پرش به محتوا

ابوالاسود دوئلی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:


==اشعار ابو الأسود در رثای علی{{ع}}==
==اشعار ابو الأسود در رثای علی{{ع}}==
ابو الأسود نیز در مرثیه‌ای، [[معاویه]] را [[مسئول]] کشتن علی{{ع}} معرفی کرد:
ابو الأسود نیز در مرثیه‌ای، [[معاویه]] را [[مسئول]] کشتن علی{{ع}} معرفی کرد: به معاویه فرزند[[حرب]] خبر بده که چشم بدخواهان (به [[شهادت امیرالمؤمنین]]{{ع}}) هرگز روشن مباد. آیا در ماه [[روزه]] ما را [[ماتم]] زده کردید آن هم به [[مصیبت]] بهترین فرد در جمع تمام ما. شما بهترین کسی را که سوار چهارپایان شده و آنها را رام می‌کرد و سوار کشتی شده به [[شهادت]] رساندید. کسی که [[کفش]] به پا کرده و آن را می‌بخشید و کسی که سوره‌های [[مثانی]] و مئین (سوره‌هایی که صد [[آیه]] دارند) را قرائت می‌کرد. چون با پدر [[حسین]] روبه‌رو شوی درّی را می‌‌بینی که بینندگان را [[خیره]] کرده است. [[قبیله قریش]] هرجا که باشد می‌داند که تو (ای علی) بهترین آنها از جهت [[حسب و نسب]] و [[دین]] و [[ایمان]] هستی.<ref>{{شعر}}
{{عربی|أَلَا أَبْلِغْ مُعَاوِيَةَ بْنَ حَرْبٍ فَلَا قَرَّتْ عُيُونُ الشَّامِتِينَا
{{ب|''أَلَا أَبْلِغْ مُعَاوِيَةَ بْنَ حَرْبٍ''|2=''فَلَا قَرَّتْ عُيُونُ الشَّامِتِينَا''}}
أَ فِي الشَّهْرِ الْحَرَامِ فَجَعْتُمُونَا بِخَيْرِ النَّاسِ طُرّاً أَجْمَعِينَا
{{ب|''أَ فِي الشَّهْرِ الْحَرَامِ فَجَعْتُمُونَا''|2=''بِخَيْرِ النَّاسِ طُرّاً أَجْمَعِينَا''}}
قَتَلْتُمْ خَيْرَ مَنْ رَكِبَ الْمَطَايَا وَ خَیَّسَهَا وَ مَنْ رَكِبَ السَّفِينَا
{{ب|''قَتَلْتُمْ خَيْرَ مَنْ رَكِبَ الْمَطَايَا''|2=''وَ خَیَّسَهَا وَ مَنْ رَكِبَ السَّفِينَا''}}
وَ مَنْ لَبِسَ النِّعَالَ، وَ مَنْ حَذَاهَا وَ مَنْ قَرَأَ الْمَثَانِيَ وَ الْمُبِينَا
{{ب|''وَ مَنْ لَبِسَ النِّعَالَ، وَ مَنْ حَذَاهَا''|2=''وَ مَنْ قَرَأَ الْمَثَانِيَ وَ الْمُبِينَا''}}
إِذَا اسْتَقْبَلْتَ وَجْهَ أَبِي حُسَيْنٍ رَأَيْتَ الدُّرَّ رَاقَ النَّاظِرِينَا
{{ب|''إِذَا اسْتَقْبَلْتَ وَجْهَ أَبِي حُسَيْنٍ''|2=''رَأَيْتَ الدُّرَّ رَاقَ النَّاظِرِينَا''}}
لَقَدْ عَلِمَتْ قُرَيْش حَيْثُ حَلَّتَ بِأَنَّكَ خَيْرُهَا حَسَباً وَ دِيناً}}<ref>الاغانی، ج۱۲، ص۳۲۸ – ۳۲۹.</ref>.
{{ب|''لَقَدْ عَلِمَتْ قُرَيْش حَيْثُ حَلَّتَ''|2=''بِأَنَّكَ خَيْرُهَا حَسَباً وَ دِيناً''}}
به معاویه فرزند[[حرب]] خبر بده که چشم بدخواهان (به [[شهادت امیرالمؤمنین]]{{ع}}) هرگز روشن مباد. آیا در ماه [[روزه]] ما را [[ماتم]] زده کردید آن هم به [[مصیبت]] بهترین فرد در جمع تمام ما. شما بهترین کسی را که سوار چهارپایان شده و آنها را رام می‌کرد و سوار کشتی شده به [[شهادت]] رساندید. کسی که [[کفش]] به پا کرده و آن را میبخشید و کسی که سوره‌های [[مثانی]] و مئین (سوره‌هایی که صد [[آیه]] دارند) را قرائت می‌کرد. چون با پدر حسین روبه‌رو شوی درّی را می‌‌بینی که بینندگان را [[خیره]] کرده است. [[قبیله قریش]] هرجا که باشد می‌داند که تو (ای علی) بهترین آنها از جهت [[حسب و نسب]] و [[دین]] و [[ایمان]] هستی.
{{پایان شعر}}الاغانی، ج۱۲، ص۳۲۸ – ۳۲۹.</ref>.
 
از آن‌چه در اغانی آمده دو نکته مهم استفاده می‌شود:
از آن‌چه در اغانی آمده دو نکته مهم استفاده می‌شود:
۱. ابو الأسود در هنگام شهادت امیرالمؤمنین{{ع}} [[حاکم بصره]] بوده است و برای [[خلافت امام مجتبی]]{{ع}} از مردم بصره[[بیعت]] گرفت و تا [[زمان]] [[صلح امام حسن]]{{ع}} حاکم بصره بوده است.
#ابو الأسود در هنگام شهادت امیرالمؤمنین{{ع}} [[حاکم بصره]] بوده است و برای [[خلافت امام مجتبی]]{{ع}} از مردم بصره[[بیعت]] گرفت و تا [[زمان]] [[صلح امام حسن]]{{ع}} حاکم بصره بوده است.
 
#معاویه برای [[فریب]] ابوالأسود کسی را نزد او فرستاده است. ولی ابو الأسود فریب نخورده است. این سخن تأییدی است بر آن‌چه در گذشته در شرح حال عبدالله گذشت که معاویه [[جاسوسی]] را به [[کوفه]] و جاسوس دیگری را به [[بصره]] فرستاد که دستگیر شدند. منتهی برابر آن‌چه گذشت حاکم بصره [[عبدالله بن عباس]] معرفی شده بود و در این نقل ابوالأسود و ما یادآوری کردیم که در آن [[زمان]] عبدالله [[حاکم بصره]] نبوده است و آن‌چه [[ابوالفرج]] در اینجا ذکر کرده صحیح است؛ زیرا عبدالله در این زمان در [[مکه]] بوده است. [[خطبه]] ابوالأسود را [[محدث قمی]] در [[سفینة البحار]]<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۶۶۹.</ref> نقل کرده است. از آن‌چه ابوالفرج نقل کرده به خوبی پیداست که این مسائل در یک زمان اتفاق نیفتاده است و در فاصله [[شهادت امام علی]]{{ع}} و طرح [[صلح]] [[امام مجتبی]]{{ع}} با فاصله چندین ماه رخ داده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۲، ص 635 - 636.</ref>
۲. معاویه برای [[فریب]] ابوالأسود کسی را نزد او فرستاده است. ولی ابو الأسود فریب نخورده است. این سخن تأییدی است بر آن‌چه در گذشته در شرح حال عبدالله گذشت که معاویه [[جاسوسی]] را به [[کوفه]] و جاسوس دیگری را به [[بصره]] فرستاد که دستگیر شدند. منتهی برابر آن‌چه گذشت حاکم بصره [[عبدالله بن عباس]] معرفی شده بود و در این نقل ابوالأسود و ما یادآوری کردیم که در آن [[زمان]] عبدالله [[حاکم بصره]] نبوده است و آن‌چه [[ابوالفرج]] در اینجا ذکر کرده صحیح است؛ زیرا عبدالله در این زمان در [[مکه]] بوده است. [[خطبه]] ابوالأسود را [[محدث قمی]] در [[سفینة البحار]]<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۶۶۹.</ref> نقل کرده است. از آن‌چه ابوالفرج نقل کرده به خوبی پیداست که این مسائل در یک زمان اتفاق نیفتاده است و در فاصله [[شهادت امام علی]]{{ع}} و طرح [[صلح]] [[امام مجتبی]]{{ع}} با فاصله چندین ماه رخ داده است.


[[رفع شبهه]]
==[[رفع شبهه]]==
در [[دایرة المعارف]] بزرگ [[اسلامی]] بعد از نقل مضمون اشعار، در انتساب آن به ابو الأسود تردید شده است، و دلیلی نامناسب بر رد این انتساب ذکر شده که درخور [[تأمل]] است. در آنجا آمده: «ولی با توجه به [[روابط]] ابوالأسود با [[امویان]]، مسئله انتساب آن مرثیه به وی اندکی تردید آمیز به نظر می‌رسد»<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. و در پایان شرح حال ابو الأسود بعد از اشاره به پیوند صادقانه وی با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اشعار وی درباره [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} چنین نتیجه‌گیری می‌کند که «با این همه [[دیوان]] او چنان که باید گویای این پیوندها و نیز منابع اصلی ما از رابطه مستقیم او با [[امام حسن]]{{ع}} و امام حسین{{ع}} و [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} سخنی به میان نیاورده‌اند و اگر برخی منابع دیگر او را در شمار [[اصحاب]] این [[امامان]] نهاده‌اند<ref>مانند رجال طوسی، ص۴۶، ۶۹، ۷۵، ۹۵.</ref> ظاهراً بیشتر به سبب هم زمانی ابو الأسود با آنان بوده است»<ref>مانند رجال طوسی، ص۱۸۲.</ref>.
در [[دایرة المعارف]] بزرگ [[اسلامی]] بعد از نقل مضمون اشعار، در انتساب آن به ابو الأسود تردید شده است، و دلیلی نامناسب بر رد این انتساب ذکر شده که درخور [[تأمل]] است. در آنجا آمده: «ولی با توجه به [[روابط]] ابوالأسود با [[امویان]]، مسئله انتساب آن مرثیه به وی اندکی تردید آمیز به نظر می‌رسد»<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. و در پایان شرح حال ابو الأسود بعد از اشاره به پیوند صادقانه وی با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اشعار وی درباره [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} چنین نتیجه‌گیری می‌کند که «با این همه [[دیوان]] او چنان که باید گویای این پیوندها و نیز منابع اصلی ما از رابطه مستقیم او با [[امام حسن]]{{ع}} و امام حسین{{ع}} و [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} سخنی به میان نیاورده‌اند و اگر برخی منابع دیگر او را در شمار [[اصحاب]] این [[امامان]] نهاده‌اند<ref>مانند رجال طوسی، ص۴۶، ۶۹، ۷۵، ۹۵.</ref> ظاهراً بیشتر به سبب هم زمانی ابو الأسود با آنان بوده است»<ref>مانند رجال طوسی، ص۱۸۲.</ref>.
در پاسخ به این اظهارات باید گفت: اولاً بسیاری از [[مورخان]] تصریح کرده‌اند که این اشعار را ابوالأسود در [[مرثیه]]امیرالمؤمنین{{ع}} سروده است از جمله [[طبری]]<ref>تاریخ طبری، (هشت جلدی)، ج۴، ص۱۱۶.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۸.</ref>، [[بلاذری]]<ref>أنساب الأشراف، ج۲، ص۵۰۸.</ref>، [[مسعودی]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۶.</ref>، [[سبط ابن جوزی]]<ref>تذکرة الخواص، ص۱۸۱.</ref> [[ابن شهر آشوب]]<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۵ - سیزده بیت.</ref>، خوانساری در روضات الجنات به نقل از کتاب فصول المهمه فی معرفة الائمه<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۷۰.</ref> و [[مجلسی]] در جلد ۴۲ [[بحار الأنوار]]<ref>بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۴۲ به نقل از مناقب.</ref>. مجلسی در همان جلد در جای دیگر انتساب اشعار به ابوالأسود را با تردید ذکر کرده و می‌نویسد: و گفته شده این اشعار را [[ام هیثم]] دختر [[عربان]] [[خثعمی]] در رثای علی{{ع}} سروده است. آن‌چه وی نقل کرده سی و یک [[بیت]] [[شعر]] است که در ضمن آنها این اشعاری است که نقل شد<ref>بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref>. [[نویری]] نیز مانند مجلسی با تردید نقل کرده و می‌نویسد و گفته شده که سراینده آن ام هیثم دختر عُریان [[نخعی]] است و مترجم آن از [[دیوان]] ابوالأسود و منابع دیگر نقل می‌کند<ref>نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۵۲، مترجم: مهدوی، به نقل از: دیوان ابو الأسود، ص۱۷۴ و انبات الرواة، ج۱، ص۱۹؛ ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۳، ص۱۱۳۲.</ref> که اشعار از آن ابوالأسود است. مقدسی، ذکر می‌کند که اشعار از ام هیثم دختر [[ابواسود]] است<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۳۳.</ref>، که وجه جمع بین اقوال خواهد بود و [[شاعر]] آن از [[خاندان]] ابواسود خواهد بود. [[ابوالفرج]] بر خلاف کتاب اغانی خود در [[مقاتل الطالبیین]]<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۸.</ref> این اشعار را که بیست و یک بیت آورده است به ام هیثم دختر اسود نخعی نسبت می‌دهد. ولی همان‌گونه که ذکر شد انتساب آنها به ابو الأسود محرز است و ام هیثم فردی ناشناخته است. [[طبری]] در جریان کشته شدن [[عمر بن سعد]] بـه دست مختار به هیثم بن اسود نخعی اشاره دارد که وقتی متوجه شد مختار در صدد [[انتقام]] از عمر بن سعد است، پسر خود عُریان را نزد وی فرستاد و او را از جریان [[آگاه]] ساخت. از این روی، [[عمر سعد]] [[امان نامه]] گرفت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۱، به نقل از ابو مخنف؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۷۰.</ref>... بنابراین [[ام هیثم]] دختر عریان باید سال‌ها بعد باشد و [[ابو مخنف]] نقل کرده که ام هیثم دختر [[اسود]] [[نخعی]] جنازه [[ابن ملجم]] را گرفت و آن را سوزاند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۲۵.</ref> و ممکن است، اشعار، منسوب به این خانم باشد، ولی این مطلب ظاهراً صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا هیثم پسر اسود نخعی بوده است. ممکن است صحیح زوجه هیثم بن اسود باشد؛ زیرا [[ابن ابی الحدید]] نقل می‌کند هیثم بن اسود ابی العریان خود [[عثمانی]] بود ولی همسری داشت [[طرفدار علی]]{{ع}} که در [[جنگ صفین]] گزارش‌های پشت [[سپاه معاویه]] را به [[لشکریان علی]]{{ع}} گزارش می‌داد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹۲؛ ثقفی، الغارات، ج۲، ص۵۴۵، شاید زوجه هیثم همان باشد که در زمان عمر بن خطاب متهم به زنا شده بود و علی{{ع}} با استناد به قرآن این اتهام را مردود دانست و از اجرای حد بر وی جلوگیری کرد. (تستری، قضاء امیر المؤمنین، ص۴۱).</ref>. منتهی در این اشعار به هیچ وجه به ابن ملجم اشاره نکرده و با اینکه [[قاتل]] مشخص بوده تکیه بـر [[دشمنی]] [[معاویه]] شده است. به نظر می‌رسد اشعار از کسی باشد که اطلاعات اجمالی راجع به جریان [[شهادت]] حضرت داشته و در آنجا حضور نداشته است.
در پاسخ به این اظهارات باید گفت: اولاً بسیاری از [[مورخان]] تصریح کرده‌اند که این اشعار را ابوالأسود در [[مرثیه]]امیرالمؤمنین{{ع}} سروده است از جمله [[طبری]]<ref>تاریخ طبری، (هشت جلدی)، ج۴، ص۱۱۶.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۸.</ref>، [[بلاذری]]<ref>أنساب الأشراف، ج۲، ص۵۰۸.</ref>، [[مسعودی]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۶.</ref>، [[سبط ابن جوزی]]<ref>تذکرة الخواص، ص۱۸۱.</ref> [[ابن شهر آشوب]]<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۵ - سیزده بیت.</ref>، خوانساری در روضات الجنات به نقل از کتاب فصول المهمه فی معرفة الائمه<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۷۰.</ref> و [[مجلسی]] در جلد ۴۲ [[بحار الأنوار]]<ref>بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۴۲ به نقل از مناقب.</ref>. مجلسی در همان جلد در جای دیگر انتساب اشعار به ابوالأسود را با تردید ذکر کرده و می‌نویسد: و گفته شده این اشعار را [[ام هیثم]] دختر [[عربان]] [[خثعمی]] در رثای علی{{ع}} سروده است. آن‌چه وی نقل کرده سی و یک [[بیت]] [[شعر]] است که در ضمن آنها این اشعاری است که نقل شد<ref>بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref>. [[نویری]] نیز مانند مجلسی با تردید نقل کرده و می‌نویسد و گفته شده که سراینده آن ام هیثم دختر عُریان [[نخعی]] است و مترجم آن از [[دیوان]] ابوالأسود و منابع دیگر نقل می‌کند<ref>نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۵۲، مترجم: مهدوی، به نقل از: دیوان ابو الأسود، ص۱۷۴ و انبات الرواة، ج۱، ص۱۹؛ ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۳، ص۱۱۳۲.</ref> که اشعار از آن ابوالأسود است. مقدسی، ذکر می‌کند که اشعار از ام هیثم دختر [[ابواسود]] است<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۳۳.</ref>، که وجه جمع بین اقوال خواهد بود و [[شاعر]] آن از [[خاندان]] ابواسود خواهد بود. [[ابوالفرج]] بر خلاف کتاب اغانی خود در [[مقاتل الطالبیین]]<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۸.</ref> این اشعار را که بیست و یک بیت آورده است به ام هیثم دختر اسود نخعی نسبت می‌دهد. ولی همان‌گونه که ذکر شد انتساب آنها به ابو الأسود محرز است و ام هیثم فردی ناشناخته است. [[طبری]] در جریان کشته شدن [[عمر بن سعد]] بـه دست مختار به هیثم بن اسود نخعی اشاره دارد که وقتی متوجه شد مختار در صدد [[انتقام]] از عمر بن سعد است، پسر خود عُریان را نزد وی فرستاد و او را از جریان [[آگاه]] ساخت. از این روی، [[عمر سعد]] [[امان نامه]] گرفت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۱، به نقل از ابو مخنف؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۷۰.</ref>... بنابراین [[ام هیثم]] دختر عریان باید سال‌ها بعد باشد و [[ابو مخنف]] نقل کرده که ام هیثم دختر [[اسود]] [[نخعی]] جنازه [[ابن ملجم]] را گرفت و آن را سوزاند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۲۵.</ref> و ممکن است، اشعار، منسوب به این خانم باشد، ولی این مطلب ظاهراً صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا هیثم پسر اسود نخعی بوده است. ممکن است صحیح زوجه هیثم بن اسود باشد؛ زیرا [[ابن ابی الحدید]] نقل می‌کند هیثم بن اسود ابی العریان خود [[عثمانی]] بود ولی همسری داشت [[طرفدار علی]]{{ع}} که در [[جنگ صفین]] گزارش‌های پشت [[سپاه معاویه]] را به [[لشکریان علی]]{{ع}} گزارش می‌داد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹۲؛ ثقفی، الغارات، ج۲، ص۵۴۵، شاید زوجه هیثم همان باشد که در زمان عمر بن خطاب متهم به زنا شده بود و علی{{ع}} با استناد به قرآن این اتهام را مردود دانست و از اجرای حد بر وی جلوگیری کرد. (تستری، قضاء امیر المؤمنین، ص۴۱).</ref>. منتهی در این اشعار به هیچ وجه به ابن ملجم اشاره نکرده و با اینکه [[قاتل]] مشخص بوده تکیه بـر [[دشمنی]] [[معاویه]] شده است. به نظر می‌رسد اشعار از کسی باشد که اطلاعات اجمالی راجع به جریان [[شهادت]] حضرت داشته و در آنجا حضور نداشته است.
۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش