پرش به محتوا

بنی‌غفار در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵: خط ۱۵:
==مواطن و سکونتگاه‌های [[بنی غفار]]==
==مواطن و سکونتگاه‌های [[بنی غفار]]==
[[مردم]] [[غفار]] عمدتاً در جنوب [[مدینه]] یعنی در نیمه شمالی راه [[مکه]] به مدینه سکنا داشتند. شاخه‌هایی از آنان -به ویژه دو تیره بنونار و بنو‌حراق<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۶‌؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۷۲؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۲۷.</ref>- در [[وادی]] الصَفراء،<ref>«و آن وادی ای است از نواحی مدینه کثیر النخل و الزرع». یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.</ref> کراع الغَمیم (در ۸ میلی عُسفان)<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۸۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۴، ۴۴۳.</ref> و بَعال (در نزدیکی [[سقیا]])<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۴۵۲؛ زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۲۳۰.</ref> پراکنده بودند و مواضعی چون وَدّان (در ۸ میلی [[ابواء]])<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱۵، ص۳۶۵ ـ ۳۶۶؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل‌العرب، ج۳، ص۸۹۰‌؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۲؛ ج۴، ص۱۳۷۴.</ref>و غَیْقَه (میان مکه و مدینه)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۵؛ ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۵۵؛ یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۴، ص۲۲۲.</ref> عمده‌ترین مراکز جمعیتی آنان محسوب می‌‌شد. [[غفاری‌ها]] از غیقه به مدینه بسیار رفت و آمد داشتند.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۸‌، ص۳۴۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۱۸.</ref> البته گزارشاتی هم مبنی بر سکونت بنی غفار در دیگر مناطق وجود دارد. انتساب "[[چاه]] رُوْمَه"<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹ ـ ۳۰۰؛ ابن شبه، تاریخ‌المدینه، ج۱، ص‌۱۵۳.</ref> و "اَضائة غفار" (آبگیر مانندی در مدینه) به [[غفاریان]]، دلیل ما بر استقرار برخی از آنان در این مناطق است.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۶۴؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۹، ص۲۳.</ref> اَضائة غفار در ۱۰ میلی مکه قرار داشته<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۴.</ref> و در گذشته به عنوان [[میقات]] بنوغفار مطرح بوده است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.</ref> خَضْخاض در نزدیکی اضائه<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱..</ref>و نیز تَناضِب در یک منزلی مکه<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۴۸۹، «نضب».</ref> هم، به بنی غفار منسوب است. از دره‌ای در [[منطقه نجد]] به نام مَناصف هم به عنوان میقات دیگر غفار یاد شده‌است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.</ref>-<ref>حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.</ref> روستای [[ربذه]] هم از دیگر متعلقات [[قبیله غفار]] محسوب می‌‌شد.<ref>الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.</ref> این روستا که در ۲۰۰ کیلومتری شرق [[مدینه]] و در موقعیت ممتازی در مسیر زیارتی [[کوفیان]] قرار داشت،<ref>الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.</ref> در ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}}<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن شبه، تاریخ مدینه، ج۱، ص۱۵۵.</ref> و به [[نقلی]] در دوران [[خلافت عمر بن الخطاب]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۵، ص۳۹۱.</ref> به عنوان چراگاه اختصاصی شتران [[صدقه]] و اسبهای [[مسلمانان]] تعیین گردید. علاوه بر آن، نامگذری و انتساب برخی از چاه‌های آب، منازل و نواحی، حکایت از سکونت جمعی از [[غفاریان]] در مناطق جنوبی مدینه دارد. از [[بدر]]،<ref>معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۳۱؛ طبری، جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۹۹؛ زبیدی، تاج‌العروس، ج۳، ص۳۴.</ref> [[قاحه]] (= سُقیا)،<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۴.</ref> شَبکه شَدَخ<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۲، ۳۲۸؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۷۷۹.</ref> (یا شبکه [[جرح]])،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ ابن اثیر، النهایه، ج۲، ص۴۴۱، «شبک».</ref> بغیبغه، غیقه و اذناب [[الصفراء]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۵۹‌.</ref> به عنوان عمده آبهای [[بنی‌غفار]] یاد‌شده است.
[[مردم]] [[غفار]] عمدتاً در جنوب [[مدینه]] یعنی در نیمه شمالی راه [[مکه]] به مدینه سکنا داشتند. شاخه‌هایی از آنان -به ویژه دو تیره بنونار و بنو‌حراق<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۶‌؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۷۲؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۲۷.</ref>- در [[وادی]] الصَفراء،<ref>«و آن وادی ای است از نواحی مدینه کثیر النخل و الزرع». یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.</ref> کراع الغَمیم (در ۸ میلی عُسفان)<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۸۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۴، ۴۴۳.</ref> و بَعال (در نزدیکی [[سقیا]])<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۴۵۲؛ زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۲۳۰.</ref> پراکنده بودند و مواضعی چون وَدّان (در ۸ میلی [[ابواء]])<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱۵، ص۳۶۵ ـ ۳۶۶؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل‌العرب، ج۳، ص۸۹۰‌؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۲؛ ج۴، ص۱۳۷۴.</ref>و غَیْقَه (میان مکه و مدینه)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۵؛ ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۵۵؛ یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۴، ص۲۲۲.</ref> عمده‌ترین مراکز جمعیتی آنان محسوب می‌‌شد. [[غفاری‌ها]] از غیقه به مدینه بسیار رفت و آمد داشتند.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۸‌، ص۳۴۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۱۸.</ref> البته گزارشاتی هم مبنی بر سکونت بنی غفار در دیگر مناطق وجود دارد. انتساب "[[چاه]] رُوْمَه"<ref>یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹ ـ ۳۰۰؛ ابن شبه، تاریخ‌المدینه، ج۱، ص‌۱۵۳.</ref> و "اَضائة غفار" (آبگیر مانندی در مدینه) به [[غفاریان]]، دلیل ما بر استقرار برخی از آنان در این مناطق است.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۶۴؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۹، ص۲۳.</ref> اَضائة غفار در ۱۰ میلی مکه قرار داشته<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۴.</ref> و در گذشته به عنوان [[میقات]] بنوغفار مطرح بوده است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.</ref> خَضْخاض در نزدیکی اضائه<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱..</ref>و نیز تَناضِب در یک منزلی مکه<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۴۸۹، «نضب».</ref> هم، به بنی غفار منسوب است. از دره‌ای در [[منطقه نجد]] به نام مَناصف هم به عنوان میقات دیگر غفار یاد شده‌است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.</ref>-<ref>حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.</ref> روستای [[ربذه]] هم از دیگر متعلقات [[قبیله غفار]] محسوب می‌‌شد.<ref>الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.</ref> این روستا که در ۲۰۰ کیلومتری شرق [[مدینه]] و در موقعیت ممتازی در مسیر زیارتی [[کوفیان]] قرار داشت،<ref>الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.</ref> در ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}}<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن شبه، تاریخ مدینه، ج۱، ص۱۵۵.</ref> و به [[نقلی]] در دوران [[خلافت عمر بن الخطاب]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۵، ص۳۹۱.</ref> به عنوان چراگاه اختصاصی شتران [[صدقه]] و اسبهای [[مسلمانان]] تعیین گردید. علاوه بر آن، نامگذری و انتساب برخی از چاه‌های آب، منازل و نواحی، حکایت از سکونت جمعی از [[غفاریان]] در مناطق جنوبی مدینه دارد. از [[بدر]]،<ref>معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۳۱؛ طبری، جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۹۹؛ زبیدی، تاج‌العروس، ج۳، ص۳۴.</ref> [[قاحه]] (= سُقیا)،<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۴.</ref> شَبکه شَدَخ<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۲، ۳۲۸؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۷۷۹.</ref> (یا شبکه [[جرح]])،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ ابن اثیر، النهایه، ج۲، ص۴۴۱، «شبک».</ref> بغیبغه، غیقه و اذناب [[الصفراء]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۵۹‌.</ref> به عنوان عمده آبهای [[بنی‌غفار]] یاد‌شده است.
==[[غفار]] پیش از [[اسلام]]==
[[بنی غفار]] در پیش از اسلام، از طریق [[دامداری]] و [[چوپانی]]<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۳۵.</ref> امرار معاش می‌کردند. [[راهزنی]] آنان در مسیر کاروان‌های [[تجاری]] و [[غارت]] [[اموال]] حجاج موجب شده بود که در میان برخی [[قبایل]] به [[اهل]] سَلَّه (دزد)<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ج۳، ص۱۹۴.</ref> و سُرّاق الحَجیج<ref>ابن شبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص۳۶۳.</ref> مشهور شوند. علاوه بر آن، موقعیت جغرافیایی بنی غفار و سکونت آنان در مسیر قدیم تجاری [[مکه]] و [[شام]]، بر اهمیت تجاری این [[قبیله]] افزوده و آن را مورد توجه [[قریش]] ساخته بود. از این رو، قریش و دیگر بازرگانان مکه و شام [[تداوم توفیق]] تجاری خویش را مرهون [[روابط]] سالم با آنان و [[حفظ]] [[امنیت]] این مسیر می‌‌دانستند.<ref>ر. ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۰.</ref> آنها [[پیش از ظهور اسلام]]، با [[یهود]] [[خیبر]]<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۲.</ref> و [[بنی اسلم]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۹.</ref> همپیمان بودند، به گونه‌ای که نام غفار در بسیاری از گزاره‌های [[تاریخی]] با نام [[اسلم]] گره خورده است.
[[غفاری‌ها]] نیز همچون بسیاری دیگر از [[اعراب جاهلی]]، بر کنار از نزاع‌های قبیله‌ای و جنگ‌های آن ایام نبودند چندان که نقل است [[روح]] [[عصبیت]]، [[فخرفروشی]] و عزت‌طلبیِ ابو‌منیعه [[غفاری]] موجب شد تا با خواندن رجزی در بازار عُکاظ، خود را عزیزترِ [[عرب]] معرفی کند و از مخالف گفتارش بخواهد پای وی را قطع کند. وقوع این حادثه، موجب بروز [[جنگی]] در [[جاهلیت]] به نام "فِجارِ دوم" و به قولی "[[فجار]] اول"<ref>ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۱۶۱.</ref> شد که به "فِجار [[فخر]]" یا "فِجار رِجْل" هم مشهور است. بر پایه شعری از [[ابوعمرو شیبانی]]، دو تیره [[فراس]] و غفار از قبیله [[کنانه]] در [[نبرد]] اَتْم (موضعی در [[دیار]] بنو‌سلیم یا [[عراق]]) نیز شرکت داشتند.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۰۴.</ref> به گفته ابوعمرو شیبانی، میان غفار و بنولیث (از دیگر قبایل [[کنانی]]) نیز نبردی رخ داد که به [[پیروزی]] بنو‌لیث انجامید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۱، ص۲۱.</ref>-<ref>حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.</ref> [[قبیله غفار]] به لحاظ [[دینی]] و [[عقیدتی]]، قبیله‌ای [[بت]] پرست بود و افراد این قبیله بتی مخصوص به نام «[[منات]]» را می‌‌پرستیدند. این بت که در [[خانه کعبه]] نگهداری می‌‌شد، از مشهورترین بت‌های [[دوران جاهلیت]] به شمار می‌‌رفت.<ref>جواد علی، مفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۵، ص۱۱۶.</ref> پرستندگان این [[بت]] بر این [[اعتقاد]] بودند که [[قضا و قدر]] و اقبال در دست اوست؛ از این رو نزد آن می‌‌رفتند و جهت [[تقرب]] به او، [[هدیه]] و [[قربانی]] نثار می‌‌کردند.<ref>مع الصحابه و التابعین(ابوذر غفاری)، ترجمه کمال السید.</ref> با این حال، و با وجود [[روحیه]] صحرانشینی در میان [[غفاری‌ها]]، بودند در این [[قبیله]] کسانی چون [[ابوذر]] که [[یکتاپرستی]] پیشه کرده بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۲.</ref> و از بقایای [[دین حنیف]] [[پاسداری]] می‌‌کردند.<ref>جواد علی، مفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۵، ص۱۱۶.</ref> [[آبی اللحم غفاری]] هم از دیگر افراد این قبیله بود که در [[جاهلیت]] از خوردن گوشتهایی که برای بتان قربانی می‌کردند، اجتناب می‌کرد.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۱۴۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش