پرش به محتوا

مباهله در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
جز (جایگزینی متن - 'معاویة بن ابی سفیان' به 'معاویة بن ابی‌سفیان')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[روایت]] دیگر، به نقل از [[ثعلبی]]، اضافه‌ای دارد که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از انصراف [[نصارای نجران]] فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: قسم به خدائی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، [[عذاب]] بر [[اهل نجران]] نزدیک شده بود و اگر آنها [[مباهله]] می‌‏کردند همه [[مسخ]] می‏‌شدند و به صورت [[میمون]] و خوک در می‌‏آمدند و سرتاسر بیابان برای آنها [[آتش]] می‏‌شد، [[خداوند]] [[نجران]] و [[اهل]] آن را به کلی ریشه کن و نابود می‏‌ساخت و حتی پرنده روی درخت و چون یک سال بر نصاری‏ می‏‌گذشت همه آنها هلاک می‏‌شدند پس خداوند نازل فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است و اگر رو بگردانند، خداوند به (کار) تبهکاران، داناست» سوره آل عمران، آیه ۶۲ ـ ۶۳</ref>.<ref>{{متن حدیث|وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ الْهَلَاکَ قَدْ تَدَلَّى عَلَى أَهْلِ نَجْرَانَ وَ لَوْ لَاعَنُوا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ وَ لَاضْطَرَمَ عَلَيْهِمُ الْوَادِي نَاراً وَ لَاسْتَأْصَلَ اللَّهُ نَجْرَانَ وَ أَهْلَهُ حَتَّى الطَّيْرَ عَلَى الشَّجَرِ وَ مَا حَالَ الْحَوْلُ عَلَى النَّصَارَى كُلِّهِمْ حَتَّى هَلَكُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى:‏ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ}}}}.</ref>
[[روایت]] دیگر، به نقل از [[ثعلبی]]، اضافه‌ای دارد که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از انصراف [[نصارای نجران]] فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: قسم به خدائی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، [[عذاب]] بر [[اهل نجران]] نزدیک شده بود و اگر آنها [[مباهله]] می‌‏کردند همه [[مسخ]] می‏‌شدند و به صورت [[میمون]] و خوک در می‌‏آمدند و سرتاسر بیابان برای آنها [[آتش]] می‏‌شد، [[خداوند]] [[نجران]] و [[اهل]] آن را به کلی ریشه کن و نابود می‏‌ساخت و حتی پرنده روی درخت و چون یک سال بر نصاری‏ می‏‌گذشت همه آنها هلاک می‏‌شدند پس خداوند نازل فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان این همان، داستانسرایی راستین است و جز خداوند خدایی نیست و به راستی خداوند پیروزمند فرزانه است و اگر رو بگردانند، خداوند به (کار) تبهکاران، داناست» سوره آل عمران، آیه ۶۲ ـ ۶۳</ref>.<ref>{{متن حدیث|وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ الْهَلَاکَ قَدْ تَدَلَّى عَلَى أَهْلِ نَجْرَانَ وَ لَوْ لَاعَنُوا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ وَ لَاضْطَرَمَ عَلَيْهِمُ الْوَادِي نَاراً وَ لَاسْتَأْصَلَ اللَّهُ نَجْرَانَ وَ أَهْلَهُ حَتَّى الطَّيْرَ عَلَى الشَّجَرِ وَ مَا حَالَ الْحَوْلُ عَلَى النَّصَارَى كُلِّهِمْ حَتَّى هَلَكُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى:‏ {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ}}}}.</ref>


این روایت با مختصر [[اختلاف]] در مدارک دیگر [[عامه]] مثل «العمدة» نوشته ابن البطرق<ref>ص۱۸۹، روایت ۲۹۰ (به نقل از تفسیر برهان).</ref> و در [[مناقب]] المغازلی<ref>ص۲۶۳، روایت ۳۱۰ (به نقل از تفسیر برهان).</ref> و شواهد التنزیل<ref>شواهد التنزیل (ط. وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، ۱۴۱۹ ه. ق)، ج۲، ص۱۵۸.</ref> ذکر گردیده است؛ به این ترتیب که: [[روز]] بعد [[رسول خدا]]{{صل}} دست علی و [[فاطمه]] و [[حسنین]] را گرفته (و به محل موعود) رفت و فرستاد نزد آن دو تا حاضر شوند ولی آن دو حاضر به ملاعنه نشدند، به [[نبوت]] وی [[اقرار]] کردند. رسول خدا فرمود: به آن خدائی که مرا به [[حق]] [[مبعوث]] فرمود، اگر اقرار نمی‌‏کردند در بیابان بر سر آنها [[آتش]] می‏‌بارید، جابر گوید: آیه‏ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ...}} در این واقعه نازل شد... [[شعبی]] گفت: {{عربی|ابنائنا الحسن و الحسین و نساؤنا فاطمه و انفسنا علی بن ابی طالب{{ع}}}}<ref>{{متن حدیث|فَغَدَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٌّ‏ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ‏ وَ الْحُسَيْنِ‏، ثُمَّ‏ أَرْسَلَ‏ إِلَيْهِمَا فَأَبَيَا أَنْ يُجِيبَاهُ، فَأَقَرَّ الْخَرَاجَ عَلَیْهِمَا، فَقَالَ النَّبِيُّ: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيَّاً لَوْ فَعَلَا، لَأَمْطَرَ عَلَيْهِمَا الْوَادِيَ نَارَاً». قَالَ جَابِرٌ: نَزَلَتْ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَةُ: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ...}}. قَالَ الشَّعْبِيُّ:‏ أَبْناءَنا الْحَسَنَ‏ وَ الْحُسَيْنَ‏ وَ نِساءَنا فَاطِمَةَ وَ أَنْفُسَنا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}...}}؛ البرهان فی تفسیر القرآن (موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۵ ه. ق.)، ج۱، ص۶۳۹؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۰، ص۸۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۱.</ref>
این روایت با مختصر [[اختلاف]] در مدارک دیگر [[عامه]] مثل «العمدة» نوشته ابن البطرق<ref>ص۱۸۹، روایت ۲۹۰ (به نقل از تفسیر برهان).</ref> و در [[مناقب]] المغازلی<ref>ص۲۶۳، روایت ۳۱۰ (به نقل از تفسیر برهان).</ref> و شواهد التنزیل<ref>شواهد التنزیل (ط. وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، ۱۴۱۹ .ق)، ج۲، ص۱۵۸.</ref> ذکر گردیده است؛ به این ترتیب که: [[روز]] بعد [[رسول خدا]]{{صل}} دست علی و [[فاطمه]] و [[حسنین]] را گرفته (و به محل موعود) رفت و فرستاد نزد آن دو تا حاضر شوند ولی آن دو حاضر به ملاعنه نشدند، به [[نبوت]] وی [[اقرار]] کردند. رسول خدا فرمود: به آن خدائی که مرا به [[حق]] [[مبعوث]] فرمود، اگر اقرار نمی‌‏کردند در بیابان بر سر آنها [[آتش]] می‏‌بارید، جابر گوید: آیه‏ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ...}} در این واقعه نازل شد... [[شعبی]] گفت: {{عربی|ابنائنا الحسن و الحسین و نساؤنا فاطمه و انفسنا علی بن ابی طالب{{ع}}}}<ref>{{متن حدیث|فَغَدَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٌّ‏ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ‏ وَ الْحُسَيْنِ‏، ثُمَّ‏ أَرْسَلَ‏ إِلَيْهِمَا فَأَبَيَا أَنْ يُجِيبَاهُ، فَأَقَرَّ الْخَرَاجَ عَلَیْهِمَا، فَقَالَ النَّبِيُّ: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيَّاً لَوْ فَعَلَا، لَأَمْطَرَ عَلَيْهِمَا الْوَادِيَ نَارَاً». قَالَ جَابِرٌ: نَزَلَتْ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَةُ: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ...}}. قَالَ الشَّعْبِيُّ:‏ أَبْناءَنا الْحَسَنَ‏ وَ الْحُسَيْنَ‏ وَ نِساءَنا فَاطِمَةَ وَ أَنْفُسَنا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}...}}؛ البرهان فی تفسیر القرآن (موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۵ ه. ق.)، ج۱، ص۶۳۹؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۰، ص۸۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۱.</ref>


[[ابن عساکر]] به سندش از ابی الطفیل نقل می‌کند که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[اصحاب شورا]] [[مناظره]] کرده و با جمله‌ای از [[فضایل]] و مناقبش [[محاجه]] نمود. از جمله آنها، این که فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم، آیا در میان شما کسی نزدیک‌تر به [[رسول خدا]]{{صل}} در رحم هست؟ کسی که رسول خدا{{صل}} او را «نفس» خود خوانده و [[فرزندان]] او را فرزندان خود و [[زنان]] او را زنان خود خوانده باشد، آیا کسی غیر از من وجود دارد؟! گفتند: بار خدایا! هرگز<ref>{{متن حدیث|نَشَدْكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ أَقْرَبُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فِي الرَّحِمِ مِنِّي وَ مَنْ جَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} نَفْسَهُ وَ أَبْنَاءَهُ أَبْنَاءَهُ وَ نِسَاءَهُ نِسَاءَهُ غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا}}؛ علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۳۲.</ref>.
[[ابن عساکر]] به سندش از ابی الطفیل نقل می‌کند که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[اصحاب شورا]] [[مناظره]] کرده و با جمله‌ای از [[فضایل]] و مناقبش [[محاجه]] نمود. از جمله آنها، این که فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم، آیا در میان شما کسی نزدیک‌تر به [[رسول خدا]]{{صل}} در رحم هست؟ کسی که رسول خدا{{صل}} او را «نفس» خود خوانده و [[فرزندان]] او را فرزندان خود و [[زنان]] او را زنان خود خوانده باشد، آیا کسی غیر از من وجود دارد؟! گفتند: بار خدایا! هرگز<ref>{{متن حدیث|نَشَدْكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ أَقْرَبُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فِي الرَّحِمِ مِنِّي وَ مَنْ جَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} نَفْسَهُ وَ أَبْنَاءَهُ أَبْنَاءَهُ وَ نِسَاءَهُ نِسَاءَهُ غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا}}؛ علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۳۲.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
به همین دلیل است که [[مفسران]] و [[محدثان]] و [[مورخان]] [[شیعه]]، عموماً در [[نزول]] این [[آیه]] درباره [[اهل بیت]] {{عم}} و نفس [[نبی]] {{صل}} بودن [[امیرالمؤمنین]] [[حضرت علی]] {{ع}} [[اتفاق نظر]] دارند:
به همین دلیل است که [[مفسران]] و [[محدثان]] و [[مورخان]] [[شیعه]]، عموماً در [[نزول]] این [[آیه]] درباره [[اهل بیت]] {{عم}} و نفس [[نبی]] {{صل}} بودن [[امیرالمؤمنین]] [[حضرت علی]] {{ع}} [[اتفاق نظر]] دارند:
# [[شیخ صدوق]] ([[ابن بابویه]]) در [[خصال]] خود به نقل از حضرت علی {{ع}} روایتی را بیان می‌کند که [[حضرت]] هفتاد منقبت انحصاری خود را با استناد به [[آیات قرآن]] ذکر می‌نمایند و در منتقبت ۳۴ می‌فرمایند: "[[نصاری]] مدعی شدند که با [[پیغمبر]]{{صل}} [[مباهله]] کنند [[خدا]] (در [[سوره آل عمران]] [[آیه]] ۶۱) فرو فرستاد که هر کس در [[دین اسلام]] با تو [[محاجه]] می‌کند پس از آنچه با [[منطق]] [[علم]] برای تو آمده بگو پسران ما و پسران شما و [[زنان]] ما و زنان شما و نفس‌های ما و نفس‌های شما را [[دعوت]] می‌کنیم، سپس لعنت خدا را بر [[دروغگویان]] قرار می‌دهیم در اینجا نفس من نفس [[رسول خدا]]{{صل}} بود و منظور از زنان [[فاطمه]] [[زهرا]]{{ع}} و از پسران حسن و حسین{{ع}} است. سپس [[جمعیت]] نصاری پشیمان شدند و از رسول خدا{{صل}} استعفاء کردند و پذیرفت بحق آنکه [[تورات]] را بر [[موسی]] و [[قرآن]] را به محمد{{صل}} فرستاد اگر با ما مباهله کرده بودند همه بصورت میمون‌ها و خوک‏‌ها [[مسخ]] می‌شدند"<ref>{{متن حدیث|أَمَّا الرَّابِعَةُ وَ الثَّلَاثُونَ فَإِنَّ‏ النَّصَارَى‏ ادَّعَوْا أَمْراً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ‏ {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} فَكَانَتْ نَفْسِي نَفْسَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ النِّسَاءُ فَاطِمَةَ {{س}} وَ الْأَبْنَاءُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ثُمَّ نَدِمَ الْقَوْمُ فَسَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} الْإِعْفَاءَ فَأَعْفَاهُمْ وَ الَّذِي أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى وَ الْفُرْقَانَ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} لَوْ بَاهَلُونَا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ}}.</ref>.
# [[شیخ صدوق]] ([[ابن بابویه]]) در [[خصال]] خود به نقل از حضرت علی {{ع}} روایتی را بیان می‌کند که [[حضرت]] هفتاد منقبت انحصاری خود را با استناد به [[آیات قرآن]] ذکر می‌نمایند و در منتقبت ۳۴ می‌فرمایند: "[[نصاری]] مدعی شدند که با [[پیغمبر]]{{صل}} [[مباهله]] کنند [[خدا]] (در [[سوره آل عمران]] [[آیه]] ۶۱) فرو فرستاد که هر کس در [[دین اسلام]] با تو [[محاجه]] می‌کند پس از آنچه با [[منطق]] [[علم]] برای تو آمده بگو پسران ما و پسران شما و [[زنان]] ما و زنان شما و نفس‌های ما و نفس‌های شما را [[دعوت]] می‌کنیم، سپس لعنت خدا را بر [[دروغگویان]] قرار می‌دهیم در اینجا نفس من نفس [[رسول خدا]]{{صل}} بود و منظور از زنان [[فاطمه]] [[زهرا]]{{ع}} و از پسران حسن و حسین{{ع}} است. سپس [[جمعیت]] نصاری پشیمان شدند و از رسول خدا{{صل}} استعفاء کردند و پذیرفت بحق آنکه [[تورات]] را بر [[موسی]] و [[قرآن]] را به محمد{{صل}} فرستاد اگر با ما مباهله کرده بودند همه بصورت میمون‌ها و خوک‏‌ها [[مسخ]] می‌شدند"<ref>{{متن حدیث|أَمَّا الرَّابِعَةُ وَ الثَّلَاثُونَ فَإِنَّ‏ النَّصَارَى‏ ادَّعَوْا أَمْراً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ‏ {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} فَكَانَتْ نَفْسِي نَفْسَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ النِّسَاءُ فَاطِمَةَ {{س}} وَ الْأَبْنَاءُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ثُمَّ نَدِمَ الْقَوْمُ فَسَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} الْإِعْفَاءَ فَأَعْفَاهُمْ وَ الَّذِي أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى وَ الْفُرْقَانَ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} لَوْ بَاهَلُونَا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ}}.</ref>.
# در مناظرات مجلس [[مأمون]]، میان [[امام هشتم]] {{ع}} و علمای [[طوس]]، حضرت بعد از [[استدلال]] به [[آیه مباهله]] و بیان [[مناقب]] [[خمسه طیبه]] {{عم}} و اینکه علی {{ع}} نفس نبی است، فرمودند: "این ویژگی ممتازی است که هیچ کسی بر آن پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ بشری بدان راه نیافته و شرفی است که هیچ آفریده‌‏ای بدان [[سبقت]] نجسته است؛ زیرا شخص علی{{ع}} را چون شخص خود قرار داد"<ref>{{متن حدیث|فَهَذِهِ خُصُوصِيَّةٌ لَا يَتَقَدَّمُهَا أَحَدٌ وَ فَضْلٌ لَا يَخْتَلِفُ فِيهِ بَشَرٌ وَ شَرَفٌ لَا يَسْبِقُهُ إِلَيْهِ خَلْقٌ إِذْ جَعَلَ نَفْسَ عَلِيٍّ {{ع}} كَنَفْسِهِ}}؛ تفسیر نورالثقلین (ط. اسماعیلیان، ۱۴۱۵ه. ق). ج۱، ص۳۴۹ ح۱۶۳.</ref>.
# در مناظرات مجلس [[مأمون]]، میان [[امام هشتم]] {{ع}} و علمای [[طوس]]، حضرت بعد از [[استدلال]] به [[آیه مباهله]] و بیان [[مناقب]] [[خمسه طیبه]] {{عم}} و اینکه علی {{ع}} نفس نبی است، فرمودند: "این ویژگی ممتازی است که هیچ کسی بر آن پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ بشری بدان راه نیافته و شرفی است که هیچ آفریده‌‏ای بدان [[سبقت]] نجسته است؛ زیرا شخص علی{{ع}} را چون شخص خود قرار داد"<ref>{{متن حدیث|فَهَذِهِ خُصُوصِيَّةٌ لَا يَتَقَدَّمُهَا أَحَدٌ وَ فَضْلٌ لَا يَخْتَلِفُ فِيهِ بَشَرٌ وَ شَرَفٌ لَا يَسْبِقُهُ إِلَيْهِ خَلْقٌ إِذْ جَعَلَ نَفْسَ عَلِيٍّ {{ع}} كَنَفْسِهِ}}؛ تفسیر نورالثقلین (ط. اسماعیلیان، ۱۴۱۵ﻫ.ق). ج۱، ص۳۴۹ ح۱۶۳.</ref>.
# نفس [[نبی]] {{صل}} بودن [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} در بیانات گوناگون [[اهل بیت]] {{عم}} به انحاء مختلف و با مضامین گوناگون بیان شده؛ از جمله [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[روایت]] مبسوطی از [[رسول خدا]] {{صل}}، [[مناقب]] فراوانی از [[حضرت علی]] {{ع}} ذکر می‌فرمایند: "[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود به [[راستی]] در علی{{ع}} چند [[خصلت]] است که اگر یکی از آنها در همه [[مردم]] بود در فضل آنها بس بود. گفته او هر که من مولای اویم علی مولای من است و گفته او علی از من چون هارون است از [[موسی]] و گفته او علی از من است و من از او و گفته او علی نسبت به من چون خود من است طاعتش [[طاعت]] من است و نافرمانیش [[نافرمانی]] من و گفته او جنک با علی [[جنگ]] با خداست و [[سازش]] با علی سازش با خداست و گفته او [[دوست]] علی دوست [[خدا]] است و [[دشمن]] او [[دشمن خدا]] و گفته او علی [[حجت خدا]] و [[خلیفه]] اوست بر بندگانش و گفته او [[دوستی علی]] ایمان است و [[بغض]] او [[کفر]] و گفته او [[حزب علی]] [[حزب]] خداست و حزب دشمنانش [[حزب شیطان]] و گفته او علی با [[حق]] است و حق با اوست از هم جدا نشوند تا سر [[حوض]] بر من در آیند و گفته او علی قسیم [[بهشت و دوزخ]] است و گفته او هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود از خدای عز و جل جداست و گفته او [[شیعیان علی]] همان کامجویان [[روز]] قیامت‌اند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ أَنَّهُ قَالَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقُولُ‏ إِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصَالًا لَوْ كَانَتْ‏ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي جَمِيعِ النَّاسِ لَاكْتَفَوْا بِهَا فَضْلًا قَوْلُهُ {{صل}} مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي وَ قَوْلُهُ {{صل}} حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ وَ قَوْلُهُ {{صل}} حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَوْلُهُ {{صل}} شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ الأمالی (للصدوق)، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۵.</ref>
# نفس [[نبی]] {{صل}} بودن [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} در بیانات گوناگون [[اهل بیت]] {{عم}} به انحاء مختلف و با مضامین گوناگون بیان شده؛ از جمله [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[روایت]] مبسوطی از [[رسول خدا]] {{صل}}، [[مناقب]] فراوانی از [[حضرت علی]] {{ع}} ذکر می‌فرمایند: "[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود به [[راستی]] در علی{{ع}} چند [[خصلت]] است که اگر یکی از آنها در همه [[مردم]] بود در فضل آنها بس بود. گفته او هر که من مولای اویم علی مولای من است و گفته او علی از من چون هارون است از [[موسی]] و گفته او علی از من است و من از او و گفته او علی نسبت به من چون خود من است طاعتش [[طاعت]] من است و نافرمانیش [[نافرمانی]] من و گفته او جنک با علی [[جنگ]] با خداست و [[سازش]] با علی سازش با خداست و گفته او [[دوست]] علی دوست [[خدا]] است و [[دشمن]] او [[دشمن خدا]] و گفته او علی [[حجت خدا]] و [[خلیفه]] اوست بر بندگانش و گفته او [[دوستی علی]] ایمان است و [[بغض]] او [[کفر]] و گفته او [[حزب علی]] [[حزب]] خداست و حزب دشمنانش [[حزب شیطان]] و گفته او علی با [[حق]] است و حق با اوست از هم جدا نشوند تا سر [[حوض]] بر من در آیند و گفته او علی قسیم [[بهشت و دوزخ]] است و گفته او هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود از خدای عز و جل جداست و گفته او [[شیعیان علی]] همان کامجویان [[روز]] قیامت‌اند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ أَنَّهُ قَالَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقُولُ‏ إِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصَالًا لَوْ كَانَتْ‏ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي جَمِيعِ النَّاسِ لَاكْتَفَوْا بِهَا فَضْلًا قَوْلُهُ {{صل}} مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي وَ قَوْلُهُ {{صل}} حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ وَ قَوْلُهُ {{صل}} حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ قَوْلُهُ {{صل}} عَلِيٌّ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ قَوْلُهُ {{صل}} مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَوْلُهُ {{صل}} شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ الأمالی (للصدوق)، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۵.</ref>


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش