جز
جایگزینی متن - 'سیاست نامه' به 'سیاستنامه'
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== «کلام سیاسی»، تعلیمات سیاسی است که از وحی الهی ناشی میشود. یکی از حوزههای اندیشه سیاسی اسلام، «کلام سیاسی» است. این حوزه همانند فقه سیاسی، از جمله عرص...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
کلام سیاسی منشعب از علم کلام است و در نتیجه، ویژگیها و خصایص علم کلام هم در آن وجود دارد. | کلام سیاسی منشعب از علم کلام است و در نتیجه، ویژگیها و خصایص علم کلام هم در آن وجود دارد. | ||
نمیتوان کلام سیاسی را به عنوان یک حوزه مطالعاتی مستقل در گذشته اسلامی یافت و تنها مسائلی در درون متون کلامی گذشته وجود دارند که به عرصه سیاسی - [[اجتماعی]] مربوط میشوند. گاه تکنگاریهایی را نیز، به ویژه نزد [[متکلمان شیعی]]، مییابیم که به یکی از عرصههای سیاست و بیشتر مسئله [[امامت]] اختصاص یافتهاند. در واقع، کلام سیاسی گرایشی است که برخی از [[محققان]] در گونهشناسی مطالعات سیاسی مسلمانان در گذشته اسلامی آن را به عنوان یک مشرب مطالعاتی سیاسی در یک طبقه خاص قرار دادهاند. وضعیت کلام سیاسی از این حیث بهطور کامل شبیه وضعیت فقه سیاسی است. هیچ کدام از این دو حوزه یک حوزه مطالعاتی مستقلی در [[دوره اسلامی]] نبودهاند و [[اندیشمندان اسلامی]] نیز در آثار خود، چنین نگرشی به آن نداشتهاند. از این حیث، میتوان تلقی این دو حوزه مطالعاتی را به عنوان حوزههای مستقل در اندیشه سیاسی اسلام به دوران جدید متعلق دانست که در گذشته [[اسلامی]]، تنها جزوی از بدنه کلی [[علوم]] [[فقه]] و [[کلام]] بودهاند. به نظر میرسد استقلالیابی علوم در دروان اخیر و به ویژه شکلگیری مطالعات مستقل در حوزه [[سیاسی]] در عمل [[محققان]] را به این سمت سوق داده است که با رعایت وجود تمایز رهیافتهای سیاسی [[دوره اسلامی]] هر کدام از این رهیافتها را به عنوان شاخههای مستقلی در مطالعات سیاسی قلمداد کنند. | نمیتوان کلام سیاسی را به عنوان یک حوزه مطالعاتی مستقل در گذشته اسلامی یافت و تنها مسائلی در درون متون کلامی گذشته وجود دارند که به عرصه سیاسی - [[اجتماعی]] مربوط میشوند. گاه تکنگاریهایی را نیز، به ویژه نزد [[متکلمان شیعی]]، مییابیم که به یکی از عرصههای سیاست و بیشتر مسئله [[امامت]] اختصاص یافتهاند. در واقع، کلام سیاسی گرایشی است که برخی از [[محققان]] در گونهشناسی مطالعات سیاسی مسلمانان در گذشته اسلامی آن را به عنوان یک مشرب مطالعاتی سیاسی در یک طبقه خاص قرار دادهاند. وضعیت کلام سیاسی از این حیث بهطور کامل شبیه وضعیت فقه سیاسی است. هیچ کدام از این دو حوزه یک حوزه مطالعاتی مستقلی در [[دوره اسلامی]] نبودهاند و [[اندیشمندان اسلامی]] نیز در آثار خود، چنین نگرشی به آن نداشتهاند. از این حیث، میتوان تلقی این دو حوزه مطالعاتی را به عنوان حوزههای مستقل در اندیشه سیاسی اسلام به دوران جدید متعلق دانست که در گذشته [[اسلامی]]، تنها جزوی از بدنه کلی [[علوم]] [[فقه]] و [[کلام]] بودهاند. به نظر میرسد استقلالیابی علوم در دروان اخیر و به ویژه شکلگیری مطالعات مستقل در حوزه [[سیاسی]] در عمل [[محققان]] را به این سمت سوق داده است که با رعایت وجود تمایز رهیافتهای سیاسی [[دوره اسلامی]] هر کدام از این رهیافتها را به عنوان شاخههای مستقلی در مطالعات سیاسی قلمداد کنند. | ||
روشن است که این امر بدان معنا نیست که [[عالمان]] اسلامی در گذشته، به تبیین [[فقهی]] یا [[کلامی]] مباحث سیاسی نپرداختهاند، بلکه مراد آن است که این حوزهها بهطور مستقل مورد نظر نبودهاند. [[فقه سیاسی]] و کلام سیاسی از این منظر، از [[فلسفه سیاسی]] و | روشن است که این امر بدان معنا نیست که [[عالمان]] اسلامی در گذشته، به تبیین [[فقهی]] یا [[کلامی]] مباحث سیاسی نپرداختهاند، بلکه مراد آن است که این حوزهها بهطور مستقل مورد نظر نبودهاند. [[فقه سیاسی]] و کلام سیاسی از این منظر، از [[فلسفه سیاسی]] و سیاستنامه نویسی متمایز هستند. حوزههای اخیر در عمل، به عنوان حوزههای مستقل مطالعاتی در دوره اسلامی شناخته شده بودند. و متون مستقلی نیز در این زمینهها با نگاه استقلالی نوشته شدهاند. به هر حال، شایان توجه است که [[استقلال]] یا عدم استقلال این حوزهها در دوره اسلامی، نمیتواند تعیین کننده تلقی امروز ما از این حوزهها باشد. ما در [[روزگار]] خود، به تناسب نیازهای [[علمی]] و زمانه خویش، باید به حوزههای مطالعاتی سیاسی نگاه کنیم و حتی در موارد نیاز، حوزههای جدیدی تأسیس کنیم. از این حیث، کلام سیاسی یکی از حوزههای ضروری و مورد نیاز ما در عصر حاضر است. | ||
از کلام سیاسی تا کنون تعاریف منسجم و متقنی، جز در چند مورد نادر، ارائه نشده است. از جمله معدود تعریفهایی که در این زمینه وجود دارند، میتوان به تعریفهای خسروپناه و اشتراوس اشاره کرد که به [[اجمال]]، آنها را بررسی کرده، در نهایت، تعریف خود را ارائه میکنیم: | از کلام سیاسی تا کنون تعاریف منسجم و متقنی، جز در چند مورد نادر، ارائه نشده است. از جمله معدود تعریفهایی که در این زمینه وجود دارند، میتوان به تعریفهای خسروپناه و اشتراوس اشاره کرد که به [[اجمال]]، آنها را بررسی کرده، در نهایت، تعریف خود را ارائه میکنیم: |