه خاص و محدودی مؤثر باشد و اما [[درگیری نظامی]] هرگز به سرزمین‌هایی که به نحوی با [[مسلمانان]] [[قرارداد]] مؤثر در مسائل [[امنیتی]] و [[دفاعی]] دارند کشانده نمی‌شود.
[[توسعه]] جنگ از منطقه مؤثر (جبهه جنگ) به سایر نقاط منطقه جنگی، بستگی به شیوه عمل دشمن و مسائل امنیتی و دفاعی دارد، اما از آنجا که [[روح]] [[جهاد]] در [[اسلام]] بیانگر امری موقت و کنترل شده است و [[هدف]] نهایی اسلام سرعت بخشیدن به خاتمه [[جنگ]] و راهیابی به شیوه‌های محدودکننده و حتی پایان‌بخش و حذف جنگ است؛ از این رو می‌توان گفت که [[توسعه]] [[جبهه]] جنگ به سایر مناطق [[جنگی]] احتیاج به عاملی مؤثر و مصلحتی قابل توجه دارد<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۳.</ref>
==جهاد و محدودیت [[انسانی]]==
بر اساس [[دستورات اسلامی]] برخی اشخاص، در جنگ از مصونیت انسانی برخوردار هستند، پس کشتن یا به [[اسیر]] گرفتن آنان همراه با محدودیت‌هایی بوده و جایز است. این بحث را در دو مرحله بررسی می‌کنیم:
مرحله اول: مصونیت در مورد اشخاص [[دشمن]] در [[دارالحرب]]. بر اساس [[روایات]] قابل قبول [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]] در موارد بسیاری [[اقدام]] جنگی برای کشتن اشخاص هر چند دشمن باشند و در جبهه هم حضور داشته باشند، ممنوع است و این موارد از این قرار خواهد بود:
۱. اطفال [[تبعه]] دشمن:
در این مورد [[نهی]] صریح از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیده است<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۱؛ کنزالعمال، ج۲، ص۳۱۹ و نیل الاوطار، ج۷، ص۲۴۶.</ref>؛
۲. [[زنان]]:
روایات و آرای [[فقها]] در مورد ممنوع بودن تعرض به زنان متفقند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ سنن ابی داود، ج۳، ص۵۲؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۹۰.</ref>، مگر در صورتی که زنان در جنگ شرکت کنند، که در یک مورد [[زن]] [[یهودی]] که اقدام به [[قتل]] [[مرد]] [[مسلمانی]] کرده بود در [[حمله]] تلافی‌جویانه به امر [[پیامبر]]{{صل}} به قتل رسید<ref>شرح مسلم ج۱۲، ص۴۸ و، ج۸، ص۴۷۸.</ref>.
در هر حال فقهای شیعه در مورد جواز کشتن زنان در جنگ حتی در صورتی که در جبهه شرکت کرده و [[رزمندگان]] خود را [[یاری]] بدهند و بر علیه [[مسلمان]] وارد عملیات شوند، تردید کرده و بسیاری به [[صراحت]] آن را رد کرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۳؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. و در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که پیامبر{{صل}} فرمود: حتی اگر زنی در جنگ شرکت کند تو از کشتن وی، تا می‌توانی [[چشم‌پوشی]] کن<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ نیل الاوطار، ج۷، ص۲۰۱.</ref>؛
٣. [[پیران]]:
از مواردی است که [[پیامبر]]{{صل}} به [[صراحت]] از [[قتل]] آنها [[نهی]] کرده است<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ سنن ابی‌داود، ج۳، ص۵۲. </ref>. اما مصونیت پیران، مشروط بر آن است که در [[جنگ]] شرکت نداشته باشند، اما در صورتی که به عنوان نیروی [[رزمنده]] و یا [[مشاور]] نظامی در طراحی نقشه‌های [[جنگی]] و یا هر نوع [[راهنمایی]] نظامی در جنگ بر علیه [[مسلمانان]] مشارکت داشته باشند، از مصونیت جنگی بهره‌مند نخواهند بود<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۶-۷۷.</ref>؛
۴. [[بیماران]]، نابینایان و افلیج‌ها:
این موارد نیز در ردیف کسانی که از مصونیت جنگی برخوردار هستند، در [[روایات]] و نظرات [[فقها]] دیده می‌شوند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۶-۷۷.</ref>، اما مشروط بر آن است که حضور و مشارکت فعال جسمی و [[فکری]] در [[جبهه]] به نفع [[دشمن]] نداشته باشند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۶-۷۷.</ref> و برخی از [[فقهاء]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۶-۷۷.</ref> در مورد بیمارانی که به زودی معالجه و اعزام به جبهه می‌شوند مصونیت را مورد تردید قرار داده‌اند؛
۵. [[روحانیان]] و افرادی که به [[عبادت]] [[اشتغال]] دارند:
این گروه نیز هنگامی می‌توانند از مصونیت برخوردار باشند که مشارکتی در جنگ نداشته و توسط آنان، دشمن تقویت نشود؛ گرچه اقوال فقها در این مورد [[متعارض]] است، ولی آنچه که گفته شد نظر نهایی است که از مجموع [[آرای فقهی]] می‌توان [[استنباط]] کرد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۶ و ۷۷؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۹۰؛ سنن ابی داود، ج۳، ص۵۲.</ref>.
۶. کشاورزان و [[صنعتگران]] و کسانی که به [[داد و ستد]] و [[امور معاش]] اشتغال دارند:
رویه مسلمانان در [[صدر اسلام]] این بود که از کشتن [[مردم]] عادی که در جنگ نقشی نداشتند خودداری می‌کردند<ref>سنن بیهقی، ج۹، ص۹۱.</ref>. [[صاحب جواهر]] در رد این [[استدلال]] می‌نویسد: این گونه رویه نمی‌تواند [[حجت]] و دلیل [[فقهی]] تلقی شود، به‌علاوه با عموماتی چون: {{متن قرآن|فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«مشرکان را هر جا یافتید» سوره توبه، آیه ۵.</ref> و اطلاقاتی مانند: {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند» سوره حج، آیه ۳۹.</ref> سازگار نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۷.</ref>.
در هر حال فقهای [[زیدی]]، [[حنفی]]، [[مالکی]] و [[حنبلی]] در مصونیت این گروه‌ها [[اتفاق نظر]] دارند<ref>آثار الحرب فی الاسلام، ص۴۹۷.</ref> و [[شافعی]] هم بنا بر یکی از دو قولی که به وی نسبت داده شده، نظر موافق دارد<ref>الام، ج۴، ص۱۵۷.</ref>؛
۷. [[نمایندگان]]، پیام‌آوران و پیک‎ها:
[[فقهای اسلام]] در این [[مورد اتفاق]] نظر دارند و مستند آن [[روایت]] مشهوری است که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که از [[مجازات]] دو [[نماینده]] و پیک [[خطاکار]] [[چشم‌پوشی]] کرد و فرمود: {{متن حدیث| لَوْ كُنتُ قاتلاً رَسُولاً لَضَربتُ عُنُقَكُما}}<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۱۴.</ref>
در این مورد [[فقها]] به دو نکته نیز اشاره کرده‌اند:
#مصونیت پیام‌رسانان به مقتضای [[مصلحت]] بوده و بر اساس [[روابط سیاسی]] [[استوار]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۷؛ المبسوط، ج۱۰، ص۲۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۹۰؛ المغنی، ج۸، ص۴۷۷؛ السیاسة الشرعیه، ص۱۲۳.</ref>؛
#این نوع مصونیت ضرورتی است اجتناب‌ناپذیر که نیاز به آن امری است روشن و انکارناپذیر<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۷؛ المبسوط، ج۱۰، ص۲۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۹۰؛ المغنی، ج۸، ص۴۷۷؛ السیاسة الشرعیه، ص۱۲۳.</ref>؛
۸. [[اسراء]] و مجروحین؛
۹. تمامی کسانی که در [[جنگ]] شرکت نمی‌کنند:
اساسی‌ترین مسئله در مورد [[قواعد]] محدودکننده جنگ از نقطه نظر مصونیت اشخاص، امکان دستیابی به یک قاعده کلی و جامع است که خوشبختانه در برخی از تعابیر فقها دیده می‌شود، که گفته‌اند: {{متن حدیث|یقتل غیر المقاتل}}<ref>البدایع، ج۷، ص۱۰۱؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۳۷۱؛ البحر الزخار، ج۵، ص۳۹۷.</ref> دستیابی به چنین اصل و قاعده کلی که جز کسانی که در جنگ مشارکت کرده‌اند، کسی در جنگ کشته نمی‌شود، نه تنها اهداف [[انسانی]] [[جهاد]] را روشن‌تر می‌کند، اصولاً دیدگاه [[اسلام]] در کاهش آثار شوم [[جنگ‌ها]] و برداشتن گام مؤثر در حذف جنگ به شفافی تمام [[مشاهده]] کرد. نکته قابل استنادی که در تبیین مصونیت اشخاص غیرنظامی در [[جنگ]] در متون [[اسلامی]] به چشم می‌خورد، گفتار [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که در نامه‌ای که به یکی از [[فرماندهان]] نوشت، فرمود: {{متن حدیث|اتَّقِ اللَّهَ... وَ لَا تُقَاتِلَنَّ إِلَّا مَنْ قَاتَلَك‏}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۲.</ref> پرهیزکارها... و جز با کسی که با تو می‌جنگد، نجنگ. گرچه در [[کتب فقهی]] [[شیعه]] به این گفتار به عنوان یک مستند توجه چندانی نشده، اما می‌توان اصل مصونیت [[غیرنظامیان]] در جنگ را از این [[نامه امام]]{{ع}} به خوبی [[استنباط]] کرد؛
۱۰. مصونیت [[نظامیان]] [[دشمن]] پس از خاتمه جنگ: نظامیان دشمن پس از پایان جنگ اگر [[اسیر]] شوند [[حکم]] [[اسراء]] را دارند و اگر [[اسلام]] بیاورند بر اساس قاعده {{عربی|الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ}} از تمامی مسئولیت‌های [[کیفری]] گذشته معافیت می‌یابند و هرگاه معاهدهای بین طرفین منعقد شد، همه افراد و نیروهای دشمن [[معاهد]] محسوب شده و از مصونیت [[معاهده]] برخوردار خواهند بود؛
مرحله دوم: مصونیت افراد دشمن در [[دارالاسلام]]، بر اساس ماده ۴۲ [[کنوانسیون]] ۱۹۴۹ ژنو در رابطه با [[حمایت]] از [[شهروندان]] غیرنظامی در اثنای جنگ، هیچ دولتی که در حال جنگ با [[دولت]] دیگر است نمی‌تواند آن دسته از [[تبعه]] دشمن را که در [[کشور]] وی به سر می‌برند، به عنوان [[اسیر جنگی]] گرفته و یا آن‎ها را به [[اقامت اجباری]] در کشور وادار کند، مگر در شرایط [[اضطراری]] که [[امنیت]] کشور و بقای دولت ایجاب می‌کند. ولی با شروع جنگ، دولت می‌تواند [[اتباع]] [[دولت متخاصم]] را از کشور خود [[اخراج]] کند و [[اموال]] و امکانات آنها را تا پایان جنگ تحت کنترل درآورد<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۸۰-۱۷۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۴.</ref>
==[[جهاد]] و محدودیت تسلیحاتی==
در مباحث [[فقهی]] کاربرد و به‌کارگیری هر نوع تسلیحاتی مجاز شمرده نشده است. در بخشی از [[قواعد]] رزمی اسلام بر حذف گونه‌هایی از سلاح‌ها تأکید شده و این قواعد به نحوی تبیین شده که موارد ممنوع و حذف شده شامل بسیاری از سلاح‌های نابودکننده و [[راهبردی]] معاصر هم می‌شود.
برخی از سلاح‌های ممنوع عبارتند از:
۱. به کار گرفتن سلاح‎های آتش‌زا: [[محقق حلی]] در کتاب [[شرایع]] الاسلام و [[علامه حلی]] در [[قواعد]] الاحکام هر نوع [[سلاح]] آتش‌زا را ممنوع شمرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸؛ جامع‌المقاصد، ج۳، ص۳۸۵.</ref> ولی بیشتر [[فقهای شیعه]]، تنها سلاح‌های آتش‌زایی را که موجب [[سوزاندن]] درختان و محصولات [[کشاورزی]]، دام‌ها و انسان‌هایی که کشتن آنها در [[جنگ]] مجاز نیست می‌گردند، ممنوع دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸؛ جامع‌المقاصد، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. [[نهی]] از به کار‌گیری [[آتش]] در جنگ در توصیه‌های نظامی [[پیامبر]]{{صل}} آمده<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۴ و ۱۵.</ref> ولی [[فقها]] این گونه نهی را به معنای [[کراهت]] [[تفسیر]] کرده‌اند. در حالی که نهی از آتش زدن با نهی از [[مسموم]] کردن آب‌ها در [[گفتار پیامبر]]{{صل}} یکجا آمده است و اغلب فقها نهی از مسموم کردن آب‎ها را تحریمی دانسته‌اند، ولی علامه حلی در قواعد الاحکام و [[شهید ثانی]] در الروضه هر دو مورد را [[مکروه]] شمرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۶ و ۶۷.</ref>؛
٢. به کار گرفتن سلاح‌های مسموم کننده: گرچه تعبیری که در متون [[روایی]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۶ و ۶۷.</ref> و نظریات فقها<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۶ و ۶۷.</ref> در این مورد آمده، حاکی از [[تحریم]] مسموم کردن آب‌ها است ولی ملاک [[حرمت]] در همه انواع سلاح‌های سمی، میکروبی و شیمیایی یکسان است.
به نظر می‌رسد که مسموم کردن هوا از راه به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی از مسموم کردن آب‌ها هولناک‌تر است. همچنین حرمت به‌کارگیری سلاح‌های میکروبی را از طریق [[اولویت]] می‌توان از حرمت مسموم کردن آب‌ها [[استنباط]] کرد؛
٣. استفاده از [[سلاح‌های کشتار جمعی]]: اگر در متون روایی و اقوال [[فقهی]] صراحتی در منع از استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی دیده نمی‌شود، ولی از برخی از استدلال‌هایی که در لابه‌لای بحث‌های فقهی آمده می‌توان حرمت به‌کارگیری سلاح‌های [[راهبردی]] و [[کشتار جمعی]] را به دست آورد.
[[صاحب جواهر]] در رد [[نظریه]] محقق حلی مبنی بر مکروه شمردن استفاده از سم از راه مسموم کردن آب‌ها می‌نویسد:
از متن [[روایت]] [[سکونی]] از [[امام باقر]]{{ع}} که فرمود: {{متن حدیث|نَهَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُلْقَى السَّمُّ فِي بِلَادِ الْمُشْرِكِينَ‌}} می‌توان چنین برداشت کرد که چون استفاده از سم موجب کشته شدن [[کودکان]]، [[زنان]]، [[پیران]]، [[مسلمانان]] و کسانی که کشتن آن‎ها جایز نیست، می‌شود از این رو در [[حدیث]] به طور مطلق استفاده از سم منع شده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸.</ref>.
این [[استدلال]] به وضوح عدم [[مشروعیت]] استفاده از تمامی [[سلاح‌های کشتار جمعی]] را شامل می‌شود مگر آنکه این گونه سلاح‌ها به نحوی استفاده شوند که تنها کاربرد آن ضربه زدن به [[قدرت]] تهاجمی و نظامی [[دشمن]] باشد، بدون آنکه به مواردی که نام برده شد آسیبی وارد آورد.
[[صاحب جواهر]] در ادامه استدلال خود می‌افزاید:
«به‌کارگیری این نوع سلاح‌هایی که به صورت [[کور]] همه را یکجا نابود می‌کند، حتی در شرایطی که [[پیروزی]] بستگی به آن دارد، قابل [[تأمل]] است و می‌توان گفت که حدیث [[سکونی]] با اطلاق و شمولی که در [[نهی]] دارد این گونه موارد را نیز شامل می‌گردد»<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸.</ref>.
[[علامه حلی]] هم در قواعدالاحکام، این نظریه را به عنوان یک «[[رأی]]» نقل کرده است<ref>جامع‌المقاصد، ج۳، ص۳۸۵.</ref> و [[محقق کرکی]] در شرح آن، [[حرمت]] را به صورتی که پیروزی حاصل شود، اختصاص داده است<ref>جامع‌المقاصد، ج۳، ص۳۸۵.</ref>؛
۴. [[جنگ]] [[شهرها]]: گرچه از بیان گذشته می‌توان حرمت به‌کارگیری سلاح‌هایی که در جنگ شهرها از آنها استفاده می‌شود را [[استنباط]] کرد، اما مشکل اصلی در مورد جنگ شهرها [[تعارض]] دو [[روایت]] [[حفص بن غیاث]] و سکونی است که مفاد اونی جواز مطلق جنگ شهرهاست و مفاد دومی نهی صریح از آن است.
نتیجه مفاد دو حدیث چنین می‌شود:
جنگ شهرها به هر صورت جز در مواردی که حملات با وسائل مسموم‌کننده باشد، جایز است. این نظریه را جمعی از [[فقها]] پذیرفته‌اند که از آن جمله علامه حلی در کتاب [[قواعد]] الاحکام است.
می‌توان مسئله را در چند صورت زیر مورد مطالعه قرار داد.
#حالت عادی جنگ که نه دشمن به [[شهرها]] [[حمله]] کرده و نه ضرورتی آن را ایجاب می‌کند و [[جنگ]] فراگیر نشده و حملات تهاجمی، [[ضرورت]] نیافته است؛
#حالت تدافعی که [[دشمن]] دست به حمله به شهرها زده و حملات مشابه جنبه بازدارندگی و [[مقابله به مثل]] دارد.
#جنگ کامل و تمام عیار که در آن حملات تهاجمی اجتناب‌ناپذیر است و بدون [[تهاجم]] کار جنگ پیش نمی‌رود و توان نظامی دشمن، گرفته نمی‌شود؛
#دشمن از افرادی که در جنگ نباید کشته شوند به عنوان سپر [[دفاعی]] استفاده کرده، به طوری که هر نوع عملیات دفاعی را مختل ساخته است.
در مورد دو حالت اخیر به ظاهر تردیدی در میان [[فقها]] دیده نمی‌شود که به عنوان ضرورت [[جنگی]] طبق قاعده: {{عربی|الضَّرُورَاتُ تُبِيح المحْظُوراتِ}} عملیات تهاجمی بر شهرهای دشمن جایز است و اما [[فرماندهان نظامی]] مکلفند طبق قاعده {{عربی|الضرورات تعذر بقدرها}} از حد لازم [[تجاوز]] ننمایند و امر [[قرآنی]]: {{متن قرآن|وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و تجاوز نکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref> را به دقت رعایت نمایند<ref>المبسوط، ج۱۰، ص۶۴؛ البحر الرائق، ج۵، ص۷۶؛ منح الجلیل، ج۱، ص۷۰۶؛ الام، ج۴، ص۱۱۹.</ref>. و [[روایت]] [[حفص بن غیاث]] و جریان حمله به [[طائف]] را می‌توان از مصادیق این موارد دانست.
اما در مورد دوم و حالت مقابله به مثل، باید گفت در صورتی که جنبه بازدارندگی داشته باشد، بی‌شک [[حکم]] دو صورت اخیر را خواهد داشت و اما اگر مقابله به مثل بازدارنده نباشد، یعنی بتوان از شیوه‌های دیگر برای خنثی کردن حملات دشمن به شهرها جلوگیری کرد و یا اصولاً راهی برای متوقف کردن جملات دشمن به شهرهای [[دارالاسلام]] وجود نداشته باشد، در این صورت می‌توان به استناد اطلاق [[آیه]] مقابله به مثل {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>«پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> عملیات تلافی‌جویانه متقابل را تا حدی که منجر به [[تجاوز]] جدید نشود و [[موازین]] [[عدالت]] رعایت شود، مجاز شمرد. تنها مشکل‌ترین حالت، مورد اول از موارد چهارگانه است که [[روایات]] و نظرات [[فقهی]] در این مورد مختلف است و عمل به [[روایت]] [[حفص بن غیاث]] با توجه به روایات متعددی که از کشتن اطفال، [[زنان]]، [[پیران]] [[نهی]] کرده و به کار گرفتن سلاح‌های آتش‌زا و سمی را ممنوع شمرده و عملیاتی چون آب را به روی [[مردم]] [[شهر]] بستن و بریدن درختان و [[آتش]] زدن آن‎ها منع کرده است<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۶۹-۱۷۵.</ref>، بسیار مشکل و به تعبیر [[فقهاء]] {{عربی|دونه خرط القتات}} است<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۷۵-۱۶۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲۸.</ref>
==[[جهاد]] و محدودیت زمانی==
بر اساس [[احکام اسلامی]] جهاد در برخی ماه‌ها، روزها و زمان‌ها ممنوع شمرده شده است که [[اسلام]] در زمینه محدودیت‌های زمانی [[جنگ]] به منظور کاهش و حذف آن تمهیداتی دارد:
#نخستین گام، [[تحریم]] [[جنگ در ماه‌های حرام]] یعنی ماه‌های [[رجب]]، [[ذیقعده]]، [[ذیحجه]] و [[محرم]] است که در [[آیه]] ۲۱۷ بقره با تأکید فراوان بر آن تصریح شده و از جنگ در این ماه‌ها به عنوان جرمی بزرگ یاد شده است؛
#الحرمات [[قصاص]] {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ}}<ref>«پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> تجاوز و [[اقدام]] به جنگ در ماه‌های حرام با عمل متقابل، قصاص و [[مقابله به مثل]] خواهد شد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲.</ref>؛
#متوقف کردن جنگ و تاخیر انداختن آن تا این که [[دشمن]] خود آغازگر جنگ باشد. این اصل را می‌توان از [[گفتار امام علی]]{{ع}} که فرمود: {{متن حدیث|لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۶۹ و ۷۲.</ref> [[استنباط]] کرد که [[یاران]] خود را در جنگ ناخواسته‌ای که بر [[امام]] [[تحمیل]] شده بود، از شروع به جنگ [[نهی]] کرد و فرمود: بگذارید آنها خود آغازگر [[جنگ]] باشند؛ زیرا شما در [[صراط]] [[حق]] گام برمی‌دارید و نیازی به [[جنگیدن]] ندارید، این خود به طور منطقی [[برتری]] شما را به [[اثبات]] می‌رساند، با خودداری جنگ مزیت دومی را کسب می‌کنید که این، آنها بودند که جنگ را آغاز و بر شما [[تحمیل]] کردند؛
#[[متارکه جنگ]] در شب: به معنای شروع نکردن جنگ به هنگام شب و نیز خاتمه دادن به جنگ در صورتی که جنگ از [[روز]] به شب کشانده شود. در این مورد [[امام صادق]] [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} را چنین بیان می‌کند: {{متن حدیث|مَا بَيَّتَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَدُوّاً قَطُّ لَيْلًا}}<ref>فروع کافی، ج۱، ص۳۳۴ و ۳۳۵؛ تهذیب، ج۲، ص۴۸؛ ج۶، ص۱۳۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۳ و۴۶.</ref> [[رسول خدا]] هرگز شب را با [[دشمن]] به سر [[نبرد]]؛
#تاخیر انداختن جنگ تا زوال ظهر به این منظور که چون به هنگام ظهر بسیاری روی به [[عبادت]] و [[رحمت الهی]] می‌آورند و هر چه [[زمان]] به شب نزدیک‌تر باشد، امکان کمتر شدن مدت جنگ بیشتر می‌شود زمینه ترک جنگ و حداقل کوتاه کردن مدت آن فراهم شود. امام صادق{{ع}} در این مورد [[سیره امام علی]]{{ع}} را چنین توصیف کرده است. {{متن حدیث|كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ لَا يُقَاتِلُ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ وَ يَقُولُ تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تُقْبِلُ الرَّحْمَةُ وَ يَنْزِلُ النَّصْرُ وَ يَقُولُ هُوَ أَقْرَبُ إِلَى اللَّيْلِ وَ أَجْدَرُ أَنْ يَقِلَّ الْقَتْلُ وَ يَرْجِعَ الطَّالِبُ وَ يُفْلِتَ الْمُنْهَزِمُ}}<ref>سنن بیهقی، ج۹، ص۷۹-۸۰، به نقل از جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۲.</ref> [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} چنان بود که همواره از جنگ خودداری می‌کرد، تا ظهر شود و می‌گفت هنگام ظهر زمان گشوده شدن درهای [[آسمان]] و زمان ریزش [[رحمت]] و [[نزول]] [[نصرت الهی]] است و نیز می‌فرمود: ظهر به شب نزدیک‌تر است و از این نظر مناسب‌تر است که [[کشتار]] کمتر می‌شود و جویندگان بازمی‌گردند و گریختگان [[نجات]] می‌یابند؛
#اجتناب از [[شبیخون]] و حملات غافلگیرانه در شب که در [[سیره نظامی پیامبر]]{{صل}} نقل شده {{متن حدیث|كان إذا طرق العدو لم يغر حتى يصبح}}<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۲.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} چنان بود که هرگاه به [[دشمنی]] می‌رسید بر او [[شبیخون]] نمی‌زد، تا صبح شود. گرچه [[فقها]] مفاد این [[حدیث]] را [[حکم]] استحبابی و غیرالزامی تلقی کرده‌اند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۰.</ref> ولی [[پیروی]] از [[سیره پیامبر]]{{صل}} مورد تأکید [[قرآن]] و حدیث است؛
#تمهیل و [[فرصت]] خواستن از [[دشمن]] در مواردی که [[اصرار]] دشمن بر ادامه [[جنگ]] است به‌ویژه در مواردی که [[جبهه]] [[اسلامی]] بخواهند مقاصد انسان‌دوستانه و اهداف [[معنوی]] خود را با یک سلسله [[اعمال]] پرجاذبه به نمایش گذارده و دشمن را تحت تاثیر معنوی قرار دهند. به هر حال اگر ضرورتی مانند حالت [[مقابله به مثل]] ایجاب کند، شبیخون به عنوان یک تاکتیک مورد استفاده قرار می‌گیرد، چنان که از سیره پیامبر{{صل}} نقل شده که: {{متن حدیث|انه{{صل}} شن الغارة على بني المصطلق ليلا}} یعنی [[پیامبر]]{{صل}} بر [[قوم]] مصطلق شبانه [[حمله]] برد و این حالت بنا به مقتضای [[ضرورت]] بوده است؛
#[[کناره‌گیری]] از جنگ در اوقات [[عبادت]] و [[نماز]] هر چند که جنگ در بحرانی‌ترین حالتش باشد: در [[سیره]] [[جنگی]] [[امام علی]]{{ع}} آمده: {{متن حدیث|كَانَ إِذَا حَضَرَ الْحَرْبَ يُوصِي لِلْمُسْلِمِينَ بِكَلِمَاتٍ، فَيَقُولُ‌: تَعَاهَدُوا الصَّلَاةَ، وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا}}<ref>فروع کافی، ج۱، ص۳۳۹.</ref> هنگامی که جنگ شدت می‌یافت، به یارانش توصیه می‌کرد که اوقات نماز را به یاد بیاورید و مراقب آن باشید و تا می‌توانید نماز بگذارید و با آن [[تقرب]] [[خدا]] را بجویید<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۵۶-۱۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۳۰.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش