پرش به محتوا

نظام اداری در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
رهبری در [[نظام]] [[امامت بالاصاله]] مستقیماً در رابطه با امام معصوم{{ع}} بوده و از ناحیه [[مقام عصمت]] تعیین می‌شود.
رهبری در [[نظام]] [[امامت بالاصاله]] مستقیماً در رابطه با امام معصوم{{ع}} بوده و از ناحیه [[مقام عصمت]] تعیین می‌شود.
همچون [[مالک اشتر]] و [[عدی بن حاتم]] و [[صعصعه]] که از طرف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به رهبری [[نصب]] شدند و در [[نظام ولایت فقیه]] نیز بنابر آنچه که از [[عهدنامه مالک اشتر]] استفاده می‌شود که [[اختیار]] تعیین [[فرماندهان نظامی]] [[مصر]] از طرف امیرالمؤمنین{{ع}} به مالک اشتر [[تفویض]] شده بود و نیز با توجه به [[احادیث ولایت]] [[فقیه]] نصب [[فرماندهان]] با ولی فقیه است و این خود [[رسالت]] رهبری را به دلیل [[لزوم]] تناسب و سنخیت بین فرماندهان و امام معصوم{{ع}} و یا ولی فقیه روشن می‌کند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۸۷ – ۴۸۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۹.</ref>
همچون [[مالک اشتر]] و [[عدی بن حاتم]] و [[صعصعه]] که از طرف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به رهبری [[نصب]] شدند و در [[نظام ولایت فقیه]] نیز بنابر آنچه که از [[عهدنامه مالک اشتر]] استفاده می‌شود که [[اختیار]] تعیین [[فرماندهان نظامی]] [[مصر]] از طرف امیرالمؤمنین{{ع}} به مالک اشتر [[تفویض]] شده بود و نیز با توجه به [[احادیث ولایت]] [[فقیه]] نصب [[فرماندهان]] با ولی فقیه است و این خود [[رسالت]] رهبری را به دلیل [[لزوم]] تناسب و سنخیت بین فرماندهان و امام معصوم{{ع}} و یا ولی فقیه روشن می‌کند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۸۷ – ۴۸۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۹۹.</ref>
==[[نظام اداری]] و ضوابط ارتقای آن==
در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، بی‌گمان ملاک بالا آمدن در سطوح مختلف نظام اداری و مراتب [[مدیریت]] [[علم]] و [[کاردانی]] است در هر تشکیلاتی صاحبان [[ایمان و علم]] باید در رأس امور قرار بگیرند و این [[خواست خداوند]] است که «الذین آمنوا» و «الذین أوتوا العلم» را بالا ببرد و [[جامعه]] هم باید چنین کند و سلسله‌مراتب مدیریت بر این اساس [[استوار]] شود. مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ}}<ref>«خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref> آنست که صاحبان ایمان و علم نیز باید خود را در جامعه مطرح کنند و زمینه بالا آمدن و در رأس امور قرار گرفتن خویش را فراهم آورند، تا خواست [[خدا]] [[جامه]] عمل به خود بپوشد.
[[مدیر]] اسلامی در هر نوع [[سازمان]] و [[تشکیلات]] باید [[توانایی]] لازم و [[بینش علمی]] و [[هنر]] هماهنگ کردن و تنظیم [[روابط]] درون سازمان را داشته و [[آگاهی‌ها]] و [[شناخت]] لازم را در این زمینه به‌دست آورده باشد. مدیر در یک سازمان به منزله مغز در [[بدن انسان]] است و او نمی‌تواند [[مسئولیت]] خاصی را در سازمان بر عهده داشته باشد، بلکه مسئولیت او هماهنگ کردن عوامل و عناصر مسئولیت‌دار و سازمان است.
ایجاد [[توازن]] و [[تعادل]] در سازمان، کاری بس دقیق‌تر و خطیر‌تر از هر مسئولیت دیگری در سازمان است و این همان کاری است که مغز توسط سلسله اعصاب و کانال‌های ارتباطی در [[بدن]] انجام می‌دهد.
مدیر نمی‌تواند خود را در درون چارچوب تشریفات [[اداری]] و یا درون اطاق‌های دربسته و در میان دیوارهای [[انسانی]] [[انحصارطلب]] [[محبوس]] و یا خود را در پرونده‌های روزمره [[غرق]] کند، این امر او را به بیگانگی نسبت به سازمانش خواهد کشانید. دشواری‌هایی که در [[ارتباطات]] و هماهنگی‌ها به وجود می‌آید معمولاً موجب آن می‌شود که [[مردم]] به کانال‌های ارتباطی خارجی از [[سازمان]] [[پناه]] ببرند و از [[مقامات]] بالاتر از پشت سر مدیران در نیل به مقاصدشان استفاده کنند و فیلتر‌هایی را به وجود آورند که خود [[بی‌نظمی]] و [[بی‌قانونی]] را در سازمان موجب می‌شود و رابطه، جای ضابطه را می‌گیرد.
مدیران اگر در تسهیل کانال‌های ارتباطی به دلیل تعهدی که نسبت به مسئولیت‌های خود دارند، از [[بینش]] و معلومات تخصصی و [[تجربه]] بهره بگیرند، این نیاز کاذب را می‌توانند با [[درایت]] از میان بردارند.
عمده‌ترین [[شناخت]] تخصصی در [[نظام اداری]]، [[علم]] [[برنامه‌ریزی]] است. [[ضرورت]] برنامه‌ریزی در دید [[اسلامی]] اختصاص به نظام اداری و [[رهبری]] ندارد، اصولاً از [[وظایف]] هر [[مسلمان]] است که در زمینه انجام تمامی مسئولیت‌هایش باید به برنامه‌ریزی بپردازد و این [[وظیفه]] حتی در مسائل [[عبادی]] نیز صادق است؛ زیرا هر عبادتی احتیاج به یک سلسله مقامات و پیش‌بینی‌های لازم دارد که بدون آن، گاه امکان انجام [[عبادت]] وجود ندارد. قبل از برنامه‌ریزی باید به‌طور دقیق [[هدف]] و خط‌مشی و شرح عملیات و روش اجرایی عملیات مورد مطالعه قرار گرفته و مشخص گردد و زمان‌بندی لازم در هر مرحله انجام بگیرد و به این ترتیب [[تعادل]] لازم بین [[هدف‌ها]] و عملیات از یکسو و [[هماهنگی]] بین عملیات و زمان‌بندی از سوی دیگر تحقق‌پذیر خواهد شد.
حدود [[اعمال]] و [[تصمیمات]] اجرایی را برای نیل به هدف یا هدف‌های تعیین شده «خط‌مشی» گویند و تعیین خط‌مشی در [[حقیقت]] نوعی [[قانون‌گذاری]] است و همین خط‌مشی است که [[مشروعیت]] عملیات را در سازمان تأمین می‌کند و فقدان خط‌مشی معین هر نوع حرکت را در سازمان فاقد مشروعیت می‌کند. خط‌مشی‌ها اغلب در چارچوب [[قوانین]] [[کشور]] به صورت اساسنامه و آیین‌نامه‌های اجرایی مشخص می‌شود و در نظام اداری اسلامی ناگزیر منطبق با [[موازین اسلامی]] است و مدیران نمی‌توانند خارج از [[موازین]] و [[ضوابط اسلامی]] خط‌مشی تعیین و یا تعیین نشده را به [[اجرا]] درآورند.
در هر عملیاتی که در جهت اهداف سازمان توسط مدیران [[هدایت]] می‌شود [[پیش‌بینی]] برای آغاز عملیات، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و در این [[پیش‌بینی]] باید کمیت و کیفیت نیروهای اجرایی در [[سازمان]] برآورد شود و همه امکانات بالقوه و بالفعل و وسایل و ملزومات مورد نیاز [[شناسایی]] شود و [[میزان]] [[بودجه]] تنظیم شود تا در طول برنامه، کمبودی حاصل نشده و هزینه‌های احتمالی و حوادث استثنایی عملیات را متوقف کند. [[مدیر]] باید همه احتمالات [[آینده]] را پیش‌بینی و به تناسب آن امکانات لازم را فراهم کند.
[[بدیهی]] است این عمل احتیاج به کارشناسی و بهره‌گیری از اطلاعات و [[علوم]] و [[تجربه]] کافی دارد. به‌طور معمول در تهیه شرح عملیات از طبقه‌بندی عملیات و [[انتخاب]] واحد اندازه‌گیری و [[محاسبه]] هزینه‌ها استفاده می‌کنند و هزینه عملیات را با وقت زیاد طبق روش‌های [[علمی]] برآورد کرده و منابع تحصیل درآمد را مشخص می‌کنند.
[[سازماندهی]]، نوعی [[تقسیم کار]] و طبقه‌بندی [[وظایف]] در یک [[تشکیلات]] و سازمان است در سازماندهی تعیین وظایف [[نظام اداری]] از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا مهم‌ترین [[مسئولیت‌ها]] که [[برنامه‌ریزی]]، سازماندهی، [[هماهنگی]]، [[رهبری]]، کنترل و [[نظارت]] است، بر عهده مدیر قرار داد. در تعیین سایر مسئولیت‌ها و تقسیم آن باید استعدادها و نیروهای بالقوه و بالفعل اعضای سازمان شناخته شود و حداقل و حداکثر توان کاری از نظر کمی و کیفی مشخص شود و به تناسب این برآورد بر اساس مقیاس کلی [[ایمان]] وعلم مسئولیت‌ها تقسیم گردد و شرایط احراز هر مسئولیتی معین شود.
هماهنگی که لازمه [[مدیریت]] صحیح است عبارت خواهد بود از ایجاد [[ارتباط]] مناسب و منطقی میان اعضاء و وظایف آنها و عملیات مختلف که برای ایجاد [[وحدت]] عمل در جهت تحقق [[اهداف]] پیش‌بینی شده در سازمان [[ضرورت]] دارد. این نوع هماهنگی در سه بعد انجام می‌شود: بین مدیر و اعضای سازمان، بین مدیر و مدیران جزء سازمان و بین مدیران و اعضای دیگر سازمان.
از سوی دیگر برای حصول [[اطمینان]] نسبت به مطابقت نتایج عملیات با هدف‌های پیش‌بینی شده در برنامه، لازم است مدیران [[مراقبت]] دقیق و [[نظارت]] مستقیم یا غیرمستقیمی را بر [[سازمان]] [[اعمال]] نمایند و به‌گونه‌ای سازمان را تحت کنترل درآورند، تا انجام هر عمل مطابق با برنامه و در جهت [[هدف]] معین باشد. از این‌رو است که تهیه طرح جامع جهت [[نظارت و کنترل]] مراحل مختلف برنامه‌های عملیاتی هر سازمان از ضروریات [[نظام اداری]] آن سازمان و حتی [[جامعه]] است و اصولاً مسأله نظارت و کنترل باید از ابتدا در برنامه [[پیش‌بینی]] و [[بودجه]] آن نیز منظور شده باشد.
در نظارت و کنترل باید براساس روش‌های [[علمی]] [[تجربه]] شده معیارها و شاخص‌های مشخصی را برای هر مرحله از عملیات در نظر گرفت و از کارشناسان در این زمینه [[سود]] برد. [[شناخت]] [[انحراف]] و عوامل آن در سازمان باید بر اساس تجربیات بعدی در تعیین معیارهای جدید قرار بگیرد. در نظارت و کنترل وجود یک دستگاه اطلاعاتی مورد [[اطمینان]] و [[دلسوز]] و صادق، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، چنان‌که علی{{ع}} در [[عهدنامه مالک اشتر]] به آن اشاره کرده است:
{{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
بهای بیشتر دادن به [[ارتباطات]]، زائده‌های مضری را در سازمان به وجود می‌آورد که از آن به [[بوروکراسی]] دست‌وپاگیر و احیاناً کاغذبازی تعبیر می‌کنند و این یکی از [[مشکلات]] نظام اداری است که هر [[مدیر]] لایقی باید از آن بپرهیزد و با عوامل به وجود آورنده آن [[مبارزه]] کند. یکی از عوامل عمده بوروکراسی زائد، انحراف از ضوابط [[لیاقت]] اعضا و کارکنان سازمان به هنگام [[گزینش]] آنهاست و همچنین این پدیده زیان‌بخش ممکن است از [[سوء]] نظام اداری و یا کافی نبودن نظارت و کنترل به وجود آمده باشد. بوروکراسی زائد و زیان‌بخش تنها در صورت بیش از اندازه مورد نیاز بودن کارکنان و نیروهای سازمان به وجود نمی‌آید، بلکه ممکن است این پدیده معلول عدم تناسب نیروهای با عملیات و برنامه باشد و گاه [[بوروکراسی]] از [[سیستم]] شدید تمرکز و گاه از [[تقسیم کار]] بی‌رویه ناشی می‌شود. تنها راه حذف بوروکراسی زائد، بالا بردن سطح [[آگاهی]] نیروها و تقویت [[تعهد]] و [[تقوا]] و [[رشد]] استعدادها و توان کاری اعضاء و [[اعمال]] دقت در [[نظارت و کنترل]] است<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۸ – ۴۹۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۰۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش