جنگ خندق در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
جز (جایگزینی متن - 'سپاهیان اسلام' به 'سپاهیان اسلام')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
خط ۴۳: خط ۴۳:
# قبائل [[بنی‌مره]] به فرماندهی [[حارث بن عوف]] با [[قبیله سلیم]] جمعاً تعداد ۷۰۰ نفر عازم شدند و در بین راه قبایل بنی‌سعد و [[بنی‌اسد]] با مردان [[جنگی]] به آنها پیوستند.
# قبائل [[بنی‌مره]] به فرماندهی [[حارث بن عوف]] با [[قبیله سلیم]] جمعاً تعداد ۷۰۰ نفر عازم شدند و در بین راه قبایل بنی‌سعد و [[بنی‌اسد]] با مردان [[جنگی]] به آنها پیوستند.


این [[جمعیت]] انبوه که بالغ بر ده هزار نفر می‌شد، در [[ماه شوال]] [[سال]] ۵ (ه. ق) در یک جا جمع شدند و با [[فرماندهی]] کل [[ابوسفیان]] رهسپار [[مدینه]] شدند. خبر خروج [[قبایل]] از همان آغاز به مدینه رسیده بود و [[جاسوسان]] [[پیامبر]] {{صل}} آن [[حضرت]] را از تعداد نفرات و تجهیزات [[دشمن]] دقیقاً [[آگاه]] ساخته بودند.
این [[جمعیت]] انبوه که بالغ بر ده هزار نفر می‌شد، در [[ماه شوال]] [[سال]] ۵ (.ق) در یک جا جمع شدند و با [[فرماندهی]] کل [[ابوسفیان]] رهسپار [[مدینه]] شدند. خبر خروج [[قبایل]] از همان آغاز به مدینه رسیده بود و [[جاسوسان]] [[پیامبر]] {{صل}} آن [[حضرت]] را از تعداد نفرات و تجهیزات [[دشمن]] دقیقاً [[آگاه]] ساخته بودند.


پیامبر {{صل}} فوراً با [[اصحاب]] موضوع را مطرح کرد و به [[مشورت]] نشست. در آن جلسه مشورتی سلمان عرض کرد: ما در [[ایران]] اگر از [[حمله]] سواران دشمن بیمناک می‌شدیم، دور [[شهرها]] را [[خندق]] حفر می‌کردیم. با شنیدن این پیشنهاد، آثار [[شادمانی]] در سیمای [[مبارک]] پیامبر {{صل}} آشکار شد. پیامبر {{صل}} امر فرمود که موذن همه مردان [[مسلمان]] را فرا بخواند تا در [[مسجد]] [[اجتماع]] کنند. لحظاتی بعد [[مسلمانان]] جمع شدند و پیامبر {{صل}} آنان را از حمله دشمن آگاه ساخت و نیز [[ضرورت]] [[تحکیم]] [[خانه‌ها]]، دیوارها و سد کردن روزنه‌ها را [[تذکر]] داد. سپس آن حضرت به ساکنان قسمت شمالی [[شهر]] پیغام فرستاد که وسایل قابل حمل خود را بردارید و به دژهای داخل شهر [[پناه]] ببرید. ایشان پس از واگذاری [[مسئولیت‌ها]] به افراد، [[مردم]] را از ضرورت حفر خندق آگاه فرمود و از آنان خواست وسایل حفاری را بردارند و با وی به محل حفر خندق بروند.
پیامبر {{صل}} فوراً با [[اصحاب]] موضوع را مطرح کرد و به [[مشورت]] نشست. در آن جلسه مشورتی سلمان عرض کرد: ما در [[ایران]] اگر از [[حمله]] سواران دشمن بیمناک می‌شدیم، دور [[شهرها]] را [[خندق]] حفر می‌کردیم. با شنیدن این پیشنهاد، آثار [[شادمانی]] در سیمای [[مبارک]] پیامبر {{صل}} آشکار شد. پیامبر {{صل}} امر فرمود که موذن همه مردان [[مسلمان]] را فرا بخواند تا در [[مسجد]] [[اجتماع]] کنند. لحظاتی بعد [[مسلمانان]] جمع شدند و پیامبر {{صل}} آنان را از حمله دشمن آگاه ساخت و نیز [[ضرورت]] [[تحکیم]] [[خانه‌ها]]، دیوارها و سد کردن روزنه‌ها را [[تذکر]] داد. سپس آن حضرت به ساکنان قسمت شمالی [[شهر]] پیغام فرستاد که وسایل قابل حمل خود را بردارید و به دژهای داخل شهر [[پناه]] ببرید. ایشان پس از واگذاری [[مسئولیت‌ها]] به افراد، [[مردم]] را از ضرورت حفر خندق آگاه فرمود و از آنان خواست وسایل حفاری را بردارند و با وی به محل حفر خندق بروند.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش