پرش به محتوا

بحث:تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰۷: خط ۴۰۷:
==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
* تبلیغ از ریشه "ب ـ ل ـ غ" است. این ریشه را به معنای رسیدن به چیزی دانسته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۳۰۱ ـ ۳۰۲، «بلغ».</ref>. بعضی آن را رسیدن به نهایت، یا نزدیک به نهایت یک چیز معنا کرده‌اند<ref>مفردات، ص‌۱۴۴، «بلغ».</ref> و این‌گونه به تمایز این ریشه از واژه وصول اشاره کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۳۳، «بلغ».</ref>. تبلیغ مصدر باب تفعیل، متعدی و به معنای رساندن است. این واژه در [[زبان فارسی]] کاربردی اصطلاحی یافته و به رساندن [[پیام]] یا خبر [[دینی]] اطلاق می‌شود<ref>لغتنامه، ج‌۴، ص‌۵۵۹۸، «تبلیغ».</ref>. تبلیغ امروزه در مناسبات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و سوگیریهای [[فرهنگی]] جایگاهی ویژه دارد و از این رهگذر شیوه‌ها و ابزارهای متنوعی برای رساندن [[پیام]]، پدید آمده است که برای [[آگاهی]] از آن، ساز و کارهای [[آموزشی]] گوناگونی تعریف شده است. اصطلاح تبلیغ، در [[ادبیات]] [[دینی]]  کاربردی خاص یافته و به رساندن پیامها و [[آموزه‌های دینی]] اطلاق می‌شود<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>
* تبلیغ از ریشه "ب ـ ل ـ غ" است. این ریشه را به معنای رسیدن به چیزی دانسته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۳۰۱ ـ ۳۰۲، «بلغ».</ref>. بعضی آن را رسیدن به نهایت، یا نزدیک به نهایت یک چیز معنا کرده‌اند<ref>مفردات، ص‌۱۴۴، «بلغ».</ref> و این‌گونه به تمایز این ریشه از واژه وصول اشاره کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۳۳، «بلغ».</ref>. تبلیغ مصدر باب تفعیل، متعدی و به معنای رساندن است. این واژه در [[زبان فارسی]] کاربردی اصطلاحی یافته و به رساندن [[پیام]] یا خبر [[دینی]] اطلاق می‌شود<ref>لغتنامه، ج‌۴، ص‌۵۵۹۸، «تبلیغ».</ref>. تبلیغ امروزه در مناسبات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و سوگیریهای [[فرهنگی]] جایگاهی ویژه دارد و از این رهگذر شیوه‌ها و ابزارهای متنوعی برای رساندن [[پیام]]، پدید آمده است که برای [[آگاهی]] از آن، ساز و کارهای [[آموزشی]] گوناگونی تعریف شده است. اصطلاح تبلیغ، در [[ادبیات]] [[دینی]]  کاربردی خاص یافته و به رساندن پیامها و [[آموزه‌های دینی]] اطلاق می‌شود<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبلیغ (مقاله)|تبلیغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.</ref>
== [[تبلیغ]] ==
تبلیغ، کلمه‌ای است که در [[قرآن مجید]] فراوان به‌کار رفته است. در [[قرآن کریم]]، از [[پیغمبران]] [[خدا]] به عنوان مبلّغان [[رسالت الهی]] یاد شده است. البتّه منحصر به پیغمبران نیست، غیر آنها هست. مثلاً [[قرآن]] از [[زبان]] پیغمبران [[نقل]] می‌کند که: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref>. یا درباره پیغمبران می‌گوید: {{متن قرآن|مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«بر پیامبر جز پیام‌رسانی نیست و خداوند آنچه را آشکار می‌دارید و آنچه را نهان می‌کنید می‌داند» سوره مائده، آیه ۹۹.</ref>. غرض این است کلمه “بلاغ”، “تبلیغ”، “یبلّغون” و آنچه که مربوط به این مادّه است، در قرآن مجید زیاد استعمال شده است. معنی این کلمه چیست؟ بدبختانه این کلمه در عرف امروز، [[سرنوشت]] شوم یعنی معنی منحوس و منفوری پیدا کرده، به طوری که امروز در عرف ما [[فارسی]] زبان‌ها تبلیغ یعنی راست و [[دروغ]] [[جور]] کردن، و در واقع [[فریب‌کاری]] و [[اغفال]] برای به خورد [[مردم]] دادن یک کالا. مفهوم اغفال به خودش گرفته است و لذا گاهی اوقات که کسی درباره موضوعی صحبت می‌کند، وقتی می‌خواهد بگوید اینها اساسی ندارد، می‌گوید، آقا اینها همه [[تبلیغات]] است، همه، دروغ و فریب‌کاری است. مسئله تبلیغ به همان معنای صحیح و [[واقعی]]، رساندن و شناساندن یک [[پیام]] به مردم است، [[آگاه]] ساختن مردم به یک پیام و [[معتقد]] کردن و متمایل نمودن و جلب کردن نظرهای مردم به یک پیام است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. تبلیغ، مرحله شناساندن و خوب رساندن است، پس مرحله [[شناخت]] است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.
تبلیغ، یعنی رساندن یک پیام از کسی به کس دیگر<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۱.</ref>. تبلیغ به همان معنی واقعی نه به معنای مصطلح امروز، یعنی رساندن پیام خودش که همان [[پیام اسلام]] است به [[مردم]]، ندای [[اسلام]] را به مردم رساندن<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۲۳۷.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۲۱.</ref>
== [[تبلیغ]] و ایصال ==
تبلیغ با وصول و با ایصال معنی نزدیک دارد. در [[زبان عربی]] در خیلی موارد، یک ظرافت‌ها و لطافت‌هایی است که اینها را ما مثلاً در [[زبان فارسی]] خودمان با اینکه [[زبان]] شیرین و وسیعی است نمی‌بینیم. ما در زبان عربی کلمه “ایصال” داریم، کلمه “ابلاغ” هم داریم. معنی ایصال چیست؟ مثلاً اگر بگوییم پارچه‌ای را “ایصال” کردم، یعنی آن را رساندم. “ابلاغ” در [[فارسی]] یعنی چه؟ اگر بگوییم فلان چیز را [[ابلاغ]] کردم، بازمی‌گوییم یعنی رساندم. در فارسی در مورد هر دوی اینها کلمه “رسیدن” و “رساندن” به کار برده می‌شود، ولی در زبان عربی “ایصال” را به جای “ابلاغ” نمی‌شود به کار برد و “ابلاغ” را هم به جای “ایصال” نمی‌توان به کار برد. “ایصال” معمولاً در مورد رساندن چیزی به دست کسی یا در حوزه کسی است، یعنی در مورد امور [[جسمانی]] و [[مادّی]] به کار می‌رود. اگر کسی بخواهد پاکتی را به شخص دیگری برساند در اینجا کلمه “ایصال” را به کار می‌برند. یا اگر کسی پیش شما امانتی دارد ([[امانت]] مادّی) و شما این امانت را به او برسانید، اینجا می‌گویند امانت را به صاحبش ایصال کرد. ولی ابلاغ، در مورد رساندن یک [[فکر]] و یا یک [[پیام]] است. یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر و [[روح]] و ضمیر و [[قلب]] کسی به کار می‌رود. و لهذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادّی و جسمانی باشد، حتماً یک امر [[معنوی]] و [[روحی]] است، و به عبارت دیگر معمولاً ابلاغ را در مورد پیام‌ها و [[سلام‌ها]] و امثال اینها به کار می‌برند. می‌گویند: [[ابلاغ پیام]] کرد، ابلاغ [[سلام]] کرد. وقتی که ابلاغ پیام می‌کند یعنی [[فکری]] را، پیغامی را به دیگران می‌رساند. و هنگامی که ابلاغ سلام می‌کند، ابلاغ [[احساسات]] می‌کند، ابلاغ [[عشق]] می‌کند. در مورد چنین چیزهایی، کلمه تبلیغ و “ابلاغ” به کار می‌رود و [[قرآن کریم]] این کلمه را در مورد [[رسالت]] که عبارت است از پیام‌ها به کار برده است<ref>حماسه حسینی، ج۱، ص۱۹۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۲۲.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش