نظام اداری در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
اصل پانزدهم، [[اسوه]] بودن: مدیران باید تجسم عینی [[ارزشها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۴ – ۴۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۷.</ref> | اصل پانزدهم، [[اسوه]] بودن: مدیران باید تجسم عینی [[ارزشها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۴ – ۴۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۷.</ref> | ||
==[[نظام اداری]] و انواع آن== | |||
نظام اداری به تناسب نوع [[قدرت]] و منشائی که [[نفوذ]] و قدرت نظام اداری از آن ناشی میشود، به چند قسم قابل تقسیم است: | |||
# نظام اداری طبقاتی که قدرت در آن از امتیازات و تشخصات طبقهای به وجود میآید و به نوعی [[وابستگی]] به یک گروه و طبقه عامل نفوذ و [[مدیریت]] میشود؛ این نوع نظام اداری سرانجام با زیر پا گذاشتن معیارهای صحیح چون [[کاردانی]] و [[امانت]] به [[فساد]] کشیده خواهد شد؛ | |||
# مدیریت حزبی که از قدرت متکی به [[حزب]] ناشی میگردد و تز طرفداران این مدیریت آنست که [[غنایم]] همواره به فاتحان تعلق دارد. در این نوع مدیریت [[سازمان]] بهجای وسیله به [[هدف]] مبدل خواهد شد که جز [[حفظ قدرت]] هدف دیگری نخواهد داشت؛ | |||
# مدیریت [[محافظ]] که قدرت و نفوذ آن از طریق [[حراست]] و [[حفاظت]] [[سنتها]] و معیارهای ریشهدار و [[حاکم]] در [[جامعه]] تأمین میشود. گاه این معیارها که سرچشمه قدرت در جامعه است، یک [[نظام ارزشی]] و یا [[ایدئولوژی]] حاکم است. مدیریت با تکیه بر این معیارها و اصول و [[محافظت]] از آنها قدرت لازم را برای رسیدن به اهدافش تأمین میکند. این نوع مدیریت مانع حرکت، [[رشد]] و موجب ایستایی خواهد شد؛ | |||
# نظام اداری مدیریت مبتنی بر [[لیاقت]] و امانت که قدرت و سلسلهمراتب را در یک [[تشکیلات]] از راه [[تعهد]] و [[میزان]] لیاقت بهدست میآورد، و احتیاج مبرم به کارآیی توأم با امانت تشکیلات را بر آن میدارد که قدرت و مدیریت را به دست کاردانترین و امینترین افراد بسپارند. در این نوع مدیریتها بهطور معمول [[ترس]] از [[دیکتاتوری]] و [[خودکامگی]] تقلیل مییابد و نیاز به کارآیی در سازمان تأمین میشود، ولی سرانجام [[جنگ]] [[تخصص]] و تعهد، لیاقت و امانت و بالاخره تخصصهای مهار نشده و خبرههای ساخته نشده، موجب آن خواهد شد که به تدریج معیارهای دیگر به [[فراموشی]] سپرده شود و متخصصان به دنبال معیارهای دیگر بروند. پیامد این شیوه آن خواهد بود که به بهانه [[تخصص]] راه [[نفوذ]] افراد بیکفایت ولی مدرکدار بازخواهد شد و موجب [[تضعیف]] [[روحیه]] دیگران و در نتیجه اصل [[سازمان]] خواهد شد و اصولاً کیفیت [[انتخاب]] متخصصان از آنجا که فقط از میان تعداد معدودی که شناخته شدهاند انجام میشود، مشکل دیگری را در این نوع [[مدیریت]] شکل میدهد؛ زیرا چنین گزینشی نه عادلانه خواهد بود و نه منصفانه؛ | |||
# [[نظام اداری]] [[دموکراتیک]] که در آن [[قدرت]] از [[اراده]] و [[آرای عمومی]] اعضای سازمان نشات میگیرد و [[مدیر]] به اتکاء [[رأی]] مجموعه تشکیلدهنده سازمان، از قدرت و نفوذ برخوردار میشود. در این نوع نظام اداری نیز مشکلاتی به وجود خواهد آمد که [[مشروعیت]] آن را به زیر سئوال خواهد کشید، از آنجمله میتوان به کیفیت [[انتخابات]] و [[حق]] تضییع شده [[اقلیت]] و بالاخره عدم تداوم [[اکثریت]] در تمامی دوران نظام اداری اشاره کرد؛ | |||
# مدیریت دولتی که قدرت خود را از سلسهمراتب دولتی کسب میکند و در [[حقیقت]] باید آن را مدیریت [[قانون]] نامید؛ زیرا [[دولت]] نیز به اتکای قانون چنین قدرتی را به مدیر و [[فرمانده]] [[تفویض]] میکند. از آنجا که قدرت دولت نیز خود اغلب از اراده و [[رأی اکثریت]] [[مردم]] ناشی میشود، سرانجام این مدیریت همان خواهد بود که در مدیریت دموکراتیک میشود؛ | |||
# مدیریت شخصی که منشأ قدرت و نفوذ آن در سازمان، [[خلاقیت]] و [[ابتکار]] شخص مدیر است که مدیریت «کاریزماتیک» نامیده میشود؛ | |||
# نظام اداری [[اسلامی]] که قدرت در آن از دو ریشه نشأت میگیرد و دارای دو خصیصه هم بوده است: | |||
# رأی و اراده کسانی که مجموعه، گروه و [[تشکیلات]] را برای اهداف مورد نظر به وجود آورده و حرکت میکنند {{متن قرآن|حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«پناه مردم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>. | |||
#خواست و [[حاکمیت الهی]] که مدیریت در قوس نزولی آن در یکی از سلسلهمراتب آن قرار میگیرد {{متن قرآن|حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ}}<ref>«در پناه خداوند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>. | |||
خصیصه اول [[رهبری]] به معنای تبلور [[شخصیت]] و [[اراده جمعی]] است در [[کلام]] و عمل [[رهبر]]. و خصیصه دوم [[هدایت معنوی]] و [[رشد دادن]] به استعدادها و ایجاد حرکت مداوم در افراد و [[جامعه]] ([[مدیریت]] و [[فرماندهی]] مکتبی)<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۸۲ – ۴۸۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |