ضلالت در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ضلالت | عنوان مدخل = ضلالت | مداخل مرتبط = ضلالت در لغت - ضلالت در قرآن - ضلالت در کلام اسلامی - ضلالت در فقه سیاسی - ضلالت در معارف دعا و زیارات - ضلالت در معارف و سیره علوی - ضلالت در معارف و سیره سجادی | پرسش...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نیز با [[نهی]] از [[تفسیر قرآن]] به [[رأی]]، خواسته است [[مردمان]] را از در افتادن به همین خطر بازدارد. از سوی دیگر، [[مردم]] را سفارش فرموده است که به دامان [[قرآن و عترت]] دست آویزند، و [[عترت]] را در کنار [[قرآن]] نهاده است تا با [[پیروی]] از آنان، چنین خطری پدید نیاید؛ ولی چه میتوان کرد که چون [[هوای نفس]] بر [[انسان]] چیره گردد، رهنمودهای [[عقل]] و [[وحی]] و [[کتاب و سنت]] کارساز نمیافتد؛ زیرا خطر هوای نفس در ندانستن نیست و چه بسا [[آدمی]] [[حقایق]] را به خوبی میداند، ولی انگیزههای [[شیطانی]] و [[نفسانی]] او را به [[بیراهه]] میبرد؛ چنانکه قرآن میفرماید: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>. روزی [[عمار بن یاسر]] برای [[مغیره بن شعبه]] درباره چیزی دلیل میآورد. [[امام علی]]{{ع}} [[عمار]] را از این کار باز میدارد و میفرماید: | [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نیز با [[نهی]] از [[تفسیر قرآن]] به [[رأی]]، خواسته است [[مردمان]] را از در افتادن به همین خطر بازدارد. از سوی دیگر، [[مردم]] را سفارش فرموده است که به دامان [[قرآن و عترت]] دست آویزند، و [[عترت]] را در کنار [[قرآن]] نهاده است تا با [[پیروی]] از آنان، چنین خطری پدید نیاید؛ ولی چه میتوان کرد که چون [[هوای نفس]] بر [[انسان]] چیره گردد، رهنمودهای [[عقل]] و [[وحی]] و [[کتاب و سنت]] کارساز نمیافتد؛ زیرا خطر هوای نفس در ندانستن نیست و چه بسا [[آدمی]] [[حقایق]] را به خوبی میداند، ولی انگیزههای [[شیطانی]] و [[نفسانی]] او را به [[بیراهه]] میبرد؛ چنانکه قرآن میفرماید: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>. روزی [[عمار بن یاسر]] برای [[مغیره بن شعبه]] درباره چیزی دلیل میآورد. [[امام علی]]{{ع}} [[عمار]] را از این کار باز میدارد و میفرماید: | ||
ای عمار، او را به حال خود واگذار؛ زیرا از [[دین]] چیزی برنگرفته است، جز آنچه به کار دنیایش آید و آگاهانه امور را بر خود مشتبه میسازد، تا از [[شبههها]] برای خطاهایش عذر بتراشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۰۹.</ref>. | ای عمار، او را به حال خود واگذار؛ زیرا از [[دین]] چیزی برنگرفته است، جز آنچه به کار دنیایش آید و آگاهانه امور را بر خود مشتبه میسازد، تا از [[شبههها]] برای خطاهایش عذر بتراشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۰۹.</ref>. | ||
==[[شیطان]] و [[گمراهی]]== | |||
شیطان [[دشمن]] سرسخت و آشکار [[انسان]] است. [[نفس اماره]] و هوایهای [[نفسانی]]، که پیش از این درباره آنها سخن گفتیم، دامهاییاند که شیطان از آنها برای [[گمراه کردن]] انسان بهره میگیرد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به [[آدمی]] هشدار میدهد و خطر همیشگی شیطان را به یاد او میآورد و از هر فرصتی برای [[بیدار ساختن مردم]] [[سود]] میجوید: | |||
[[آگاه]] باشید که شیطان [[حزب]] خویش را فراخوانده و [[سپاه]] خود را گرد آورده است تا [[ستم]] را بدان جا که بود بازگرداند و [[باطل]] را به قرارگاهی که بود برافرازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲.</ref>. | |||
شیطان میکوشد راههای خود را هموار و درست نماید و در پی آن است که پیمانهای [[دینی]] و [[ایمانی]] را بگسلد و صفوف یک پارچه [[مؤمنان]] را پراکنده سازد و [[فتنه]] و [[آشوب]] برپا کند. پس باید از نیرنگهایش برحذر بود و [[پند]] [[هدایتگران]] را به [[جان]] خرید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۱.</ref>. | |||
شیطان از هر دام و نیرنگی برای [[گمراه]] ساختن [[انسانها]] بهره میگیرد. او برای [[فریفتن]] هر کس، از روزنه ویژه همو به درون میآید، ولی بیشترین [[توفیق]] را از راه [[کبر]] و [[خودپسندی]] و [[غرور]] به دست میآورد؛ زیرا [[تکبر]] و غرور عامل گمراهی و رانده شدن خود او از درگاه [[لطف]] و [[رحمت الهی]] بوده است و او نیز از همین راه [[بشر]] را گمراه میسازد. در این باره در [[سخنان امام علی]]{{ع}} حقایقی آموزنده و هشداردهنده به چشم میخورد که در زیر، برخی را یاد میکنیم: | |||
#{{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «از خودپسندی برحذر باش که از بهترین فرصتهای شیطان است». | |||
#{{متن حدیث|نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>؛ «شیطان باد کبر و غرور را در بینی فرد [[متکبر]] دمیده است؛ همان صفت [[زشتی]] که مایه [[پشیمانی]] خود او شد و [[گناه]] [[قاتلان]] را تا [[روز قیامت]] بر پشتش بار کرد». | |||
#{{متن حدیث|فَاللَّهَ اللَّهَ فِي كِبْرِ الْحَمِيَّةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّيْطَانِ الَّتِي خَدَعَ بِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِيَةَ وَ الْقُرُونَ الْخَالِيَةَ حَتَّى أَعْنَقُوا فِي حَنَادِسِ جَهَالَتِهِ وَ مَهَاوِي ضَلَالَتِهِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>؛ «[[خدا]] را، خدا را بپرهیزید از بزرگی فروختن [[تعصب]] آلود و [[فخر]] ورزیدن [[جاهلانه]] که اینها کانون [[عداوت]] و [[دمدمه]] جای دیرینه شیطانند و او پیشینیان را بدین وسیله [[فریب]] داد؛ چونان که در [[تاریکی]] [[نادانی]] و گودال گمراهیاش گرفتار آمدند». | |||
#از دیگر صفات و حالات اهریمنی، که بسیار [[گمراه کننده]] است، [[غضب]] و [[خشم]] است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است: {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۶.</ref>؛ «از غضب برحذر باش که برانگیزندهاش [[شیطان]] است». | |||
#برخی معاشرتها نیز زمینهساز حضور و [[نفوذ]] شیطانند و دام گستریاش برای به بند کشیدن [[آدمیان]]: {{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنَّ يَسِيرَ الرِّيَاءِ شِرْكٌ وَ مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاةٌ لِلْإِيمَانِ وَ مَحْضَرَةٌ لِلشَّيْطَانِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۶.</ref>؛ «بدانید که اندکی از [[ریا]] نیز [[شرک]] است و [[همنشینی]] با [[اهل]] هوا، موجب [[فراموشی]] [[ایمان]] و حضور شیطان». | |||
#برخی مکانها نیز بستری برای [[تسلط]] شیطان [[انسان]] و فریب اویند. از این مکانهایند آنجا که [[مردمان]] برای [[خرید و فروش]] کالا گرد میآیند و به [[رقابت]] در سوداگری و [[سودجویی]] میپردازند. امیرمؤمنان{{ع}} در نامهای به [[حارث همدانی]] فرموده است: {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ الْفِتَنِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>؛ «در بازار منشینید که جای نشستن شیطان است و پدید آمدن [[فتنهها]]». | |||
به هرسان، شیطان از مهمترین اسباب و عوامل [[گمراهی]] [[بشر]] و به تعبیر [[قرآن کریم]]، [[دشمن]] آشکار او است. البته نباید پنداشت که شیطان بر انسان [[ولایت]] و [[سیطره]] دارد؛ هرگز چنین نیست. کار شیطان [[وسوسه]] کردن و [[آراستن]] [[پلیدیها]] و جلب نظر انسان به سوی [[بدی]] و [[گناه]] است. انسان میتواند در برابر شیطان بایستد و با [[مقاومت]] خویش او را از خود [[نومید]] کند و چون گرفتار [[خطا]] و [[گناه]] میشود، به جبران برخیزد و در [[توبه]] و [[استغفار]] را به روی خود بگشاید. این [[حقیقت]] که [[شیطان]] را از نظر [[تکوینی]] بر [[انسان]] [[ولایت]] و سلطهای نیست، در آیاتی از [[قرآن کریم]] به چشم میخورد؛ از جمله: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ}}<ref>«بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند» سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>. همچنین [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref>. در برخی [[آیات]]، [[قرآن]] ماجرای گفت وگوی شیطان و [[گمراهان]] را در [[قیامت]] باز نموده است. شیطان بدانان میگوید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>. | |||
نکته دیگر این که [[کامیابی]] شیطان در [[فریفتن]] و [[گمراه]] ساختن [[آدمی]]، نه با [[هدایت تشریعی]] خداوند ناسازگار است و نه با [[قهاریت]] و [[غلبه]] و استیلای بیمانند [[الهی]]؛ زیرا هدایت تشریعی بر [[اختیار]] [[استوار]] است. اگر خداوند میخواست که از راه [[اجبار]] و بیاختیار و [[اراده]] [[بشر]]، همگان راه [[تسلیم]] و [[انقیاد]] را برگزینند، چنین میشد و استثنایی نیز بر جای نمیماند: {{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا}}<ref>«و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد» سوره سجده، آیه ۱۳.</ref>. نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. [[خداوند]] میخواهد [[آدمیان]] به [[راه راست]] درآیند، اما نه بیقید و شرط. [[هدایت]] او را از گذر [[اختیار]] و [[اراده]] پدید میآید و از این رو، برخی [[مردمان]] راهی دیگر را بر میگزینند. در این صورت، نه هدایت اجباری و غیر اختیاری است و نه [[گمراه]] شدن آدمیان با [[اراده تکوینی]] خداوند ناسازگار است تا بتوان [[گمراهی]] را نشانه [[غلبه]] [[شیطان]] بر خداوند دانست. در [[روایت]] آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُطَعْ بِإِكْرَاهٍ وَ لَمْ يُعْصَ بِغَلَبَةٍ}}<ref>صدوق، التوحید، ص۳۶۱، باب ۵۹، ح۷.</ref>؛ «خداوند - عزوجل - را نه به [[اجبار]] [[فرمان]] میبرند و نه به اجبار [[نافرمانی]] میکنند».<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۱۴.</ref>. | |||
==[[رهبران]] [[ناصالح]] [[سیاسی]] و گمراهی [[بشر]]== | |||
[[پیشوایان]] و رهبران سیاسی [[جامعه]]، سهمی عمده در [[صلاح]] و [[فساد]] [[فرهنگ عمومی]] و [[اخلاق]] و [[آداب]] [[حاکم]] بر جامعه دارند تا آنجا که گفتهاند: «[[مردم]] به رهبران سیاسی خود بیشتر مانندند تا به [[پدران]] خود». و نیز گفتهاند: «[[مردم]] بر [[دین]] [[فرمانروایان]] خویشند». [[جهانبینی الهی]] بر صفات [[فکری]] و [[روحی]] و ویژگیهای [[رفتاری]] و [[اخلاقی]] [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] بسیار [[ارج]] مینهد. [[علم]] و [[دانش]]، [[عصمت]] و [[عدالت]]، [[زهد]] و [[پارسایی]]، [[ورع]] و و [[پاکدامنی]]، [[صدق]] و [[راستی]]، [[درستی]] و [[امانتداری]] و [[شهامت]] و [[شجاعت]]، مهمترین صفات شایستگیهای رهبران سیاسی [[بشر]] است در [[روایات]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز در این باره سخنانی مهم و آموزنده به چشم میآید که نقل و بررسی آنها [[فرصت]] و مجالی فراخ میطلبد. | |||
علم و [[آگاهی به احکام]] [[الهی]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] جامعه، از صفات بایسته رهبران سیاسی است.. [[امام]] در روایتی درباره کسانی که [[شایسته]] [[زمامداری]] [[جامعه اسلامی]] نیستند، از جمله از [[جاهلان]] نام برده و فرموده است: {{متن حدیث|وَ لَا الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ١٣١.</ref>؛ «و [[زمامدار]] [[مسلمانان]] نباید [[نادان]] باشد تا نادانیاش مردم را [[گمراه]] سازد». گاه زمامدار جامعه، به [[احکام]] و [[قوانین الهی]] [[آگاه]] است و مصالح و مفاسد امور را نیز میداند، ولی به دین و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پایبند نیست. چنین [[رهبری]] نیز مردم را به [[هلاکت]] و [[تباهی]] میکشاند؛ چنانکه امام میفرماید: {{متن حدیث|وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ١٣١.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} [[پیروی]] از [[زمامداران]] [[ناصالح]] و [[تبهکار]] را ناروا میداند و آنان را مایه [[فسق]] و [[فجور]] و ابزار دست [[شیطان]] میشمارد که به واسطه آنان مردم را گمراه میسازد. شیطان با نیروی آنان به مردم [[حمله]] میبرد و با زبان آنان با مردم سخن میگوید و بدینسان، مردم را [[هدف]] تیرهای [[گمراهی]] کرده و [[شخصیت]] معنویشان را پایمال میکند و بر آنان چیره میگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. | |||
امام در جایی دیگر، از پدید آمدن [[حکومتی]] در [[آینده]] خبر میدهد که زمامدارانش، [[ستمکاران]] و تبه کارانند<ref>برخی از شارحان نهج البلاغه، آن را به حکومت بنی امیه تفسیر کردهاند، و برخی نیز مقصود از آن را حکومتهای پیش از حکومت جهانی امام عصر{{ع}}، و مربوط به آخرالزمان دانستهاند.</ref>. [[رهبر]] این [[حکومت]]، هر چند به ظاهر [[مسلمان]] است، در [[حقیقت]] مسلمان نیست و حکومت خود را بر بنیان [[ضلالت]] و [[گمراهی]] نهاده است: {{متن حدیث|قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى الضَّلَّةِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.</ref>. در چنین بستری است که [[باطل]]، به جایگاه خویش باز میآید و [[جهالت]] بر مرکب خویش سوار میشود و [[طغیان]] و [[سرکشی]] روی به فزونی مینهد و داعیان [[حق]]، اندک شمارند و [[روزگار]] چنان است که گویی درندهای خطرناک به [[مردم]] [[حمله]] برده است و باطل باری دیگر به سخن میآید و [[روابط اجتماعی]] بر اساس [[گناه]] و [[نافرمانی خدا]] و [[گریز]] از [[دین]] شکل میگیرد و ملاک [[دوستیها]] [[دروغگویی]] میشود و ملاک [[دشمنیها]]، [[راستگویی]]. [[فرهنگ عمومی]] [[جامعه]]، هم پرورشگاهی است برای انسانهای [[پست]] و [[تبهکار]] و هم جایی است برای کریمان و [[صالحان]]. مردم چونان گرگ و [[زمامداران]] چونان درندگانند و [[راستگویی]] از جامعه رخت بر بسته و دروغگویی رواج یافته است. [[دوستی]] مردم با یکدیگر دوستی زبانی است و [[دلها]] با یکدیگر در [[خصومت]] و [[دشمنی]]. مردم گناه را [[زشت]] نمیانگارند و به آن [[فخر]] میکنند و از [[پاکدامنی]] در شگفتند و [[اسلام]] را چونان پوستینی وارونه بر تن کردهاند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.</ref>. بیگمان یکی از اهداف عالی حکومت از دیدگاه [[امام علی]]{{ع}} [[اصلاح]] [[فرهنگ]] و [[اخلاق]] جامعه است؛ چنانکه [[توسعه]] [[عدالت]] و [[برقراری امنیت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[عمران]] و [[آبادانی]] نیز از دیگر اهداف است. امام علی{{ع}} در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[اهداف حکومت]] را عبارت از کارهای زیر دانسته است: | |||
#گردآوری [[مالیات]] [[شرعی]]؛ | |||
# [[آبادی زمین]]؛ | |||
# [[جهاد]] با [[دشمنان]]؛ | |||
# اصلاح و [[تربیت]] [[مردمان]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
سرانجام، آن گاه که سررشته حکومت در دست آن حضرت جای میگیرد، آشکارا میگوید که او در حکومت جویای [[قدرت]] و [[ثروت]] نیست، بلکه در پی آن است که جامعه را اصلاح کند و نشانههای [[دین خدا]] را آشکار سازد تا [[ستمدیدگان]] [[امنیت]] یابند و [[حدود الهی]] جاری شوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.</ref>. بنابراین، نظریه کسانی که [[تربیت]] و [[اصلاح]] [[معنوی]] [[جامعه]] را از [[وظایف حکومت]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] جامعه نمیدانند و [[وظیفه]] [[حکومت]] را تنها تأمین [[نیازهای مادی]] و معیشتی [[مردم]] میپندارند، با [[نظریه]] [[امام علی]]{{ع}} ناسازگار است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[هدایت و ضلالت - ربانی گلپایگانی (مقاله)| مقاله «هدایت و ضلالت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]] ص ۲۱۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |